#شب_دوازدهم_محرم
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
متن روضه 1
🔸امشب شب غریبی اولاد مصطفی است
🔸زینب اسیر شمر و حسین سر ز تن جداست
شب دوازدهم ماه محرمه. ..
امروز کربلا چه خبر بود خدایا...
🔸طفلان بی پدر به بیابان در آفتاب
🔸آن یک سر برهنه و آن یک برهنه پاست
دیشب وقتی مجلس سیدالشهدا تمام شد...
هر کدوم از ما دست بچه هامون رو گرفتیم...
رفتیم به سمت خونه هامون...
مواظب بچه هامون بودیم...
مبادا نیمه شب سردشون بشه...
مبادا بچه هامون با لب تشنه بخوابند...
اما... آی مردم بچه های ابی عبدالله کجا خوابیدن...
بچه های حسین چه حالی داشتند...
داخل یک خیمه نیم سوخته...
الله اکبر...
نميدونم بهشون آب دادند یا نه...
خیلی از این بچه ها با شکم های گرسنه...
🔸لیلا به آه و ناله چو مجنون به کوه و دشت
🔸اکبر هزار پاره ز شمشیر اشقیاست
🔸گهواره مانده خالی و اصغر به مهد خاک
🔸از سینه رباب ز غم، ناله برسماست
🔸مهر رخ سکینه ز سیلی و تشنگی
🔸نیمی چو ماه نیلی و نیمی چو کهرباست
از امروز دیگه اسارت اهل بیت شروع میشه...
از امروز دیگه تازیانه ها شروع میشه...
مثل یه همچین روزی امام سجاد آمد کنار عمه جانش زینب...
صدا زد عمه جان زینب...
ببینید این نانجیبا بدن های خودشون رو غسل دادن...
کفن کردن...
بدنهای نحسشون رو دفن کردند...
اما بدن بابای غریبم حسین...
روی زمین کربلا...
عمه جان بدن بابای غریبم بدون غسل و کفن...
وقتی میخواستند به سمت کوفه حرکت کنند...
اومدند بچه ها رو سوار محمل ها کنند...
خانم زینب کبری فرمودند...
خودم بچه ها رو سوار میکنم...
با دستان مبارک...
یکی یکی این زن و بچه ها رو سوار بر شتران بی جهاز کرد...
اما وقتی نوبت خود خانم زینب شد
یا صاحب الزمان ....
یکدفعه نگاه کرد به اطرافش...
یادش اومد از روز ورودش به کربلا...
اون موقعی که عباس علمدار اومد و زانو خم کرد...
علی اکبر امد...
قاسم امد...
جوانان بنی هاشم یکی یکی اومدن...
دور محمل زینب رو گرفتن...
خانوم رو با احترام از محمل پیاده کردن...
مبادا نامحرمها ببینند....
ناموس خداست...
احترام داره...
یادش اومد از اون روزی همه بنی هاشم در کنارش بودند...
اما الان تنهای تنها مانده...
نگاه کرد به سمت قتلگاه...
صدا زد حسینم برادرم...
بلند شو ببین دارن خواهرت رو به اسارت میبرن برادر...
ببین دورم رو نامحرمها گرفتند...
🔸به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند
برادرجان... حسین چطوری تو رو تنها بگذارم...
🔸به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند
برادر نمیخواستم اما...
🔸نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند
🔸نمیروم ولی مرا...
یه اشاره کرد به سمت سر مقدس ابی عبدالله... روی نیزه...
🔸نمیروم ولی مرا به این بهانه میبرند
برادرم حسین نمیدونم با سر برم یا با بدن بمانم...
🔸نمیروم ولی مرا به این بهانه میبرند
-
#شب_دوازدهم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
مناجات 1
🔸من کیم تا تو بیایی ب سر بالینم
ببین حرف دلت هست یا نه...
چی میخوای به آقات بگی...
🔸من کیم تا تو بیایی به سر بالینم
🔸چه کنم راه نجاتی نبود جز اینم
چه کار کنم... کجا برم...
جز در خونه ی شما جایی رو ندارم...
🔸بر من آنقدر توان بخش که در بستر مرگ
امام زمان آقا جانم...
🔸بر من آنقدر توان بخش که در بستر مرگ
اون لحظه ای که ميخوام دیگه نفسهای آخر رو بکشم دم جان دادنم....
🔸خیزم از جا و به پیش قدمت بنشینم
دست بگذارم روی سینه
بگم السلام علیک یا بقیه الله....
🔸نیست انصاف کز این مهلکه بیرون بروم
آقا نکنه من از این دنیا برم...
شما رو نبینم...
🔸نیست انصاف کز این مهلکه بیرون بروم
🔸من که یک عمر تولای تو باشد دینم
یه عمری محبت شما رو درسینه نگه داشتم...
آقا جانم امام زمان...
یه عمری آرزوی دیدن جمال دلربای شما رو در سینه نگه داشتیم...
آقا عاشقان شما امشبم به امیدی سر میگذارند...
ان شاء الله به همین زودی ها صدای دلنشین شما از مکه، کنار خانه ی خدا بلند بشه...
انا بقیه الله...
آی شیعیانم...
آی اونهایی ک امام زمان رو صدا میزدید...
انا المهدی...
خدایا ما زنده باشیم...
به امیدی که یک روز...
صدای آقامون رو بشنویم...
هر چقدر با امام زمانت کار داری...
در این شب دوازدهم آقات رو صدا بزن...
یابن الحسن ...
حالا ک امام زمانت رو دعوت کردی توی مجلس با امام زمان هم ناله شو
از همین جا دل ها رو روانه کنیم کربلای معلی...
نمیدونم کربلا رفتی یا نه....
همچین که داری نزدیک کربلا میشی
هی نگاه میکنی...
ببینی گنبد ابی عبدالله معلوم میشه یا نه...
دیگه دلت طاقت نداره...
دلت برا حرم حسین پر میزنه...
هی این طرف و اون طرف سوال میکنی...
چقدر مونده تا حرم آقام حسین...
وقتی بلاخره رسیدی حرم باصفاش...
تصور کن ورودی حرم ایستادی...
در مقابلت قبر شش گوشهی حسین دستات رو روی سینه میگذاری. ..
همش میگی آی حسین...
اصلا باورم نميشد منو دعوتم کنی...
من کجا... کربلا کجا...
حالا میخواهم احترام کنی...
از همین جا با پای دل بریم جرم باصفاش...
دستات رو روی سینه بگذار...
میخای ب اقات حسین سلام بدی...
همه باهم...
السلام علی الحسین
وعلی علی بن الحسین
و علی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین
#شب_دوازدهم_محرم
#صلوات_اول_مجلس
بنا به نقلی امشب مصادف با شب شهادت یادگار واقعه ی عاشورا، آقا و مولامون، سیدالساجدین، امام زین العابدین علیه الصلاة و السلام، است، هدیه به روح پرفتوح آن امام همام، و همه شهدای کربلا عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید.
🔸گر تو خواهی که بیابی زجهان راه نجات
🔸بر محمّد تو بگو از دل و از جان صلوات
🔸هر چه خواهی تو طلب کن ز شهنشاه جهان
🔸به علی حیدر صفدر شه خوبان صلوات
(الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم)
از طرفی هم امشب شب شهادت زین العابدین...
امام سجاده...
دیگه دلت اینجا نباشه بریم مدینه کنار قبرستان بقیع بنشینیم...
برا آقامون امام سجاد زار زار گریه کنیم...
وقتی اومدن کنار امام سجاد عرضه داشتند...
آقاجان... کجا براتون سخت گذشت حضرت فرموند الشام...
