گریه می کند
بر حال شام ؛ کرب و بلا گریه می کند
همراه با حسین ؛ خدا گریه می کند
او رفت و عشق را به زمین و زمان سپُرد
لب را گذاشت بر لب بابا و جان سپُرد
شاعر:
#محمدقاسمی
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#میلاد
حسّی از عشق فراتر متولّد شده است
نور در قالب اَختر متولد شده است
جبرئیل آیه ی تطهیر نخواند عجب است
ماه بانوی مُطهّر متولّد شده است
گفت ارباب پس از بوسه زدن بر دهنش
طفل نَه ، قند مکرّر متولّد شده است
فاطمه آمده از سلسله ی فاطمیون
کوثر از تیره ی کوثر متولّد شده است
می شود از حرکات و سکناتش فهمید
عشق عبّاس دلاور متولّد شده است
آخرین" فاطمه سادات " حسین آباد است
این که در خانه ی دلبر متولّد شده است
بی سبب نیست اگر حیدریون سرمستند
نوه ی حضرت حیدر متولّد شده است
دختر زینت دوش نبی آمد ، یعنی
زینت دوش برادر متولّد شده است
عطر مادر شده از هر نفسش ، استشمام
گر چه در کِسْوت خواهر متولّد شده است
أمّ اسحاق تو رفتی ولی از دامانت
غنچه ای ناز و مُعطّر متولّد شده است
توأمان است غم و شادی امروز حسین
همسرش رفته و دختر متولّد شده است
تا که آماده ی جُنباندن گهواره شود
زودتر از علی اصغر متولّد شده است
کوچ او مثل پرستوست ، غریبانه و تلخ
گر چه مانند کبوتر متولّد شده است
بعداً از " أَیتمنی " گفتن او می فهمیم
خبره ی روضه ی منبر متولّد شده است
شاعر:
#محمد_قاسمی
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#میلاد
در مکتب ما شاه حسین است وَ لاغیر
بیراهه نـرو راه حسین است وَ لاغیر
جز کرب وبلا منزل و مقصود نداریم
این سِیْر الی الله حسین است ولاغیر
هرکس به حرم وصل شده عرش نشین است
شیرازه ی درگاه حسین است ولاغیر
تو قبله نشین هستی و میعاد تو قبله
دلبسته و دلخواه حسین است وَ لاغیر
عرش است چنانْ فرش به زیر پَرِسلطان
عالـــَم متوسّـل شده بر دخـترِ سلطان
دُردانه ی ارباب کرم جلوه ی راز است
طـــنّازترین ناز به درگاه نیاز است
هرچند سه ساله ملکوتی و خدایی ست
حالا نَه نتیجه که خدیجه به نماز است
این فاطمه ساداتْ که آئینه ی زهراست
مَلموس ترین کوثر دربار حجاز است
در گریه ی او خطبه ی مولاست هویدا
انگار علی آمده و قافیه ساز است
آهی که رسید از سوی قنداق رقیه
لرزانده چنان تیغ عمو پشت اُمیّه
او آه کشید و بدن توطئه لرزید
او آمد وعباس کمی فاطمه را دید
ارباب پس از دیدن این جلوه ی محجوب
یا فاطر و یافاطمه ای خوانده و بارید
باران شد و بوسید گل روی رقیه
این غنچه ی یاس حـرم فاطمه بوئید
انگار شده قصه ای از فاطمه تصویر
با دیدن او روضه تداعی شد و جوشید
این کوثر دردانه ی ارباب شهید است
صد شکر بَر وُ صورت این یاس سفید است
یاس حرم الله کجا؟! طعنه کجا؟!وای
دردانه کجا؟!نیمه شب و حادثه ها وای
