#زمینه
حاج مهدی #میرداماد
🚩حسن خورشیدِ مدینه است🚩
📝 #متن_نوحه
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسن خورشیدِ مدینه است
حسن ماه آسمونه
حسن با این زخمِ غربت
دلامونو میسوزونه
بمیرم، یه زائرم نداره
بمیرم، آقام حرم نداره
نداره جز سنگِ قبر نشونی
اونیکه بود کارش مهربونی
بمیرم پیشش حتی نداره
روضه خونی
(واویلا، حسن غریبِ مادر) 4
من و تنهایی و غربت
من و روزِ خوش ندیدن
من و دردی که نداره
دوایی جز پر کشیدن
خدایا یه روز خوش ندیدم
خدایا همش طعنه شنیدم
خدایا شبا از خواب پریدم
(واویلا، حسن غریبِ مادر) 4
#ماه_صفر
#امام_حسن ع. 🕍کانال محبان اهلبیت(ع)🎤🎤
🔊روضه و نوحه های ناب از مداحان ترکی و فارسی✔
لطفاکانال روبه دوستان خودمعرفی کنید☝
لینک کانال در پیام رسان ایتا:👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
03_گروه_صدابرداری_صوت_الحزین_09394703347.mp3
7.89M
@emame3vom
#امام_رضا
🎧 #سبک_شور👆
🎤کربلاییوحید #شکری👌
🚩وقتیکه دلتنگمیشم ازتموم دنیا🚩
📝 #متن_نوحه 👇
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وقتی که دلتنگ میشم از تموم دنیا
فقط میرم زیارت سلطان خوبها
آخه میدونم هر کی هم هر جا میمونه
میاد حرم پابوسیه شاه خراسان
سلطان
روبه راهم کن
سلطان
غرق آهم کن
سلطان
منو شاهم کن
یا سلطان
وقتی که دلگیرم
از همه ی دنیا
زیر لبم میگم
علی موسی الرضا
آروم میشم آقا
تو وادی دنیا
زیر لبم میگم
علی موسی الرضا
آقام آقام علی موسی الرضا
ــــــــــــــــــــــــــــــ
پنجره فولاد شما دوای درده
هر کی دخیل بست نا امید بر نمیگرده
دنیا بدون گنبد زیبای آقا
همه میدونن که چقد تاریک و سرده
سلطان
آبروم رفته
سلطان
زندگیم سخته
سلطان
درا روم بسته
یا سلطان
تا وقتی آرومم
کنار گنبدت
بزار تا بمونم
همیشه مشهدت
تو شاهی ای آقا
بهم بده نوری
میخوام که صیدت شم
نشون بده رویی
آقام آقام علی موسی الرضا
ــــــــــــــــــــــــــ
تموم زندگیم شد دعا بیام زیارت
که ترسیدش اجل نده اونو یه فرصت
میخواست که زندگیش بشه فدای آقا
به آرزوش رسید اومد پابوس حضرت
سلطان
بی تو داغونم
سلطان
همش میخونم
سلطان
بکن مهمونم
یا سلطان
بزار باشم پیشت
چی کم میشه از تو
ضامن من میشی
ای ضامن آهو
میای سه جا پیشم
با تو دلم قرصه
رو من حساب کردی
رو من بی عرضه
آقام آقام علی موسی الرضا
ــــــــــــــــــــــــــــ
#ماه_صفر🏴
#امام_رضا ع
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#ماه_صفر
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن و یا رحیم
🔸ای غریبی که ز جد و پدر خویش جدایی
ای امام رضا آقا جانم...
🔸خفته در خاک خراسان تو غریب الغربایی
قربون غریبیت برم امام رضا...
🔸اغنیا مکه روند و فقرا سوی تو آیند
🔸جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی
شب شهادت امام رضاست...
آی اونایی که آرزوی حرم با صفاش رو دارید اما چند ساله نرفتید...
( بعد منزل نبود در سفر روحانی)
امشب کبوتر دلتون رو با من همراه کنید...
بریم کنار پنجره فولاد امام رضا...
🔸جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی
فرمود اباصلت من میرم مجلس مامون...
ساعتی بعد برمیگردم
اگه دیدی عبا رو سرم کشیدم
دیگه با من حرف نزن...
بدان کارم تمامه...
یا صاحب الزمان...
اباصلت میگه دیدم امام رضا از مجلس مامون بیرون اومدن...
عبا روی سر کشیدن...
حالشون منقلبه...
هی روی زمین میشینه...
هی بلند میشه...
وارد حجره شد...
صدا زد اباصلت...
درها رو ببند...
میخام تنها باشم...
یه گوشه ای داخل حجره...
این فرش ها رو کنار زد...
روی زمین نشست...
مثل مار گزیده ای از شدت درد به خودش میپیچه وناله میزنه...
خدایا یدفعه دید یه جوانی اومده...
یه گوشه ای ایستاده...
اباصلت میگه اومدم نزدیکتر...
عرضه داشتم...
من تمام درها رو بسته بودم شما از کجا وارد شدید...
فرمود اباصلت...
اون خدایی که منو از مدینه تا طوس آورده...
از در های بسته هم عبور میده...
میگه دیدم تا این آقازاده وارد حجره امام رضا شد...
حضرت خوشحال شدند...
از جاشون بلند شدند ...
هی صدا میزدند...
پسرم خوش آمدی بابا...
جوانم جواد... خوش آمدی بابا...
فهمیدم میوهی دل امام رضا...
آقام جوادالائمه است...
سر بابا رو در آغوش گرفت...
دارن با هم نجوا میکنن ...
عجب لحظات سختیه...
امام رضا داره وصیت میکنه...
اما طولی نکشید...
یه دفعه دیدن حضرت آرام آرام چشمانشون رو از این دنیا بستند...
صدای اقا جوادالائمه به ناله بلند شد...
اما خود امام رضا فرمودند...
یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ
همه روضه ها به کربلا ختم میشه...
