eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
802 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Noferesti1 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. در در مجلس یزید جان‌ها به لب رسید جان‌ها به لب رسید در مجلس یزید زد خنده بر غمِ  زن‌های قافله وقتی شراب از  کنج لبش چکید دستی به خیزران ، دستی به نَرد داشت آورد طشت زر  یک مرد زر خرید واشد طناب‌ها  از دور گردنش طفلی پس از سه‌شب  راحت نفَس کشید از رخت کهنه‌اش  جبریل می‌گریست از زخم پایِ او  زنجیر می‌چشید بوی پدر رسید  غم بر دلش نشست حرف کنیز شد  رنگ از رُخش پرید می‌دید می‌زند  هِی چوب را به طشت قدش نمی‌رسید  قلبش چه می‌تپید «بس نیست نانجیب» دادِ رُباب بود «نامرد کم بزن» از عمه می‌شنید صبرش به سر رسید  بر روی پنجه رفت خیره به طشت شد  آن چشمِ ناامید می‌دید می‌زند  نامرد برلبش زد بر دهانِ خود  لبهای خود گزید مثل حصیر بود لبهای چاکِ او هی ضرب تازه دید هی زخم تازه دید مویش خضاب بود طشت و شراب بود زد خیزران شکست  زد دخترک بُرید اُفتاد سر ولی  غلطید سمت او اما رُباب زود  سمت پدر دوید سر را زِ کاخ بُرد  یک مرد سرخ مو رفتند و مانده بود یک طفل مو سفید (حسن لطفی ۱۴۰۳/۰۵/۱۹) .
.   سکینه ام که در آن التهاب، آب شدم کنار عمه ام از اضطراب، آب شدم ازینکه با لب تشنه عمو رسید و گرفت ز دستهای خودم مشک آب، آب شدم پدر میآمد و گفتم بگو کجاست عمو؟ من از سکوت پدر در جواب، آب شدم من از شنیدن آن حرفهای تند و بدِ کسی که بست به دستم طناب آب شدم ز روی نی که سر شیر خواره خورد زمین منِ سکینه به جای رباب آب شدم مرا ز دید چشمهای پدر که از ورود به بزم شراب آب شدم ✅سید حجت‌ بحرالعلومی✍ سلام_الله_علیها  .
. بفرمایید روضه، آدرس: دروازه ی ساعات بعد از کوچه ی تنگِ یهودی ها تَهِ بازارِ شامِ سابق و امروز بازارِ حمیدیّه گرفته مجلسی ارباب در کاخ یزیدیّه بفرمایید روضه با حضور قاتلان،شمر و سنان و حرمله امشب بفرمایید روضه با حضور ذاکران این بار چوب خیزران با لب... بفرمایید روضه ،شام،بعدش هم به صرف شام بفرمایید روضه شامیان،بعد از نماز مغرب و عشاء بفرمائید روضه شامیان با خطبه خوانی هایِ زین العابدین و زینب کبری ندیدم مجلسی کامل تر از این مجلس روضه نه بی خود نیست اربابم در آورده سر از این مجلس روضه که در آن قاسم و عباس و اکبر بر روی نیزه،میان دارند و در هر گوشه ی مجلس شبیه عمّه ی سادات و طفلان،کربلایی های بسیارند به نوبت راویان،شمر و سنان و حرمله از کربلا گفتند تمام قصّه را از ابتدا تا انتها گفتند ولی هر یک جدا از روضه ی سرهای از پیکر جدا گفتند سپس بر منبرِ تشت طلایی آن لب کرب و بلایی آیه ای از کهف را آن شب تلاوت کرد تمام نکته ها را مو به مو در خواندن آیه رعایت کرد حسین بن علی لب وا نکرده،ناگهان مجلس دگرگون شد از این سو چشمِ زین العابدین از آن طرف، زینب دلش خون شد پس از لب خیزران برخواست آهسته ولی با شدّت از دست یزید افتاد رقیّه دید بالا رفت چوب خیزران، امّا خدا را شکر بر صورت ندید افتاد همین که خیزران، این ذاکر معروف بالا صدای جمع از این روضه ی مکشوف بالا رفت زمینه ، نوبت جُندَب شد و از داستان بوسه ی سرخ پیمبر خواند زمینه ، نوبت جُندَب شد و او هم دوباره روضه را از قسمت ِ سر خواند ولیکن ، واحدِ سنگین آن مداح رومی ، چیزِ دیگر شد خدا خیرش دهد او خواند و حال عمّه ی سادات بهتر شد بکوب ای سینه زن در واحد شلاقیِ امشب تو می کوبی به سینه ظاهرا، امّا فقط شلاق ها