🔸شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید
ای وای... ای وای...
من نمیدونم چی به آقا گذشته
🔸شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید
🔸ساز با ناله ی ذریه زهرا نزنید
یا صاحب الزمان
🔸سر مردان خدا را به سر نیزه زدید
🔸مرد باشید، دگر سنگ به زن ها نزنید
امان از اون شبی که...
ما رو دم دروازه شام نگه داشتند...
شهر رو آذین بندی کردن...
گفتن خارجی ها میخواهند وارد بشن
تا وارد شهر شام شدیم ..
هرکس هر چی بدست داشت...
به ما میزد...
یکی با سنگ میزد...
یکی خاکستر میریخت...
یکی خارجی میگفت...
ای وای ای وای .....
🔸به زنان سنگ اگر بر سر بازار زدید
🔸دختران را به کنار سر بابا نزنید
یا صاحب الزمان منو ببخشید...
🔸علی و فاطمه در بین شما ایستادند
خدا لعنتشون کنه...
🔸پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید
صلی الله علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله
-
🕊﷽🕊
💔#روضه_حضرت_زینب_س
💔#هنده
❣#دفتری_زینب_س 3
✨اول به مدینه مصطفی را صلوات
✨دوّم به شه نجف سلامی بکنیم
✨رُخسار علی شیر خدا را صلوات
✨زهرا که ندانیم کجا تربت اوست
✨یاد آور بهترین نسا را صلوات
✨از ما همه بر امام مسموم سلام
✨مظلوم امام مجتبی را صلوات
✨مظلوم دگر امام در خون خفته
✨افتاده به خاک کربلا را صلوات
(دعای فرج)
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
#السلام_علیک_یا_عقیلة_بنی_هاشم_یا_زینب_یا_زینب_س
این دل همـاره دارد
حال و هوای زینب
امروز دلم گرفته
از غصه های زینب
از بین آتــــــش و دود
آید صدای زینب
🍂منــــــم گـدای زینب
🍂جانم فدای زینب3
از کربلا به کوفه
از شهر کوفه تا شام
بگذشت تـــــــازیانه
پا جای پای زینب
🍂جــانم فدای زینب
من خاک پای زینب
منم گـــــــدای زینب
🍂جانم فدای زینب
پیــــــــراهن حسینش
از او جدا مسازید
این تحفه یــــادگاری
مانده برای زینب
🍂 جانم فــدای زینب..
⬅️قربون غصههای دلت برم بیبی جان.
وقتی خانم زینب کبری به دنیا اومد،جبرئیل نازل شد،، یا رسول اسمش رو زینب بزار..
یه وقت پیغمیر دید جبرئیل داره گریه میکنه.
صدا زد جیرئیل چرا داری گریه میکنی..
صدا زد یا رسول الله برا مصیبت های دل زینب گریه میکنم..
آخه از آغاز زندگیش تا پایان عمرش مصیبت های زیادی رو میبینه..
هر روضه ای رو بخونی نام بیبی زینب میاد..
⬅️بعد رحلت پیغمبر،، کنار بستر مادر زینبه.. داغ مادر میبینه..کنار بستر بابا زینبه..داغ بابا میبینه.. کنار بستر داداش حسن، زینبه..
پاره های جگر برادر حسنُ میبینه..
توو گودی قتلگاه زینبه..
علقمه زینبه..
اسیری زینبه..
خرابه شام زینبه..
🖤(آخ میون همه دلها
امان از دل زینب2)2
⬅️ من بمیرم برای خانمی که4 سال بیشتر نداشت داغ مادر دید.
اسما میگه، دیدم خانم فاطمه زهرا زینبُ صدا زد..
فرمود زینبم مادر..
مادر برات وصیتی دارم .
کجای عالم دیدی یه مادر 18ساله،، به دختر 4 ساله وصیت کنه
زینب جان
روزی میاد روز عاشورا..
مادر من نیستم کربلا، برا حسینم مادری کنم..
روز عاشورا وقتی اومد کهنه پیراهن طلب کرد..
زینیم،،عوض من زیر گلوی حسینمو ببوس..
(دشتی)
🖤(آخ میون همه دلها
امون از دل زینب3)
⬅️روضه برات بخونمو التماس دعا
هنده اومد پیش یزید گفت من نذر دارم نون و خرما صدقه بدم، باید ببرم به اسرا بدم.
یزید میدونست اسرا کیا هستند،، گفت اگه میخوای بری باشه اما خودتو زینت کن..
تاج بزار..
رو تخت سربازا ببرنت.
خودش رو زینت کرد سربازا رو تخت بردنش.
همچنین که رسید بچههای حسین دارند میبینند دیدن یه زنی وارد شد شروع کرد به نان و خرما دادن..
این بچه ها هم تشنه.گرسنه.
⚫️ یه وقت سکینه دوید بچهها عمه ام زینب میگه صدقه بر ما حرامه..
نان و خرماها رو از دهن بچه ها کشید بیرون
زن یزید گفت..
تا اونجا که من میدونم صدقه فقط بر اولاد پیغمبر حرامه..
کی این حرفُ میزنه..
یه نگاه کرد دید یه خانم قد خمیده کنج خرابه است..
اومد کنار بیبی زینب نشست..
🔘گفت خانم جان مگه شما کی هستید..
این دختر خانم میگه صدقه بر ما حرامه...
بیبی یه نگا به هنده کرد، خانم اول بگو ببینم نذرت چیه؟؟
⏪گفت من مریض بودم،، کسی به مادرم گفت اگه میخوای دخترت شفا بگیره،، برو تو کوچه های بنی هاشم،،خونه علی و فاطمه،، یه دختر داره زینبه،، یه پسر داره حسینه،، یه پسر داره حسنه،،
بگو حسین براش دعا کنه..
خانم جان حسین برام دعا کرد.. خدا شفام داد،،
مادرم منو گذاشت اونجا، کنیز خونه زینب شدم.
اما یه مدتیه من از خانمم دور شدم..
ازدواج کردم از خانم دورم، هر اسیری که میاد اینجا نون و صدقه میدم که خدا خانومم رو یه بار دیگه به من نشون بده..
⏪تا اینو گفت اشک چشم بی بی زینب آمد..
(سوز/اوج)هنده نذرت قبول باشه من زینبم..
یه وقت صدا زد خانم نه..شما زینب من نیستی.
بیبی گفت این همه نشونی دادم چرا میگی من زینب نیستم.
امروز برا زینب بلند بلند گریه کن.
برا دردای دل زینب گریه کن..
برا غربتش گریه کن..
برا مظلومیت بیبی ناله بزن
(بگمو التماس دعا)
صدا زد خانم،، زینبی که من میشناختم یه نشونی داشت،،
بگم؟
(دشتی)
🖤اگر تو زینبی کوپس حسینت
(کوحسینت)
🖤اگر تو زینبی کوپس حسینت
🖤 اگر تو زینبی کو نور عینت
بیبی قرمود هتده سرتو بیار بالا
⬛️ سری به نیزه بلند است در برابر زینب
⬛️خدا کند که نباشد سر برادر زینب
(صدا زد چی تو زینبی؟)
میگه هنده تاجُ برداشت زد زمین.
این خانمم زینبه..
یه وقت بیبی فرمود آخ هنده جات خالی بود کربلا.