اگر اینجا پسر سر بابا رو در آغوش گرفت...
کربلا قضیه برعکس بود...
ابی عبدالله سر پسر رو در آغوش گرفت...
آماده ای بگم یا نه...
🔸سپه کوفه و شام استاده
🔸به تماشای شه و شهزاده
🔸شه به روی پسرش افتاده
🔸همه گفتن حسین جان داده
اومد کنار جوانش نشست...
سر علی اکبرش رو به دامن گرفت...
دلش طاقت نیاورد...
سر جوانش رو به سینه چسباند...
دید دلش طاقت نمیاره...
لحظات آخره...
خدایا... ابی عبدالله چکار کنه...
علی اکبرش داره جلو چشماش جان میده...😭
یدفعه دیدند حسین صورت به صورت علی چسباند...
هی صدا میزنه...
عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا
علی جان... بابا...
اُف بر این دنیا بعد از تو علی...
تسلای دل ابی عبدالله...
ناله بزن یاحسین...
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#ماه_صفر
گریز دوم:
عرضه بداریم آقا جان...
یا امام رضا...
شما رو مظلومانه به شهادت رسوندند...
اما لحظات آخر دیگه شما تنها نبودید...
وقتی چشمان مبارک رو باز کردید...
سر شما روی دامن آقا جوادالائمه بود...
اما دلها بسوزه برا اون آقایی که...
داخل گودال قتلگاه...
با لب تشنه...
سر از تنش جدا کردند...
امام سجاد هر کاری کرد نتونست بیاد کنار بابا...
بمیرم... داخل خیمه...
از شدت بیماری با صورت به زمین افتاده بود...
لحظات آخر نتونست بیاد کنار بابا...
اما...
یک جایی دیگه اومد...
کجا...
اون لحظه ای که بنی اسد میخواستند بدنها رو دفن کنند اما متحیر مانده بودند...
اومد صدا زد...
بنی اسد.. من این بدنها رو خوب میشناسم...
🔸بنی اسد بیایید
🔸کفن با خود بیارید
🔸مگر خبر ندارید
🔸حسین کفن ندارد
با دستان مبارک بدن بابا رو داخل قبر گذاشت...
حالا میخواد با پدر وداع کنه...
لبها رو گذاشت روی رگهای بریده حسین...
🔸اگر کشتند چرا خاکت نکردند
🔸کفن بر جسم صد چاک نکردند
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#ماه_صفر
گریز سوم👇
آقای خوبم...
جان عالم به فدای مظلومیت شما...
در عالم غربت به شهادت رسیدید...
اما وقتی شیعیان خبردار شدن...
کفن قیمتی آوردند...
برای تشییع جنازه همه آمده بودند...
بدن شما رو با عزت و احترام تشییع کردند...
با چه عظمتی بدن مبارک دفن شد...
اما لا یوم کیومک یا اباعبدالله...
دلها بسوزه...
برا اون آقایی که بدنش سه روز روی زمین کربلا...
بدون غسل و کفن...
ای خدا...
کاش به همین اکتفا میکردند...
صدا زدند اسبهاتون رو نعل تازه بزنید...
ده نفر اونقدر با اسب روی بدن عزیز زهرا اسب دواندند...
جلو چشمان بچه های حسین...
جلو چشمان خانم زینب کبری...
تمام استخوان ها شکست...
🔸به کربلا کفن مگر بغیر بوریا نبود
🔸مگر حسین فاطمه عزیز مصطفی نبود
🔸مگر کسی که کشته شد تنش برهنه میکنند
🔸مگر که پاره پیروهن به پیکرش روا نبود
🔸سرش به نوک نیزه ها تنش به خاک کربلا
🔸کفن برای او بجز شکسته نیزه ها نبود
الا لعنت الله علی القوم الظالمين
#دعای هر روز #ماه_صفر
یا شَدیدَ الْقُوی وَیا شَدیدَ الْمِحالِ یا عَزیزُ یا عَزیزُ یا عَزیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنی شَرَّ خَلْقِکَ یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ وَصَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ.
سلامتی امام زمان، صلوات💠
4_5870528477479831513.mp3
3.31M
#زمینه
حاج مهدی #میرداماد
🚩حسن خورشیدِ مدینه است🚩
📝 #متن_نوحه
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسن خورشیدِ مدینه است
حسن ماه آسمونه
حسن با این زخمِ غربت
دلامونو میسوزونه
بمیرم، یه زائرم نداره
بمیرم، آقام حرم نداره
نداره جز سنگِ قبر نشونی
اونیکه بود کارش مهربونی
بمیرم پیشش حتی نداره
روضه خونی
(واویلا، حسن غریبِ مادر) 4
من و تنهایی و غربت
من و روزِ خوش ندیدن
من و دردی که نداره
دوایی جز پر کشیدن
خدایا یه روز خوش ندیدم
خدایا همش طعنه شنیدم
خدایا شبا از خواب پریدم
(واویلا، حسن غریبِ مادر) 4
#ماه_صفر
#امام_حسن علیه السلام
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#ماه_صفر
🔸در کرم خانه ی حق سفره به نام حسن است
🔸عرش تا فرش خدا، رحمت عام حسن است
قربونت برم آقای کریم...
عزیز زهرا...
یا حسن...
🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است
میدونی چرا امام حسن حرم نداره...
این تعبیر منه...
آخه مادرش زهرا حرم نداره...
ای...غریب حسن...
ای...غریب حسن...
((اگه قراره مادرم زهرا حرم نداشته باشه...
بزار قبر منم با خاک یکسان باشه...))
🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است
🔸ور نه در زاویه ی عرش مقام حسن است
🔸هرکه آمد به در خانه او آقا شد
🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است
آی اونی که گفتی مریض دارم...
آی اونی که گفتی گرفتارم...
حاجت دارم...
خدا ميدونه...
سفره امام حسن با بقیه فرق داره...
کسی رو بی جواب بر نمیگردونه...
