شعار امام زمان(عج) – #اربعین – #حضرت_رقیه محمد جواد شیرازی
عاقبت روزی ذبیح ذوالفقارت می شوم
یا شکارم می کنی یا خود شکارت می شوم
افضل الاوقات من وقت به یادت بودن است
لحظه ای که واقعا دلْ بی قرارت می شوم
بی پناه افتاده ام٬ آیا پناهم می دهی؟
مُستَجیر دست های مُستَجارت می شوم
واقعا شرمنده ام با نامه ی آلوده ام
موجب این غصه های بی شمارت می شوم
بین نوکرها به این آواره هم جا می دهی
بین نوکرها سگ ایل و تبارت می شوم
مبتلای تو شدن اصلا نمی آید به من
با دعای مادرت زهرا دچارت می شوم
با ضمانت نامه از شاه خراسان، اربعین
راهی کرب و بلا بهر زیارت می شوم
هر ستونی می روم یاد #رقیه می کنم
روضه خوان عمه ی ناقه سوارت می شوم
محمد جواد شیرازی
#ماه_محرم #امام_زمان
شعار امام زمان(عج) – #اربعین – #حضرت_رقیه محمد جواد شیرازی
عاقبت روزی ذبیح ذوالفقارت می شوم
یا شکارم می کنی یا خود شکارت می شوم
افضل الاوقات من وقت به یادت بودن است
لحظه ای که واقعا دلْ بی قرارت می شوم
بی پناه افتاده ام٬ آیا پناهم می دهی؟
مُستَجیر دست های مُستَجارت می شوم
واقعا شرمنده ام با نامه ی آلوده ام
موجب این غصه های بی شمارت می شوم
بین نوکرها به این آواره هم جا می دهی
بین نوکرها سگ ایل و تبارت می شوم
مبتلای تو شدن اصلا نمی آید به من
با دعای مادرت زهرا دچارت می شوم
با ضمانت نامه از شاه خراسان، اربعین
راهی کرب و بلا بهر زیارت می شوم
هر ستونی می روم یاد #رقیه می کنم
روضه خوان عمه ی ناقه سوارت می شوم
محمد جواد شیرازی
#ماه_محرم #امام_زمان
کرامات حضرت #رقیه
🌱🌱🍁🌱🌱🍁
زن فرانسوی در كنار قبر حضرت رقیه علیهاالسلام
🌱🌱🍁🌱🌱🍁
جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ محمد مهدی تاج لنگرودی (واعظ) صاحب تالیفات كثیره، در كتاب توسلات یا راه امیدواران صفحه 161، چاپ پنجم چنین می نویسد:
🌱🌱🍁🌱🌱🍁
یكی از دوستانم كه خود اهل منبر بوده و در فن خطابه و گویندگی از مشاهیر است و مكرر برای زیارت قبر حضرت رقیه بنت الحسین علیه السلام به شام رفته است، روی منبر نقل می كرد:
در حرم حضرت رقیه علیهاالسلام
زن فرانسویی را دیدند كه دو قالیچه گران قیمت به عنوان هدیه به آستانه مقدسه آورده است. مردم كه می دانستند او فرانسوی و مسیحی است از دیدن این عمل در تعجب شدند و با خود گفتند كه چه چیز باعث شده كه یك زن نامسلمان به این جا آمده و هدیه قیمتی آورده است؟ چنین موقعی است كه حس كنجكاوی در افراد تحریك می شود. روی همین اصل از او علت این امر را پرسیدند و او در جواب گفت:
همان گونه كه می دانید من مسلمان نیستم، ولی وقتی كه از فرانسه به عنوان ماموریت به این جا آمده بودم در منزلی كه مجاور این آستانه بود مسكن كردم. اول شبی كه می خواستم استراحت كنم صدای گریه شنیدم. چون آن صداها ادامه داشت و قطع نمی شد. پرسیدم این گریه و صدا از كجاست؟ در جواب گفتند: این گریه ها از جوار قبر یك دختری است كه در این نزدیكی مدفون است. من خیال می كردم كه آن دختر امروز مرده و امشب دفن شده است كه پدر و مادر و سایر بازماندگان وی نوحه سرایی می كنند. ولی به من گفتند الان متجاوز از هزار سال است كه از مرگ و دفن او می گذرد. بر شگفتی من افزوده شد و با خود گفتم كه چرا مردم بعد از صدها سال این گونه ارادت به خرج می دهند؟ بعد معلوم شد این دختر با دختران عادی فرق دارد؛ او دختر امام حسین علیه السلام است كه پدرش را مخالفین و دشمنان كشته اند و فرزندانش را به این جا كه پایتخت یزید بوده به اسیری آورده اند و این دختر در همین جا از فراق پدر جان سپرده و مدفون گشته است.
بعد از این ماجرا روزی به این جا آمدم. دیدم مردم از هر سو عاشقانه می آیند و نذر می كنند و هدیه می آورند. متوسل می شوند. محبت او چنان در دلم جا كرد كه علاقه زیادی به وی پیدا كردم.
پس از مدتی به عنوان زایمان مرا به بیمارستان و زایشگاه بردند. پس از معاینه به من گفتند كودك شما غیر طبیعی به دنیا می آید و ما ناچار از عمل جراحی هستیم. همین كه نام عمل جراحی را شنیدم دانستم كه در دهان مرگ قرار گرفته ام. خدایا چه كنم، خدایا ناراحتم، گرفتارم چه كنم، چاره چیست؟ و اندیشیدم كه، چاره ای بجز توسل ندارم، و باید متوسل شوم ...