🔘او میدوید و من میدویدم
🔘او سوی مقتل من سوی قاتل
🔘او مینشست و من مینشستم
🔘او روی سینه من در مقابل
🔘او میکشید و من میکشیدم
🔘او از کمر تیغ من آه از دل
🔘او میبرید و من میبریدم
🔘او ازحسین سر من از حسین دل
▪️دستتو بیار بالا بزا حضرت زهرا س این دستای خالی رو ببینه 3مرتبه بگو یا حسیــــن
❣﷽❣
📿#زمزمه_امام_زمان_عج
📿#سبک ای صفای قلب زارم
📿#محرم #آقای_سلطانی
ای صاحب عزای روضه هر چه دارم از تو دارم
میدونی از عشقت آقا یابن الزهرا بیقرارم
آقام صاحب زمون
عزیز مهربون
دعایی کن برام
واسه نوکرتون
📿اباصالح مدد
من بمیرم یابن زهرا دردو غمهاتو نبینم
کجا روضه داری آقا ای عزیز نازنینم
التماس دعا
جان زینب بیا
حلالم کن آقا
دردامونو دوا
📿اباصالح مدد
درد دلهام بیشماره ای دوای همه دردام۲
روسرم دستی بکش ازروی احسان مهدی مولام
تورابه جان سه ساله دردماروهم دواکن۲
قسمتم آقا به زودی یک سفر کربلا کن
به جان مادرت
مرانی ازدرت۲
نگاهی کن آقا
به من به نوکرت
📿اباصالح مدد
(خانم مریم صالحی مرزیجرانی)
@Hazrate_Abalfazll
❣﷽❣
🔶#روضه_امام_سجاد_ع
🔶#آقای_علیمی
◾️خنده برپاره گریبانی ما میکردن
◾️خوب آمادهٔ مهمانی مان میکردن
◾️پشت دروازه ساعات معطل ماندیم
🔶بزاریداینجور روضه بخونم،حسینیاچیزی به ته محرم نمونده،چهارپنج شب دیگه دوباره التماس های یکساله شروع میشه،اگه زنده باشیم محرموببینیم دورهم جمع بشیم گریه کنیم،ان شالله محرم دیگه مدینه توحرم امام حسن برای امام سجادگریه کنیم
◾️هرجاسخن اززینب ودروازه شام است
◾️ساکت به تماشاننشینیدحرام است
◾️سرهاکه رسیدس به بازارهمه
◾️پرسندبه هم پس سرعباس کدام است
حسین....😭
غلامش اومدکنارامام سجاد،سال هاازکربلاگذشته
آب میدیدگریه میکرد،میگفت باباموتشنه کشتن،سرسفره میومدغدابخوره گریه میکرداگه توکوچه وبازارجوون بغل بابامیدیدگریه میکرد،اگه بچه کوچولوبغل زنی میدیدگریه میکرداگه دخترکوچولومیدیدگریه میکرد،اگه میدیدچادری خاکی شده گریه میکرد،اگه میدیدبازارشلوعه گریه میکرداگه میدیددارن گوسفندذبح میکنندگریه میکرد،گریه میکرد،غلامش اومدصدازدآقاچراانقدرگریه میکنی شماخانواده صبری،صبرچشمه ش ازوجودشماست چراانقدرگریه میکنی حضرت دوباره گریه کردسه بارفرمودافت برتو....چرااقا ؟یعقوب پیغمبریه لباس پاره خون آلودبراش آوردن میدونست یوسفش زنده ست ولی انقدرگریه کردتاسوی چشمت روازدست دادولی من که دیدم بدن بابام، برادرام ،عموهام ،عمه زاده هام (پیراهنش نه هاا) بدناشون پاره پاره روی خاک گرم کربلا ،همه اینوروگفتم برای یه خط ویه حرف
گفت آقاکربلاکشتن چراشماهی میگیدالشام الشام الشام..
فرمودتوکربلابه بدن های اهل بیت جسارت کردن ولی توشام به ناموس ماجسارت شداخه نبودی یه سرطناب به بازوی من یه سرطناب روبه بازوی عمه جانم زینب این بچه هارو مابین ما بسته بودن
🌴 واردبزم شرابم کردن
🌴 زین جسارت هاکبابم کردن
حسین ...😭😭
🥀روزهاناله وشب هاگریه
🥀ارث جامانده زهراگریه
🥀دردبسیارومداواگریه
🥀 آب میخوردولی باگریه
🥀گریه برآب وضویش میریخت
تاوضومیگرفت میگفت اینقدربه بابام آب ندادن
خون دل برسرورویش میریخت
🥀گریه برشاه شهیدان خوب است
🥀گریه برکشته عریان خوب است
گریه بردامن طفلان خوب است
گریه برآن لب ودندان خوب است
خواسته هرسحرش گریه کند
درفراق پدرش گریه کند
گریه برناله آن دخترهااا
اخه دختراگوشه گوشه بیابون یاعموعموکردن یاباباباباکردن جوابش چیشدباتازیانه
این ناله رونزاریدتودلتون بمونه مگه اربعین نمیخوان بریم کربلا بسم الله
حسین 😭😭😭
🥀گریه برناله آن دخترها
گریه برشیون آن مادرها
گریه برغارت انگشترها
گریه برواشدن معجرها
حسین 😭😭😭
رنگ مهتاب زمینش،میزد
دیدن آب زمینش میزد
تاامام سجادبه اسارت گرفتن اول کاری کردن سرامام سجادروتراشیدن..میدونی چرا؟چون برده هاروسرشون میتراشیدن
🥀گریه برناقه نشسته سخت است
🥀گریه باگردن بسته سخت است
🥀گریه باپیکرخسته سخت است
🥀گریه بابال شکسته سخت است
🥀گریه خوب هست که هرشب باشد..چرا؟
🥀گریه برچادرزینب باشد
حسین..😭😭😭
🌴آنکه راهست پیاده نکشید
🌴تشنه رابرلب باده نکشید
🌴طفل رااین همه ساده نکشید
🌴ذبح راآب نداده نکشید
🌴هیچ کس آب به گودال نبرد
🌴پدرم ذبح شده وآب نخورد
بزاریدامشب یه جای دیگم برم به اذن امام سجادمیخوام براعمه جانش،روضه بخونم شب سومه اومدن خدمت بی بی زینب ،بی بی جان کجابه شماسخت گذاشت کدوم مصیبت کمرشماروتاکرده قدتون خم شده،فرمودکربلاداغ شش برادردیدم خم به ابرونیاوردم سینه سپرکردم گفتم من دخترعلیم ،دوتاپسراموبرادرم پاره پاره ازمیدون آوردازخیمه بیرون نیومدم گفتم فدای یه تارموی حسین بالاسرعلی اکبرداشت جون میدادخودم رسوندم بالاسرش،قنداقه علی اصغرخودم گرفتم خدامیدونه اونشب بالای تل زینبیه چی دیدم ،دیدم والشمرجالس علی صدرالحسین .😭😭..
دیدم شمرروسینه داداشم نشسته ،دیدم اسباشون نعل تازه زدن،دیدم ازکناربدن کشته هامون سینه سپرکردم گفتم من دخترعلیم ، دیگه
ازبازارکوفه شام ردشدم همسایه هامون ازبالاپشت بوم سنگمون زدن بازم صبرکردم توکاخ ابن زیادصبرکردم تواین راه صبرکردم پشت دروازه ساعات سه روزنگه مون داشتن محله یهودیا بردن توکاخ یزیدبردن صبرکردم توبزم نامحرما رفتم
ناله زنا بسم الله،..
دیدم داداشم داره قرآن میخونه دیدم به لب ودندانش باچوب خیزران داره جسارت میکنه بازم صبرکردم گفتم من دخترعلیم،ولی بخدااون شب گوشه خرابه هرچی التماسش کردم چشاتونبنددخترم
دیگه نفس نکشیدرقیم وازم گرفت خدامیدونه اونجاکمرم شکست
بلندبگوحسین😭😭😭
زینب گوشه خراب دادزدتادیددخترنفس نمیکشه خودشورسوندبه درخرابه هی صدامیزدعباس کجایی...