امشب اگه از این مجلس دست خالی بری تقصیر خودته...
آی اونایی که میخواستید برید کربلا و جا موندید...
اگه برات کربلا هم میخواهی...
از امام حسن بگیر...
🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است
دلت آماده شد... بسم الله...
🔸حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین
🔸هر حسینیه که برپاست خیام حسن است
تا به آقا زهر دادند...
صدای ناله اش بلند شد...
فرمود...
بگید برادرم حسین بیاد...
ابی عبدالله اومد کنار بالین برادر...
یک نگاه کرد...
دید رنگ از صورت قشنگ برادر حسن، پریده...
صورت قشنگش از شدت زهر زرد شده...
طاقت نیاورد...
عرضه داشت...
آخ برادر خوبم... حسنم...
چه بلایی سرت آوردند داداش...
همین جا بود...
اشک های قشنگ ابی عبدالله جاری شد...
یدفعه امام حسن چشمان مبارک رو باز کرد...
دید حسینش داره گریه میکنه...
صدا زد...
حسینم... برادرم...
گریه نکن حسین جان...
(یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا)
حسین جان... برادرم...
هر کس برا من گریه میکنه...
تو ديگه برا من گریه نکن حسین...
لا یوم کیومک یا اباعبدالله
همه عالم باید برا تو گریه کنند حسین...حسین...
تو ديگه برای من گریه نکن حسین...
((نميدونم اینطوری بخونم حقش رو میتونی ادا کنی یا نه))
آخ آقا جان امام حسن...
چشمان مبارک رو باز کردی...
دیدی برادرت حسین...
بالا سرت نشسته...
داره گریه میکنه...
اما کربلا وقتی ابی عبدالله چشمان مبارک رو باز کرد...
دید شمر با خنجر برهنه...
آقا جانم امام حسن...
لحظات آخر فرمودید
بگید خواهرم زینب بیاد...
اما کربلا...
ابی عبدالله صدا زد...
زینبم... خواهرم برگرد...
خواهرم برگرد نبینی...
🔸سوی خیمه برگرد خواهر حزینم
🔸تا به زیر خنجر ننگری چنینم
🔸رو به خیمه خواهر تا که خود نبینی
🔸وقت جان سپردن آه آتشینم.
1. ای دلبر حسین.mp3
3.23M
🎧 مدح حضرت رقیه ( سلام الله علیها )
🎤 استاد حیدرزاده
ای دلبر حسین ،
دلارآی اهل بیت
ای ماهتابِ
نیمه شب های اهل بیت
چادر به سر چو می بری و
راه می روی
هستی شبیه حضرتِ
زهرایِ اهل بیت ..
( میدونی چرا سیلیش زدند ؟ میدونی چرا تازیانه اش زدند ؟ میگن آخه خیلی شبیه فاطمه بود ... )
بر صورت حسین و
ابالفضل و زینبین
گلبوسه های توست
مداوای اهل بیت ..
اغراق نیست
این که بگویم ، تو یک تنه
زهرا شدی و
اُمّ ابیهای اهل بیت ..
( روضه من با این یک بیت شروع میشه : )
کاش آن زمان
که سِرّ طبق آشکار شد
با دیدن حسین
صدایت نمی شکست ...
🗣 شاعر: امیر عظیمی
اون موقعی که سرپوش را از روی طبق برداشت ، نگاه کرد دید ، یه سرِ بریده است ؟ بابا بابا بابا ... من فقط میخوام از باباهایی که دختر دارند ، یه سئوال کنم ، بگم کدوم دختری طاقت داره سرِ بریده باباشو ببینه ؟ آی ی ی ی ... اگر سر سالم باشه ، دختر ببینه دق میکنه ، وای وای ، یه نگاه کرد دید پیشانیش شکسته ، یه نگاه کرد دید محاسنش خاکستریه ، یه نگاه کرد دید لباش ترک خورده ...
#صفر
#امام_حسین (ع)
#ماه_صفر
فانی_5958824810287988930.mp3
1.07M
#امام_زمان
#اربعین_حسینی
#ماه_صفر
🎴 "بههوای حرم، بهامید کرم، بر روی لبم: عجل فرجه..."
🔘 با صدای: #علی_فانی
.
#روضه_حضرت_رسول_صلی_الله_علیه_وآله
#ماه_صفر
گریز دوم:
تا امیرالمومنین اومد بچه ها رو از روی سینه پیغمبر خدا بلند کنه...
حضرت فرمودن علی جان...
بگذار بچه ها کنارم باشن...
با دست هایی که رمق نداشت...
حسن و حسینش رو در آغوش گرفت...
عرضه بداریم یا رسول الله...
لحظات آخر طاقت نداشتید ببینید بچه ها رو از کنار شما دور کنند...
اما ای کاش شما کربلا میبودین...
وقتی دختر ابی عبدالله اومد کنار بدن بابا...
صدا زد عمه جان زینب...
(هذا نعش من)
عمه جان این بدن کیه
خدایا با بدن حسین چکار کردند...
دختر... بدن بابا رو نمیشناسه...
سر در بدن نداره...
همه بدن غرق خون...
انگشت و انگشتر نداره...
صدا زد جانان عمه...
این بدن بابای غریبت حسینه...
خودش رو انداخت روی بدن بابا...
شروع کرد به درد و دل کردن...
یدفعه دیدن چند نفر با تازیانه دارن می آیند...
خدایا اینا میخوان چکار کنن...
کنار بدن بابا ...
هم دختر رو زدن هم عمه جانش زینب رو زدن...
یدفعه دختر بی تاب شد...
صدا زد بابا...
أُنظُر إلی عَمَّتِیَ المَضروُبَة
بابا بلند شو ببین...
دارن عمه جانم زینب رو میزنند...
🔸با همان دستی كه زهرا را زدند
🔸در كنار ِ پیكرت ما را زدند
هر کجا نشستی...
دهانت رو خوش بو کن...
بگو یا حسین...