به ناچار دستم را به سوی این دختر دراز كرده و گفتم: خدایا به حق این دختری كه در اسارت كتك و تازیانه خورده است و به حق پدرش كه امام بر حق و نماینده رسولت بوده است و او را از طریق ظلم كشته اند قسم می دهم مرا از این ورطه هلاكت نجات بده. آنگاه خود این دختر را مخاطب قرار داده و گفتم: اگر من از این ورطه هلاكت نجات یابم 2 قالیچه قیمتی به آستانه ات هدیه می كنم.
خدا شاهد است پس از نذر كردن و متوسل شدن، طولی نكشید برخلاف انتظار اطبا و متصدیان زایمان، ناگهان فرزندم به طور طبیعی متولد شد و از هلاكت نجات یافتم. اینك نیز به عهد و نذرم وفا كرده و قالیچه ها را تقدیم می كنم.
🌱🌱🍁🌱🌱🍁
معاونت فرهنگی و اجتماعی سازمان اوقاف و امور خیریه
متن نوحه #رقیه گشته بی پدر ای ساربان
#محمد حسین شفیعی
💫🥀🍂💫🥀🍂💫🥀🍂
رقیه گشته بی پدر؛ ای ساربان آهسته تر!
اینجا دگر گل میشود؛ خون سرزمین کربلا…
گلهای گلدان حسین؛ پرپر شود در نینوا
از سیلی این قوم دون؛ روی رقیه شد کبود
رقیه گشته بی پدر؛ ای ساربان آهسته تر!
گلوی اصغرش شکافت؛ قنداق او شد غرق خون…
در علقمه آب آورش؛ گشته جدا دستش کنون
از سیلی این قوم دون؛ روی رقیه شد کبود
رقیه گشته بی پدر؛ ای ساربان آهسته تر!
گلوی اصغرش شکافت؛ قنداق او شد غرق خون…
رقیه گشته بی پدر؛ ای ساربان آهسته تر!
اینجا دگر گل میشود؛ خون سرزمین کربلا…
6948483_127.mp3
7.55M
#شهادت حضرت #رقیه سلام الله علیها
#سیدمهدی میرداماد
🏴🍂🏴 #چه عجب صفا آوردی ؛ نگو که غذا آوردی
چه عجب صفا آوردی ؛ نگو که غذا آوردی
ای طبق ممنونم از تو که برام بابا آوردی
.
شدی رحل و جای قرآن ؛ برامون آوردی قاری
چرا دندونت شکسته نگو که خبر نداری
.
ببین لبایی که ترک خورده
ببین موهایی که به هم ریخته
.
ببین محاسنی رو که سوخته
ببین با دیدنش دلم ریخته
.
خبر اومد پدر اومد ؛ تو آغوشم با سر اومد
.
کاشکی گریه هام بذاره یه کمی نفس بگیرم
کاش می شد گوشواره هامو یه دقیقه پس بگیرم
.
کاش منو نبینه با این سر و وضع نامرتب
کاش شده لااقل بود تو خرابه عمه زینب
.
معجرمو برام بیارید تا
صورت نیلی رو بپوشونم
.
منم شبیه فاطمه باید
جای یه سیلی رو بپوشونم
.
فراوونه کبودیام ؛ فقط میگم امون از شام
.
خبر اومد پدر اومد ؛ تو آغوشم با سر اومد
.
اگه شامیا حسودن ؛ اگه دست و پام کبودن
این همه سختی می ارزید به یه لحظه با تو بودن
.
چقدر انتظار کشیدم ، چقدر رو خار دویدم
تا که گوشه ی خرابه آخرش به تو رسیدم
.
خو اومدی مسافر خسته
تو بهترین بابای دنیایی
.
خدا میدونه خیلی شرمنده م
ندارم اسباب پذیرایی
.
عجب داغی ؛ عجب دردی ، منو کشتی تا برگردی
.
خبر اومد پدر اومد ؛ تو آغوشم با سر اومد
.
#دروصف میلادامام باقر(ع)اول ماه رجب سال ۵۷ هجری مدینهً منوره
#######﷼﷼﷼﷼
حــامل عــلم نـبی را صـلوات
چهـارمین پور ولی را صــلوات
پنجمین نــور امــامت باقــــر
هـفتمین مـهر جـلی را صـلوات
*
امشب گل سرخ باغ دین می آید
فرزند امیرالمومنین می اید
تبریک که ماه برج حکمت باقر
در خانه زین العابدین می آید
****
از سما نور جلی آمده است
گل بستان علی آمده است
شیعه خوش باش به عالم امشب
باقر علم نبی آمده است
*
گلبن عصمت دوباره وا شده
در جنان شادان دل زهرا شده
باقر علم نبییین آمده
کز رخش روشن همه دنیا شد
****
آیینه ذات سرمدی آمده است
پنجم گل باغ احمدی آمده است
در شهر مدینه و زبیت سجاد
یک دسته گل محمدی آمده است
*
برخیز بده بوسه که مهمان آمد
از مقدم او بر تن مـــا جــان آمـــد