یتیمی دردبی درمون یتیمی😭
یتیمی خاری دوران یتیمی😭
الهی طفل بی بابانباشه😭
اگرباشه تواین صحرانباشه😭
باشه بابایادت باشه
اخرشم نیومدی
قول داده بودی که بیای
حسین.....غریب مادرحسین😭
تایپ :یازهرا
#سلامتی_و_فرج_امام_زمان_صلوات
🖤🤎🖤🤎🖤
🕋بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🕋
#روضه_اسارت_ال_الله
غروب بود و زنی بی قرار تنها بود
زنی ز داغ برادر فکار تنها بود
غروب بود و علمدار خفته و زینب
میان خیمه ی بی پاسدار تنها بود
غروب بود و طناب و اسیری و زینب
۱۹۵۰ بار تنها بود
نه یک نفر نه ده نفر دسته جمعی همه حمله کردن به خیمه ها
عمر سعد ملعون دستور داد به شمر
اول خیمه گاه و محاصره کنند
همه محاصره کردن
بعد گفت شعر خیمه ها را با اهلش زنده زنده آتش بزنید
یا صاحب الزمان
اگر امام سجاد نمی فرمود
علیکن بالفرار
این زن و بچه مثل مادرشون تو آتش
می سوختن
بی بی زینب همه را فراری داد
اومدن خیمه ها را آتش زدند
شمر دستور داد هرچه تو خیمه هاس به غارت ببرید
فاطمه بنت الحسین می فرماید
حتی به زور چادر از سرمان می کشیدند یا صاحب الزمان
زینت ها را به زور از گوش بچه ها پاهاشون میکشیدند
از دستها مپرس که با گوشها چه کرد
از گوشها بپرس که بی گوشواره ماند
همه خیمه ها رو که آتش زدن
دیدن یک زن بلند بالا که خیمش اتیش گرفته داره آتش و خاموش میکنه
از خیمه بیرون نمیره
حُمَیدبن مسلم میگه من بودم خولی بود شمر بود آمدیم در این خیمه
گفتم تو چرا فرار نمیکنی
فرمود اینجا عزیز برادرم خوابیده
خیمه خیمه زین العابدین
این خانومم زینب
حُمَیدبن مسلم مینویسه خولی بدون اجازه وارد خیمه شد
بی بی دو عالم مانع شد
چنان سیلی به صورت زینب زد
زیرانداز و زین العابدین و کشید
امام با صورت زمین خورد
حسین
🕋بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🕋
#روضه_اسارت_ال_الله
السلام علیک یا اباعبدالله
زینب آمد سنگها را زد کنار
باغ گل را کرد پیدا زیر خار
باغ گل صفحه ای ز آیات نور
نقطه نقطه گشته از سم سطوح
دید زینب آن صحیفه دیدنیست
یک به یک آیات آن بوسیدنی ست خواست بوسد جای بوسیدن نداشت
لعل لب بر حنجر خونین گذاشت
بدن و زیر تلی از سنگ
تیر و شمشیر و نیزه شکسته ها
دفن کرده بودند
امروز از صبح تا غروب کار زینب همین بود
گفتند همه اسرا سوار شن همه بریم
کوفه
اما همه ارباب مقاتل نوشتن غروب بود از کربلا رفتن
یعنی از صبح تا غروب زینب داره این بدن و زیارت میکنه
یک نگاه کرد دید اصلاً این بدن قابل بغل کردن نیست
دست میبره زیر بدن هر نقطه ای رو که بالا میبره یه نقطه دیگه رو زمین میفته
یعنی بدن کاملاً متلاشی شده
دید یه بدنی به رو روی سینه رو خاک داغ کربلا افتاده
سر نداره
یا صاحب الزمان
عمه جان شما اینجا کاری کرد
که نوشتن حتی اسب های لشکر دشمن هم برای زینب گریه کردند
اشک هاشون می ریخت رو سم شون
اما یک عده ایستاده بودند و می خندیدند
شروع کرد با این بدن حرف زدن
آخرین زیارت زینب با ابی عبدالله همین
اربعین که برگشت تربت و زیارت کرد
چون یک سال و نیم بعد هم دیگه کربلا نیامد از داغ حسینش دق کرد و جان داد لذا میخواد حقشو ادا کنه
گفت داداش ای ز دور خردسالی یاورم
یاد داری در کنار مادرم
ماه رخسارم ز من دل می ربود
تا برد خوابم نگاهم بر تو بود
یاد داری شامگاهی با حسن
راه پیمودید دوشادوش من
غافل از خواهرنگردیدی دمی
تا نباشد گرد من نامحرمی
داداش یادته من و تو و بابام علی و داداشم حسن
وقتی منو میخواستید ببرید حرم پیغمبر چجوری می بردید
بابام علی جلو می رفت شما دو طرف من حلقه می زدید
به قنبر میگفت قمبربرو چراغهای حرم و پیغمبرکم کن
شبانه منو میبردید
یه روز داداشم حسن پرسید بابا
چرا ما زیارت میریم روز میریم
خواهرم شب میره با این تشریفات میره
فرمود حسن جان
همه این کارها برای این مبادا نامحرمی قد و قامت زینب و ببینه
گفت داداش غافل از خواهر نگردیدی دمی
تا نباشد گرد من نامحرمی
حال بین نامحرمان گرد منند
خنده بر زخم درونم می زنند
حسین
نیست عباس و علی اکبرت
مانده تنها بین دشمن خواهرت
حالا میخواد سوار بشه
انشالله گریه هامون با گریه های شامگاهی مهدی زهرا عجین بشه
سنان بن انس میگه عمر سعد منو مامور کرد
سربازا تو بردار دور این زن و بچه حلقه بزن
حالا خانم میخواد اهل بیت و سوار کنه یک نگاه به من کرد یک نگاه به عمر سعد
فرمود شما حیا نمی کنید ما بچههای پیغمبریم
نگاه کردن نداره
با این تشر زینبی
من سربازامو جدا کردم
رفتم عقب تر ایستادم
اما خودم داشتم می دیدم واقعا رو
دونه دونه همه رو سوار کرد
نوبت رسید به زین العابدین
زیر بغل امام زمان شو گرفت
حضرت فرمودند عمه جان
من وظیفمه تو را سوار کنم
امام سجاد زانو زد
یا صاحب الزمان
سنان میگه من داشتم میدیدم
تا زینب پا گذاشت رو زانوی زین العابدین امام سجاد نتونس تحمل کنه
پاهاش لرزید چنان با صورت به زمین خورد
حسین
برای پیوستن به گروه واتساپ من، این پیوند را دنبال کنید: https://chat.whatsapp.com/JNp3oTkV6s353wRzeZBqjt
شعر مناسب زمینه و تک با گوشواره حسین جانم حسین جانم حسین جان ...🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤
خودم دیدم که صحرا لاله گون بود
زمین از خون یاران غرقه خون بود
خودم دیدم فضاى آسمانها
پر از انا الیه راجعون بود
خودم دیدم که نور چشم زهرا
جراحات تنش از حد فزون بود
خودم دیدم که بر هر برگ لاله
نوشته این سخن با خط خون بود
گلى گم کرده ام میجویم او را،
به هر گل میرسم میبویم او را
خودم دیدم گلوى اصغرش را
خودم در بر کشیدم اکبرش را
اگر چه از کنار نهر علقم
زگریه منع کردم خواهرم را
خودم دیدم که زهرا ناله میکرد
خودم دیدم سرشک مادرم را
مکن منعم اگر با اینهمه داغ
زنم بر چوبه محمل سرم را
گلى گم کرده ام میجویم او را
به هر گل میرسم میبویم او را
خودم دیدم که دلها مرده بودند
خودم دیدم همه افسرده بودند
خودم دیدم کبوترهاى معصوم
همه در زیر پر، سر برده بودند
خودم دیدم که گلهاى نبوت
زبى ابى همه پژمرده بودند
همان جایى که فرزندان زهرا
بجرم عشق سیلى خورده بودند
گلى گم کرده ام میجویم او را
به هر گل میرسم میبویم او را
گل من یک نشان در بدن داشت
یکى پیراهن کهنه به تن داشت
PTT-20220809-WA0265.opus
114.1K
─┅༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅┅─
به نام خدا
#شب_دوازدهم_محرم
#شهادت_امام_سجاد_ع
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
به روی ســیـنه خـــــود یـه باغ لاله دارم
یه عمــــریه که ای زهــر فغان و ناله دارم
گــرد و غـــبار ماتـــم به چهــره ام نشسـته
بنگــــر ز بار غمها سـر و قـــدم شکــسـته
(( غریب عالمینم _ علی ابن الحسینم ))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
من دیـده ام چگــونه جنــایت آفـــریدند
لب تشنه پیش دریا بابا مو ســر بریدند
(( غریب عالمینم _ علی ابن الحسینم ))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
دیـدمــش ارباً ارباٰ جســـم نکـوی اکبــــر
دیدم که عمه زینب می زدبه ســینه و سر
(( غریب عالمینم _ علی ابن الحسینم ))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
دیدم که دشمن دون هـر جــا به هــر بهانه
می زد به خواهـــرانم با کعـب و تازیانه
(( غریب عالمینم _ علی ابن الحسینم ))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
سنگ جفــای کوفــی دیـدم من از لب بام
با این همه مصیبت خون شددل من ازشام
(( غریب عالمینم _ علی ابن الحسینم ))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر:طاهرکاشانی
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.»