را می خورد زینب برای لطمه ی آخر ، فضا جور است در مجلس سر زینب سلامت ، نوبت شوراست در مجلس به شدّت خطبه خواندن های زینب، شور می بخشد به این مجلس خصوصاً موقعِ طرز ادای اسمِ ارباب جهان، از بس حسین بن علی را می کشد با حس دل سنگ آب می گردد رقیّه بیشتر بی تاب می گردد دل سنگ آب می گردد دل سنگ آب شد امّا، دل آب فرات آن روز ، سنگ و سنگ تر می شد سَرِ ظهر عطش از شدت گرما و تیر و نیزه ها، خون در رگ خون خدا پُر رنگ تر می شد دل سنگ آب شد روزی ، دل سنگ آب می گردد، دل سنگ آب خواهد گشت زمان دیروز یا امروز یا فردا برای کربلا بی تاب خواهد گشت شما حالا بفرمایید روضه ، اهل بیت امّا به زور تازیانه ، راهیِ مجلس شدند آن شب شما حالا بفرمایید روضه ، بچّه ها ، از بس که تازیانه خوردند از عدو، بی حس شدند آن شب بفرمایید روضه ، روضه ی ناگفتنی در مجلس از آغاز بسیار است از این بسیار ها تنها ، یکیّ اش این که زین العابدین بسیار بیمار است یکی دیگر از این بسیار ها این که ، کمان حرمله ، بسیار در چشم همه مشغول ِآزار است بفرمایید روضه تا که شام زینب کبری سحر گردد بفرمایید روضه تا مگر تعدادمان از دعوتی های یزید بی مروّت بیشتر گردد بفرمایید روضه تا که بازوهایمان امشب برای بچّه ها در وقت تازیانه مانند سپر گردد بفرمایید روضه ، آدرس دروازه ی ساعات بفرمایید روضه بچه ها ، تنها برای شادیه قلب حسین و عمّه ی سادات .👇
. لعنت_الله_علیه ۱۱۲۷ تک و تنها زینب دست تنها زینب پاشو از جا عباس بین مستا زینب ‌**** شامیا جار زدن طعنه بسیار زدن خواهرت رو داداش سر بازار زدن **** زنم از دل فریاد دشمن آزارم داد سر اصغر از نی روی خاکا افتاد **** منم و بند طناب منم و بزم شراب حرمله خنده میکرد به لالایی رباب ✍ .👇👇
اون روضه ای که باید برا غمش مُرد روضه های شامه اون روضه که داد عمه رو در آوُرد روضه های شامه شامیا لباس نو پوشیدن .... واویلا پای رأس شهدا خندیدن هی شراب خوردن و هی رقصیدن واویلا امان از شام .... هرجور می شد زینب و سوزوندنش چه جور بگم که خارجی خوندنش صبح تا غروب تو شهر گردوندنش واویلا ..... عمریه دلیل اشک و آه زینب کوچه های شامه جاداره بگم که قتلگاه زینب کوچه های شامه داغ کوچه مدینه بازم .... شد تکرار میزدن زینب پیش انظار کوچه این بوده امان از بازار واویلا امان از شام ... نیزه ها رو عمدا تکون میدادن با دست اسیرا رو نشون میدادن با هلهله دشنامشون میدادن واویلا ..... اون جایی که زینبم دیگه بریده مجلس یزیده جایی که چشاشو بست سر بریده مجلس یزیده رو لب همه مبارکباده ... واویلا شمر و پهلوی خودش جا داده ولی ناموس خدا ایستاده واویلا امان ای دل .... عقیله حق داره که سربه زیره بین یه عده بی حیا اسیره چه جور با دست بسته رو بگیره واویلا ........ اونجایی که زینب و بیچاره کرده مجلس یزیده اونجا که گریبانشو پاره کرده مجلس یزیده تو دلم یه دنیا درد و رنجه ... واویلا دور طشت شرابه و شطرنجه میکشه عمه به صورت پنجه واویلا امان ای دل ... میدید غم طفلای نیمه جون‌و بازم میزد لبای غرق خون‌و یکی نبود بگیره خیزرون‌و واویلا .👇
