eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
801 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Noferesti1 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
(ع)(3) .... ... تو زیارت نامه آقا موسی ابن جعفر داریم.. عَلَى الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ... وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِذی الساق المرضوض بحلق القیود و الجنازة المنادی علیها بذل الاستخفاف... » « خدایا! درود فرست بر اون امام مظلومی که ساق پای نازنینش.. بر اثر حلقه‌های زنجیر کوبیده شد.. بعد از شهادتش جنازه پاکش را با وضع ناشایست از زندان خارج کردند... 🌾صدای ناله ای از کنج زندان 🌾بگوشم میرسد با چشم گریان 🌾گمانم باشد این صورت مکدر 🌾صدای حضرت موسی ابن جعفر (چی میگه اقا) آخ... ◾️جوان بودم دراین زندان شدم پیر ◾️ندارم طاقت این کندو زنجیر ◾️چه سیلی ها زدست خصم خوردم ◾️چو زهرا مادرم درغم فسردم کنج زندان ناله میکرد...آی غریب نوازا..آی حاجت دارا... (اوج )(دشتی) 🥀آخ ..الهی از دل زارم گواهی 🥀ندارم جز تو من دیگر پناهی 🥀دگر معصومه جان بابت نبینی 🥀بمرگم در مدینه می نشینی 🥀آخ ..رضا بابا بیا اندر بر من 🥀بدامن گیر این ساعت سر من 🥀بیا زنجیرم از گردن تو بردار 🥀روم سوی وطن باچشم خونبار امروز متوسلیم دره خانه اقا موسی ابن جعفر.. آی حاجت مندا ..آی گرفتارا..آی اونی که بهر امید اومدی تو مجلس نشستی... خطیب بغدادی،، عالم سنی یه..میگه هر وقت من گرفتار می شدم.. می اومدم کنار قبر آقا موسی ابن جعفر.. حاجتمو میگرفتم میرفتم.. (نمیدونم چه حاجتی داری ...چه نیتی داری اما آقاباب الحوائجه) حاجت مندی ..گرفتاری..آخ جوون داری..مریض داری.... (هر حاجتی داری مد نظر بگیر) 🥀تو رو خدا برا گرفتارا دعا کنید.. برا جوون دارا دعا کنید.. راس همه حوائجمون فرج آقامون مولامون امام زمان عج 🥀به نام نامی آقا موسی ابن جعفر.. 🥀یا باب الحوائج، یا موسی بن جعفر (همه زمزمه کنن) 🥀یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر 🥀آقا برس به دادم، از غم بده نجاتم 🥀یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر 🥀آقا ببین غریبم آقا چه بی شکیبم (زندانی غریب بغداده قربون غربتت برم آقا جان) اما عاشقای آقا موسی بن جعفر... دو نفر مرگ خودشونو از خدا طلب کردن.. آی سادات مجلس ، یکی مادرتون زهرای مرضیه بود ، یه وقت حسنین و زینبین و صدا زد ، فرمود بچه ها می خوام دعا کنم دستاتون و بالا بیارید .. (بچه ها خوشحال شدن گفتن مادر می خوای برا شفات دعا کنی ؟ آره مادر ) اینجا بود بی بی فرمود : اللهم عجل وفاتی سریعا . 🥀یکی ام میوه دلش امام کاظم بود .. هر روز وقت غروب که میشد اونقدر زندان بان آقا رو اذیت می کرد ..شکنجه میکرد .. توهین میکرد.. که دیگه اواخر عمر لحن مناجات آقامون عوض شده بود ‏ ‏(چی می گفت آقا ؟) می فرمود خدا دیگه مرگ منه موسی بن جعفر رو برسون . 