جان بر قدمش بریزم و می گویم
صد شکر که جان همه جانان آمد
****
آمد امشب به جهان باب نجات
مظهر ذات خدا روح صلات
باقر آمد گل باغ سجاد
بر گل روی چو ماهش صلوات
﷼﷼﷼﷼﷼﷼﷼﷼﷼﷼﷼﷼﷼﷼﷼
"برخیز نگارا که بهار طرب آمد
عید عجم و جشن نشاط عرب آمد
از کثرت انوار یکی روز و شب آمد
پایان جمادی شد و ماه رجب آمد
ماهی که شود ملک جهان خُلد مُخلد
از یمن قدوم دو علی و دو محمد
بر اهل ولا عید مؤیّد شده امشب
در جلوه رخ داور سرمد شده امشب
لبخند عیان بر لب احمد (ص) شده امشب
میلاد همایون محمد (ع) شده امشب
در دامن خورشید، عیام قرص قمر شد
فخر دو جهان سید سجاد (ع) پدر شد
امشب صدف بحر ولایت گهری زاد
یا دخت حسن فاطمه، زیبا پسری زاد
در خانه خورشید ولایت قمری زاد
یا بار دگر آمنه پیغامبری زاد
این است که دو فاطمه را نور دو عین است
پور دو علی باشد و نجل حسنین است
این گوهر یکدانه دریای عقول است
در مکتب دین دوستیش اصل اصول است
ماه دو علی مهر دل آرای رسول است
فرزند حسین است و عزیز دو بتول است
مولای همه عبد خداوند مقام است
تا حشر امام است امام است امام است
این محور دین اختر تابنده علم است
در قلب زمان نور فزاینده علم است
آرنده علم است و نماینده علم است
گوینده علم است و شکافنده علم است
در کنیه ابوجعفر و باقر شده نامش
پیغمبر اسلام فرستاده سلامش
انواردل ازروی نکوتر زمه تو
جن وبشروخیل ملائک سپه تو
جان همه خوبان جهان خاک ره تو
شدباعث بینایی جابرنگه تو
مارازگنه نیست به جز روی سیاهی
ای چشم خداوند کرم کن به نگاهی
((استادسازگار))
﷼﷼﷼﷼﷼﷼#######﷼﷼﷼﷼﷼
سرودهً میلادامام باقر(ع)
سبک جینگ جینگ صداش میاد
﷼﷼﷼﷼﷼######﷼﷼﷼﷼
اول ماه رجب میلاد باقر آمده
ماهی امشب از سپهر دین به ظاهر آمده
امشب از لطف خدا درهای رحمت وا شده
آمده باقر به دنیا ساجدین بابا شده
#حضرت باقر مدد(۴)
پنجمین نور خدای حی سرمد آمده
از سوی حق باقر آل محمد آمده
خانه سجاد زین العابدین روشن شده
از قدم های گلش باقرجهان گلشن شده
#حضرت باقر مدد(۴)
در مدینه از قدومش شوروحالی دیگر است ماه روی باقر علم نبی جلوه گر است
فاطمه بنت الحسن از لطف حق مادر شده
عالم از یمن وجود باقرش زیور شده
#حضرت باقر مدد(۴)
امشب این دل ها سوی شهر مدینه پرزند
از شعف بیت الولای عابدین را در زند
از کرامات خدا بر ساجدین مهمان شدم
بس که شادم ریزه خوار سفره احسان شدم ای
#حضرت باقر مدد(۴)
ای که تافردای محشر قدرتو باشد رفیع
جنت و رضوان شیعه خاک قبرت در بقیع
تا صف محشر تویی بر شیعه حیدر امیر
آمدم با دست خالی سوی تو دستم بگیر
حضرت باقر مدد(۴)
﷼﷼﷼﷼﷼﷼######﷼﷼﷼﷼﷼﷼
در باغ جهان نسیم سرمد آمد
بر غنچه ی علم فیض بی حد آمد
نوری زحسن در اوست ، نوری ز حسین
آیینه ی سبطین محمد آمد
✍#میثم_مؤمنی_نژاد
خُلق نبوی ز خُلق وخویش پیداست
عطر علوی، ز رنگ وبویش پیداست
با آمدن امام باقر گفتند
انوار محمّدی ز رویش پیداست
✍#سیدهاشم_وفایی
از شهرمدینه، مژده ی عید رسید
گنجینه ی علم و راز توحید رسید
با سر زدن نور امام باقر
دادند خبر، طلوع خورشید رسید
✍#سیدهاشم_وفایی
در ارض و سما ، آینه بنــدان شده است
ماه رجب است و شب،چراغان شده است
این مــاه هـلال رجب است یا بدر تمـام؟
با چهـرهٔ باقـرالعلـوم ، تـابـان شده است
✍#رقیه سعیدی کیمیا
بر نام نبی فخر رسالت صلوات
بر نام علی بدر امامت صلوات
باشدکه بهارعاشقان خرم و شاد
برماه رجب ماه ولایت صلوات
✍#بیقرار اصفهانی
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
نوحه حضرت رقیه س #زنجیرزنی