. ، وای از شام خراب دستای رقیه بسته شد توی بندِ طناب وای از شام خراب پشت دروازه مُعطلْ بودیم من و رباب وای از شام خراب ما رو نامسلمونا زدن سرِ خیر و ثواب وای از شام خراب این یهودیا می‌دادن مارو خارجی خطاب تو روی نیزه ها بودی من تو سر و صدا بودم تو روی نیزه می‌دیدی من تو شلوغی‌ها بودم تو سنگ و چوب می‌خوردی من تازیانه می‌خوردم تو از رو نیزه افتادی.. من باز دوباره می‌مُردَم می‌زنم فریاد، بسته شد دستام ای امان از شام، ای امان از شام سنگْ می‌خوردیم، از روی هر بام ای امان از شام، ای امان از شام ای امان از شام...... وای از شام خراب سرِ هر کوچه سکینه چِقَدَر دیده عذاب وای از شام خراب توی بازارْ خدایا شده ظلمِ بی حساب وای از شام خراب شِکوهِ های مارو با تازیوونه دادن جواب وای از شام خراب پای ناموس تو وا شده توی بزم شراب آرامش منو بُردن.. چی به روزِ من آوَردن دوره کجاوه‌ی زن ها مردا هلهله می کردن خولی با دستِ خون‌آلود دستای مارو می بنده پا نیزه ی علی اصغر داره حرمله می خنده حرمله می‌بُرد، ما رو تویِ عام ای امان از شام، ای امان از شام بسته شد چشمات، بسته شد چشمام ای امان از شام، ای امان از شام ای امان از شام...... آه از بزم یزید رنگِ دخترای تو بینِ نامَحرما، پَرید.. آه از بزم یزید شمر خنده می‌زد و رقیه ناله می‌کشید آه از بزم یزید قدِ خواهر تو با ضربه‌ ی خیزران، خَمید.. آه از بزم یزید زیر چوب خیزران هیچکی به دادت نَرسید لب های قاری قرآن... باید که بوسه بارون شه نه اینکه با یه چوب‌دستی لعل لباش پُر از خون شه ناموسِ آل پیغمبر باید پرده نشین باشه حالا ببین اوضاع‌مو.. زینب میونِ اوباشه ما کجا وُ این، بزم پُر آلام ای امان از شام، ای امان از شام دشمنت می‌زَد، سیلی بر ایتام ای امان از شام، ای امان از شام ای امان از شام...... .👇
. ، وای از شام خراب دستای رقیه بسته شد توی بندِ طناب وای از شام خراب پشت دروازه مُعطلْ بودیم من و رباب وای از شام خراب ما رو نامسلمونا زدن سرِ خیر و ثواب وای از شام خراب این یهودیا می‌دادن مارو خارجی خطاب تو روی نیزه ها بودی من تو سر و صدا بودم تو روی نیزه می‌دیدی من تو شلوغی‌ها بودم تو سنگ و چوب می‌خوردی من تازیانه می‌خوردم تو از رو نیزه افتادی.. من باز دوباره می‌مُردَم می‌زنم فریاد، بسته شد دستام ای امان از شام، ای امان از شام سنگْ می‌خوردیم، از روی هر بام ای امان از شام، ای امان از شام ای امان از شام...... وای از شام خراب سرِ هر کوچه سکینه چِقَدَر دیده عذاب وای از شام خراب توی بازارْ خدایا شده ظلمِ بی حساب وای از شام خراب شِکوهِ های مارو با تازیوونه دادن جواب وای از شام خراب پای ناموس تو وا شده توی بزم شراب آرامش منو بُردن.. چی به روزِ من آوَردن دوره کجاوه‌ی زن ها مردا هلهله می کردن خولی با دستِ خون‌آلود دستای مارو می بنده پا نیزه ی علی اصغر داره حرمله می خنده حرمله می‌بُرد، ما رو تویِ عام ای امان از شام، ای امان از شام بسته شد چشمات، بسته شد چشمام ای امان از شام، ای امان از شام ای امان از شام...... آه از بزم یزید رنگِ دخترای تو بینِ نامَحرما، پَرید.. آه از بزم یزید شمر خنده می‌زد و رقیه ناله می‌کشید آه از بزم یزید قدِ خواهر تو با ضربه‌ ی خیزران، خَمید.. آه از بزم یزید زیر چوب خیزران هیچکی به دادت نَرسید لب های قاری قرآن... باید که بوسه بارون شه نه اینکه با یه چوب‌دستی لعل لباش پُر از خون شه ناموسِ آل پیغمبر باید پرده نشین باشه حالا ببین اوضاع‌مو.. زینب میونِ اوباشه ما کجا وُ این، بزم پُر آلام ای امان از شام، ای امان از شام دشمنت می‌زَد، سیلی بر ایتام ای امان از شام، ای امان از شام ای امان از شام...... .👇