(و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227)
#رحلت_پیامبر_اکرم
#روضه_پیامبر_اکرم
.
.
#امام_حسن
#شهادت_امام_حسن
#ماه_صفر
#زمزمه
۸۲۸
عزیز برادرم گریه مکن حسین
کنار بسترم گریه مکن حسین
گریه مکن کنار من ای جانم
که من خودم برای تو گریانم
@emame3vom
از سوز زهر کین هستم به پیچ و تاب
باشد برای من آماده ظرف آب
اما تو در کرب و بلا عطشانی
عطشان به زیر نیزه ها می مانی
دور و برم اگر یه عده بی قرار
ولی به دور تو یه عده نیزه دار
صورتت از خونابه رنگین میشه
یه دفعه سینه ی تو سنگین میشه
#محمود_اسدی_شائق✍
.👇
record010.mp3
548.4K
#زمزمه
#شهادت_امام_حسن
#سبک_نمیشه_باورم
با یاد مادرش نقش زمین شده
امام مجتبی مسموم زهر کین شده
دلش می سوزه و همش به یاد کوچه هاست
آخه یه عمریه دلش به غم اسیر و مبتلاست
به یاد لحظه ای که توی کوچه ها
علی علی می گفت مادر به زیر دست و پا
مگه یادش میره حسن ناله ی خواهر و
آخه مگه میشه یادش بره صورت مادر و
امام مجتبی میون بستره
ولی خدا رو شکر زینب پیش برادره
اگرچه شد شهید ولی سالمه پیکرش
آقا نرفته از جفا دیگه رو نیزه ها سرش
مهدی شریفی✍
#امام_حسن
#ماه_صفر
.
record005.mp3
2.76M
#فارسی #ترکی
سبک: دریای آرامش
دوباره باز دلم میخواد بیام #مشهد
چی بهتر از پیش شما بودن
قشنگترین احساس یعنی که
کبوتر امام رضا بودن
دعوت کن آقا تا دوباره زائرت شم
خیلی دلم تنگه برا صحن و سراتون
تا که بدی ها و گناهامو بشوره
پیش ضریحت از چشام می باره بارون
مشهدت رؤیامه
دین من و دنیامه
به همه میگم که بدونن
امام رضا آقامه
منم عاشقت منم مبتلات
امام رئوف جوونیم فدات
گوروسن غملی دنیاده گرفتارم
امام رضا ئوزون یتیش داده
گینه منی دعوت ائله آقا
گوزوم قالوپ گنبد زیباده
مشهد اگر قسمت اولا اشکیله گلّم
من پنجره فولادیوی آغوشه آللام
کرب و بلانی یاده ساللام او حرمده
سندن برات مرقد شش گوشه آللام
سن منیم جانیمسن
روحیله ریحانیمسن
منم رعیت سنسن که
حضرت سلطانیمسن
همیشه منیم شعاریم رضا
امیدیم رضا قراریم رضا
#امام_رضا #ماه_صفر #مهدی_شریفی
.
enc_16923597695402577983428.mp3
4.23M
#شور
نیلوفر مرداب دنیایم من تشنه باران دریایم من ساکن بین الطلوعینم من عاشق خورشید فردایم ای خورشید بتاب هوا سرده ای بارون ببار گلا زرده ای مرهم دلا پر از درده دنیا شده نامرد ای مرد بیا برگرد عشق بیابون گرد برگرد بیا برگرد من محو شکوه سحر کوهم با شوق مستور شده روحم آماده برگشت به بالایم پابند به این توبه نستوهم عشقت ما رو ساکن شرق کرد انوار طلوع شبو غرق کرد اوضاع فلک دیگه فرق کرد آلاله تو گلدون گل کرد بیا برگرد گل ها میشن دلسرد برگرد بیا برگرد دنیا شده نامرد ای مرد بیا برگرد عشق بیابون گرد برگرد بیا برگرد شیدا و پریشان مثل بیدم از باد نشون تو رو پرسیدم چون عکس روی ماه روی رود بود تا صبح روی برکه رو بوسیدم شب رفت و دم سحرگاهه این عطر خوش موی ماهه موعود خدا توی راهه ای مرهم روزای پر درد بیا برگرد برگا همه شد زرد برگرد بیا برگرد ای خورشید بتاب هوا سرده ای بارون ببار گلا زرده ای مرهم دلا پر از درده دنیا شده نامرد ای مرد بیا برگرد عشق بیابون گرد برگرد بیا برگرد#محمود_کریمی #ماه_صفر #جمعه #امام_حسین #امام_زمان
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#ماه_صفر
گریز دوم:
عرضه بداریم آقا جان...
یا امام رضا...
شما رو مظلومانه به شهادت رسوندند...
اما لحظات آخر دیگه شما تنها نبودید...
وقتی چشمان مبارک رو باز کردید...
سر شما روی دامن آقا جوادالائمه بود...
اما دلها بسوزه برا اون آقایی که...
داخل گودال قتلگاه...
با لب تشنه...
سر از تنش جدا کردند...
امام سجاد هر کاری کرد نتونست بیاد کنار بابا...
بمیرم... داخل خیمه...
از شدت بیماری با صورت به زمین افتاده بود...
لحظات آخر نتونست بیاد کنار بابا...
اما...
یک جایی دیگه اومد...
کجا...
اون لحظه ای که بنی اسد میخواستند بدنها رو دفن کنند اما متحیر مانده بودند...
اومد صدا زد...
بنی اسد.. من این بدنها رو خوب میشناسم...
🔸بنی اسد بیایید
🔸کفن با خود بیارید
🔸مگر خبر ندارید
🔸حسین کفن ندارد
با دستان مبارک بدن بابا رو داخل قبر گذاشت...
حالا میخواد با پدر وداع کنه...
لبها رو گذاشت روی رگهای بریده حسین...
🔸اگر کشتند چرا خاکت نکردند
🔸کفن بر جسم صد چاک نکردند
-
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#ماه_صفر
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن و یا رحیم
🔸ای غریبی که ز جد و پدر خویش جدایی
ای امام رضا آقا جانم...
