recording-20240630-234326.mp3
3.54M
🔻سبک زمینه یا زمزمه
.
#زمزمه یا #زمینه
#حضرت_علی_اکبر (علیه السلام)
شاعر: #علی_اصغر_شاهسنایی
نغمه: با یارب یارب....
#سبک_سفارش_ها_مادر_کرده_بمن
____________________
شنیدم فریادت رو اومدم
شبیه مرغ پر کنده شدم
کنارجسم تو زانوزدم
علی جانم
آه ای بابا
سخته اما هرجوری شد خودمو می رسونم
جون میدم با دیدن تو پسر نیمه جونم
روی زانو خودمو تا بدنت می کشونم
تواربا اربا شدی وبابا
کنارجسمت می افتم ازپا
مگه چجوری تورو زدن که
هرقسمت ازتو افتاده یک جا
########
شبیه تسبیح ازهم جدا
تنت پاشیده زیردست وپا
نمیشه جمعت کرد روو یک عبا علی جانم
آه ای بابا
پیش جسم تیکه تیکت مثل بارون میبارم
نیزه هارو دونه دونه ازتنت برمیدارم
لخته لخته خونو ازتو دهنت درمیارم
زدن تو رو با کینه ی حیدر
یکی بودیو شدی یه لشگر
علیِّ اکبر بودی و رفتی
شدی هزارتا علیِ اصغر
########
دچار آه وفریادم نکن
اسیرداغ اولادم نکن
پاشوبابا دشمن شادم نکن علی جانم
آه ای بابا
صورتم روو صورت تو تاکه اومد جون دادم
هلهله شد بین دشمن تا به هق هق افتادم
نیزه خورده پهلوی تو مادراومد به یادم
بازم یه کوچه پراز اراذل
بازم یه مقتول هزارتا قاتل
شکسته پهلوت شکسته بازوت
پاشو که کارم خورده به مشکل
_______________________
#کار_گروه_نوحه_گوشه_عشاق_اصفهان
#شب_هشتم_محرم
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
recording-20240630-234326.mp3
3.54M
🔻سبک زمینه یا زمزمه
.
#زمزمه یا #زمینه
#حضرت_عباس علیه السلام
#سبک_سفارش_ها_مادر_کرده_بمن
سه شعبه راه چشماتو که بست
غم عالم توو قلب من نشست
تا دیدم افتادی پشتم شکست.
ابالفضلم
خیلی سخته
من ببینم/پیکر تو/روی خاکا افتاده
دستای تو/هر کدومش/توی صحرا افتاده
خواهر من/تا تورو دید/ دیدم از پا افتاده
فرق سرت رو/شکسته دیدم
از این زمونه/دیگه بریدم
پاشو ببین که/بهم میخندن
نگم براتون/چیا شنیدم
.....
شکسته ابروت ای جونم فدات
نمونده دیگه جونی توو صدات
نزن حرف رفتن رو با نگات/ابالفضلم
ای علمدار
جون داداش/میشه پاشی/علمت رو برداری
بی تو توو این/دشت و صحرا/ندارم دیگه یاری
داری میری/اما بازم/یاد طفل شیرخواری
همه توو خیمه/ چشم انتظارن
دخترا خیلی/ دلهره دارن
دیگه میدونن/برنمیگردی
گوشواره هاشونو در میارن
.....
نمونده چیزی از بال و پرت
مثه مادر زخمی شد پیکرت
رسیده زهرا بالای سرت /با قد خم
اومد مادر
دیدی یا نه/جای سیلی /که روی صورت داره
دیدی یا نه /دیده هاشو/که از اون سیلی تاره
دیدی یا نه/چادرش رو/جای پای اغیاره
اما ندیدی/حقشو خوردن
تو خونه ما /هجوم آوردن
یه عده نامرد/درو سوزوندن
با دست بسته/بابارو بردن
_______________________
#کار_گروه_نوحه_گوشه_عشاق_اصفهان
#شب_نهم_محرم
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
recording-20240630-234326.mp3
3.54M
🔻سبک زمینه یا زمزمه
.
#زمزمه یا #زمینه
#شب_عاشورا
#شب_دهم_محرم
شاعر : #محسن_ناصحی
نغمه: با یارب یارب.....
