eitaa logo
-عروةُ‌الوثقی!
1.1هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
40 فایل
بسم‌الله !- چقدرزیباست‌زمزمه‌آرام‌آب، کهـ‌درگوشم‌مۍخواند: چقدرخوش‌است‌اقبالم. آرۍ،من‌همان‌جوانه‌روییده‌شده درکنارآبشارم. {تبیلغ| @Abmin_Kaf} -بیسیم‌ِکانال📻 https://harfeto.timefriend.net/17508906182819 'عروة الوثقی"محکم؛استوار کپی:واجب
مشاهده در ایتا
دانلود
-عروةُ‌الوثقی!
من حسرت زده کوچه بنی هاشم بودم و هستم... پدرت علی آن در نیم سوخته را ترمیم کرده بود و دیگر خبری از
از خدا یک باب گشایشی خواسته بودم؛ برای رفع این غم از چهره‌ی حسین و زینب... یک برطرف کننده رنج‌ها‌ از کودکان زهرا... و خدا تورا به من داد... کاشف الکرب عن وجه الحسین حسین؛ _نگاهت که میکرد چهره اش شاداب میشد. _کافی بود تورا مقابلش میدید هر خستگی و غمش پر میکشید. _عروة الوثقی
بدنیا آمدی... نوزاد را گذاشتم در آغوش علی... خوب تورا بویید و بوسید و دستانت را بر لبانش گذاشت... اشک هایش بر صورت او و دستان تو جاری شد... ام البنین: اقای من سرورم... طفلت را چه شده؟ علی : دستانش را قطع میکنند! ام البنین : برای چه آقا؟ علی: برای دفاع از حسین! _نوری به دلم تابید؛ برای دفاع از حسین. اما همان نور به اشک نشست...مگر حسینم چه می‌شود؟ ام البنین:حسینم سر به سلامت میماند اگر عباسم فدایش شود؟ کاش علی میگفت آری..که بگویم هزار عباسم فدای حسین... ولی علی روضه کربلا خواند... _سقا به مشک آب برای حرم نداشت... _سر بشکسته _دو دیده خون _روی گلگون و صورت نیلی سر بر زمین گذاشتم تا صدایم را زمین بشنود و بر غربت حسینم؛ همراه من گریه کند... _حسین:دستانش... راست ایستادم اشکم را پاک کردم ... اشک حسین را هم با دستانم زدودم... ام البنین: فدای سرت حسینم... دوچشم و دو دست و سرش فدای حسینم... پرسیدم از مولایم: حسینم به سلامت میماند؟ علی گریست... وای حسینم... _عروة الوثقی
تو از غصه کوچه و مادرت بود که کنار علقمه زانو خم کردی و شکستی... والا پهلوان ها در جنگ درنمی‌مانند... چه رسد که بمیرند.. هرگز نمیمیرند.. _عروة الوثقی
تو فدایی حسین بودی... فدای دستان بهشتی تو بشوم که در راه امامت شمیر کشید و گاه به امر امامت تنها بر شمشیر مشت شد بی آنکه بجنگد.. و حالا؛ ماندن یاد حسین شده رسالت ما زن ها... علمت روی دوش من است روی دوش خواهرت زینب روی دوش رباب و حتی رقیه.... _عروة الوثقی
_ام البنین پرچم حسین را بر دوش میکشید رسالت او بود که راوی کربلا باشد در مدینه... و این رسالتی هر زنیست در تاریخ... روایت عاشورا و خدمت به فرزندان فاطمه و شیعه پروری... اورا ام البنین میخوانند چرا که مادر ۴ پسر بود، چهار شهید کربلا.../ _امروز هر زن، هر مادر، هر دختر، باید از خود بپرسد: من کجای تغییر مسیر تاریخ به سوی مظهر همه ی خوبی ها ایستاده ام؟ من برای امام زمانم چه کار کردم؟ _عروة الوثقی
میخوایی داعش رو بشناسی؟ رو بخون میخوایی اهل سنت رو بشناسی؟ رو بخون میخوایی زندگی رو بشناسی؟ رو بخون میخوایی دخترای مسلمان رو بشناسی؟ رو بخون میخوایی قدرت امام خمینی رو ببینی؟ رو بخون میخوایی امام خامنه ای رو بشناسی؟ رو بخون میخوایی با شیطان پرستی آشنا شی؟ رو بخون میخوایی با عشق آشنا شی؟ رو بخون میخوایی با ادیان الهی آشنا شی؟ رو بخون میخوایی با غیرت آشنا شی؟ رو بخون میخوای با شهید آشنا شی؟ رو بخون میخوایی قدرت زنای کورد رو ببینی؟ رو بخون میخوایی با آشناشی؟ رو بخون میخوایی با امام علی آشنا شی؟ رو بخون میخوایی با آشنا شی؟ رو بخون میخوایی با شهید آشنا شی؟ اولین جلد رو بخون میخوایی رو پیدا کنی؟ رو بخون میخوایی با پهلوانان آشناشی ؟ رو بخون
امروز روز توسل به کسی هست که حسینم بهش پناه میبرد...`| | |
چون ازدحام بود یکی یکی روی تنت قدم زدن.. -علمدارِحسین |
دستش که به آب خورد... یادش افتاد وصیت های بابا علی را... کنارش بمان، مظلومتر از حسین وجود ندارد... چنان سراسیمه بازگشت، که دستهایش راجا گذاشت... السلام علیک یا مظلوم یا ابوالفضل العباس علیه السلام اللهم عجل لولیک الفرج به حق الحسین علیه‌السلام | | |
من شاخه متصل به درخت نبوتم...