🔸خفته در خاک خراسان تو غریب الغربایی
قربون غریبیت برم امام رضا...
🔸اغنیا مکه روند و فقرا سوی تو آیند
🔸جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی
شب شهادت امام رضاست...
آی اونایی که آرزوی حرم با صفاش رو دارید اما چند ساله نرفتید...
( بعد منزل نبود در سفر روحانی)
امشب کبوتر دلتون رو با من همراه کنید...
بریم کنار پنجره فولاد امام رضا...
🔸جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی
فرمود اباصلت من میرم مجلس مامون...
ساعتی بعد برمیگردم
اگه دیدی عبا رو سرم کشیدم
دیگه با من حرف نزن...
بدان کارم تمامه...
یا صاحب الزمان...
اباصلت میگه دیدم امام رضا از مجلس مامون بیرون اومدن...
عبا روی سر کشیدن...
حالشون منقلبه...
هی روی زمین میشینه...
هی بلند میشه...
وارد حجره شد...
صدا زد اباصلت...
درها رو ببند...
میخام تنها باشم...
یه گوشه ای داخل حجره...
این فرش ها رو کنار زد...
روی زمین نشست...
مثل مار گزیده ای از شدت درد به خودش میپیچه وناله میزنه...
خدایا یدفعه دید یه جوانی اومده...
یه گوشه ای ایستاده...
اباصلت میگه اومدم نزدیکتر...
عرضه داشتم...
من تمام درها رو بسته بودم شما از کجا وارد شدید...
فرمود اباصلت...
اون خدایی که منو از مدینه تا طوس آورده...
از در های بسته هم عبور میده...
میگه دیدم تا این آقازاده وارد حجره امام رضا شد...
حضرت خوشحال شدند...
از جاشون بلند شدند ...
هی صدا میزدند...
پسرم خوش آمدی بابا...
جوانم جواد... خوش آمدی بابا...
فهمیدم میوهی دل امام رضا...
آقام جوادالائمه است...
سر بابا رو در آغوش گرفت...
دارن با هم نجوا میکنن ...
عجب لحظات سختیه...
امام رضا داره وصیت میکنه...
اما طولی نکشید...
یه دفعه دیدن حضرت آرام آرام چشمانشون رو از این دنیا بستند...
صدای اقا جوادالائمه به ناله بلند شد...
اما خود امام رضا فرمودند...
یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ
همه روضه ها به کربلا ختم میشه...
اگر اینجا پسر سر بابا رو در آغوش گرفت...
کربلا قضیه برعکس بود...
ابی عبدالله سر پسر رو در آغوش گرفت...
آماده ای بگم یا نه...
🔸سپه کوفه و شام استاده
🔸به تماشای شه و شهزاده
🔸شه به روی پسرش افتاده
🔸همه گفتن حسین جان داده
اومد کنار جوانش نشست...
سر علی اکبرش رو به دامن گرفت...
دلش طاقت نیاورد...
سر جوانش رو به سینه چسباند...
دید دلش طاقت نمیاره...
لحظات آخره...
خدایا... ابی عبدالله چکار کنه...
علی اکبرش داره جلو چشماش جان میده...😭
یدفعه دیدند حسین صورت به صورت علی چسباند...
هی صدا میزنه...
عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا
علی جان... بابا...
اُف بر این دنیا بعد از تو علی...
تسلای دل ابی عبدالله...
ناله بزن یاحسین...
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#ماه_صفر
#ورود_کاروان_به_شام
#مصیبات_شام
#شعراز_رقیه_سعیدی_کیمیا
𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═══┅─
آجَـــرَکَ اللــه امـــام زمـــان
قافلـــه شد وارد شــام الامـــان
سنگ به دامـن همه در انتظــار
تا که به دروازه رســد کــاروان
سلــسلهٔ آل عبـــا مـــانده انـد
در وســـط حلقــهٔ نامحـــرمان
عمـــهٔ ســــادات ، دل آزرده از
خیـــلِ جفــاپیــشهٔ نا مهـــربان
جای عــزا ، هلهــله سر داده اند
طعنــه و دشنام زِ هر سـو روان
سنــگ به رأسِ گـل زهــرا زدند
بر جگــــر فاطمــه نیـــش زبان
آه از آن کـــوی یهـودی نشیــن
قلعــهٔ خیبــر شده بغـض نهـان
یادِ درِ خیبــر و حیــدر ، زدند
سنگ جفــا بر سـرِ شــاه جهان
آتش و خاکستـر و دشنــام بود
رســمِ پذیرایــیِ این میــزبان
خون به دل عمه ی سادات شد
شیــــر زنِ هاشــمیِ قهـــرمــان
کــاش بدانند که او زینـب است
فــاطمـــهٔ دومِ این خــانـــدان
دختر حیـــدر ، یلِ خیبــر شکن
عالمــهٔ مکتــبِ زهـــرا نشــــان
عاقـلـــه ، در بیــن زنان عـــرب
دانـشِ دریــاییِ او ، بیکــــران
گشته زمین از وَجَنـاتش ، خجل
خَم شده در هر قدمش ، آسمــان
در مَــلَأ عــــام نبــود آشـــکار
رویِ مَهَـــش بوده همیــشه نهــان
وارث عِلــم و عَلَــم فـاطمـــه ست
بانوی صبـــری که شــده قهـــرمان
گرچــه لقب ، اُمّ مصائب گــرفت
لیـــک نشــد نزدِ عـــدو ، ناتــوان
آنچه که در شـــام بلا دیده است
تیـــرِ بلا بر لبـــش آورده جــــان
بزم شراب و سر خونین به تشت
دید که شد لب ، هدف خیـــزران
صبــر ، دگر بر دل زینـــب نمــاند
داد ، زمین را و زمـــان را تکـــان
دوختــه شـــد کــام یــزید پلیـــد
با دَم شمـــشیرِ بُـرنـــده بیـــان
خطبــهٔ دنـدان شکـــن آغــاز کرد
عالمـــهٔ فاضلــــهٔ نکتـــه دان
در عجب از این نفــسِ حیدری
آمــده انگــشتِ همـه بر دهـــان
بر رُخشــان گَردِ حقارت نشست