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
🏴😭روضۀدفتری😭🏴
#روضه_شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
آقای ما رو از قفا با دشنه کشتن
بابای ما رو با لبای تشنه کشتن
با تیغ و نیزه، جسمشُ صد چاک کردن
آخر دهاتیا تنش رو خاک کردن ..
جای یه خنجر، رو حنجرش بود
جای هزاران زخم روی پیکرش بود
هم خواهرش بود، هم مادرش بود
چشم یه نامرد پی اون انگشترش بود
لعنت بهاون که پیکرش رو پشتُ رو کرد
توی رگای حنجرش خنجر فرو کرد
لعنت به اون خولی که دنبال سرش بود
با ساربانی که پی انگشترش بود
شاعر: امیر حسین الفت
روضۀ امام سجاد سخترین روضۀ اهل بیتِ .. شهدامون فیض ببرن .. اونی که سوریه رفته متوجه میشه، از دروازه ساعات تا دم کاخ اون ملعون راهی نیست پیاده .. (چرا بعضیا گریه میکنن؟! مگه من چیزی گفتم؟!) .. امام سجاد فرمود طلوع آفتاب ما رو از دروازه ساعات وارد کردن .. دم دمایِ غروب رسیدیم دم کاخ این نامرد .. یعنی انقدر این زن و بچه رو تو این کوچه ها نگه داشتن ... داداش:
خبر داری مرا بازار بردن ..
بردن این زن و بچه رو محلۀ یهودیا .. ان شالله مادرش اجازه بده حق روضه رو ادا کنیم .. وقتی رسیدن محله یهودیا یکی از این پیرزن ها پنجره خونهش رو باز کرد پرسید اینا کیهان؟! گفتن یه عده اند از دین خارج شدن .. مرداشون رو کشتن ، زن و بچه هاشون رو اسیر کردن .. گفت از کدوم طائفه اند، بزرگشون کیه؟ گفتن بزرگشون حسین ابن علیِ .. گفت کدوم علی؟.. گفتن همون علی خیبر شکن .. میگه پول داد به یه عده گفت یه سنگ بزرگ برام میارید .. رفت تو ایوان خانه ش گفت: به نیزه دار بگید جلو بیاد .. دیدن این پیرِزن سنگ رو برداشت .. چنان سنگُ به سرش زد .. دیدن سر از رو نیزه افتاد زیرِ دست و پا .. ای حسین ...
روضه اینه که وقتی از آقا پرسیدن کجا به شما سخت گذشت، حضرت سه بار فرمودند الشام .. الشام .. الشام .. ان شالله به زودی بریم حرم بی بی عرض ادب کنیم .. همۀ شهر رو خبر کرده بود .. همه چشمایِ هیز .. یه عده شون مست بودن .. یعو اشاره کرد الان دخترِ علی رو وارد کنید ..
تا زینبش وارد بزم یزید شد
بالای نی محاسن سقا سفید شد
زینبُ و دستای بسته
زینبُ و سرِ شکسته
زینبُ و مردای شامی
زینبُ و یه مشت حرامی ..
حسین ... ای تشنه لب
حسین ... ای بی کفن
کیا دلشون تنگِ کربلاست .. اینا تازه گوشه ای از مصیبت شام بود که گفتم .. یادِ همه شهدا به خیر ، حاج قاسم عزیزمون فیض ببره .. نزدیک به دو ساله این مرد خدا از پیش ما رفته .. اما اون چیزی که ما رو آتیش میزنه اینه بی هوا زدنش .. اما رفقا حاج قاسم مردِ جنگی بوده .. من بمیرم برا اون خانمی که تو کوچه ها نامرد چنان بی هوا زد تو صورت .. این یه دونه بی هوا زدن .. بزارید اینم بگم .. زیرِ یه بوته افتاده بود .. زجر از اسب پرید پایین، این بچه دستاشو آورد بالا .. من یتیمم .. اما نانجیب چنان با سیلی به صورتش زد ..
به نیت فرج امام زمان صدا بزن ای حسین ....