آغوش حسین و بغل عمه کــجا و …
زنجیرکجا؟! سرزنش بی سروپا وای
گلواژه ی شیرین شب و روز کجا و…
این تشتْ کجا؟!روضه برای اسرا وای
دق کردنِ در روضه ی ارباب چه زیباست
چشم حرم الله به راه گل زهراست
شاعر:
#حسین_ایمانی
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#میلاد
شب شب عشق است و جهان خرم است
مهر به دامان بنی آدم است
چشمهء چشم همگان زمزم است
بر لب اهل دو سرا این دم است
دیده گشوده به جهان کوثری
زینبی و فاطمهء دیگری
قلب و زبان و شریان از تو گفت
شاعر خوش لهجه روان از تو گفت
ماذنه در وقت اذان از تو گفت
خون خدا ، جان جهان از تو گفت
گفت که چشمم به تو روشن شده
خانهء من با تو چو گلشن شده
چرخ ، منیر از رخ تابنده ات
شاه و گدا خادمه و بنده ات
واژهء خاتون شده زیبنده ات
خون خدا محو یکی خنده ات
اکبرِ لیلا شده سرمست تو
ام بنین بوسه زند دست تو
ای که به هر حیث ز عالم سری
ماه جمالی و نکو منظری
قطره ای از کوثری و کوثری
زینبی و فاطمه ای دیگری
مدح تو باید بکند جبرئیل
ای شرف عرش خدا الدخیل
بانوی عشقی و دلم خانه ات
لیلیِ لیلا شده دیوانه ات
ماه دخیل درِ کاشانه ات
قبلهء جان گوشهء ویرانه ات
سوی شما دست دعا میبرم
خاک درت را به شفا میبرم
ای حرمت ملجاء ما السّلام
ای ثمر خون خدا السّلام
فاطمهء کرببلا السّلام
منزل تو شام بلا السّلام
روضهء تو روضهء رضوان من
نوکری ات فخر دل و جان من
از غم تو چشم ترم سوخته
آب نخوردی جگرم سوخته
سوخته ای بال و پرم سوخته
زین دم جانسوز حرم سوخته
“عمه بیا گمشده پیدا شده
کنج خرابه شب یلدا شده”
شاعر:
#داریوش_جعفری
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#میلاد
نیست کوچک او بزرگ عالم است
کی سه ساله ؟ پیر بازار غم است
وای اگر می ماند ، اگر قد میکشید
دلبر عالم در این عمر کم است
مُحرم حج حسین بن علیست
در حریم کبریایی مَحرم است
کسب فیض از دامن عباس کرد
پس یقین مانند او صاحب دم است
در مسیر جذب عشاق حسین
بر سر دوش رقیه پرچم است
روز محشر دستگیر ما همه است
دست او در دستهای فاطمه است
شاعر:
#سیدحسین_میرعمادی
.
#امام_زمان
#یاصاحبالزمان
تا پا گذاشت یاد تو در زندگانیام
پوشید رَختِ سبزِ بهاری؛جوانیام
من آن کبوترم که به معراج میروم
وقتیتو درهوایخودت میپَرانیام
حس میکنم هنوز مُهمّم برای تو
هردفعهسمتخویشمرا میکِشانیام
درروضه رزقِاشک مرا بیش میدهند
وقتی کنار دست خودت مینِشانیام
یک روز هفته تشنهی سرداب سامرا
یک روز هفته سهلهای و جمکرانیام
من در خُور غلامی تو نیستم ولی
باورنمیکنم که از این در برانیام
منصاحبیندیدهاماینقدرباگُذشت
امّا هزار حیف که اهل وفا نِیَام
در پیش خلق آبرویم را نگاهدار
عُمریستگفتهام که امامزمانیام
حالِاطاعت ازتو ندارم مرا ببخش
(آقا مرا به تشنه لب کربلا ببخش)
#محمدقاسمی✍
.
سه شب
.
