eitaa logo
اَرِنی
5هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
126 ویدیو
0 فایل
‹ ﷽ › متولـد :¹⁴⁰¹.¹⁰.⁹ { #کیفیتی‌که‌لمس‌می‌کنید } - اَرِنی؟! + یعنی چی؟ - "ببینمت!" + لن ترانی! - یعنی چی؟ + هرگز نخواهی دید... . 🌚ارتباط با ادمین: @fadayymahdyy 🌚تعرفه تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/2880635157Cda2e57c40b
مشاهده در ایتا
دانلود
شیرینی و شوری مرا میشمری با پنبه سر مرا نمیشد ببُری؟ این خوردن ذره ذره بی فایده است ای غصه مرا درسته باید بخوری ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
در وصف دوست داشتنت همین جمله شهریار کفایت میکنه: "در تماشای تو قانع نشوم من به دو چشم همه چشمان جهان گو به سرم بشتابند..." ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
دوست‌داشتنت بهانه بود من، تو را برای نفس‌کشیدن می‌خواستم برای زنده ماندن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
آرزویت را برآورد میکند ، آن خدایی که آسمان را برای خنداندن گلی میگریاند... ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
یاد تو حس قشنگی ست که در دل دارم؛ چه تو باشی چه نباشی, نگهش می دارم...!:) ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
من که اصرار ندارم تو خودت مختاری یا بمان، یا که نرو، یا نگهت می‌دارم! ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
ای ساربان آهسته رو کآرام جانم می‌رود وآن دل که با خود داشتم با دلسِتانم می‌رود من مانده‌ام مَهجور از او بیچاره و رنجور از او گویی که نیشی دور از او در استخوانم می‌رود گفتم به نیرنگ و فُسون پنهان کنم ریشِ درون پنهان نمی‌ماند که خون بر آستانم می‌رود مَحمِل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان کز عشق آن سروِ رَوان گویی روانم می‌رود او می‌رود دامن کِشان من زهرِ تنهایی چِشان دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم می‌رود برگشت یارِ سرکشم بگذاشت عیش ناخوشم چون مِجمَری پرآتشم کز سَر دُخانم می‌رود با آن همه بیدادِ او وین عهدِ بی‌بنیادِ او در سینه دارم یادِ او یا بر زبانم می‌رود بازآی و بر چشمم نشین ای دلسِتانِ نازنین کآشوب و فریاد از زمین بر آسمانم می‌رود شب تا سحر می‌نَغنَوَم و اندرز کس می‌نشنوم وین ره نه قاصد می‌روم کز کف عِنانم می‌رود گفتم بگریم تا اِبِل چون خر فرومانَد به گِل وین نیز نتوانم که دل با کاروانم می‌رود صبر از وصالِ یار من برگشتن از دلدار من گر چه نباشد کارِ من، هم کار از آنم می‌رود در رفتنِ جان از بدن گویند هر نوعی سخن من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود سعدی فغان از دست ما لایق نبود ای بی‌وفا طاقت نمی‌آرم جفا کار از فغانم می‌رود ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
در چای تو قند می شوم اما تو... در قلب تو بند می شوم اما تو... در خواب کنار من نفسهایت بود از خواب بلند می شوم اما تو... ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
باز شدن چشمانم هر روز صبح یعنی خدا دوست داشتنت را تمدید کرده قدرش را می‌دانم ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
کم گوی به جز مصلحت خویش مگوی چیزی که نپرسند تو خود پیش مگوی گوشِ تو دو دادند و زبانِ تو یکی یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
تو را آن گونه می‌خواهم که باغی باغبانش را شبیه مادر پیری که می‌بوسد جوانش را تو را در یک شب بارانی غمگین سرودم که نمی‌دانم زمانش را، نمی‌یابم مکانش را من آن سرباز دلتنگم، که با تردید در میدان برای هیچ و پوچ از دست خواهد داد جانش را پریشانم شبیه پادشاهی خفته در بستر که بالای سرش می‌بیند امشب دشمنانش را تو در تقویم من روزی نوشتی دوستت دارم از آن پس بارها گم کرده‌ام فصل خزانش را پرستویی که با تو هم قفس باشد نمی‌ ترسد بدزدند آب و نانش را، بگیرند آسمانش را تو ماهی باش تا دریا برقصد موج بردارد تو آهو باش تا صیاد بفروشد کمانش را ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy
جانم فدای زلفِ تو آن دَم که پُرسَمَت: کاين چيست؟ مویِ بافته؟ گویی که دام توست... ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄ @Arenyy