🕋بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🕋
#روضه_اسارت_ال_الله
السلام علیک یا اباعبدالله
زینب آمد سنگها را زد کنار
باغ گل را کرد پیدا زیر خار
باغ گل صفحه ای ز آیات نور
نقطه نقطه گشته از سم سطوح
دید زینب آن صحیفه دیدنیست
یک به یک آیات آن بوسیدنی ست خواست بوسد جای بوسیدن نداشت
لعل لب بر حنجر خونین گذاشت
بدن و زیر تلی از سنگ
تیر و شمشیر و نیزه شکسته ها
دفن کرده بودند
امروز از صبح تا غروب کار زینب همین بود
گفتند همه اسرا سوار شن همه بریم
کوفه
اما همه ارباب مقاتل نوشتن غروب بود از کربلا رفتن
یعنی از صبح تا غروب زینب داره این بدن و زیارت میکنه
یک نگاه کرد دید اصلاً این بدن قابل بغل کردن نیست
دست میبره زیر بدن هر نقطه ای رو که بالا میبره یه نقطه دیگه رو زمین میفته
یعنی بدن کاملاً متلاشی شده
دید یه بدنی به رو روی سینه رو خاک داغ کربلا افتاده
سر نداره
یا صاحب الزمان
عمه جان شما اینجا کاری کرد
که نوشتن حتی اسب های لشکر دشمن هم برای زینب گریه کردند
اشک هاشون می ریخت رو سم شون
اما یک عده ایستاده بودند و می خندیدند
شروع کرد با این بدن حرف زدن
آخرین زیارت زینب با ابی عبدالله همین
اربعین که برگشت تربت و زیارت کرد
چون یک سال و نیم بعد هم دیگه کربلا نیامد از داغ حسینش دق کرد و جان داد لذا میخواد حقشو ادا کنه
گفت داداش ای ز دور خردسالی یاورم
یاد داری در کنار مادرم
ماه رخسارم ز من دل می ربود
تا برد خوابم نگاهم بر تو بود
یاد داری شامگاهی با حسن
راه پیمودید دوشادوش من
غافل از خواهرنگردیدی دمی
تا نباشد گرد من نامحرمی
داداش یادته من و تو و بابام علی و داداشم حسن
وقتی منو میخواستید ببرید حرم پیغمبر چجوری می بردید
بابام علی جلو می رفت شما دو طرف من حلقه می زدید
به قنبر میگفت قمبربرو چراغهای حرم و پیغمبرکم کن
شبانه منو میبردید
یه روز داداشم حسن پرسید بابا
چرا ما زیارت میریم روز میریم
خواهرم شب میره با این تشریفات میره
فرمود حسن جان
همه این کارها برای این مبادا نامحرمی قد و قامت زینب و ببینه
گفت داداش غافل از خواهر نگردیدی دمی
تا نباشد گرد من نامحرمی
حال بین نامحرمان گرد منند
خنده بر زخم درونم می زنند
حسین
نیست عباس و علی اکبرت
مانده تنها بین دشمن خواهرت
حالا میخواد سوار بشه
انشالله گریه هامون با گریه های شامگاهی مهدی زهرا عجین بشه
سنان بن انس میگه عمر سعد منو مامور کرد
سربازا تو بردار دور این زن و بچه حلقه بزن
حالا خانم میخواد اهل بیت و سوار کنه یک نگاه به من کرد یک نگاه به عمر سعد
فرمود شما حیا نمی کنید ما بچههای پیغمبریم
نگاه کردن نداره
با این تشر زینبی
من سربازامو جدا کردم
رفتم عقب تر ایستادم
اما خودم داشتم می دیدم واقعا رو
دونه دونه همه رو سوار کرد
نوبت رسید به زین العابدین
زیر بغل امام زمان شو گرفت
حضرت فرمودند عمه جان
من وظیفمه تو را سوار کنم
امام سجاد زانو زد
یا صاحب الزمان
سنان میگه من داشتم میدیدم
تا زینب پا گذاشت رو زانوی زین العابدین امام سجاد نتونس تحمل کنه
پاهاش لرزید چنان با صورت به زمین خورد
حسین
#شب_سیزدهم_محرم
#روضه_دفن_شهدای_کربلا
متن روضه 1
🔸سلام ما به تو ای سومین امام حسین
هر کجای مجلس نشستی...
با توجه امروز میخواهیم از همین جا...
به آقامون سلام بدیم....
🔸سلام ما به تو ای سومین امام حسین
🔸که در حضور تو مهدی کند سلام حسین
امروز امام زمانم سلام میده...
اما... به بدن های بی سر...
روی خاک...
سلام ما به اون بدن های که بی غسل و کفن...
سه روز روی زمین کربلا بود...
🔸سلام بر تو و آن قطره هاى خون سرت
🔸كه ريخت روى زمين در مسير شام حسين
🔸سلام بر تو و بر مهدی ات که روز ظهور
🔸ز دشمنان تو بستاند انتقام حسین
ان شاء الله امام زمان میاد...
انتقام خون به نا حق ریخته ی حسین رو میگیره...
🔸ز دشمنان تو بستاند انتقام حسین
یا بن الحسن...
🔸بعد از سه روز پيكر سرخش كفن نداشت
سه روز بدن عزیز زهرا...
بی غسل و بی کفن...
روی زمین گرم کربلا...
🔸بعد از سه روز پيكر سرخش كفن نداشت
🔸يوسف ترين شهيد خدا پيرُهن نداشت
🔸از بسكه پيكرش شده پامال اسبها
🔸يك جاي بي جراحت و سالم، بدن نداشت
چه کردند با بدن پاک عزیز زهرا...
مثل یه همچین روزی...
وقتی بنی اسد اومدند کربلا...
نگاه کردن دیدند این نانجیبها بدن های خودشون رو دفن کردند...
اما بدن عزیز زهرا حسین...
روی زمین کربلا...
میخواستند بدن ها رو دفن کنند...
اما بدنها رو نمیشناختند...
آخه سر در بدن ندارند...
متحیر ایستادند...
یک دفعه دیدند یه آقایی سوار بر اسب وارد شد...
🔸بنی اسد بیاید
🔸کفن با خود بیارید
🔸مگر خبر ندارید
🔸حسین کفن ندارد
بنی اسد من این بدن ها رو خوب میشناسم...
این بدن بی سر...
بدن بابای غریبم حسینه...
این بدن قطعه قطعه برادرم علی اکبره...
این بدن قاسمه...
اون بدنی که کنار شط فرات...
دستهاش رو جدا کردند...
بدن عمو جانم عباسه...
بنی اسد...
برید یه قطعه بوریا بیارید...
🔸مگر به کربلا کفن، بغیر بوریا نبود
🔸مگر حسین فاطمه، عزیز مصطفی نبود
امام سجاد دستهای مبارک رو زیر بدن مطهر امام حسین قرار دادند و فرمودند:
بسم الله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله
بدن ابی عبدالله رو غریبانه داخل قبر گذاشتند...
سخت ترین لحظه برای فرزند لحظه ای هست که میخواد داخل قبر با پدر وداع کنه...
بنی اسد دارن نگاه میکنند...
دیدند امام سجاد رفت داخل قبر...
میخواد با پدر وداع کنه...
ای واااااای ای واااااااای...
دیدن امام سجاد این لب ها رو گذاشته روی رگ های بریده ی حسین...
هی صدا میزنه وای غریب حسین...
وای مظلوم حسین...
وقتی از قبر بیرون اومدند...
با دستان مبارک نوشتند...
هذا قَبْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَليِّ بْنِ ابيطالِب، الّذي قَتَلوُهُ عَطْشاناً
🔸كاش در لحظه ی دفن پدرم میمردم
🔸آن كه بوسيد چو عمه، رگ حلقوم، منم
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
❣﷽❣
◼️ #دفتری_طفلان_مسلم_ع
◼️ #روضه_طفلان_مسلم_ع
◼️ #کانالروضهدفتری
📿رخسار شهید کربلا را صلوات
📿تقدیم بر آن نگار والا صلوات
📿او زینت عرشو زینت دوش نبی ست
📿بر زینت عرش بر آن دل آرا صلوات
(دعای فرج)
⚜اللهم صل علی محمد و آل محمد …
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه …
السلام علیک یا مظلوم یا غریب یا اباعبدالله…
یا حسین 3…
⬅️دلارو ببریم حرم یتیمان مسلم ع
بیاد دو یادگار مسلم ع که کنار نهر فرات مظلومانه سر از بدنشون جدا کردند …
➖بیا ای دل دمی به کوفه بگذر
➖به طفلان یتیمان واله بنگر
➖میان کوچه سرگردان و حیران
➖غریب و در به در با چشم گریان
➖گهی گویند الا بابا کجایی
➖چرا دنبال طفلانت نیایی
➖همه درها در این شب بسته باشد
➖دل ما جان بابا خسته باشد
🔰اونایی که کربلا رفتن
وقتی می خوای از بغداد به سمت کربلا بری …
وقتی نگاه میکنی ، بین نخل های خرما دوتا گنبد کوچک پیداست.…
(سوال میکنی میگی اینجا کجاست؟)
میگن مزار دو ناردانه ی مسلم بن عقیله…
(وقتی داخل حرمشون میشی، خدا شاهده نه واعظ میخوای ، نه زیارتنامه خون ،نه روضه خون…)
همین که پاتو داخل حرم این دو تا آقا زاده میذاری , دوتا قبر کوچیکو پهلوی هم می بینی آتیش میگیری…
🔺(حالا که دلت آماده است ، یه لحظه رو یاد کنم ناله بزن غریب نوازی کن به یاد یتیمان غریب و مظلوم مسلم ابن عقیل ع)
⏺خدا لعنت کنه حارث رو … کنار نهر فرات چه کرد…
( لحظه ای که اومد سر برادر کوچیکه رو جدا کنه … میگه برادر بزرگتره خودشو انداخت رو پای حارث…)
گفت حارث اول سر منو از تن جدا کن ، آخه وقتی که از مادر جدا شدیم… مادرم برادرمو به من سپرد… این برادر امانت منه…
(حارث سر برادر بزرگتر رو از تن جدا کرد…)
وقتی سر برادر و از تن جدا کرد ، برادر کوچکتر اومد ، کنار شط فرات، خون برادر و به سر و صورت می ماله . گریه می کنه و ناله میکنه…
(بعد نانجیب سر برادر کوچیکتر رو از تن جدا کرد.)