#سبک_سفارش_ها_مادر_کرده_بمن
______________
شب آخر شد زینب با حسین
نشست و رو لب داره یا حسین
توو فکره این خواهر اما حسین /
یه غم داره
یک غم داره
ظهر فردا بین دشمن خواهرش تنها میشه
خیمه فردا میشه غارت ، توو حرم غوغا میشه
بین گودال بر سر پیراهنش دعوا میشه
دل حسین خون برای خواهر
زینبه دلخون برا برادر
یکی دلش خون برای حنجر
یکی دلش خون برای معجر
####
کنار خیمه تنها نیمه شب
قدم زد سقا خیلی با ادب
شده زینب اما غرق تب / یه غم داره
یک غم داره
تشنگیه اهل خیمه میشه داغ آب آور
ظهر فردا میره سقا خیمه میشه بی یاور
پیش چشم خیمه میشه بی علمدار این لشگر
عجب شبی شد برای سقا
چه اشکی داره چشای سقا
تشنگی اهل خیمه فردا
نوشته میشه به پای سقا
_______________________
#کارگروه_نوحه_گوشه_عشاق_اصفهان
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
🌾🌾🌾🌾🌾
#روضه حضرت عباس(ع)
#گریز امام صادق(ع)
#کاربرد سفره حضرت اباالفضل (ع)
بسم الله الرحمن
یا رحمن یا رحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
⬅️دلها را روانه کنیم بین الحرمین کنار حرم با صفا اقا ابوالفضل آه حاجت مندان آه مریض دارها آه گرفتارها که درگوشه ای ازاین مجلس نشسته ای بانوی محترمی که حاجت داشتی برای آقا اباالفضل سفر پهن نمودی انشالا به هرنیتی این کاررا انجام دادی به حق مادرش ام البنین حاجت روا بشیدمی دونم آقا اباالفضل هیچ کس رادست خالی رد نمی کند شفای همه مریضها انشالا همه اموات فیض ببرند الخصوص اموات بانوی محترم حالا دلت اماده شد بریم کربلا
السلام علیک یا ابوالفضل العباس یا قمربنی هاشم
♦️بارگاه با صفای در کربلا دارد ابوالفضل
♦️تاقیامت عاشقان بی ریا دارد ابوالفضل
♦️هر که ازصدق وصفا بنمودرو درخانه او
♦️دیدازراه وفا جو روسخا داردابوالفضل
♦️گر دوای دردخواهی روکن درخانه او
♦️ازبرای در بی درمان شفا دارد ابالفضل
♦️تالب شط فرات آمد ولی لب تشنه برگشت
♦️همت مردانگی بین تا کجا دارد ابوالفضل
♦️قربان مرامت قربان ادبت قربان حرم و بارگاهت یا ابوالفضل
♦️یادم امدآن زمانی که حسین باچشم گریان
♦️دید درخون غوطه ورقدو رسا دارد ابوالفضل
⬅️آقا ابوالفضل درروز عاشورا صدا زد حسین جان برادر
برادر درخون تپیده ات را دریاب
انشالا خدا کنه کسی درمجلس ما نباشه که داغ برادر دیده باشه
صدای ابوالفضل به گوش امام حسین رسید آمد کنار بدن پاره پاره برادر دید برادر دست دربدن ندارد تیر به چشم برادر اصابت کرده فرق ابوالفضل تا به ابرو شکسته امام حسین صدا زد ..
عباسم برادر آیا وصیتی دارید ..
صدا زد چرا برادر سه وصیت دارم
⬅️وصیت اول برادرجان خون ازچشمم پاک کن تا یک بار دیگرتو برادرم.. راببینم حسین جان یک بار دیگر عزیز زهرا راببینم..
⬅️وصیت دوم تا زنده هستم مرا به خیمه مبر برادرجان چون به سکینه ات وعده آب دادم..
🔸مرا به خیمه مبر تا که حالتی دارم
🔸چراکه ز روی سکینه خجالتی دارم
🔸سکینه اب طلب کرد وپاره شد جگرم
🔸نشد که قطزه ابی برای او ببرم..
⬅️اما وصیت سوم برادر حسین جان
سلام من را به خواهرم زینب برسان
بگو زینب جان وقتی رفتی مدینه سلام من را به مادر چشم انتظارم ام البنین برسان انشاالله هیچ مادری را چشم انتظار فرزند نکنه..