تا که شد اســرار حقیقت ، عیان
داد پیـــام عَلَــــم ســـرخ را
نایبـــهٔ پاک امـــام زمــان
خطبـــهٔ دیگر ، خود زیـن العبـــاد
خواند و شرر زد به دل شامیـــان
گر چه میــان غـُـل و زنجیـــر بود
رزمِ سخـــن کــرد به تیـــغ زبــان
نیش به جانهـا زده شد جای نوش
جام شــراب همه شــد شـــوکَران
مرثیـــه و روضـــهٔ مقتـــل سرود
ناله کشیـــدند همـــه عرشیــــان
گفت چه رسمی است دراین روزگار
بر سرِ نیـــزه ست ، سـرِ میهمـــــان
این سرِ بر نیــزه ، گل فاطمه است
سیـــدِ آزادهٔ اهـــل جنــان
این سرِ خونیــن ، پسر مرتضاست
زادهٔ آن پادشَــــه اِنـس و جـــان
خطبـــهٔ سجـــاد ، به آتش کشیــد
قلب سیـــاه همـــه را بی امــــان
شکـــر خدا پرچـــم ســرخ حسین
جلـوه گــری می کند از هـر کــران
هـــر کــه به زیر عَلَمــــش مــی رود
می شـــود از ســـیل بلا در اَمــــان
باز هــــم افتــاده هــوای حـــــرم
بر ســرِ هر کــودک و پیـــر و جوان
در صــفِ زُوّارِ خـــودت یا حسیـــن
نام مــنِ دلشـــــده را هــم بخـــوان
تــا برســـم کرب و بلا ، اربعیــــن
همـقـــدمِ قـــافلـــهٔ عمــه جـــان
𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═══┅─
✍🏻رقیه سعیدی(کیمیا)
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#ماه_صفر
#ورود_کاروان_به_شام
#مصیبات_شام
#شعراز_رقیه_سعیدی_کیمیا
𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═══┅─
آجَـــرَکَ اللــه امـــام زمـــان
قافلـــه شد وارد شــام الامـــان
سنگ به دامـن همه در انتظــار
تا که به دروازه رســد کــاروان
سلــسلهٔ آل عبـــا مـــانده انـد
در وســـط حلقــهٔ نامحـــرمان
عمـــهٔ ســــادات ، دل آزرده از
خیـــلِ جفــاپیــشهٔ نا مهـــربان
جای عــزا ، هلهــله سر داده اند
طعنــه و دشنام زِ هر سـو روان
سنــگ به رأسِ گـل زهــرا زدند
بر جگــــر فاطمــه نیـــش زبان
آه از آن کـــوی یهـودی نشیــن
قلعــهٔ خیبــر شده بغـض نهـان
یادِ درِ خیبــر و حیــدر ، زدند
سنگ جفــا بر سـرِ شــاه جهان
آتش و خاکستـر و دشنــام بود
رســمِ پذیرایــیِ این میــزبان
خون به دل عمه ی سادات شد
شیــــر زنِ هاشــمیِ قهـــرمــان
کــاش بدانند که او زینـب است
فــاطمـــهٔ دومِ این خــانـــدان
دختر حیـــدر ، یلِ خیبــر شکن
عالمــهٔ مکتــبِ زهـــرا نشــــان
عاقـلـــه ، در بیــن زنان عـــرب
دانـشِ دریــاییِ او ، بیکــــران
گشته زمین از وَجَنـاتش ، خجل
خَم شده در هر قدمش ، آسمــان
در مَــلَأ عــــام نبــود آشـــکار
رویِ مَهَـــش بوده همیــشه نهــان
وارث عِلــم و عَلَــم فـاطمـــه ست
بانوی صبـــری که شــده قهـــرمان
گرچــه لقب ، اُمّ مصائب گــرفت
لیـــک نشــد نزدِ عـــدو ، ناتــوان
آنچه که در شـــام بلا دیده است
تیـــرِ بلا بر لبـــش آورده جــــان
بزم شراب و سر خونین به تشت
دید که شد لب ، هدف خیـــزران
صبــر ، دگر بر دل زینـــب نمــاند
داد ، زمین را و زمـــان را تکـــان
دوختــه شـــد کــام یــزید پلیـــد
با دَم شمـــشیرِ بُـرنـــده بیـــان
خطبــهٔ دنـدان شکـــن آغــاز کرد
عالمـــهٔ فاضلــــهٔ نکتـــه دان
در عجب از این نفــسِ حیدری
آمــده انگــشتِ همـه بر دهـــان
بر رُخشــان گَردِ حقارت نشست
تا که شد اســرار حقیقت ، عیان
داد پیـــام عَلَــــم ســـرخ را
نایبـــهٔ پاک امـــام زمــان
خطبـــهٔ دیگر ، خود زیـن العبـــاد
خواند و شرر زد به دل شامیـــان
گر چه میــان غـُـل و زنجیـــر بود
رزمِ سخـــن کــرد به تیـــغ زبــان
نیش به جانهـا زده شد جای نوش
جام شــراب همه شــد شـــوکَران
مرثیـــه و روضـــهٔ مقتـــل سرود
ناله کشیـــدند همـــه عرشیــــان
گفت چه رسمی است دراین روزگار
بر سرِ نیـــزه ست ، سـرِ میهمـــــان
این سرِ بر نیــزه ، گل فاطمه است
سیـــدِ آزادهٔ اهـــل جنــان
این سرِ خونیــن ، پسر مرتضاست
زادهٔ آن پادشَــــه اِنـس و جـــان
خطبـــهٔ سجـــاد ، به آتش کشیــد
قلب سیـــاه همـــه را بی امــــان
شکـــر خدا پرچـــم ســرخ حسین
جلـوه گــری می کند از هـر کــران
هـــر کــه به زیر عَلَمــــش مــی رود
می شـــود از ســـیل بلا در اَمــــان
باز هــــم افتــاده هــوای حـــــرم
بر ســرِ هر کــودک و پیـــر و جوان
در صــفِ زُوّارِ خـــودت یا حسیـــن
نام مــنِ دلشـــــده را هــم بخـــوان
تــا برســـم کرب و بلا ، اربعیــــن
همـقـــدمِ قـــافلـــهٔ عمــه جـــان
𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═══┅─
✍🏻رقیه سعیدی(کیمیا)
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#ماه_صفر
#ورود_کاروان_به_شام
#مصیبات_شام
#شعراز_رقیه_سعیدی_کیمیا
𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═══┅─