(دختر ویرانه شام،،رقیه
بر تو درود بر تو سلام،،رقیه)
"یا رقیه جونم فدات،یا رقیه جونم فدات"
دشمنا بد جور زدنت،،رقیه
قربون زخم های تنت،،رقیه
قربون پاره معجرت،،بشم من
الهی که فدا سرت،،،بشم من
رقیه جان بگو چها،،،،کشیدی؟
وقتی رو خار پا برهنه،،دویدی
"زندگیم نذر روضه هات،،،،،یا رقیه جونم فدات"
سه ساله و موی سفید،،واویلا
تو کودکی قدت خمید،،واویلا
سر بریده دیده ای،،،،،رقیه
ناله ز دل کشیده ای،،،رقیه
خرابه شد منزل تو،،،رقیه
داغ پدر قاتل تو،،،،،،رقیه
"بزا باشم غلام سیات،،،،یا رقیه جونم فدات"
لگد زدن به پهلوهات،،،رقیه
آتیش زدن به گیسوهات،،رقیه
یتیم شدی و بردنت،،،اسارت
برده عدو گوشواره تو،،،به غارت
دست منو بگیر که من،،،فقیرم
بدون تو رقیه جان،،،می میرم
"تا قیامت منم گدات،،،،یا رقیه جونم فدات"
#هادی_همتی
#رقیه #زنجیرزنی
ارائه متن وصوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،،
مدیریت کانال:شعبانپور
@Haram75
─⊱✾♡✾⊰─
https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
4_6001307508633766979.ogg
1.89M
🔳-🔘--◆◈◆--🔘-🔳
🔳-🔘--◆◈◆--🔘-🔳
﷽
#غسل_دادن_حضرت_رقیه(س)
#توسط_زن_غساله😭
#ارکان_روضه
#در_اواز_دشتی
#همراه_با_دکلمه
#السلام_علیک_یا_بنت الحسین(ع)
#یا_حضرت_رقیه(ع)
#گوشواره
#رقیه جان رقیه
زن غساله اهسته تر بریز آب
که تازه رفته این دلخسته در خواب
😭😭😭
بده اهسته غسلش را که زینب
بیاد مادرش افتاده امشب
مکن زهرای زینب را کفن پوش
نمی بینی که زهرا رفته از هوش
😭😭😭
بخاک این خرابه کن نظاره
چه خونی می چکد از گوش پاره
😭😭😭
به بازویش بکش اهسته تر دس
که جای تازیانه مانده در دست
کبودیهای دستش جای سنگ است
ببین زهرای زینب چه قشنگ است
😭😭😭
مگر اب از فرات آورده عباس
خرابه می دهد بوی گل یاس
اگر رخسار این دردانه نیلی ست
زن غساله اینها جای سیلی ست
😭😭😭
خودم اورا به خاکش می سپارم
سرم را روی قبرش میگذارم
بسازم روی قبرش سایبانی
کنم هرشب برایش نوحه خوانی
😭😭😭
🎧#مداح_اهلبیت(ع)
🎤#استاد_حاج_پیرزاده
👌#پیشنهاد_دانلود
#التماس دعای فرج
#اجرای_سبک
1400/6/22
🔳-🔘--◆◈◆--🔘-🔳
🔳-🔘--◆◈◆--🔘-🔳
4_6001307508633766979.ogg
1.89M
🔳-🔘--◆◈◆--🔘-🔳
🔳-🔘--◆◈◆--🔘-🔳
﷽
#غسل_دادن_حضرت_رقیه(س)
#توسط_زن_غساله😭
#ارکان_روضه
#در_اواز_دشتی
#همراه_با_دکلمه
#السلام_علیک_یا_بنت الحسین(ع)
#یا_حضرت_رقیه(ع)
#گوشواره
#رقیه جان رقیه
زن غساله اهسته تر بریز آب
که تازه رفته این دلخسته در خواب
😭😭😭
بده اهسته غسلش را که زینب
بیاد مادرش افتاده امشب
مکن زهرای زینب را کفن پوش
نمی بینی که زهرا رفته از هوش
😭😭😭
بخاک این خرابه کن نظاره
چه خونی می چکد از گوش پاره
😭😭😭
به بازویش بکش اهسته تر دس
که جای تازیانه مانده در دست
کبودیهای دستش جای سنگ است
ببین زهرای زینب چه قشنگ است
😭😭😭
مگر اب از فرات آورده عباس
خرابه می دهد بوی گل یاس
اگر رخسار این دردانه نیلی ست
زن غساله اینها جای سیلی ست
😭😭😭
خودم اورا به خاکش می سپارم
سرم را روی قبرش میگذارم
بسازم روی قبرش سایبانی
کنم هرشب برایش نوحه خوانی
😭😭😭
🎧#مداح_اهلبیت(ع)
🎤#استاد_حاج_پیرزاده
👌#پیشنهاد_دانلود
#التماس دعای فرج
#اجرای_سبک
1400/6/22
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
عقب موندم از قافله
آبله دردسر بود
وقتی زمین می خوردم
برام یه جور خطر بود
یکی اومد، یه مرد نا نجیبی
که خشم شعله ور بود
می زد منو، کشون کشون می برد منو
ناله زدم گفتم نزن
گمون کنم که کر بود...
آبله دردسر بود...