. ، ⚫️ وای از شام خراب😭😭😭 دستای رقیه بسته شد توی بندِ طناب وای از شام خراب پشت دروازه مُعطلْ بودیم من و رباب وای از شام خراب ما رو نامسلمونا زدن سرِ خیر و ثواب وای از شام خراب این یهودیا می‌دادن مارو خارجی خطاب تو روی نیزه ها بودی😭 من تو سر و صدا بودم تو روی نیزه می‌دیدی من تو شلوغی‌ها بودم😭 تو سنگ و چوب می‌خوردی من تازیانه می‌خوردم تو از رو نیزه افتادی.. من باز دوباره می‌مُردَم😭 می‌زنم فریاد، بسته شد دستام ای امان از شام، ای امان از شام سنگْ می‌خوردیم، از روی هر بام ای امان از شام، ای امان از شام ای امان از شام.😭😭..... وای از شام خراب سرِ هر کوچه سکینه چِقَدَر دیده عذاب وای از شام خراب توی بازارْ خدایا شده ظلمِ بی حساب وای از شام خراب شِکوهِ های مارو با تازیوونه دادن جواب وای از شام خراب پای ناموس تو وا شده توی بزم شراب آرامش منو بُردن.. چی به روزِ من آوَردن دوره کجاوه‌ی زن ها مردا هلهله می کردن خولی با دستِ خون‌آلود دستای مارو می بنده پا نیزه ی علی اصغر داره حرمله می خنده😭😭😭 حرمله می‌بُرد، ما رو تویِ عام ای امان از شام، ای امان از شام بسته شد چشمات، بسته شد چشمام ای امان از شام، ای امان از شام ای امان از شام..😭😭.... آه از بزم یزید رنگِ دخترای تو بینِ نامَحرما، پَرید.. آه از بزم یزید شمر خنده می‌زد و رقیه ناله می‌کشید آه از بزم یزید قدِ خواهر تو با ضربه‌ ی خیزران، خَمید.. آه از بزم یزید زیر چوب خیزران هیچکی به دادت نَرسید لب های قاری قرآن😭😭... باید که بوسه بارون شه نه اینکه با یه چوب‌دستی لعل لباش پُر از خون شه ناموسِ آل پیغمبر باید پرده نشین باشه حالا ببین اوضاع‌مو.. زینب میونِ اوباشه ما کجا وُ این، بزم پُر آلام ای امان از شام، ای امان از شام دشمنت می‌زَد، سیلی بر ایتام ای امان از شام، ای امان از شام ای امان از شام...... ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ رمضانی
. ، وای از شام خراب دستای رقیه بسته شد توی بندِ طناب وای از شام خراب پشت دروازه مُعطلْ بودیم من و رباب وای از شام خراب ما رو نامسلمونا زدن سرِ خیر و ثواب وای از شام خراب این یهودیا می‌دادن مارو خارجی خطاب تو روی نیزه ها بودی من تو سر و صدا بودم تو روی نیزه می‌دیدی من تو شلوغی‌ها بودم تو سنگ و چوب می‌خوردی من تازیانه می‌خوردم تو از رو نیزه افتادی.. من باز دوباره می‌مُردَم می‌زنم فریاد، بسته شد دستام ای امان از شام، ای امان از شام سنگْ می‌خوردیم، از روی هر بام ای امان از شام، ای امان از شام ای امان از شام...... وای از شام خراب سرِ هر کوچه سکینه چِقَدَر دیده عذاب وای از شام خراب توی بازارْ خدایا شده ظلمِ بی حساب وای از شام خراب شِکوهِ های مارو با تازیوونه دادن جواب وای از شام خراب پای ناموس تو وا شده توی بزم شراب آرامش منو بُردن.. چی به روزِ من آوَردن دوره کجاوه‌ی زن ها مردا هلهله می کردن خولی با دستِ خون‌آلود دستای مارو می بنده پا نیزه ی علی اصغر داره حرمله می خنده حرمله می‌بُرد، ما رو تویِ عام ای امان از شام، ای امان از شام بسته شد چشمات، بسته شد چشمام ای امان از شام، ای امان از شام ای امان از شام...... آه از بزم یزید رنگِ دخترای تو بینِ نامَحرما، پَرید.. آه از بزم یزید شمر خنده می‌زد و رقیه ناله می‌کشید آه از بزم یزید قدِ خواهر تو با ضربه‌ ی خیزران، خَمید.. آه از بزم یزید زیر چوب خیزران هیچکی به دادت نَرسید لب های قاری قرآن... باید که بوسه بارون شه نه اینکه با یه چوب‌دستی لعل لباش پُر از خون شه ناموسِ آل پیغمبر باید پرده نشین باشه حالا ببین اوضاع‌مو.. زینب میونِ اوباشه ما کجا وُ این، بزم پُر آلام ای امان از شام، ای امان از شام دشمنت می‌زَد، سیلی بر ایتام ای امان از شام، ای امان از شام ای امان از شام......