یادشهدا امام شهدا درگذشتگان جمع حاضر کسانی که دربین من شما بودند حالا جایشان خالی ازاین مجلس محفل فیض ببرنداما امشب شب شهادت امام صادق (ع)است انشاالله بانوی محترم که سفره اباالفضل گرفته
به آبروی قمر بنی هاشم وامام صادق حاجت روا بشه روضه امام صادق بخونم همه اموات الخصوص اموات بانوی محترم فیض ببرد
اما به امام صادق عرض کنیم
آقا جان! منصور سه بار بر روی شما شمشیر کشیده شد. ولی دیگر چوب خیزران به لب و دندان شما نخورد
اما عزیزان عزداران شب شهادته
منصور انگوری را به زهر آلوده کرده بود، و بدین وسیله به امام صادق (ع) زهر خورانید و آن حضرت را مسموم کرد، و به شهادت رسانید. امام هفتم بدن بابا را غسل داد، نماز خواند، تشییع جنازه ی با شکوهی در مدینه برگزار شد. شاگردان امام صادق (ع) شال غزا به گردن انداخته بودند. همه اشک می ریختند و به سر وسینه می زدند. و وا اماما می گفتند. امام هفتم (ع) بدن بابا را غسل داد، و کفن کرد و نماز خواند. بدن امام را با احترام به خاک سپردند. امام «لا یوم کیومک یا ابا عبدالله» یا امام صادق (ع) شما را زهر دادند، و مظلومانه شهید کردند. اما بعد شهادت، کسی با بدن شما کاری نداشت. ولی قربان آن آقایی که بدنش روی خاک گرم کربلا بود. ده نفر آماده شدند. اسب های خود را نعل تازه بستند، و نازنین بدن پسر فاطمه (ع) را زیر سم اسبان قرار دادند.
حسین آرام جانم..حسین روح روانم
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
#شب_دوم_محرم
#روضه_ورود_به_کربلا
متن روضه 1
🔸الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم
🔸نه تنها سر برایت بلكه از سر بهتر آوردم
شب دوم محرمه...
یواش یواش کاروان ابی عبدالله به کربلا نزدیک میشه...
مثل فردایی...
روز دوم محرم...
وقتی کاروان به سرزمین کربلا رسیدن
ابی عبدالله فرمود...
نام این سرزمین چیه؟
عرضه داشتند آقا...
به این سرزمین قاضریه میگن...
آقا فرمود آیا این سرزمین...
نام دیگه ای هم داره یا نه؟...
بله آقا جان...
به این سرزمین نینوا هم میگن...
یکی یکی اسم ها رو گفتند...
اما ابی عبدالله هنوز به اسمی که میخواد نرسیده...
حضرت فرمودند آیا نام دیگه ای هم داره یانه؟...
آقا... به این سرزمین...
کربلا هم میگن...
تا نام کربلا رو شنید... صدا زد...
اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ
(خدایا به تو پناه مىبرم از اندوه و بلا)
اینجا همون سرزمینیه که...
جدم رسول خدا بهم خبر داده بود...
انْزِلُوا هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَکُ دِمَائِنَا
از مرکبهاتون پیاده بشید همینجا منزلگه ماست...
اینجا همون جاییکه خون ما رو میریزند...
وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا
(لهوف ص 116)
اینجا محل دفن ماست
🔸بار بگشائید کاینجا از عذاب
🔸میشود لبها کبود از قحط آب
مردم... اینجا همونجاییکه...
دستهای عباسم رو قطع میکنند...
اینجا همونجاییکه علی اکبرم قطعه قطعه میکنند...
اینجا همونجاییکه علی اصغرمو با تیر سه شعبه پرپر میکنند...
🔸یَا دَهْرُ أُفٍّ لَکَ مِنْ خَلِیلٍ
🔸کَمْ لَکَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِیلِ
نميدونم وقتی خانم زینب کبری فهمید به کربلا رسیدند...
چه حالی پیدا کرد...
اومد کنار برادر صدا زد حسین جان...
نمی دونم چرا وقتی به این سرزمین رسیدیم...
دنیایی از غم به دلم نشسته...
برادر جان حسین...
اینجا چه سرزمینیه؟...
🔸خواهرم اینجا زمین کربلاست
آماده ای بگم یا نه...
امشب برات کربلات رو از آقا بگیری...
🔸خواهرم اینجا زمین کربلاست
🔸این زمین غصه و درد و بلاست
🔸خواهرم اینجا اسیرت میکنند
آماده باش زینبم...
🔸خواهرم اینجا اسیرت میکنند
🔸در همین ده روز پیرت میکنند
زینبم... طاقت داری بگم یا نه...
🔸می برن اینجا گلو و حنجرم
🔸پیش تو بر روی نی، آید سرم
یکدفعه صدای ناله ی خانم زینب کبری بلند شد...
چی میگی برادر...
جلوی من حرف از مردن میزنی...
مگه نمیدونی...
زینب بدون تو میمیره...
ابی عبدلله خواهر رو آروم کرد...
اصلا هر کجا زینب بی تاب میشد...
ابی عبدالله خواهر رو آروم میکرد...
دلداریش میداد...
اینجا یک جایی بود که زینبش رو آروم کرد...
🔻گریز
یک جای دیگه هم روز عاشورا...
