🏴 اشعار #شام_غریبان
==========================
#حضرت_زینب
گفت بسم الله و نازل گشت عرش از روی زین
راویان گفتند افتادهست از سمت یمین
میزنندش آن کمانداران به تیر سهمناک
واین عربها دستهاشان پر ز سنگ سهمگین
امت پیغمبرند اینان که سنگش میزنند
این چنین از احمد مختار شد شرمنده دین
آنکه روزی جایگاهش سینهی محمود بود
حال بین مسلمین سر میگذارد بر زمین
عرشیان را نیست پروا از حوادث، پس چرا
چشم های خویش را بستهست جبریل امین
فضه آنجا بود اما لحظهی ذبح حسین
مادرش فریاد میزد یا امیرالمومنین!
این حسین توست: زیر نیزهی تیز سنان
این حسین توست: زیر چکمهی شمر لعین
این حسین توست: خلقی میکِشندش آنچنان
این حسین توست: جمعی میکُشندش اینچنین
این حسین توست: عریان روی خاک افتاده است
این حسین توست: رأسش را به روی نی ببین
از نجف برخیز و بنگر رشتههای گردنش
پاره شد در زیر تیغ خصم، یا حبل المتین
تکه های پیکر او زیر سم اسبهاست
پارهی پیراهنش در دست های آن و این
جسم بی سر را که جانی نیست بین پیکرش
خود دلیلش چیست پس این ضربههای آخرین
در هجوم بی امان کوفیانِ دزد و هیز
دخترانش را پناهی نیست غیر از آستین
دخترت بر روی خاک افتاد و دورش دشمن است
یا علی! برخیز هنگام عبا آوردن است
🔸شاعر:
#سید_محمد_حسین_حسینی
==========================
🏴 اشعار #شام_غریبان
==========================
#حضرت_زینب
عصر در آتشِ خیمه دل پیغمبر سوخت
آنچنان سوخت که از شعله دل حیدر سوخت
نه فقط دامن طفلان، نه فقط معجرها
گوشهی خیمه عبا سوخت، تن اکبر سوخت
وسط سرخی آتش دل زینب اما
یاد مسمار درو سوختن مادر سوخت
بعدها کنج خرابه به پدر دختر گفت:
تو نبودی کمکم، روی سرم معجر سوخت
از غم سوختن اهل حرم بود اگر
نیمهشب آمد و در کنج تنور آن سر سوخت
خیمهها سوخت و باد آمد و خاکستر رفت
دشت آرام شد اما دل یک مادر سوخت
دید آزاد شده آب! ولی طفلش نیست
ناله زد از جگر و یاد لب اصغر سوخت
🔸شاعر:
#محمد_جواد_مطیع_ها
==========================
#نوحه قدیمی و سنتی بسیار زیبا
#حاج اصغر سعیدمنش
یکی از بهترین مداحان کشور و اصفهان در دهه ۵۰ و ۶۰ با صدای بینظیر و استثنایی حاج اصغر سعیدمنش معروف به شیشه بر بود که صدها نوای ماندگار از ایشان باقی ماند و این نوحه معروف یکی از صوتهای ماندگار ایشان میباشد.
روحش شاد
سبک : مران یکدم ساربان اشتر...
مران یک دم ساربان اشتر ناقه زینب رفته اندر گل!
بده ظالم مهلتی آخر زان که من دارم عقده ها در دل
مرا ناقه تا که بنشینم بر سر نعش شاه مظلومان
مران ناقه زان که من دارم از جفای شمر ناله و افغان!
مران ناقه که گویم من درد دل با این پیکر عریان
بیا ای مرگ تا شوم راحت زان به مرگ خود گشته ام مایل
بده مهلت تا بمانم من در کنار این پیکر بی سر!
از آن ترسم ساربان امشب آید و برد دستش از پیکر
ندارد چون طاقتی دیگر مادرم زهرا باب من حیدر
در این صحرا ای شترداران ماندم آسان و رفتم مشکل
شتربانان رحم بنمایید بر دل لیلا بر من مضطر!
که دارد او درد دل بسیار بر سر نعش نوجوان اکبر
چه سازم با مادر اکبر میکند هر دم خاک غم به سر!
میگفت: فإذا اختنَقتُمْ، بالحُسينِ تنفّسوا اگر دلتان سخت به تَنگ آمد، با ذکرِ حسین(ع) نَفَس بکشید...🖤
˼ بِـسْمِ رَبِّ الحُسِینْ ˹
#اَلسَّلامُعَلَیْڪَیااَباعَبْدِاللّھ...♥️'!
به جهت زیبایی صفحه هاتون 👆😌
#عاشورا #امام_حسین #محرم
💡 با ما همراه باشید.