تا که رسیدیم قافله
رسید کنار حرمله
اونم اومد سراغم
میخواست به قصد کشتن
بر بدنم بکوبه
اینجا دیگه، عمه جونم سپر بود
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
به جای همه، عمه جونم کتک خورده
خیلی عجیبه، که خواهرت هنوز نمرده
به جون خودت، من نتونستم راه برم
عمه زینب ، منو بغل کرده و برده
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
به آخر خط، اگر رسیده ام بابایی
از تو چه پنهون، دیگه بریده ام بابایی
میخوای بیایی، بیا که مهلتی نمونده
اخر امشب، دیگه شهیده ام بابایی
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
شوم فدایت، سر بریده آمدی تو
موی پریشون، سختی کشیده آمدی تو
بیا عزیزم، بیا در آغوش رقیه
چرا قشنگم، رنگ پریده آمدی تو
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
خوب کاری کردی، که اومدی سراغ دختر
خوب کاری کردی، که اومدی در شب آخر
همسفرم باش، بیا با هم بریم از اینجا
تا آسمونا، پر بکشیم مثل کبوتر
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
#هادی_همتی
#رقیه #شام #زمینه
نوحه ی حضرت رقیه س #زنجیرزنی #واحد
یتیمی درد جگر سوز و، درد بی درمان
یتیمی خون جگر خوردن، زاری دوران
اسیری درد نفس گیر و،سینه ی سوزان
اسیری یعنی زمین خوردن،با تن بی جان
کف پاها آبله داره، زخمی و خونه
کبوده پهلوی این دختر، بر لبش جونه
زمین گیر و خسته و عاجز، در شب تاریک
میخواد پاشه راه بره اما، آخ نمی تونه
آه و واویلا از یتیمی
آه و واویلا از غریبی
آه و واویلا از اسیری
یه گوشه با گریه و هق هق، با خودش گیره
چرا بابایم سراغی از، من نمی گیره
براش مهمون اومده امشب،وقت پروازه
یه کم لبخند رو لبش اومد، وقتی می میره
بیا بابا جان به قربانت، در کجا بودی
چرا بابا از من تنها، تو جدا بودی
بابا گفتن در سفر هستی، برمی گردی زود
ولی دیدم با عمو روی، نیزه ها بودی
آه و واویلا از یتیمی
آه و واویلا از غریبی
آه و واویلا از اسیری
سر خونین آمدی پیشم، آمدی بی پا
فقط بابا با تو می گویم عقده ی دل را
سرت را امشب مثه مادر،در بغل گیرم
نشد گر آغوش بگشایی، نازنین بابا
کتک خوردم بر زمین خوردم، آخ زانویم
ببین بابا زخمی دستم ، سوخته گیسویم
کف پاهایم پر از تاول، شد به صحراها
ببین بابا مثل زهرا شد ،زخم پهلویم
آه و واویلا از یتیمی
آه و واویلا از غریبی
آه و واویلا از اسیری
سه ساله دختر کتک خورده، آه و واویلا
رقیه از بی کسی مُرده، آه و واویلا
بابا امشب کنج ویرونه، آه و واویلا
اومد اون و با خودش برده، آه و واویلا
لالا لالا دختر بابا ، ای رقیه
لالا لالا دختر زیبا، ای رقیه
شدی راحت از غم دنیا، ای رقیه
لالا لا دختر تنها، ای رقیه
آه و واویلا از یتیمی
آه و واویلا از غریبی
آه و واویلا از اسیری
#هادی_همتی
#رقیه #خرابه #زنجیرزنی #واحد
زبانحال رقیه س با پدر 😭
بی قراره دل من
چاره نداره دل من
شد مانند شبای بی ستاره دل من
بی قراره دل من
بابا جونم به کجایی که دلم تنگه برات
خبری ازت ندارم الهی جونم فدات
همه روز و هم شب در انتظارم که بیای
توی هر نفس بابا دارم دو چشمامو به رات
به کجایی ای پدر
به رقیه کن نظر
دل دخترت میخواد
با تو باشه همسفر
یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم
یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم
پر خونه دل من
داره میخونه دل من
الهی که کودکی یتیم نمونه دل من
پر خونه دل من
دیگه صبری به دلم نمونده ای جان پدر
بیا لالایی بخون ناز سه ساله تو بخر
بخدا خسته شدم میلی به دنیا ندارم
یه سری بزن خرابه من و با خودت ببر
من و زخم آبله
من و خشم حرمله
دو سه بار موندم عقب
از مسیر قافله
یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم
یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم
قربون سرت بشم
فدای حنجرت بشم
بیا امشب بغلم که جای مادرت بشم
مثل زهرا شده ام کبود شده پهلوی من
جای تازیانه ها سیاه شده بازوی من
پر زخم است و داره می سوزه اما به فدات
قربونت بشم سرت بزار روی زانوی من
ریخته شد موی سرم
آخه سوخته معجرم
اما خوب شد اومدی
تا که قربونت برم
یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم
یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم
#هادی_همتی
#رقیه #شام #تک #شور #واحد
نوحه ی حضرت رقیه س #زنجیرزنی #واحد
یتیمی درد جگر سوز و، درد بی درمان
یتیمی خون جگر خوردن، زاری دوران
اسیری درد نفس گیر و،سینه ی سوزان
اسیری یعنی زمین خوردن،با تن بی جان
کف پاها آبله داره، زخمی و خونه
کبوده پهلوی این دختر، بر لبش جونه
زمین گیر و خسته و عاجز، در شب تاریک
میخواد پاشه راه بره اما، آخ نمی تونه
آه و واویلا از یتیمی
آه و واویلا از غریبی
آه و واویلا از اسیری
یه گوشه با گریه و هق هق، با خودش گیره
چرا بابایم سراغی از، من نمی گیره
براش مهمون اومده امشب،وقت پروازه
یه کم لبخند رو لبش اومد، وقتی می میره
بیا بابا جان به قربانت، در کجا بودی
چرا بابا از من تنها، تو جدا بودی
بابا گفتن در سفر هستی، برمی گردی زود
ولی دیدم با عمو روی، نیزه ها بودی
آه و واویلا از یتیمی
آه و واویلا از غریبی
آه و واویلا از اسیری
سر خونین آمدی پیشم، آمدی بی پا
فقط بابا با تو می گویم عقده ی دل را
سرت را امشب مثه مادر،در بغل گیرم
نشد گر آغوش بگشایی، نازنین بابا
کتک خوردم بر زمین خوردم، آخ زانویم
ببین بابا زخمی دستم ، سوخته گیسویم
کف پاهایم پر از تاول، شد به صحراها
ببین بابا مثل زهرا شد ،زخم پهلویم
آه و واویلا از یتیمی
آه و واویلا از غریبی
آه و واویلا از اسیری
سه ساله دختر کتک خورده، آه و واویلا
رقیه از بی کسی مُرده، آه و واویلا
بابا امشب کنج ویرونه، آه و واویلا
اومد اون و با خودش برده، آه و واویلا
لالا لالا دختر بابا ، ای رقیه
لالا لالا دختر زیبا، ای رقیه
شدی راحت از غم دنیا، ای رقیه
لالا لا دختر تنها، ای رقیه
آه و واویلا از یتیمی
آه و واویلا از غریبی
آه و واویلا از اسیری
#هادی_همتی
#رقیه #خرابه #زنجیرزنی #واحد
نوحه حضرت رقیه س 🏴
بابا رسیده است
بابا کنار دختر تنها رسیده است
امشب دو کام تشنه به دریا رسیده است
بابا رسیده است
بابا جاااان...