#زمزمه_روضه
#طفلان_حضرت_زینب
#سبک_خوشابحال_زائرات_ارباب
------------------------------------
#زمزمه #شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله
ولوله توو عرش برين افتاد
خون خدا از روي زين افتاد
بذار برم عمو زمين افتاد رهام كن عمّه
ببين كه رفته شمشيرا بالا
بذار برم كه وقتشه حالا
بشم فداي زاده ي زهرا رهام كن عمّه
رسوند خودش رو بين اون جنجال
عموشو ديد كه زخمي و بيحال
گذاشته سر رو شونه ي گودال رمق نداره
يادش اومد كه مادرش زهرا
چجوري شد سپر برا مولا
دستش رو تا ميشد آورد بالا اين تك ستاره
----------------------------------
در حقّ اين يتيم جفا كردن
دستش رو از ساعد جدا كردن
حسين و باز صاحب عزا كردن بي معرفت ها
عمو گرفته بود در آغوشش
شايد بشه دردش فراموشش
رسيد تو اون شلوغي به گوشش صداي اَسبا
روسينه ي حسين بود عبدالله
ده تا سواره اومدن از راه
زهرا مي گفت با گريه واويلاه امان از اين غم
با تير حرمله سرش ذبح شد
رگهاي خُشك حنجرش ذبح شد
جلو چشاي مادرش ذبح شد امان از اين غم
#محمدقاسمي✍
-----------------------------------
#زمزمه #حضرت_قاسم
#شب_ششم_محرم
عمو تويي عزيزتر از جونم
يه فكري كن برا دلِ خونم
غريب باشي اصلا نمي تونم طاقت بيارم
ميخوام مثه جوون ليلا شم
به خاطر تو ارباً اربا شم
ميخوام شهيد كربلات باشم اي غمگسارم
دلم رو جان مادرت نشكن
بذار برم به جنگ با دشمن
اَحليٰ مِنَ العَسَل براي من مُردن برا تو
نگاهي كن به متن اين نامه
دست خط نوراني بابامه
معلومه بهترين سر انجامه مُردن برا تو
----------------------------------
پابوسي كرد ازبس ادب داره
اِنْ تَنكُروني روي لب داره
مثل يه شيره كه غضب داره جانم به قاسم
سپاه كوفه رو ز هم پاشيد
به شيوه ي امام حسن جنگيد
اَزرق شامي بين خون غلطيد جانم به قاسم
سپاه كوفه وقتي دوره ش كرد
از پشت اومد با نيزه يك نامرد
تو كمرش يه دفعه پيحيد درد از مركب افتاد
اسير دام نعل اسبا شد
يه مرتبه خوش قد و بالا شد
اين نوجوون هم قدّ سّقا شد اي داد بيداد
#محمدقاسمي
------------------------------------
#زمزمه #حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم
نگاه بي رمق داري مادر
داري ميشي از تشنگي پرپر
كبود شده لبات علي اصغر برات بميرم
نداره مادر تو تقصيري
نه آبي هست تو خيمه نه شيري
جلو چشام داري تو ميميري برات بميرم
هم قحط آبه هم هوا گرمه
حتّي تو سايه خيمه ها گرمه
بازار دشمني با ما گرمه از ما بُريدن
خدا مي دونه كه چقدر پَـستن
با اين كه زير دِين ما هستن
سه روزه آب و روي ما بَستن قوم يزيدن
----------------------------------
آماده شو بايد بري ميدون
برو كه توو آغوش باباجون
ميشه به آسمون رسيد آسون شش ماهه ي من
خدا بزرگه ، هستيِ مادر
شايد دلي ميون اين لشگر
با ديدنت به رحم بياد آخر شش ماهه ي من
چيزي نگذشت...
به حال يك باباي شرمنده
كسي بلند بلند نمي خنده
برگشتي و سرت به مو بنده اي كاش بميرم
شدي فدا بابا تو و خوشحالي
بازوي بابات زخمه ، يارالي
من موندم و گهواره خالي اي كاش بميرم
-------------------------------------
#محمد_قاسمي✍
#سبک_خوشا_بحال_زائرات_ارباب
.
#زمینه
#شب_نهم_محرم ۱۴۴۶
#سبک_من_این_پایین_تو_اون_بالا
#سبک_از_همون_روز_ازل_مأنوسه_با_تو_روزگارم
ای دلاور رشیدِ خیمههای من اباالفضل
کیمیتونهجاتو پُر کُنه برای من اباالفضل؟
سیوهشتسالهفقطصِدامزدیسیّدوسَرور
موندهحسرتبهدلم یهبار بهم بگی برادر...
