هر گه که برگیرم قلم تا ز اختیار آرم رقم جز شرحِ جبرِ عشقِ تو ناید به تحریر ای صنم #مولانا @Asemaniannnnn

دل بنهم، برکنی توبه کنم، بشکنی این همه خود تو میکنی، بی تو به سر نمی شود #مولانا @Asemaniannnnn

#هو گفت که تو شمع شدی قبله این جمع شدی جمع نیَم شمع نیَم دود پراکنده شدم گفت که شیخی و سَری پیش‌رو و راهبری شیخ نیم پیش نیم امر تو را بنده شدم #مولانا @Asemaniannnnn

#هو نیم جان بستاند و صد جان دهد آنکه در وهمت نیاید آن دهد #مولانا @Asemaniannnnn

#هو همه فانی و خوانِ وحدت تو مدامست و مدامست و مدامست چو چشمِ خود بمالم خود جز تو کدامست و کدامست و کدامست... به هر دم از زبان عشق بر ما سلامَست و سلامَست و سلامَست... #مولانا @Asemaniannnnn

#هو اگر تو یار نداری چرا طلب نکنی وگر به یار رسیدی چرا طرب نکنی به کاهلی بنشینی که این عجب کاریست عجب توی که هوای چنان عجب نکنی شب وجود تو را در کمین چنان ماهیست چرا دعا و #مناجات نیمه شب نکنی #مولانا #رجب @Asemaniannnnn

#هو قصه چه کنم که بر عدم نیز نامش چو بریم هستی افزاست #مولانا @Asemaniannnnn

#هو عین آن تخییل را حکمت کند عین آن زهراب را شربت کند آن گمان انگیز را سازد یقین مهرها رویاند از اسباب کین پرورَد در آتش ابراهیم را ایمنیّ روح سازد بیم را از سبب سوزیش من سوداییَم در خیالاتش چو سوفَسطاییَم #مولانا ✍سفسطه در این وادی، فلسفه را بدیل می شود و تسلسل علل، در برابرش علیل. اسباب در این درگه "به خود" نیستند بلکه "بی خوداند" و جرعه سببیّت از ساغر سبب ساز وی می نوشند. @Asemaniannnnn

#هو هر کسی رویی به سویی برده‌اند وان عزیزان رو به بی‌سو کرده‌اند هر کبوتر می‌پرد در جانبی وین کبوتر جانب بی‌جانبی ما نه مرغان هوا نه خانگی دانه ی ما دانه ی بی‌دانگی #مولانا @Asemaniannnnn

#هو پریشان باد زلف او که تا پنهان شود رویش که تا تنها مرا باشد پریشانی ز پنهانش #مولانا @Asemaniannnnn

#هو از شیخ ابوالحسن خرقانی پرسیدند: عارف کیست؟! فرمود: مَثَل عارف مَثَل مرغی است که از آشیانه رفته بود به طمع طعمه و نیافته، قصد آشیانه کرده و ره نیافته، در حیرت مانده و خواهد که به خانه رود نتواند!… #حیرت چه دانم های بسیار است لیکن من نمی دانم چه دانم من دگر چون شد که چون غرق است در بی چون #مولانا @Asemaniannnnn

#هو چو نماز شام هر کس بنهد چراغ و خوانی منم و خیال یاری غم و نوحه و فغانی چو وضو ز اشک سازم بود آتشین نمازم در مسجدم بسوزد چو بدو رسد اذانی رخ قبله‌ام کجا شد که نماز من قضا شد ز قضا رسد هماره به من و تو امتحانی عجبا نماز مستان تو بگو درست هست آن که نداند او زمانی نشناسد او مکانی عجبا دو رکعت است این عجبا که هشتمین است عجبا چه سوره خواندم چو نداشتم زبانی در حق چگونه کوبم که نه دست ماند و نه دل دل و دست چون تو بردی بده ای خدا امانی به خدا خبر ندارم چو نماز می‌گزارم که تمام شد رکوعی که امام شد فلانی به رکوع سایه منگر به قیام سایه منگر مطلب ز سایه قصدی مطلب ز سایه جانی چو شه است سایه بانم چو روان شود روانم چو نشیند او نشستم به کرانه دکانی چو مرا نماند مایه منم و حدیث سایه چه کند دهان سایه تبعیت دهانی #مولانا @Asemaniannnnn