میگم به شامیا بدونن
دیگه منو یتیم نخونن
مسافرم اومده و بابام همین جاست
حتی اگه سر بریده
اگه به خاک و خون کشیده
بابای من قشنگترین بابای دنیاست
یا ابتاه، یا ابتاه،یا ابتاه، یا حسین
یا ابتاه، یا ابتاه یا ابتاه، یا حسین
مهمان رسیده است
کنج خرابه یک مه تابان رسیده است
در دامن سه ساله ی گریان رسیده است
مهمان رسیده است
بابا جاااان...
بزار بگم که این خرابه
خونه ی وحشت و عذابه
یه شب نشد بدون دردسر بخوابم
یه گوشه از خرابه تنها
تو رو صدا می زدم اما
به جز کتک نداده هیچ کسی جوابم
یا ابتاه، یا ابتاه،یا ابتاه، یا حسین
یا ابتاه، یا ابتاه،یا ابتاه، یا حسین
پر در میاورم
امشب ز رازهای تو سر در میاورم
تو آمدی بهانه ی دیگر میاورم
پر در میاورم
بابا جااااان...
بهانه ام این شب آخر
میخوام برم کنار اکبر
هر جا بری میخوام بشم همسفر تو
برات می میرم گُل زهرا
کارم تمومه جون بابا
محاله دیگه جا بمونم از سر تو
یا ابتاه، یا ابتاه، یا ابتاه، یا حسین
یا ابتاه، یا ابتاه، یا ابتاه، یا حسین
#هادی_همتی
#رقیه #تک #واحد #دمام_زنی
.
#روضه حضرت زهرا(ع)و حضرت #رقیه س
گریز به خرابه ی شام
انجام كار خانه مرا سخت گشته است
دیگه خودم نمی تونم برا بچه هام نون درست كنم...
نمی تونم خودم لباس های بچه هام رو بشورم...
بابا چند وقت ِ زینب میاد جلو بسترم...
توقع داره مثل همیشه بغلش كنم...
موهاش رو شونه بزنم...
آخ كه دیگه دستم بالا نمیاد...
بابا برا علی نمیتونم بگم،بچه ها هم كه طاقت ندارن...
اومدم برا تو بگم بابا
انجام كار خانه مرا سخت گشته است
می دونی چرا بابا؟
ضرب غلاف بال و پرم را گرفته است
همسایه ها عیادت نمی اومدند،ای كاش نمی اومدند،وقتی می اومدند،می رفتن بیرون،زینب میشنید،هی با خودشون می گفتن،این خانم دیگه موندنی نیست،این روزها روزهای آخرشه،
همسایه ها همه فهمیده اند كه مرگ
سر تا به پای محتضرم را گرفته است
فاطمه هجده ساله از دیوار كمك میگرفت،می اومد كنار قبر بابا،این روزها وقتی از بابا حرف می زدن دلتنگ میشد،می گفت:علی جان پیراهنی كه بابام رو در اون پیراهن غسل دادی،بده من بوی بابام و استشمام كنم،امیرالمؤمنین علیه السلام می دونه فاطمه چقدر دلتنگه،هی امتانع میكرد،هی زهرا اصرار،پیراهن رو آورد،روایت نوشته،تا پیراهن رو بو كرد،دیدن خانم غش كرد،رو زمین افتاد،می خوام بگم بی بی طاقت نداشتی،پیراهن بابا رو ببینی،من بمیرم برا اون سه ساله ای كه تا بهانه ی بابا رو گرفت،دیدن نانجیب ها از در خرابه یه طبقی دارن میارن،قول بده ناله هات تموم نشه برای باقی شعر،همچین كه رو پوش رو كنار زد،بچه ترسید،عمه جان این سر كیه؟ آخه حق داره بچه،باباش این طوری نبود،همه صورت زخمی ِ،لبها تركیده،بی بی كنار قبر بابا با باباش حرف می زد،اما این سه ساله،كنار سر بریده بابا، گفت:بابا،خیلی درد و دل دارم باهات بابا،
درشام بی كسی مرا داد می زند
زخمی كه بال چشم ترم را گرفته است
اگه كسی تا حالا برا رقیه سلام اللله علیها گریه نكرده باشه،با این بیت تلافیش رو در بیاره.
هر جا زقافله عقب افتاده ام
ضجر از روی اسب موی سرم را گرفته است.
هر جا رقیه رو می زند رو می كرد به عمه جانش میگفت:اگه عموم بود،اینها جرأت نداشتن من و بزنن
دق مرگ كرده حرمله ام بس كه در برم
بر نی سر عموی حرم را گرفته است
این یكی رو به اندازه ی غیرتی كه پا روضه ی بی بی داری باید پاش ناله بزنی.
انگشت های طعنه امانم بریده است
خیرات شهر دور و برم را گرفته است
این كه بی تاب ِ
رو زمین خواب ِ
دختر شاه ِ
شده بی بابا
اما حالا
با كیا همراه ِ
اونجا اگه تو مدینه،غربت اگه بود،اما علی بود سلمان بود،اباذر بود،اینجا هر وقت سر از محمل بیرون میكرد،باید سرهای بریده رو میدید،یا باید شمر و خولی رو می دید.
