eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
802 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
زمزمه برای مراسم های دعای ندبه به عشق صاحب الزمان،با شور و شوق بیکران ندبه کنان داریم همه،حال و هوای جمکران یابن الحسن یابن الحسن... با نام مهدی میشکُفه،یاس و عَقاقی به چمن به همراه ندبه خونا،زمین و آسمون میگن یابن الحسن یابن الحسن... چشمای گریون میخونه،فاتحه و کوثر و نور به حقّ زهرا میرسه،وقت فرج روز ظهور یابن الحسن یابن الحسن... آسمونِ دلای ما،ابریه از فِراقِ تو دلِ شکسته میگیره،توو ندبه ها سراغِ تو یابن الحسن یابن الحسن... صوم و صلاة ما تویی،حجّ و زکات ما تویی توو این همه سختی و غم،راه نجات ما تویی یابن الحسن یابن الحسن... دعا کن آقا بمونم،سرباز مکتب وَلی ایشالّا که فدات بشم،توو لشکرِ سیّد علی یابن الحسن یابن الحسن...
Farahmand4_5875433265707352451.mp3
زمان: حجم: 4.9M
💫 یا صاحب الزمان عج الله! امروز اولین جمعه ماه مبارک رمضان است، و روز شماست. پس با قرائت دعای ندبه یاد شما رو در دل هایمان زنده می کنیم. 🎤باصدای : 🌸 أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج بحق حضر‌ت زینب سلام الله علیها🌸
. علیه‌السلام 🔸أینَ المُنتَقِم🔸 امروز دلتنگم، نمی‌دانم چرا! شاید... این عمر با من راه می‌آید؟ نمی‌آید؟ اصلاً چقدر از راه مانده؟ من کجا هستم؟ کی اختیار لحظه‌هایم رفت از دستم؟ دلخوش به رفتن بودم اما راه گم کردم این راه روشن را چه شد ناگاه گم کردم حتی چراغ روشنی هم این طرف‌ها نیست در ازدحام ابرها، خورشید پیدا نیست فانوس دل، می‌خواهد ای خورشید، نور از تو خیری ندارد باقی این عمر دور از تو این نامه را با خود نسیم آورده، می‌خوانی؟ از عاشقی در راه مانده، او که می‌دانی عمری‌ست از تو بی‌خبر ماندم، خبر داری! مولا! خبر از حال قلب محتضر داری! می‌ترسم از این روزهای غربت دنیا می‌ترسم از دیروز، از امروز، از فردا این لحظه‌ها بی یاد تو دلگیر و دلتنگ‌اند این نغمه‌ها بی عطر نام تو بدآهنگ‌اند این روزها شاید تو دلتنگی که این‌گونه یک‌باره دیگرگون شده دنیای وارونه من خوب می‌دانم تو دلگیری از این دنیا دلگیری از روز و شب ما بی‌تفاوت‌ها بی‌تو تمام عمر ما غرق تماشاییم بار گرانی بر زمین... ما گرم حاشاییم دلگیری از بی‌رنگی این شادی و غم‌ها دلگیری از دنیای تکراری آدم‌ها هر صبح جمعه آمد و ما خواب می‌دیدیم دریای عشقت بود و... ما مرداب می‌دیدیم یک شب بیا بیدار کن ما را که برخیزیم از عشق خود سرشار کن ما را که برخیزیم «اَینَ استقرّت»... دل هواخواه نگاه توست! مولا کدامین جاده امشب سر به راه توست؟ ای کاش با یاد تو امشب همسفر بودم از روضۀ پنهانی تو با خبر بودم شاید که داری سر به روی تربت مادر ای روضه‌خوان کوچه‌های غربت مادر شاید رسیدی کربلا دیشب، شب جمعه آه از شب بی‌تابی زینب، شب جمعه شب‌های جمعه کربلا غوغاست، عاشوراست شور حسینی در جهان برپاست، عاشوراست در جان عالم محشری کرده به‌پا! او کیست؟ اصلاً شب جمعه، شب آرام ماندن نیست ما هم شب جمعه عزیز از دست دادیم، آه آه از شبی که رفت ماه ما به قربانگاه در جان ما آتشفشان داغ او زنده‌ست این داغ، این آتشفشان، هر شب گدازنده‌ست در هر رگ ما شور خون‌خواهی‌ به جوش آمد هنگام فریاد آمد و وقت خروش آمد آن انتقام سخت نزدیک است می‌دانیم با ذکر اَین المنتقم، ما مرد میدانیم او با سپاهی از شهیدان می‌رسد آری دارد سپاه او چه سردار و علمداری فردا که آفاق جهان یک‌دست بارانی‌ست آری علم دست سلیمانی‌ست! زیبا نیست؟ این رجعت عشق است، این عهد شهیدان است بیرق به دست حاج قاسم... بین میدان است شوق شهادت داشت، عمری بندگی می‌کرد یک عمر مانند شهیدان زندگی می‌کرد در خاطر یاران همیشه عین باران بود بر خصم توفنده چو دریایی خروشان بود دلتنگ بود و با یتیمان گریه سر می‌داد آغوش گرمش بوی آغوش پدر می‌داد باران شده وقت دفاع از هر ستم‌دیده مثل اسیری دم‌به‌دم بر خویش لرزیده «للظالمِ خصماً و للمظلومِ عونا» بود او عطر مولا داشت، خاک پای مولا بود او مرد میدان بود آری مرد میدان‌ها جا داشت در دل‌های سوری‌ها و افغان‌ها لبنان و سامرا، یمن، غزّه، گواه من خورشید شب‌های غریبان بود ماه من او از تمام ما یقیناً ندبه‌خوان‌تر بود یابن‌الحسن‌هایش ولی در بین سنگر بود او سالیانی صبح جمعه منتظر مانده در خط حمله، ندبه خوانده، اشک فرمانده او «لَيْتَ شِعْرِي» گفته با مولای خود اما در خط حمله در بیابان‌های سامرا «اَینَ استقرّت»... دل هواخواه نگاه توست! مولا کدامین جاده امشب سر به راه توست؟ دل‌ها اسیر سوز و سرمای زمستان است دنیای ما محتاج لبخند بهاران است گرمای دستان تو را کم دارد این شب‌ها لبخند زیبای تو را می‌خواهد این دنیا می‌آیی از فصل گل و لبخند می‌دانم در روزهای آخر اسفند... می‌دانم با تو بهار رفته، از تبعید می‌آید می‌آیی و آن روز با تو عید می‌آید 🦋🦋🦋🦋🌹🌹🌹🌹🌹🦋🦋
. (عج) تو رو میخونم دوباره هنوزم دارم امیدی خدارو چه دیدی آقا شاید این هفته رسیدی شاید از تو ندبه هامون دعای یکی بگیره تو نیومدی و دنیا تو غم وغصه اسیره با تمومِ روسیاهیم پُر میشه همیشه کاسَم من سرم گرم گناهه تو دعا میکنی واسَم خیری از من نرسیده به تو که کوه وفایی بیا رحمی کن به حالم بگو این روزاکجایی؟ داره از چشای عاشق نم نم بارون میباره مولا این گدای خسته جز توهیچ کس و نداره بسه این فاصله دیگه دارم از دوری میسوزم تا به کی؟ یوسف زهرا نگامو به در بدوزم ✍ .