علمدارم
ماهشبافروزِ بنی هاشم
آرامشه تو خیمهها حاکم
تاوقتی تو کنار مایی
علمدارم
به بودنت گرمه دل زینب
قدم بزن مقابل زینب
تو جِبَلُ الوِقار مایی
کسوکارم سپهدارم ابالفضل وفادارم
ابوفاضل
____
میدونم طاقتموندن تویخیمه رو نداری
بچّه هام منتظرن بری براشون آب بیاری
نذار از تشنگی یکییکی جون بِدَن برادر
مشک و بردار به قلب شریعه بزن برادر
یه بار دیگه
از کار بچّهها گِرِهواکن
مُعجزهایشبیهموسیکن
حرم به تو امیدواره
برادرجان
هوای خیمهبیتو دلگیره
دیر نکنی رقیّه میمیره
رنگ به صورتش نداره
بلندبالا مَهِکامل بِنَفسیانتاَبوفاضل
ابوفاضل
___
تاصداینالهی اَدرِک اَخا اومد به گوشم
فهمیدم دیگه باید پیرهنِ کهنهرو بپوشم
خدا نگذره از اونکه دستایتو رو قلم کرد
یهجوریپاشیدیازهمکهنمیشهتوروجَم(ع)کرد
نخور غصّه
آبمنیاری باز تو سقّایی
توغرقخونمباشیزیبایی
ای ماه در خُسوفِ زینب
چقدر سخته
بدونِ مَحرم بمونن زنها
بیمنوتو قراره که فردا
بره بهسمت کوفهزینب
غمتسنگین غمتمشکل پاشواز جات ابوفاضل
ابوفاضل
_
#محمدقاسمی✍
.
.
#زمزمه_روضه #حضرت_علی_اکیر
#شب_هشتم_محرم
#سبک_خوشابحال_زائرات_ارباب
علي اكبرم خداحافظ
مؤذّن حرم خداحافظ
شُكوه لشگرم خداحافظ علي اكبر
برو جوون خوش قد و بالا
برا وداع توو خيمه ي ليلال
چجور ازت دل بكنم بابا علي اكبر
چقدر برا تو خون دل خُوردم
حالا تو رو به مقتل آوُردم
با رفتنت بدون منم مُردم اي حاصل من
محاسن و موهام سفيد ميشه
تو كُشته شي بابات شهيد ميشه
اميد زينب نا اميد ميشه دريادل من
-------------------------------------
وارث روضه هاي زهرا شد
يه كوچه بين كوفيا وا شد
تو چند دقيقه اِرباً اربا شد با ظلم دشمن
نيزه اومد به سمت پهلوشو
شمشير شكاف داد طاق ابروشو
از خُون حنا بَستن به گيسوشو هلهله كردن
خودش رو كه بهش رسوند باباش
پاشيده بود از همديگه اعضاش
يك كربلا علي جلو چشماش شهيد شد آخر
آتيش به دشت كربلا مي زد
از پرده ي جگر صدا مي زد
هي ناله ي وا ولدا مي زد غريب مادر
#محمدقاسمي
-------------------------------------
#زمزمه #امام_زمان
#سبک_خوشا_بحال_زائرات_ارباب
سلام میدم با چشمای خیسم
میخوام برات عریضه بنویسم
ببین اسیر چنگ ابلیسم منو کمک کن
خدا خُودش گُواهه شَرمندهم
که ریخته اشک تو رو پروندهم
توو جَنگِ با نَفْسَم یه بازندهم منو کمک کن
منم دلم میخواد که یارِتشم
یه سینه چاکِ بیقرارِتشم
شبیه ابنِ مهزیارِت شم آقایخوبم
یه عالمه بهت بدهکارم
آرزومه رو در رو ای یارم
بهت بگم چقدر دوسِت دارم آقایخوبم
------------------------------------------
قرار لحظههای تنهایی
کجایی ای دم مسیحایی؟
چرا تو از سفر نمیآیی؟ عزیز زهرا
امان ازاین عذاب طولانی!