🥀آقا نیمه های شب اینطور با خدای خودش مناجات می کرد : ای خدایی که گیاه رو از بین آب و گل نجات می دی . ای خدایی که شیر رو از بین خون جدا می کنی بچه رو از رحم مادر نجات می دی .. دیگه موسی بن جعفر رو از زندان خلاص کن آی .. ▪️به یارب یارب شب زنده داران ▪️به امید دل امیدواران ▪️ به آه سینه ی طقلان گریان ▪️خلاصم خدا از کنج زندان (ترکی) ◾️غرببم گوشه ی زنداندا یارب ◾️داها یوخدور رمق بو جاندا یارب ◾️یانمیدا نه باجی نه قارداشیم وار ◾️نه همدم نده بیر یولداشیم وار ◾️غربب اولسه آچوب باشین کیم آغلار ◾️کیمی نوحه دیوب کیم سینه داغلار چقد زود دعای آقا مستجاب شد... ⬅️یه وقت دیدن در زندان باز شد چهار نفر دارن بدنی رو غریبانه،، رو یه تخته چوب،،  از زندان بیرون می آرن . آخ یه وقت دیدن چقد بدن آقا سنگینه ، خدا بدنی که سالهای سال گوشه زندان بوده نباید انقدر سنگین باشه !! تا عبا رو کنار زدن.. دیدن هنوز غل و زنجیر.. به دست و پای مبارک آقا موسی ابن جعفره.. ⬅️اما بگم شیعه ها چه کردند.. بدن امام رو احترام کردن ، کفن کردن ، کفن قیمتی پوشوندند... چه تشیع جنازه ی باشکوهی شد.. 🌴اما میخای ناله بزنی دلتو ببرم کربلا... آی دلای کربلایی... 🌴لا یوم کیومک یا ابا عبدالله.. دلا بسوزه برا جد غریبش حسین ، وقتی امام سجاد می خواست بدن بابا رو دفن کنه صدا زد بنی اسد یه قطعه حصیر ( بوریا)  بیارید.. میخوام بدن بابای غریبم و کفن کنم.. (دشتی) 🌾 مگر به کربلا کفن 🌾 ‏به غیر بوریا نبود 🌾مگر حسین تشنه لب 🌾عزیز مصطفی نبود 🌾آخ مگر کسی که کشته 🌾شد تنش برهنه میکنند 🌾مگر که پاره پیروهن 🌾به پیکرش روا نبود 🌾الا لعنه الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون . 🌾حالا از سویدای دلت ،به نیت سلامتی و فرج امام زمان ، شفای همه بیماران ، هدایت و خوشبختی جوونامون ، عاقبت به خیری مون سه مرتبه صدا بزن
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 دفتری امام صادق علیه السلام بسم الله الرحمن الرحیم... یا رحمن و یا رحیم... 🔸بخوان دعای فرج را که یار می آید 🔸به روی دست ملائک بهار می آید 🔸بخوان دعای فرج را که یادگار علی 🔸دوباره با علم و ذوالفقار می آید ... ... ... اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً «عج» 🔸به تنگ آمد دلم از کینه منصور یا جدا زبانحال غریب مدینه... آقامون امام صادق... با جد بزرگوارش... 🔸به تنگ آمد دلم از کینه منصور یا جدا 🔸فلک بین باچه کس کرده مرا محشور یا جدا قربون مظلومیت برم یا امام صادق... 🔸نکرده شرم از روی تو درآن شام ظلمانی یا جدا نبودی ببینی... با من چه کردند... 🔸نکرده شرم از روی تو درآن شام ظلمانی 🔸نموده بی حیائی بر سرم مامور یا جدا دیگه دلتون اینجا نباشه... بریم خانه امام صادق... به یاد اون شبی که... ابن ربیع نانجیب... بدون اجازه... وارد خانه امام صادق شد... خدا لعنتش کنه... نانجیب حتی اجازه نداد... امام صادق عمامه به سر کنه... ای وای... ای وای ... بگم یا نه... 🔸پیاده، سربرهنه، از پی اسبش دوانیدم 🔸به عذر اینکه من مامورم ومعذور یا جدا من از شما سوال میکنم... اگه یک پیرمرد ببینی... چطوری باهاش برخورد میکنی... حتی اگه نشناسیش بازم احترامش میکنی... اما ابن ربیع نانجیب... با آقای ما... امام صادق... چه کرد... یا صاحب الزمان... خودش بر روی مرکب و... امام صادق رو... با سر برهنه و پای پیاده... هی توی کوچه های مدینه میدواند... خود نانجیبش میگه... یکوقت برگشتم... دیدم... انقدر حضرت خسته شده... عرق به پیشانیش نشسته... داره نفس نفس میزنه... 