شده بی بابا
اما حالا
با كیا همراه ِ
نزنید اینقدر
بی گناهه
توی ویرونه
یه ریز می خونه
كجایی بابا
كی میگه بابا
نوه ی زهرا
بی كس و كاره
یتیم تنها كه نشسته
با لباس پاره
آخه كی گفته
خنده داره
آفتاب از كدوم طرف در اومده
كه بابام با سر اومده
لب تشنه بریده حنجر اومده
كه بابام با سر اومده
غریب مادر اومده
حسین رو، مادرش براش گریه می کنه..."بُنَیَّ! قَتَلوکَ ذَبَحوکَ وَ مِنَ المَاءِ مَنَعوک .." عصر عاشورا خواهرش در کنار پیکر پاره پاره اش به مادرش سلام می کنه...*
*باباش علی میرفت صفین؛از کربلا عبور کرد.اینقدَر برای کشته ی کربلا گریه کرد.اشک چِشمانش جاری شد.مادرش زهرا به علی سفارش کرده بود:علی! "ابْکِنِی وَ ابْکِ لِلْیَتَامَی وَ لَا تَنْسَ قَتِیلَ الْعِدَی بِطَفِّ الْعِرَاقِی"علی برای حسینم زیاد گریه کن..
قربون امام زمان برم که فرمود:اگر اشک چشم نداشته باشم برات خون گریه می کنم:" بَدَلَ الدُّموعِ دَما..." *
#روضه_حضرت_زهرا
.
#نوحه_حضرت_رقیه_س
#دشتی
#رقیه جان رقیه
زن غساله اهسته تر بریز آب
که تازه رفته این دلخسته در خواب
😭😭😭
بده اهسته غسلش را که زینب
بیاد مادرش افتاده امشب
مکن زهرای زینب را کفن پوش
نمی بینی که زهرا رفته از هوش
😭😭😭
بخاک این خرابه کن نظاره
چه خونی می چکد از گوش پاره
😭😭😭
به بازویش بکش اهسته تر دس
که جای تازیانه مانده در دست
کبودیهای دستش جای سنگ است
ببین زهرای زینب چه قشنگ است
😭😭😭
مگر اب از فرات آورده عباس
خرابه می دهد بوی گل یاس
اگر رخسار این دردانه نیلی ست
زن غساله اینها جای سیلی ست
😭😭😭
خودم اورا به خاکش می سپارم
سرم را روی قبرش میگذارم
بسازم روی قبرش سایبانی
کنم هرشب برایش نوحه خوانی
😭😭😭
4_5782671021609845358.mp3
3.43M
نوحه شهادت خانم رقیه(س)
ای منیم یارو غمخواریم عمه،،
دور سفردن گلیب یاریم عمه،،
عمه جان درده درمان گلیبدی
سویگولوم خسته یولدانگلیبدی،،
گوز یاشیلا گلاب حاضر ایله
لبلرونده بابام قان گلوبدی،،
کام آلونجا بو یورقون قوناقدان
جان گلیب تنگه توشدوم ایاقدان،،
سن طبقده گیتورقانلی باشی
من اوپوم پارچا لاموش دوداقدان،،
هی دیردیم بابام کاشی گلیدی ،،
هیچ دیمزدیم کسیک باش گلیدی،،
گلدی یورقون بابام کاش عمومدا
بو کسیک باشه یولداش گلیدی
ساربانلار بابامی یوروبلار
فاطمه قلبینی یاندیروبلار
الله الله شل اولسون اولار کی
بو باشین آنینا داش وروبلار
سن قیلینجان بی بی شب نمازین
من یووم گوی بابامین بوغازین
گوی اوپوم خیزران یاره سین نن
آرتیروم عشقیمون امتیازین
ای منیم یا رو غمخوتریم عمه
دور سفردن گلیب یاریم عمم
#عمه_جان_درده_درمان_گلوبدی
#رقیه
@Asheghane_hazrat_zeynab
4_5782671021609845358.mp3
3.43M
نوحه شهادت خانم رقیه(س)
ای منیم یارو غمخواریم عمه،،
دور سفردن گلیب یاریم عمه،،
عمه جان درده درمان گلیبدی
سویگولوم خسته یولدانگلیبدی،،
گوز یاشیلا گلاب حاضر ایله
لبلرونده بابام قان گلوبدی،،
کام آلونجا بو یورقون قوناقدان
جان گلیب تنگه توشدوم ایاقدان،،
سن طبقده گیتورقانلی باشی
من اوپوم پارچا لاموش دوداقدان،،
هی دیردیم بابام کاشی گلیدی ،،
هیچ دیمزدیم کسیک باش گلیدی،،
گلدی یورقون بابام کاش عمومدا
بو کسیک باشه یولداش گلیدی
ساربانلار بابامی یوروبلار
فاطمه قلبینی یاندیروبلار
الله الله شل اولسون اولار کی
بو باشین آنینا داش وروبلار
سن قیلینجان بی بی شب نمازین
من یووم گوی بابامین بوغازین
گوی اوپوم خیزران یاره سین نن
آرتیروم عشقیمون امتیازین
ای منیم یا رو غمخوتریم عمه
دور سفردن گلیب یاریم عمم
#عمه_جان_درده_درمان_گلوبدی
#رقیه
🏴🏴🏴🏴🏴
💔 زیارتنامه حضرت #رقیه سلام الله علیها🌿🖤🌿🖤🌿
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنـا رُقَیَّةَ، عَلَیْکِ التَّحِیَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِسـاءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ خَدیجَةَ الْکُبْرى اُمِّ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَةِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقیّةُ النَّقیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الزَّکِیَّةُ الْفاضِلَةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِیَّةُ، صَلَّى اللهُ عَلَیْکِ وَعَلى رُوحِکِ وَبَدَنِکِ، فَجَعَلَ اللهُ مَنْزِلَکِ وَمَاْواکِ فِى الْجَنَّةِ مَعَ آبائِکِ وَاَجْدادِکِ، الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدّارِ، وَعَلَى الْمَلائِکَةِ الْحـافّینَ حَوْلَ حَرَمِکِ الشَّریفِ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، وَصَلَّى اللهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّد وَآلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ وَسَلَّمَ تَسْلیماً بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
.