آجَـــرَکَ اللــه امـــام زمـــان
قافلـــه شد وارد شــام الامـــان
سنگ به دامـن همه در انتظــار
تا که به دروازه رســد کــاروان
سلــسلهٔ آل عبـــا مـــانده انـد
در وســـط حلقــهٔ نامحـــرمان
عمـــهٔ ســــادات ، دل آزرده از
خیـــلِ جفــاپیــشهٔ نا مهـــربان
جای عــزا ، هلهــله سر داده اند
طعنــه و دشنام زِ هر سـو روان
سنــگ به رأسِ گـل زهــرا زدند
بر جگــــر فاطمــه نیـــش زبان
آه از آن کـــوی یهـودی نشیــن
قلعــهٔ خیبــر شده بغـض نهـان
یادِ درِ خیبــر و حیــدر ، زدند
سنگ جفــا بر سـرِ شــاه جهان
آتش و خاکستـر و دشنــام بود
رســمِ پذیرایــیِ این میــزبان
خون به دل عمه ی سادات شد
شیــــر زنِ هاشــمیِ قهـــرمــان
کــاش بدانند که او زینـب است
فــاطمـــهٔ دومِ این خــانـــدان
دختر حیـــدر ، یلِ خیبــر شکن
عالمــهٔ مکتــبِ زهـــرا نشــــان
عاقـلـــه ، در بیــن زنان عـــرب
دانـشِ دریــاییِ او ، بیکــــران
گشته زمین از وَجَنـاتش ، خجل
خَم شده در هر قدمش ، آسمــان
در مَــلَأ عــــام نبــود آشـــکار
رویِ مَهَـــش بوده همیــشه نهــان
وارث عِلــم و عَلَــم فـاطمـــه ست
بانوی صبـــری که شــده قهـــرمان
گرچــه لقب ، اُمّ مصائب گــرفت
لیـــک نشــد نزدِ عـــدو ، ناتــوان
آنچه که در شـــام بلا دیده است
تیـــرِ بلا بر لبـــش آورده جــــان
بزم شراب و سر خونین به تشت
دید که شد لب ، هدف خیـــزران
صبــر ، دگر بر دل زینـــب نمــاند
داد ، زمین را و زمـــان را تکـــان
دوختــه شـــد کــام یــزید پلیـــد
با دَم شمـــشیرِ بُـرنـــده بیـــان
خطبــهٔ دنـدان شکـــن آغــاز کرد
عالمـــهٔ فاضلــــهٔ نکتـــه دان
در عجب از این نفــسِ حیدری
آمــده انگــشتِ همـه بر دهـــان
بر رُخشــان گَردِ حقارت نشست
تا که شد اســرار حقیقت ، عیان
داد پیـــام عَلَــــم ســـرخ را
نایبـــهٔ پاک امـــام زمــان
خطبـــهٔ دیگر ، خود زیـن العبـــاد
خواند و شرر زد به دل شامیـــان
گر چه میــان غـُـل و زنجیـــر بود
رزمِ سخـــن کــرد به تیـــغ زبــان
نیش به جانهـا زده شد جای نوش
جام شــراب همه شــد شـــوکَران
مرثیـــه و روضـــهٔ مقتـــل سرود
ناله کشیـــدند همـــه عرشیــــان
گفت چه رسمی است دراین روزگار
بر سرِ نیـــزه ست ، سـرِ میهمـــــان
این سرِ بر نیــزه ، گل فاطمه است
سیـــدِ آزادهٔ اهـــل جنــان
این سرِ خونیــن ، پسر مرتضاست
زادهٔ آن پادشَــــه اِنـس و جـــان
خطبـــهٔ سجـــاد ، به آتش کشیــد
قلب سیـــاه همـــه را بی امــــان
شکـــر خدا پرچـــم ســرخ حسین
جلـوه گــری می کند از هـر کــران
هـــر کــه به زیر عَلَمــــش مــی رود
می شـــود از ســـیل بلا در اَمــــان
باز هــــم افتــاده هــوای حـــــرم
بر ســرِ هر کــودک و پیـــر و جوان
در صــفِ زُوّارِ خـــودت یا حسیـــن
نام مــنِ دلشـــــده را هــم بخـــوان
تــا برســـم کرب و بلا ، اربعیــــن
همـقـــدمِ قـــافلـــهٔ عمــه جـــان
𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═══┅─
✍🏻رقیه سعیدی(کیمیا)
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
record001.mp3
1.11M
#سبک_ای_صفای_قلب_زارم
آمده ماه صفر، ماه عزا و اشک و ناله
دلپریشانم برای داغ زهرای سه ساله
حسین جانم مرا، مرانی از درت
به حق حضرت رقیه دخترت
حسین جانم حسین
ناله ها دارم حسین جان در فراق کربلایت
صبح و شب ابر نگاهم گشته بارانی برایت
نگاهی کن به من، به حق زینبت
فدایی کن مرا برای مکتبت
حسین جانم حسین
ای حسین جان یاری ام کن تا که یار تو بمانم
یاری ام کن تا همیشه بی قرار تو بمانم
تویی تاب و تبم، تویی ماه شبم
حسین جان روز و شب تویی ذکر لبم
حسین جانم حسین
مهدی شریفی ✍
#امام_حسین
#حضرت_رقیه #ماه_صفر
Namahang Mano Karbala 1403 Rasoli [Mohjat_Net].mp3
1.67M
#واحد
#اربعین
#زائر_کربلا
#حاج_مهدی_رسولی 🎤
گرچه باور نمیکنم اما
منم و کربلا خدا را شکر
مردم آقای مهربانم باز
راه داده مرا خدا را شکر
حالا منمو چشم ترمو باران اباعبدالله
حالا منمو کوه غممو درمان اباعبدالله
ای به قربان اباعبدالله
****
کربلایی و مبتلا داری
شهر عشقی برو بیا داری
بر سر قدس و کعبه جا داری
با دو گنبد طلا خدا را شکر
حالا منمو چشم ترمو باران اباعبدالله
حالا منمو کوه غممو درمان اباعبدالله
ای به قربان اباعبدالله
****
هرکه دل بی قرار عباس است
کارِ دل نیست کارِ عباس است
هرکه پروردگار عباس است
اوست تنها خدا – خدا را شکر
درد ما چیست عاشقی مستی
ای که درمان دردها هستی
اینکه لطفت نکرده تا حالا
درد ما را دوا خدا را شکر
حالا منمو چشم ترمو باران اباعبدالله
حالا منمو کوه غممو درمان اباعبدالله
ای به قربان اباعبدالله
شعر: #قاسم_صرافان ✍
#واحد_کربلا
#نماهنگ من و کربلا
#ماه_صفر 1403
.