🔸به عذر اینکه من مامورم ومعذور یا جدا قربان مظلومیت برم آقاجان امام صادق... خیلی غریب بودید آقا... شما رو مظلومانه... توی کوچه ها میکشیدند... اما میخوام بگم آقاجان... دیگه کسی به همسرتون جسارت نکرد... همسرتون رو جلو چشماتون نزدند... ديگه بچه های شما این صحنه ها رو ندیدند... من یک آقایی میشناسم... تو همین شهر مدینه... ریسمان گردنش انداختند... کشون کشون میبردندش... تصور کن... یک طرف دستهای امیرالمومنین رو بستند... یکطرف بچه ها... یکطرف هم زهرای مرضیه... آی غیرتی ها... صدا زد نمیزارم آقام رو ببرید... دومی ملعون، اشاره کرد... گفت قنفذ... چرا آروم نشستی... بزنید زهرا رو... 😭 زبانم لال بشه... یا امام صادق منو ببخشید... یه نفر با تازیانه میزد... یه نفر با غلاف شمشیر... یه نفر با لگد میزد... انقدر زدند... واويلا... انقدر زدند... که مادر نقش زمین شد... 🔸قنفذ و ثانی مغیره هر سه زهرا را زدند 🔸بارها آن عصمت باریتعالی کشته شد یا الله... اگه تو مدینه زهرای مرضیه رو نمیزدند... کربلا کسی جرات نمیکرد... زینب کبری رو بزنه... یک وقت دیدند دختر ابی عبدالله... کنار بدن بی سر بابا... بی تاب شده... هی صدا میزنه... بابا... أُنظُر إلی عَمَّتِیَ المَضروُبَة بابا بلند شو ببین... دارن عمه جانم زینب رو میزنند... 🔸با همان دستی كه زهرا را زدند 🔸در كنار ِ پیكرت ما را زدند ناله بزن یا حسین... الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون دعا 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 دفتری شب دوم محرم امام حسین (ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمان ویا رحیم 🔸بخوان دعای فرج را که یار می آید 🔸به روی دست ملائک بهار می آید 🔸بخوان دعای فرج را که یادگار علی 🔸دوباره با علم و ذوالفقار می آید ... ... ... اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً «عج» السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ، وَعَلَىٰ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، وَعَلَىٰ أَوْلادِ الْحُسَيْنِ ، وَعَلَىٰ أَصْحابِ الْحُسَيْنِ؛ 🔶الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم 🔶نه تنها سر، برایت بلکه از سر بهتر آوردم 🔶پی ابقایِ قَد قامَت، به ظهر روز عاشورا 🔶برای گفتن اللّه‌اکبر، اکبر آوردم... 🔶علی را در غدیر خم، نبی بگرفت روی دست 🔶ولی من روی دست خود، علی اصغر آوردم 🔶اگر با کشتن من دین تو جاوید می‌گردد 🔶برای خنجر شمر ستمگر، حنجر آوردم 🔶برای آن‌که قرآنت نگردد پایمال خصم 🔶برای سُمّ مرکب‌ها، خدایا پیکر آوردم 🔶علی، انگشتر خود را به سائل داد اما من 🔶برای ساربان انگشت با انگشتر آوردم... ⬅️آجر ومزده همه شما برادران و خواهران و عزادار با بی بی دو عالم فاطمه زهرا(س) انشاالله در هرگوشه ازاین مجلس ومحفل نشسته آید به آبروی ابا عبدالله حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله شب دوم محرم است عزیزان کسانی دربین من شما بودند که در