#روضه حضرت زهرا(ع)و حضرت #رقیه س
گریز به خرابه ی شام
انجام كار خانه مرا سخت گشته است
دیگه خودم نمی تونم برا بچه هام نون درست كنم...
نمی تونم خودم لباس های بچه هام رو بشورم...
بابا چند وقت ِ زینب میاد جلو بسترم...
توقع داره مثل همیشه بغلش كنم...
موهاش رو شونه بزنم...
آخ كه دیگه دستم بالا نمیاد...
بابا برا علی نمیتونم بگم،بچه ها هم كه طاقت ندارن...
اومدم برا تو بگم بابا
انجام كار خانه مرا سخت گشته است
می دونی چرا بابا؟
ضرب غلاف بال و پرم را گرفته است
همسایه ها عیادت نمی اومدند،ای كاش نمی اومدند،وقتی می اومدند،می رفتن بیرون،زینب میشنید،هی با خودشون می گفتن،این خانم دیگه موندنی نیست،این روزها روزهای آخرشه،
همسایه ها همه فهمیده اند كه مرگ
سر تا به پای محتضرم را گرفته است
فاطمه هجده ساله از دیوار كمك میگرفت،می اومد كنار قبر بابا،این روزها وقتی از بابا حرف می زدن دلتنگ میشد،می گفت:علی جان پیراهنی كه بابام رو در اون پیراهن غسل دادی،بده من بوی بابام و استشمام كنم،امیرالمؤمنین علیه السلام می دونه فاطمه چقدر دلتنگه،هی امتانع میكرد،هی زهرا اصرار،پیراهن رو آورد،روایت نوشته،تا پیراهن رو بو كرد،دیدن خانم غش كرد،رو زمین افتاد،می خوام بگم بی بی طاقت نداشتی،پیراهن بابا رو ببینی،من بمیرم برا اون سه ساله ای كه تا بهانه ی بابا رو گرفت،دیدن نانجیب ها از در خرابه یه طبقی دارن میارن،قول بده ناله هات تموم نشه برای باقی شعر،همچین كه رو پوش رو كنار زد،بچه ترسید،عمه جان این سر كیه؟ آخه حق داره بچه،باباش این طوری نبود،همه صورت زخمی ِ،لبها تركیده،بی بی كنار قبر بابا با باباش حرف می زد،اما این سه ساله،كنار سر بریده بابا، گفت:بابا،خیلی درد و دل دارم باهات بابا،
درشام بی كسی مرا داد می زند
زخمی كه بال چشم ترم را گرفته است
اگه كسی تا حالا برا رقیه سلام اللله علیها گریه نكرده باشه،با این بیت تلافیش رو در بیاره.
هر جا زقافله عقب افتاده ام
ضجر از روی اسب موی سرم را گرفته است.
هر جا رقیه رو می زند رو می كرد به عمه جانش میگفت:اگه عموم بود،اینها جرأت نداشتن من و بزنن
دق مرگ كرده حرمله ام بس كه در برم
بر نی سر عموی حرم را گرفته است
این یكی رو به اندازه ی غیرتی كه پا روضه ی بی بی داری باید پاش ناله بزنی.
انگشت های طعنه امانم بریده است
خیرات شهر دور و برم را گرفته است
این كه بی تاب ِ
رو زمین خواب ِ
دختر شاه ِ
شده بی بابا
اما حالا
با كیا همراه ِ
اونجا اگه تو مدینه،غربت اگه بود،اما علی بود سلمان بود،اباذر بود،اینجا هر وقت سر از محمل بیرون میكرد،باید سرهای بریده رو میدید،یا باید شمر و خولی رو می دید.
شده بی بابا
اما حالا
با كیا همراه ِ
نزنید اینقدر
بی گناهه
توی ویرونه
یه ریز می خونه
كجایی بابا
كی میگه بابا
نوه ی زهرا
بی كس و كاره
یتیم تنها كه نشسته
با لباس پاره
آخه كی گفته
خنده داره
آفتاب از كدوم طرف در اومده
كه بابام با سر اومده
لب تشنه بریده حنجر اومده
كه بابام با سر اومده
غریب مادر اومده
حسین رو، مادرش براش گریه می کنه..."بُنَیَّ! قَتَلوکَ ذَبَحوکَ وَ مِنَ المَاءِ مَنَعوک .." عصر عاشورا خواهرش در کنار پیکر پاره پاره اش به مادرش سلام می کنه...*
*باباش علی میرفت صفین؛از کربلا عبور کرد.اینقدَر برای کشته ی کربلا گریه کرد.اشک چِشمانش جاری شد.مادرش زهرا به علی سفارش کرده بود:علی! "ابْکِنِی وَ ابْکِ لِلْیَتَامَی وَ لَا تَنْسَ قَتِیلَ الْعِدَی بِطَفِّ الْعِرَاقِی"علی برای حسینم زیاد گریه کن..
قربون امام زمان برم که فرمود:اگر اشک چشم نداشته باشم برات خون گریه می کنم:" بَدَلَ الدُّموعِ دَما..." *
#روضه_حضرت_زهرا
.