. ملعون پس از تو، جان برادر! چه رنج‌ها که کشیدم چه شهر‌ها که نگشتم، چه کوچه‌ها که ندیدم به سخت‌جانی خود آن‌ قَدَر نبود گمانم که بی‌تو، زنده ز دشت بلا، به شام رسیدم برون نمود در آن دم چو خصم، پیرهنت را به تن ز پنجه‌ی غم، جامه هر زمان بدریدم چو ماه چارده دیدم، سر تو را به سر نی هلال‌وار ز بار مصیبت تو، خمیدم زدم به چوبه‌ی محمل سر، آن زمان که سر نی به نوک نیزه‌ی خولی، سر چو ماه تو دیدم ز تازیانه و طعن سنان و طعنه‌ی دشمن دگر ز زندگی خویش گشت قطع، امیدم شدم چو وارد بزم یزید، بازوی بسته هزار مرتبه مرگ خود از خدا طلبیدم هنوز بر کف پایم، نشان آبله پیداست به راه شام ز بس از جفا پیاده دویدم ولی به این همه غم، شاد از آنم، ای شه خوبان! که نقد جان به جهان دادم و غم تو خریدم ازین حکایت جان‌سوز، «جودیا»! صف محشر به نزد شاه شهیدان، شریک، هم‌چو شهیدم. (ره)✍ .
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ رفتی آب از سرم گذشت کار از کار حرم گذشت تو می‌رفتی از خاطرم حرف‌های مادرم گذشت شمر ازت بگذره،ازش می‌گذرم،حسین پشت و روت کرد خودم،دیدم از حرم،حسین داد زدی داد زدم،یه فریاد زدم،حسین قتلگاه جا نبود،رو تل اومدم،حسین تو اسلام احکام،داره قربونی مرکب سیرابْ تو،تشنه می‌مونی میشه از خیمه،رو برگردونی محیای زینب،ای وای زینب تنهای زینب،ای وای زینب ای وای زینب ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ موندم خاکت کنم نشد انداختم چادرم رو روت چشمم میفته به سرت هر وقتی می‌گیرم قنوت سایه انداختی رو،سرم با سرت،حسین من با نامحرما،میشد باورت،حسین آخ غمم بی حده،بگم از کدوم،حسین رو سر تو شراب،میریخت روبروم،حسین اون مجلس خیلی،بد مجلسی بود نه مَحرمی بود،نه مَخلَصی بود درد زینب از،این بی کسی بود ای وای زینب ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍ 👇
زمان: حجم: 601.4K
. سبک: همه جاکربلا جان جانان حسین، روح وریحان حسین از دل طشت زر، خوان تو قرآن حسین یاحسین یاحسین 4بار آیه ی های لبت، خصم رسوا کند چشم تو غربت ما تماشا کند یاحسین ما به بزم شراب، بین نامحرمان تو به طشت طلا، میخوری خیزران یاحسین خیزران یزید، تا لبانت درید خواهرت از جگر، واحسینا کشید یاحسین اخی روحی فداک شدم ازغم هلاک من گریبان کنم، ازغمت چاک چاک یاحسین بزم شوم شراب، داده بر ما عذاب چشم نامحرمان، کرده قلبم کباب یاحسین .