🍁بسم الله الرحمن الرحیم 🍁
🏴شام غریبان🏴
زبانحال حضرت زهرا(س)
به سبک:میگذردکاروان
وسبکهای مختلف
ای اوره گی قان حسین پیکری الوان حسین
گلدی آنان ساخلیا شام غریبان حسین
پیکریوی گورموشم قلبیمی قان ایلیوب
ای باشی کولده بوگون خولیه مهمان حسین
لایلای ای جیسمی شانشان حسین
زینبیم اوخشار حیران حسین
یاتما اوغول ایلمه باغریمی القان حسین
کول سنه مسکن اولوب ای شه دوران حسین
دوزدی بوسینه ام یانوب بیرده قابورقام سینوب
سینه مون اوستونده گل اول منه بیرجان حسین
لایلای ای جیسمی شانشان حسین
زینبیم اوخشار حیران حسین
کسدیله قولارینی ماه بنی هاشم ین
پیکرینی ایدوللر قان گل گلزایمین
جانینی ائتـدی فدا تا قالا اسلام و دین
سیندی بِلین کربلاده شه عطشان حسین
لایلای ای جیسمی شانشان حسین
زینبیم اوخشار حیران حسین
پرپراولوب اصغرین قانین ایچوبدوربالا
اوچ پراوخ ایوای بوغازون نه بیچبدور بالا
گولّلر ایچینده ئو نو گول سچیلیبدور بالا
قانینی سپدون گویه آغلادیم هرآن حسین
لایلای ای جیسمی شانشان حسین
زینبیم اوخشار حیران حسین
خولینون اولسون خدا اللری تنن جدا
پیکریوی ساخلادی کوللرین اوسته بالا
فاطمه نی ایلدی درد و غمه مبتلا
دوربالالارین قالوب گورنجه حیران حسین
لایلای ای جیسمی شانشان حسین
زینبیم اوخشار حیران حسین
✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین عباس حیدرزاده
از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین دست و پا می زد حسین
ناله ها میزد حسین واغربتا میزد حسین
از دل نوا میزد حسن زینب صدا میزد حسین
از عطش در زیر خنجر دست وپا میزد حسین
از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین
یا اخا روحی فداک یا اخا من لی سواک
یا اخا قلبی لداک
همچو بسمل زیر تیغ شمر میزد دست وپا
نیمۀ چشمش به قاتل نیمه ای در خیمه ها
دل پر از خون از نوای کودکان بی نوا
تکیه گه بر خاک گرم کربلا میزد حسین
ناله ها میزد حسین واغربتا میزد حسین
از عطش در زیر خنجر دست وپا میزد حسین
از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین
یا اخا روحی فداک یا اخا من لی سواک
یا اخا قلبی لداک
========
زیر خنجر گاه از سوز عطش رفتی زهوش
گاه بر آه زنان در خیمه گه میداد گوش
گاه از بی یاری زینب زدی از دل خروش
صیحه از بیماری زین العبا میزد حسین
ناله ها میزد حسین واغربتا میزد حسین
از عطش در زیر خنجر دست وپا میزد حسین
از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین
یا اخا روحی فداک یا اخا من لی سواک
یا اخا قلبی لداک
از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین
زمزمه یا نوحه روز یازدهم محرم
من کرببلا را چو خزان دیدم و رفتم
چون مرغ شب از داغ تو نالیدم و رفتم
حسین جان کفنت کو..... به تن پیرهنت کو
ای باغ که داری تو بسی گل بگلستان
این خرمن گل را بتو بخشیدم و رفتم
اوردم و غلطیده بخون دیدم و رفتم
ممکن چو نشد حنجر پاک تو ببوسم
حسین جان کفنت کو..... به تن پیرهنت کو
یاد آیدم آن دم که بگفتی جگرم سوخت
من یاد لب تشنه ی تو بودم و رفتم
ممکن چو نشد حنجر پاک تو ببوسم
آن حنجر پرخون تو بوسیدم و رفتم
حسین جان کفنت کو..... به تن پیرهنت کو
چون همره ما هست سر غرقه بخونت
من یاد لب تشنة تو بودم و رفتم
افتاد اگر دست علمدار تو از تن
هر چند به سر قبر تو بوسیدم و رفتم
حسین جان کفنت کو....به تن پیرهنت کو
نوحه روز یازدهم
الوداع ای گلِ سرخ کرب و بلا نور چشم منی خسرو سر جدا
قسمت من شده ز غمت اشک و آه همه جا کربلا همه جا نینوا
از سرِکوی تو می روم قد کمان رأس آلاله ها بر فراز سنان
بر اسیری روان شده ام بی پناه همه جا کربلا همه جا نینوا
روی نیزه سرت ای عزیز خدا در برِ خواهرت شده انگشت نما
صوت قرآن تو شده هادیِ راه همه جا کربلا همه جا نینوا
شد روان قافله همه با اشک و آه جان من مانده در گودیِ قتلگاه
بسته دست مرا از جفا این سپاه همه جا کربلا همه جا نینوا
مست قرآنِ تو عازمم از برت سایه ی محملم شده جانا سرت
شب تار مرا کرده روشن چو ماه همه جا کربلا همه جا نینوا
موضوع: #روز_یازدهم
سبک: #همه_جا_کربلاست
شاعر: #موحد
نوحه روز یازدهم
هرگز کسی چون من تنِ بی سر نبوسید بوسیدم آن جایی که پیغمبر نبوسید
حیدر نبوسید زهرا نبوسید حتی نسیمِ صحرا نبوسید
وقتی که در دریای خون زینب شنا کرد لب را به رگ هایِ برادر آشنا کرد
گفت ای برادر کو رأس پاکت بینم چه سان من غلطان به خاکت
این سر که ریزد از لبش شهد حلاوت فردا به نوکِ نی کند قرآن تلاوت
با اینکه این سر مشکاتِ نور است مهمانسرایش کنجِ تنور است
موضوع: #روز_یازدهم
سبک: #یافاطمه_من_عقده_دل_وانکردم
شاعر: #شفق