تا کی قراره باشی زندانی؟
الان توی کدوم بیابانی؟ عزیز زهرا
ببخش اگر که بازم این نامرد
با بی خیالی با تو بد تا کرد
تا بدتر از این نشدم برگرد آقایخوبم
فقیره خَستهتو نوازِش کن
نظر بهاَشکو سوز و سازِشکن
باگوشهچشمی بینیازِش کن آقایخوبم
------------------------------------------
سلام من به حال غمگینت
بهقطرههای اشک خونینت
بهروضههای تلخ و سنگینت عزیز زهرا
الهی که بشم فدات آقا
مُجسّمه جلو چشات آقا
مُصیبتای عمّههات آقا عزیز زهرا
میبینی که مُخدّارت ای وای
"عَنِ الوُجوهِ سافِرات" ای وای
"وَ بِالعَویلِ داعِیات" ای وای امانازاینغم
میبینی جَـدّتو تَــهِ گودال
که از عطش همش میره از حال
میبینی پیکرش میشه پامال امانازاینغم
------------------------------------------
محمدقاسمی✍
.
.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
غزل امام حسین علیه السّلام
((ای دستگیر مردم بی دست و پا حُسین))
دستم بگیر محض رضای خدا حُسین
راه تسلّی دل من غیر گریه چیست؟
حالا که روزی ام نشده کربلا حُسین
روزی نداشتم که بدون تو سر شود
از لحظهای کهباتو شدم آشنا حُسین
جُز دوریاز خدابهخداحاصلینداشت
جُز دورِ تو پرید دلم هر کجا حُسین
گرماستپُشتمنبهتو ایکوهمعرفت
گرچههمهزدند به من پُشتِ پا حُسین
تاانتها بهمَرحمت گریه با من است
شوقیکهداشتمبه تو از ابتدا حُسین
داروی دردهای بدون دوای من
چیزیبهغیر تُربتِتو نیست"یاحُسین"
((دربارگاهقُدسکهجای مَلال نیست))
شیون کنند در غم تو انبیا حُسین
حور و ملک به صورت خود لطمه میزنند
با ضجّههای حضرت خیرُالنّسا حُسین
مادر گرفته بود سرت را به دامنش
که شمر ذبح کرد تورا از قفا حُسین
این غم کجا بَریم که قبل از شهادتت
لِه شد تن تو زیر سُمّ اسبهاحُسین
#محمدقاسمی✍
#امام_حسین
.
.
#امام_حسین
#شروع_مجلس
از هرچه لعل و دُرّ و گُهر قیمتیتر است
این اشکِ تو که ماهیتش آبِ کوثر است
محصولِاِستحالهیخوناستپُشت چشم
پس قطرههای اشک تو کبریتاَحمر است
ما گریه می کنیم به شوق ثواب؛ نَه
قصد من و تو یاری زهرای اطهر است
مشروط بر ولای علی؛ گریه بر حسین
اسباب دستگیری فردای محشر است
تا پای جان به پای تو باید بایستد
هرکس که فکر دادن اجر پیمبر است
هرگز بعید نیست که خورشیدمان کند
از بس که طفل شیری تو ذرّهپرور است
پیداست با تمامی قرآن برابر است
جاییکه رَحلِ سینهیتو جایِاصغر است
دیدی اگر چه آب ندادند کوفیان
لبهای شیرخواره ز خون گلو تَر است
بالای نیزه داشت تبسّم به لب اگر
احساس کردهبود در آغوشمادر است
#محمدقاسمی✍
.
.
#امام_حسین
#غزلامامحسین
یارا به سَهو هم شده مارا نگاهکن
مارا بهسَهو هم شده یارا نگاه کن
با فقر ذاتیش به جناب تورو زده
آه ای غِنایِمَحض ؛ گدارا نگاه کن
تا بازهم ز فیض نگاه تو پُر شوند
این دستهای رو به خدارا نگاه کن
ای آبروی عرش به روی سپید جُون
این روسیاهِ بیسر و پارا نگاه کن
.........
زینب به گریه گفت:کهیاایهاالرّسول
تنهای بی سر شهدا را نگاه کن
باحسرتیغریببهخودگفتپاینِی
گیسویِ بین باد رهارا؛نگاه کن
آه؛ای تسلّی دل خواهر نگاه تو
از روی نیزهها اُسرا را نگاه کن
یک طفل باز کم شده از جمع قافله
بالانشین من؛همهجارا نگاه کن
#محمدقاسمی✍
.