زمان: حجم: 2.98M
توسل به عج و روضه حاج مهدی ایروانی🎤 بیا که بی رخ تو طاقتی ندارم من به غیر دیدن تو حاجتی ندارم من گل همیشه بهارم تو هستی وبی تو به سیرباغ وچمن رغبتی ندارم من به غیر نقش ولای تو از ازل ای دوست به لوح سینه ی خود زینتی ندارم من تمام عزت من از طفیل مهر شماست بدون مهر شما عزتی ندارم من از آن زمان که مرا با تو آشنا کردند به غیر بندگیت عادتی ندارم من تویی که محرم راز دل غریب منی به جزتو با دگری صحبتی ندارم من گذشت عمرمن و چشم من به ره مانده بیا امید دلم فرصتی ندارم من اگر چه من زگناهم دل تو را خستم اگر چه غیر ریا طاعتی ندارم من به جان فاطمه هرگز مران مرا زین در که غیر تو به کسی الفتی ندارم من مرا به رسم غلامی قبول کن مولی اگرچه روسیه ام، قیمتی ندارم من وفائیم من وبرعشق تو وفادارم اگرچه درخور تو خدمتی ندارم من ✍ مناجات رحمت به مادرم که مرا مجلس تو برد این شوق نوکری اثر شیر مادر است لطفی که کردی تو به من مادرم به من نکرد ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین * یادم نمی رود که همه عزتم تویی من پای سفره ی تو شدم محترم حسین --- ای بی کفن سینه شکسته ارباب آرامش سینه های خسته ارباب وای از دل خواهرت که می دید بر سینه تو شمر نشسته ارباب --- آن گونه رخ به خاک منه، معجرم که هست حیف ازسرتو نیست بیفتد، سرم که هست گیرم مرا به قتلگهت ره نداد شمر تاسر به زانویش بنهی،مادرم که هست
. سر میزنم به صحرا میخوانمت کجایی آقا بیا که مُردم داد از غم جدایی منتظرم به راهت چشمم سفید از این هجر نام ترا بخوانم شاید که تو بیایی یابن الحسن یا مهدی (2) ===============«««« هم ناله با عزیزان در نیمه شب به افغان گویم رسان خدایا یار عزیزتر از جان گر چه لیاقتم نیست دیداره روی مهدی شاید به ناله هایم بخشد خدای رحمان یابن الحسن یا مهدی (2) ===============«««« ای رهروان بخوانید هر دم دعا برایش شاید رسد ز خالق اذن فرج برایش باید به خوی مهدی آراسته باشی هردم آماده باشی تا جان سازی فدا برایش یابن الحسن یا مهدی (2) ===============«««« دنیا صفا ندارد بی تو به حق زهرا باز آ ز تیغ برّان بر آر دمار ز اعدا زهرا زند صدایت کای منتقم تو بشتاب بستان تقاص مادر ای نور چشم زهرا یابن الحسن یا مهدی(2)
. قال المهدی عجل الله فرجه: اکثروا الدعا بتعجیل الفرج با توبه از گناه، فراوان دعا کنید با گریه از نگاه، فراوان دعا کنید باشد چراغ راه به ما « اکثروا الدعا » طبق کلام شاه‌، فراوان دعا کنید هر کس، کنون زیاد برایش دعا کند... او راست در سپاه، فراوان دعا کنید بهر طلوع مِهر سَداد و صلاح و عدل بر درگه الٰه، فراوان دعا کنید بهر خِتام شام سیاهِ نفاق و شرک تا وُصلَتِ پگاه، فراوان دعا کنید بهر ز بینْ رفتنِ شیطان ز روزگار تا او شود تباه، فراوان دعا کنید بهر فرج به امر خودِ صاحب الزمان بهر ظهور ماه، فراوان دعا کنید بهر عمل به متنِ صریح کلام شان ارواحنا فداه، فراوان دعا کنید بعد از شنیدن غم آن رأس که رسید... بر رفعت قناه، فراوان دعا کنید تا که اثر نماید و از هجر کم شود با سوز و صدق و آه، فراوان دعا کنید بحرمة الحسین علیه السلام اللهم عجل لولیک الفرج ۱۴۰۳/۰۶/۰۷ ✍ .
. قال المهدی عجل الله فرجه: اکثروا الدعا بتعجیل الفرج با توبه از گناه، فراوان دعا کنید با گریه از نگاه، فراوان دعا کنید باشد چراغ راه به ما « اکثروا الدعا » طبق کلام شاه‌، فراوان دعا کنید هر کس، کنون زیاد برایش دعا کند... او راست در سپاه، فراوان دعا کنید بهر طلوع مِهر سَداد و صلاح و عدل بر درگه الٰه، فراوان دعا کنید بهر خِتام شام سیاهِ نفاق و شرک تا وُصلَتِ پگاه، فراوان دعا کنید بهر ز بینْ رفتنِ شیطان ز روزگار تا او شود تباه، فراوان دعا کنید بهر فرج به امر خودِ صاحب الزمان بهر ظهور ماه، فراوان دعا کنید بهر عمل به متنِ صریح کلام شان ارواحنا فداه، فراوان دعا کنید بعد از شنیدن غم آن رأس که رسید... بر رفعت قناه، فراوان دعا کنید تا که اثر نماید و از هجر کم شود با سوز و صدق و آه، فراوان دعا کنید بحرمة الحسین علیه السلام اللهم عجل لولیک الفرج ۱۴۰۳/۰۶/۰۷ ✍ .