سال‌های گذشته برای ابا عبدالله عزاداری می کردند اما امسال جایشان دربین ما خالیست انشاالله روحشان ازاین مجلس ومحفل فیض ببرند قافله ابی عبد الله روز به روزدارد نزدیک کربلا میاد ، قربان قافله و سر نشینان این قافله ، علمدار این قافله عباس (حاجت دارها ، درد دارها)قافله سالار حسین فاطمه است ، این قافله علی اکبر دارد ، این قافله علی اصغر دارد ، این قافله قاسم و عون و جعفر دارد ، این قافله شیر زنی مثل زینب کبری دارد .اما عزاداران حسینی مثل فردایی یعنی روز دوم محرم کاروان حسینی به سرزمین کربلا رسیدن ابی عبدالله فرمودند نام این سرزمین چیه؟ عرضه داشتند آقاجان به این سرزمین قاضریه میگن.. آقا فرمود آیا این سرزمین نام دیگری هم دارد گفتند بله آقا جان به این سرزمین نینوا هم میگن.اقا ابا عبدالله یکی یکی اسم ها را گفتند اما ابی عبدالله هنوز به اسمی که میخواد نرسیده. حضرت فرمودند آیا نام دیگه ای هم داره یانه؟آقا جان به این سر زمین کربلا هم میگن تا آقا نام کربلا را شنید صدا زد اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ (خدایا به تو پناه مىبرم از اندوه و بلا) اینجا همون سرزمینیه که. جدم رسول خدا بهم خبر داده بود. از مرکبهاتون پیاده بشید همینجا منزلگه ماست... اینجا همون جاییکه خون ما ریخته می شود اینجا محل دفن ماست 🔸بار بگشائید کاینجا از عذاب 🔸میشود لبها کبود از قحط آب مردم... اینجا همونجاییکه.است که دستهای عباسم رو قطع میکنند. اینجا همونجاییکه علی اکبرم قطعه قطعه میکنند... اینجا همونجاییکه علی اصغرمو با تیر سه شعبه پرپر میکنند. نميدونم وقتی خانم زینب کبری فهمید به کربلا رسیدند... چه حالی پیدا کرد... اومد کنار برادرش حسین صدا زد حسین جان.. نمی دونم چرا وقتی به این سرزمین رسیدیم.دنیای از غم وغصه به دل من نشسته حسین جان برادر مگر این جا کجاست. 🔸خواهرم زینب اینجا زمین کربلاست آماده ای بگم یا نه... امشب برات کربلات رو از آقا بگیری... 🔸خواهرم اینجا زمین کربلاست 🔸این زمین غصه و درد و بلاست 🔸خواهرم اینجا اسیرت میکنند آماده باش زینبم... 🔸خواهرم اینجا اسیرت میکنند 🔸در همین ده روز پیرت میکنند زینبم... طاقت داری بگم یا نه... 🔸می برن اینجا گلو و حنجرم 🔸پیش تو بر روی نی، آید سرم یکدفعه صدای ناله ی خانم زینب کبری بلند شد... چی میگی برادر..حسین جان جلوی من از مردن حرف میزنی... مگه نمیدونی..برادر من یک لحظه طاقت دوری تورا ندارم زینب بدون تو برادر میمیره... ابی عبدلله خواهر رو آروم کرد... اصلا هر کجا زینب بی تاب میشد... ابی عبدالله خواهر رو آروم میکرد... دلداریش میداد... اینجا یک جایی بود که زینبش رو آروم کرد...یک جای دیگر هم روز عاشورا بود که آقا می خواست بره میدان گفت خواهرم زینب خداحافظ من هم رفتم بی بی زینب فرمودند برادر خواهرت را تنها می گذاری اقا فرمودند خواهرم زینب تازمانی که صدای تکبیر من می یاد بدان من هنوز زنده ام اما یک وقت دیدند صدای اقا به گوش نمی رسد 🔷همه  از خیمه ها بیرون دویدند 🔷ولی سالار زینب را ندیدند حسین آرام جانم..حسین روح وروانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی التماس دعا 🏴🏴🏴🏴🏴🏴