این دو تا برادر تو خون خودشون غلطیدند و از دنیا رفتن…
⬅️ای گرفتارا … آی مریض دارا …
این دو تا بچه در خونه خدا آبرو دارند…
اگه حاجتمندی بسم الله … اگه جوون داری بسم الله …
📿آی دلای کربلایی
اینجا برادر اومد بالین برادر گریه کرد
دلا بسوزه برای اون آقایی که اومد بالا سر برادر ..
دید علمدار و سقاش زمین افتاده… دست در بدن نداره… بدن پاره پاره ست … فرق سر شکافته ست… تیر به چشم نازنین برادر
🍁گر نخیزی تو زجا ، کار ِحسین سخت تر است
🍁نگران حرمم ، آبرویم در خطر است
( عباس جان)
🍁قامتِ خم شده را هر که ببیند گوید
🍁بی علمدار شده ، دستِ حسین بر کمر است
(اوج) آخ ناله کرد حسین… فرمود عباسم …
*الانَ اِنکسَرَ ظَهری و قَلَّت حیلَتی.."
یعنی داداش کمرم شکست …
آخ امیدم ناامید شد داداش…
عباس جان پاشو دشمن داره هلهله میکنه…
داداش پاشو دشمن داره سرزنشم میکنه…
⚡️پناه اهل دنیا یا ابالفضل
⚡️به حق دست های بریده یا ابالفضل
⚡️بگیر این دست ها را یا ابالفضل
⚡️بده حاجت ما را یا اباالفضل ۲
⚡️یا ابالفضل
⚡️یا ابالفضل
⏺ناله داری به قصد فرج امام زمانت عج از سویدای دلت ناله بزن بگو یا حسین …
یا حسین
یا حسین
یا صاحب الزمان ادرکنی:
بسم الله الرحمن الرحیم ..
روضه تنور خولی زبانحال خانم زهرا (س)
محشر اولار بلبله باخسا سارالمش گوله
واریدی قان آغلیا فاطمه بو نیسگله
نازیله من بسلین باش بلشوبدور کوله
باش یارا آلنون یارا یوز یارا حنجر یارا
ای مطبخ جفاده یاتان شاه کربلا😭
آچ بیر گوزون عیادتوه گلمیشم بالا
خورشید گر کسوف ائدوب اولدوزلارون هانی ...زینب هایاندادی بختی قاره قیزلارون هانی ....
بسلدیم ای اوغول گل اوسته سنی ...
گوردوم جداده باشوی یول اوسته سنی 😭😭😭
بیلمزدیم خویلی قویار تنوریده کول اوسته سنی ....
آلموش آنان اله باشا کوللر اولوب بالا
جدین ئوپن بوغازوه کول دولوب بالا
پاک ایلرم کولی ولی رنگین سولوب آی بالا ....او سولان رنگوه گلین ئولن ننون قربان آی بالا ...
(خانم درد دل الی بالینان ...ددی بالا کیم دیوب ننون زهرا گلنده اونی دیندیرمیسن ...عالم معناده او قان دولان گوزون آچدی شهید والاسی ...
دیله گلوب ددی خوش گلموسن یارالی ننه ...چوخدان بقیعده سن دینجلموسن ننه ...بیچاره لر سراغینه گئج گلیبسن ننه ...
سنون بو گلمغون لازمه ی هدیه دور منه ،اما ننه اوغلوم ئولوب ،قارداشیم ئولوب ،بیرزادا یوخدور گمانیم ،ننه سن گلن یولارا قربان بو کسیک باشیم 😭😭😭
دئدی ننه جوان ننه ناز ننه
غملریمی بیر بیر دییم سای ننه
یوز یوزه قوی منله ننه آغلاشاق
اوغلوم ئولوب اوغولسوزام آی ننه
دئدی حسین ،اللرده ئولن دربه در اطفالوه قربان ....
چوللرده گزن طفل پریشانوه قربان
گودالیده سو تک توکولن قانیوه قربان ....
آقانین قانلی باشین آلوب قوجاقه دئدی گل قوجاقیمه آلیم گرچی دوشوب درده باشون ....دینجله بس کی بیر آز سینه ی مادرده باشون...یورولوبسان بالا چوخ اینجیوب اللرده باشون 😭😭
هامی دسین یا حسین 😭😭😭
التماس دعای فرج 🤲🏻🤲🏻
*روضه اسارت 😭😭😭
*چنان مرغ شکسته پر و بالم*
*غمت یک ساعته کرده هلالم*
*(اینا ناله های زینبن)*
*چنان مرغ شکسته پر وبالم*
*غمت یک ساعته کرده هلالم*
*داداش زِبس داغت سنگینه عزیزم*
*تمام دشت می گرید به حالم*
*◾وقتی از آقا امام زمان سوال شد آقا کدوم مصیبت جدت دردناکه که فرمودی برای آن مصیبت اگه خون گریه کنم کمه، آن بزرگوار فرمود: همه ی مصیبت جدم سخت و سنگین و درناکن،گفتن آقا اون مصیبت که فرمودی اگه اشکم خشک بشه خون گریه میکنم ، تا آقا اینو شنید اشکاش سرازیر شد، فرمود: همه ی مصیبت های جدم دردناکه اما امان از مصیبت اسیری عمه ام زینب😭😭😭*
*وقتی روز یازدهم محرم بی بی زینب همه ی زن و بچه ها رو سوار بر محمل کرد بمیرم نوبت به خودش رسید کسی نبود خودشو کمک کنه تا سوار بر محمل بشه ، هر چه دور و برشو نگاه کرد محرمی پیدا نکرد یه نگاه انداخت به قتلگاه صدا زد حسینم عزیزم ببین دارن خواهرتو به اسیری میبرن، یه نگاه انداخت به علقمه ،داداش عباسشو صدا زد یادش اومد روز دوم محرم وقتی وارد سرزمین کربلا شد همه ی محرم ها دور و برش بودن یکی رکاب محملو گرفته بود ، یادش اومد عباس زانو خم کرد خواهر رو پیاده کرد، صدا زد عباس جان بیا ببین دور وبر خواهرت یه مشت نامحرمه بیا خواهرتو دارندبه اسیری میبرن، آی بمیرم با هر سختی بود خودشو سوار کرد، کاروان از گودال عبور کرد ،اهلبیت امام حسین با بدنهای پاره پاره داغِ دلشان تازه شد، از بالای محمل وداع کردن چند قدمی نگذشته بودن نتونستن تحمل کنن پیاده شدن هر کسی نعش عزیزی رو بغل گرفت زینب کجا رفت؟ رفت گودال قتلگاه کنار نعش برادر، آی قربون دردهای دلت ای دختر علی*
*داداش اومدم بگم دارن منو میبرن اسیری اومدم خداحافظی کنم ، خداحافظی هم رسمی داره برادر، رسمش روبوسیه ، اما برادر یه جای سالمی در بدن نداری تا بوسه زنم😭😭😭*
*سر به بدن نداری تا صورتت رو بوسه بزنم ، چه کرد این خواهر داغ دیده آی بمیرم خم شد لباشو گذاشت روی رگهای بریده ی حسین رگهای بریده رو بوسه زد*
*بوسیدم آنجایی که مادرم نبوسید*
*بوسیدم آنجایی که پیغمبر نبوسید*
*آه اومدن زینب رو با تازیانه از کنار نعش برادر جدا کردن همه را سوار کرد با چه سختی خودشو سوار کرد، کاروانِ اُسرا حرکت به راه افتاد ، زینبی که با حسین به کربلا آمده بود حالا باید با سرِ حسین برگرده ، زینب از روی محمل نگاش به گودل قتلگاهه دل از برادر نمی کنه ، همچنان از روی محمل روضه میخونه و خداحافظی میکنه😭😭😭*
*خداحافظ ای برادر زینب*
*شده روی محمل روضۂ زینب*
*«علی لعنة الله علی القوم ظالمین»*
برای پیوستن به گروه واتساپ من، این پیوند را دنبال کنید: https://chat.whatsapp.com/JNp3oTkV6s353wRzeZBqjt
4_6039781662462575997.mp3
479.6K
.