#غزل
#اربعین
#زبانحال_حضرت_زینب
السلام علی ساکن کربلا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بند دلم بریده شده در بلای تو
از بار غم کمان شدهام در هوای تو
من بی تو بی پناه شدم ای معین من
آتش گرفت سینهام از ماجرای تو
یک اربعین گذشت که بی سر شدی حسین
ناله زدم ز عمق وجودم برای تو
یک اربعین گذشت و نرفته ز یاد من
یک لحظه از مصائب کرببلای تو
یک اربعین گذشت که من را به ضرب و زور
بردند از کنار تو با بچههای تو
یک اربعین گذشته از آن لحظهای که شد
خورشید بی غروب، سر نیزه جای تو
یک اربعین گذشته از آن ساعتی که من
دیدم ربودهاند خلائق ردای تو
یک اربعین گذشته از آن ضربههای سخت
از ضربههای خنجر کین بر قفای تو
یک اربعین گذشته از آن سرخی غروب
وقتی عزا گرفت برایت خدای تو
گم کرده بودمت وسط رمل و تیغ و نی
ناگه رسید بر دل خواهر صدای تو
گفتی «إِلَیَّ...» خواهر مظلومهام بیا...
پر باز کردم ای گل من در هوای تو
دیدم هزار و نهصد و پنجاه چشمه خون
سر باز کرده در همهی جای جای تو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#نصیر_حسنی ✍
#ماه_صفر
.
Namahang Mano Karbala 1403 Rasoli [Mohjat_Net].mp3
1.67M
#واحد
#اربعین
#زائر_کربلا
#حاج_مهدی_رسولی 🎤
گرچه باور نمیکنم اما
منم و کربلا خدا را شکر
مردم آقای مهربانم باز
راه داده مرا خدا را شکر
حالا منمو چشم ترمو باران اباعبدالله
حالا منمو کوه غممو درمان اباعبدالله
ای به قربان اباعبدالله
****
کربلایی و مبتلا داری
شهر عشقی برو بیا داری
بر سر قدس و کعبه جا داری
با دو گنبد طلا خدا را شکر
حالا منمو چشم ترمو باران اباعبدالله
حالا منمو کوه غممو درمان اباعبدالله
ای به قربان اباعبدالله
****
هرکه دل بی قرار عباس است
کارِ دل نیست کارِ عباس است
هرکه پروردگار عباس است
اوست تنها خدا – خدا را شکر
درد ما چیست عاشقی مستی
ای که درمان دردها هستی
اینکه لطفت نکرده تا حالا
درد ما را دوا خدا را شکر
حالا منمو چشم ترمو باران اباعبدالله
حالا منمو کوه غممو درمان اباعبدالله
ای به قربان اباعبدالله
شعر: #قاسم_صرافان ✍
#واحد_کربلا
#نماهنگ من و کربلا
#ماه_صفر 1403
Namahang Mano Karbala 1403 Rasoli [Mohjat_Net].mp3
1.67M
#واحد
#اربعین
#زائر_کربلا
#حاج_مهدی_رسولی 🎤
گرچه باور نمیکنم اما
منم و کربلا خدا را شکر
مردم آقای مهربانم باز
راه داده مرا خدا را شکر
حالا منمو چشم ترمو باران اباعبدالله
حالا منمو کوه غممو درمان اباعبدالله
ای به قربان اباعبدالله
****
کربلایی و مبتلا داری
شهر عشقی برو بیا داری
بر سر قدس و کعبه جا داری
با دو گنبد طلا خدا را شکر
حالا منمو چشم ترمو باران اباعبدالله
حالا منمو کوه غممو درمان اباعبدالله
ای به قربان اباعبدالله
****
هرکه دل بی قرار عباس است
کارِ دل نیست کارِ عباس است
هرکه پروردگار عباس است
اوست تنها خدا – خدا را شکر
درد ما چیست عاشقی مستی
ای که درمان دردها هستی
اینکه لطفت نکرده تا حالا
درد ما را دوا خدا را شکر
حالا منمو چشم ترمو باران اباعبدالله
حالا منمو کوه غممو درمان اباعبدالله
ای به قربان اباعبدالله
شعر: #قاسم_صرافان ✍
#واحد_کربلا
#نماهنگ من و کربلا
#ماه_صفر 1403
🔹