. یکی از فرازهای ندبه با گریز به روضه سه ساله علیهاالسلام لَیْتَ شِعْرِی أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوَی بَلْ أَیُّ أَرْضٍ تُقِلُّكَ أَوْ ثَرَی أَ بِرَضْوَی أَوْ غَیْرِهَا أَمْ ذِی طُوًی😭 ای کاش می دانستم خانه ات در کجا قرار گرفته، بلکه می دانستم کدام زمین تو را برداشته، یا چه خاکی؟ آیا در کوه رضوایی یا در غیر آن، یا در زمین ذی طوایی؟  کجا بگردیم دنبالت آقا در بین کوهی یا که در صحرا کدوم زمین تو رو بغل کرده چقد زمونه با تو نامرده در کوه رضوا خیمه ای داری؟ آیا کنارت هست دلداری؟ حقّ تو نیس که ذی طُوا باشی چرا باید از ما جدا باشی کدوم زمین با اشک توس خونی داری همیشه روضه میخونی ای گل میون خار صحرایی چرا نداری بین ما جایی وقتی می بینی خار صحرا رو یادت میاد پای اسیرا رو دویدن گلها به روی خار داشتن نشونه بر روی رخسار وقتی می بینی آقاجون خاری یاد رقیه و شب تاری نیمه ی شب چقد کشید آزار با ضرب سیلی او شده بیدار او بود و زجر بی حیا ای وای به مرگ خود شده رضا ای وای ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .................. .👇
. اگر به لب رسیده جان بگو به صاحب الزمان نمانده گر تو را توان بگو به صاحب الزمان غم به دل نهفته را راز به کس نگفته را مگو به این مگو به آن بگو صاحب الزمان بگو که دل شکسته ای از این زمانه خسته‌ای ز فتنه‌های این زمان بگو به صاحب الزمان دلت که بی‌قرار شد و بی‌قرار یار شد را بخوان بگوبه صاحب الزمان گلایه کن، بهانه کن شکایت از زمانه کن ولی نگو به دیگران بگو به صاحب الزمان گره اگر به کارشد مشکل اگر هزارشد برو به زیر آسمان بگو به صاحب زمان فاطمه گفت یا علی، کشت مرا عدو ولی شکایت مرانهان بگو به صاحب الزمان رقیه جان اسیر شد سه ساله بودو پیر شد گفت: غمم ،تو عمه جان؛ بگو به صاحب الزمان ✍ .
. أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ كجاست آنكه خون شهيد كربلا را انتقام كشد. در انتظار توس، شاه غریب کربلا عمّه به روی تل، داره میگه مهدی بیا بیا مرهم بزار، به زخم پیکر حسین جلو شمرو بگیر، جدا نشه سر حسین بیا نزار تنش بره به زیر دست و پا جلوی خواهرش، سرش به روی نیزه ها فقط روز ظهور، آروم میگیره قلب او بدجور توو کربلا، سوزونده قلبشو عدو دلش شکسته از ؛ داغ علی اکبرش مجروحه قلبش از ؛ زخم گلوی اصغرش یه عمره جدّ توس،شرمنده از بی بی رباب اونو راحت کن از، این غصه های بی حساب از حنجر علی، سه شعبه رو چطور کشید وای از دل رباب، سرش روروی نیزه دید علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)✍ .👇
. ۵ بهمن ۱۴۰۳ یوسف زهرا در اینجا هیچکس یعقوب نیست شرمسارم، دیده ام از هجر تو مرطوب نیست رو به راهم ظاهرا در باطن اما نیستم زودتر من را مداوا کن که حالم خوب نیست صبر هم اندازه ای دارد عزیز فاطمه صبر ما که صبر بی اندازه ایوب نیست دور از تو گنگ بار آمد اگر طبعم ببخش دانش آموز دبستانم تقاصم چوب نیست از کرم من را حسابم میکنی چون پیش تو خوب میدانم گنه کاری چو من محبوب نیست روزهای جمعه ی دلگیر را پایان بده تا ببینم جمعه ای را که دلم آشوب نیست آفت نفس است افتاده به جان باغ من ورنه محصول محبان علی معیوب نیست رو به من آغوش وا کردی و گفتی که بیا پیش تو گریه کن جدت حسین مغضوب نیست ✍ .👇