وقتی ابی عبدلله ميخواست بره میدان...
دید خواهر خیلی بی تابی میکنه...
هی دور برادر میگرده...
میگه حسین...
میخواهی بری میدان...
زینبت رو تنها بگذاری...
تو یادگار مادرمی...
من بدون تو میمیرم حسین...
خدا.. اگه دست ولایت حسین نبود...
زینب کربلا جان میداد...
صدا زد... خواهرم...
انقده بی تابی نکن...
من میرم میدان...
اما تا صدای تکبیر منو میشنوی بدون هنوز زنده ام...
مبادا صبرت رو از دست بدی خواهر...
خدا به داد دل زینب برسه از اون لحظه ای که دیگه...
صدای تکبیر برادر رو نشنید...
بی تاب شده زینب...
هی توی خیمه میشینه رو زمین...
بلند ميشه...
میگه حسین...
چرا دیگه صدای تکبیرت نمیاد داداش...
چیزی نگذشت صدای ذوالجناح رو شنید...
تا فهمید ذوالجناح برگشته...
اما حسین نیومده...
دیگه طاقت نیاورد...
دوان دوان...
به سمت گودی قتلگاه...
(حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله...)
از بالای بلندی یک نگاه کرد...
دید دور بدن برادر رو گرفتند...
یک نفر با سنگ میزنه...
یک نفر با نیزه میزنه...
جلو چشمانش برادر رو قطعه قطعه کردند...
یک نفر هم خنجر گرفته...
داره میره به سمت حسین...
من ميگم شاید اینجا هم ابی عبدلله به فکر زینبه...
اشاره کرده باشه...
ارجعی...
زینبم برگرد... نبینی خواهر...
🔸سوی خیمه برگرد، خواهر حزینم
🔸تا به زیر خنجر، ننگری چنینم
🔸رو به خیمه خواهر، تا که خود نبینی
🔸وقت جان سپردن، آه آتشینم
(و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227)
#شب_دوم_محرم
#روضه_ورود_به_کربلا
متن روضه 2
🔸آه از آن ساعت که سبط مصطفی
🔸گشت وارد بر زمین کربلا
(فَلَمَّا وَصَلَهَا قَالَ مَا اسْمُ هَذِهِ الْأَرْض)ِ
(لهوف ص 116)
تا رسیدند به کربلا...
ابی عبدالله فرمود:
این سرزمین چه نام داره؟
گفتند آقا به اینجا کربلا میگن...
تا گفتند کربلا...
حضرت فرمودند:
اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ
🔸بار بگشائید اینجا کعبه جانان ماست
🔸سرزمین کربلا قربانگه یاران ماست
🔸بار بگشائید و بر بندید چشم از هر چه هست
🔸این منای عشق و منزلگاه جاویدان ماست
ابی عبدالله صدا زد...
خیمه ها رو بر پا کنید...
اینجا وعده گاه ماست...
یکی یکی این زن و بچه ها رو از محملها پیاده کردند...
حالا میخواد عقیله بنی هاشم...
زینب کبری از محمل پایین بیاد...
تصور کن ...
جوون های بنی هاشم اومدند...
دور محمل زینب رو گرفتند...
مبادا نامحرما قد و بالای خانم رو ببینند...
من ميگم ...
شاید عباس علمدار اومده...
زانوها رو خم کرده...
علی اکبر دست عمه جانش رو گرفته
قاسم عنان مرکب رو گرفته...
ابی عبدالله مواظب خواهره...
🔸با احتیاط خواهر خود را پیاده کرد
🔸طوری که آب در دل زینب تکان نخورد
با چه عزت و احترامی...
خانم رو از محمل پیاده کردند...
حقشم همینه...
آخه خانم زینب...
ناموس خداست...
دختر علی هست...
احترام داره...
آماده ای بگم یا نه؟
🔻گریز
آی جوون های بنی هاشم...
نبودید روز یازدهم...
عمه جانتون زینب...
همه زن و بچه ها رو سوار کرد...
دید تنهای تنها مونده...
دور تا دورش رو نامحرما گرفتند...
یک نگاه انداخت به سمت شط فرات...
صدا زد...
آی ابالفضل... آی غیرتی...
پاشو ببین خواهرت بین نامحرماست...
یه نگاهم به سمت گودی قتلگاه...
صدا زد...
حسین جان...
ببین خواهرت رو دارن به اسارت می برند...
هر کجا نشستی ناله بزن یاحسین...
🔸به سوی شام و کوفه ام
🔸چه ظالمانه می برند
🔸نمی روم ولی مرا
🔸به تازیانه میبرند
(و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227)