#زمینه#روضه سوم#شهادت امام و #دفن_شهدا و ابدان مطهر امام حسین و حضرت عباس و حضرت علی اکبر و حضرت علی اصغر علیهم السلام و شهدای کربلا
▪️◾️🍃▪️◾️🍃▪️◾️🍃
▪️بند اول
سرت به روی نیزه و
تنت میون خاک گرم کربلا
بیارید ای بنی اسد
برام جای کفن یه قطعه بوریا
سرت تو شهر کوفه و
تنت شده پامال سم مرکبا
بیارید ای بنی اسد
برام جای کفن یه قطعه بوریا
با گریه،میبوسم اون رگهای حنجرت و میمیرم
با اشکام،میشورم هر قطعه ی پیکرت و میمیرم
واویلا واویلتا ۳ حسین
▪️بند دوم
میریزه اشکم و میرم
آروم آروم کنار نهر علقمه
بیاید کمک بنی اسد
هنوز داره میاد صدای فاطمه
یه قبر کوچیک بِکَنید
آخه نمونده چیزی از عموی من
توی حصیر بذارید اون
دستایی که جدا شده از این بدن
با گریه،میبوسم اون دستای قلم رو من میمیرم
با اشکام،میشورمش سقای حرم رو من میمیرم
واویلا واویلتا ۳ حسین
▪️بند سوم
اگر که منقلب شدم
کناره پیکر علیِ اکبرم
بنی اسد کمک کنید
که ارباً اربا شده این برادرم
اگر که بی توون شدم
کناره پیکر علیِ اصغرم
بنی اسد کمک کنید
علی رو تا مزار بابام ببرم
با گریه،میبوسم هر قطعه ی اکبر و من میمیرم
با اشکام،میشورمش حنجر اصغر و من میمیرم
واویلا واویلتا ۳ حسین
▪️بند چهارم
جدا یه قبری میکَنم
برای هفتادو دو یاران غریب
اون طرفم یه قبری رو
حفر میکنم برای پیکر حبیب
برید وهب رو بیارید
پیکر بی سرشه بر روی صلیب
برید زُهیر و بیارید
که رحمت خدا بهش شده نصیب
با گریه،خبر کنید قبیله ی حر رو تا که بیان
مینْویسم،رو قبر بابام هٰذٰا قَبْرُ ذبیح العطشان
واویلا واویلتا ۳ حسین
🍂نوحه یازدهم محرم🍂
🍁سبک جاده واسب مهیاست بیا تا برویم🍁
سنگها منتظر توست برو خواهر من
سر من همسفر توست برو خواهر من
به هدرمی رود این خون حسین گر نروی
صبر کن هر چه که تا زخم زبان می شنوی
شمع من اشک تر توست برو خواهر من
سنگها منتظر توست بور خواهر من2
بعد من قافله سالار تویی یا زینب
جای عباس علمدار تویی یا زینب
فتح بابم سحر توست برو خواهر من
سنگها منتظر توست برو خواهر من2
می روی خواهر من راه پر آه ودردی
من دعا گوی تو بر نیزه که تا برگردی
سایه ی من به سر توست برو خواهر من
سنگها منتظر توست برو خواهر من2
نروی خون حسین تو بجا می ماند
کربلا نیز دراین کرب وبلا می ماند
پر من بال وپر توست برو خواهر من
سنگها منتظر توست برو خواهر من2
کوفه تا شام تورا با دل خونبار برند
کوچه کوچه همه جا تا سر بازار برند
شام،روز ظفر توست برو خواهر من
سنگها منتظر توست برو خواهر من2
🌼التماس دعا🌼
خداوندادلم تنگ حسین است.....
دلم خاک ڪف پاے حسین است....
خدایاڪاش شهرم ڪربلا بود....
سرم هم مبتلابرنیزه هابود....
چنان مستم نماازجام مولا....
ڪه جان بیرون روداز عشق مولا....
حسین ابن علے شمع وجوداست...
ڪه فارغ ازهمه بودونبود است....
خدایاتاروپودم ڪربلاییست...
ڪه آسایش دراین ملک بلانیست...
منم پروانه مولاگشته شمعم...
مڪن تفریق .براوگشته جمعم...
طریق عشقبازے رازدارد...
بنازم دلبرم رانازدارد....
ڪشم نازت به جانم حضرت عشق....
فداے تارمویت حضرت عشق....
خداوندابهشتم ڪربلا ڪن...
وجودم رابه اقامبتلا ڪن...
کانال مداحی محبان اهلبیت،ع🎤عاشقان حضرت زینب،س،
پیوی مدیرکانال:شعبانپور @Haram75
روضه و نوحه های ناب از مداحان ترکی و فارسی
https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
کانال عاشقان حضرت زینب،س،را به دوستان خودتان معرفی کنید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به نام خدا
* #شهادت_امام_سجاد_ع*
*#سبک:شبانگاهان*
خداوندا شد خزان از غم باغ گلهای نو بهار من
پریشان شد همچنان موی عمه ام زینب روزگار من
نباشد کــــس آشــــنای من
به غل بسته دست وپای من
*ای خدای من(2)*
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ندیده کس شاخ و برگ گل بسته بر زنجیر جفا باشد
خودم اینجا زخمی از سنگ امّا دلم در کرببلا باشد
گرفته عقــــده گلوی من
قلم شد دست عموی من
*ای خدای من(2)*
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خودم دیدم عصر عاشورا مادرم زهرا می کند زاری
که از گوش نازک طفلی قطره قطره شد جوی خون جاری
شده محزون مادرم زهرا
شده دلخون زینب کبری
*ای خدای من(2)*
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خودم دیدم کودکی زیر تازیانه ها دست و پا می زد
گهی بابی غریبم گه عمه ام زینب را صدا می زد
خودم دیدم شعله ی آتش می کشد سر از خیمه های ما
به پیش چشم من و عمّه سر بریدند از لاله های ما
گلواژه های اهل بیت (ع)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