.
#زبانحال_مولا
#روضه
هرشب کنار بستر تو تا اذان صبح
چشممبهلالههای روی رختخواب بود
تو ذرّه ذرّه آب شدی در نگاه من
ایکاشآنچهدیدی و دیدم سراب بود
قدِّ خمیده قسمت تو در بهار عُمر
پیری مرا نصیب به فصل شباب بود
آه وا اُمّاه
#محمدقاسمی ✍
.
.
#امام_زمان
ایکاش کمی هم نگـرانش بودیم
دنبـال رسیدن به نشـانش بودیم
میشدکهبهجایپَرسِهدر شَهرزدن
درخیمهیدوست،میهمانشبودیم
#محمد_قاسمی ✍
..........
.
#امامزمان.مظلوم
#رباعی
مارا به کنار خویش یکدَم بِنِـشان
از شربت وصل خویش برما بِچِشان
سوگنـد تورا به صُـبح پُرنـور فـرج
مارا سحری به خیمهگاهت برسـان
محمدقاسمی✍
........
#رباعی
#امام_زمان
ای یاد تو آرامش دلها برگرد
ای بانی آبادی دنیا برگرد
ایوارث ذوالفقار،جان پدرت
این جمعه به انتقام زهرا برگرد
#محمدقاسمی ✍
...
#رباعی
#امامزمان
ای یاد تو آرامش دلها برگرد
سر سبزترین بهار دنیا برگرد
تا گَردِ غم از دل علی پاک شود
ای منتقمحضرت زهرا برگرد
محمدقاسمی
...............
#رباعی
#امامزمان
ای لطف تو بحر بیکران ادرکنی
ای مردترین مرد جهان ادرکنی
ازدست خودم به تو پناه آوردم
یاصاحبالعَصرِوالزّمان ادرکنی
محمدقاسمی
.........
#رباعی
#امامزمان
من تشنه لبم آب حیاتم بدهید
با صدق در اين راه ثباتم بدهید
ای صبح وصالِ تان تمنّای همه
از دست فراقِ تان نجاتم بدهید
محمدقاسمی
.
.
#شور_حضرت_رقیه
ریحانهی کربُـــبلا رقیّه
دُردانهی آقای مـا رقیّه
ایمحمل تو شونههایعبّاس
شخصیّتت خیلی شبیهِزهراس
دلخواهِاباعبدالله ایماهِاباعبدالله
آوردهمنوعشقتو توو راهِاباعبدالله
قربانِدلِ باباییتو
توو گوشِ علیاصغره لالاییِ تو
فرشِ قَدَمت بالِمَلَکِه
گنبد سفیدت مثه کوه نمکه
یارقیّه یارقیّه
______________
ذکرِ جُنونم ذکرِ یا رقیّهست
خوشبختدنیاست اونکهبا رقیّهست
منزندگیمباتو رویِ رواله
بابالحوائج بیبیسهساله
دنیایِاباعبدالله حِلمایِاباعبدالله
ایشونهزدهموهاتو دستایِاباعبدالله
ایروححسین ایقلبحسین
میگیرهازت رِزقشو این کلبحسین
ایپارهیتن ایقُرَّةالعین
نوش جان تو گرمی آغوش حسین
یارقیّهیارقیّه
_____________
آیینهیخیرُالنساء رقیّه
بنتالحسین؛اُمُّالبکاء رقیّه
همکعبهی دلهای عاشقانی
همعمّهجانِصاحبالزّمانی
ایجانِاباعبدالله جانانِاباعبدالله
ایسورهینورانیِ قرآنِاباعبدالله
در عاطفه تو ضَربُ المَثَلی
اِنسیّهیِ حورایِ حسینبنعلی
وقتیکه خرابه مَدفنـته
لعنتبهکسیکهمنکرِ بودنته
یارقیه یارقیه
______________
#محمدقاسمی ✍
#پنجم_صفر #شب_سوم_محرم
ریحانه ی کرببلا رقیه
.👇