eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
24.9هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
934 ویدیو
584 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
الهی! بنده‌ای گم‌کرده راهم بده راهم که سرتاپا گناهم اگر عمری به غفلت زیست کردم تمام هستیم را نیست کردم به هر در، حلقه کوبیدم خدایا لباس یأس پوشیدم خدایا اسیر نفس هر جایی شدم من مقیم شهر رسوایی شدم من نچیدم گل زشاخ آرزویی ندارم پیش مردم آبرویی کنم با عجز و لابه بر تو اظهار گنه‌کارم گنه‌کارم گنه‌کار تو رحمان و رحیم و مهربانی منم مهمان تو، تو میزبانی تو سوز سینه‌ام را ساز کردی در رحمت به رویم باز کردی تو گفتی توبه کن، من می‌پذیرم ترحم کن امیرا من فقیرم الهی! هرچه هستم هر که هستم سر خوان عطای تو نشستم یقین دارم که با این شرمساری نجاتم می‌دهی از خوار و زاری اگر کوه گنه گردیده بارم یقین دارم علی را دوست دارم ببخشا ای همه آگاهی من گناهم را به خاطرخواهی من الهی! گرچه هستم غرق عصیان پشیمانم پشیمانم پشیمان🌹🌹بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم🌹🌹 ⚘🌷کانال مداحی🌷⚘ لینک کانال:👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
الهی! بهر قربانی به درگاهت، سر آوردم نه تنها سر برایت بلکه از سر، بهتر آوردم پی ابقای «قَد قامت»، به ظهر روز عاشورا برای گفتن «الله اکبر»، اکبر آوردم علی را در غدیر خم،نبی بگْرفت روی دست ولی من روی دست خود، علیّ اصغر آوردم برای آن که هم‌دردی کنم با مادرم زهرا برای خوردن سیلی،سه ساله دختر آوردم علی انگشتر خود را به سائل داد امّا من برای ساربان، انگشت با انگشتر آوردم منِ «ژولیده» می‌گویم،حسین‌بن‌علی گفتا: الهی! بهر قربانی به درگاهت، سر آوردم «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» .
1.mp3
4.22M
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا صاحِبَ العِلمِ الیَقین ( علیه السلام ) گفتند گُلی با جلوات آمده است جان دگری به کائنات آمده است عطر نفس امام کاظم ای دوست همراه نسیم صلوات آمده است ... مژده ای دل که به ما تاج سری دادخدا شب ما سوته دلان را ، سحری داده خدا سجده ی شکر به جا آر که از رحمت خویش تیرجانسوز دعا را اثری داده خدا شجر طیّبه ی گلشن طاها را باز هم ثمر داده و هم برگ وبری داده خدا تا که اسلام قوی گردد و الحاد ضعیف صدف بحر ولا را گوهری داده خدا ای صبا مژده بده فاطمه را کزره لطف صادق آل نبی را پسری داده خدا مَلک از کنگره ی عرش دهد مژده به ما که به ما ناجی نیکو سیری داده خدا بهر آزادی ابناء بشر بار دگر به بشر رهبر فریاد گری داد ه خدا تا کُند زیر و زبر کاخ ستم پرور ظلم مژده ی آیه ی فتح و ظفری داد ه خدا تا به پرواز در آید به جهان فکر بشر روح ما را زشعف بال و پری داده خدا شادمانم من ژولیده که از رحمت خود به منِ بی هنر امشب هنری داده خدا شاعر : ۹ شهریورماه ۱۳۹۷ ، هیئت عاشقان حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام)
1.mp3
4.22M
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا صاحِبَ العِلمِ الیَقین ( علیه السلام ) گفتند گُلی با جلوات آمده است جان دگری به کائنات آمده است عطر نفس امام کاظم ای دوست همراه نسیم صلوات آمده است ... مژده ای دل که به ما تاج سری دادخدا شب ما سوته دلان را ، سحری داده خدا سجده ی شکر به جا آر که از رحمت خویش تیرجانسوز دعا را اثری داده خدا شجر طیّبه ی گلشن طاها را باز هم ثمر داده و هم برگ وبری داده خدا تا که اسلام قوی گردد و الحاد ضعیف صدف بحر ولا را گوهری داده خدا ای صبا مژده بده فاطمه را کزره لطف صادق آل نبی را پسری داده خدا مَلک از کنگره ی عرش دهد مژده به ما که به ما ناجی نیکو سیری داده خدا بهر آزادی ابناء بشر بار دگر به بشر رهبر فریاد گری داد ه خدا تا کُند زیر و زبر کاخ ستم پرور ظلم مژده ی آیه ی فتح و ظفری داد ه خدا تا به پرواز در آید به جهان فکر بشر روح ما را زشعف بال و پری داده خدا شادمانم من ژولیده که از رحمت خود به منِ بی هنر امشب هنری داده خدا شاعر : ۹ شهریورماه ۱۳۹۷ ، هیئت عاشقان حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام)
نوحه حضرت علی اکبر توئی شمع شبستانم چرا در پیش چشمانم شدی مانند گل پرپر علی اکبر علی اکبر بجان مادرم زهرا لب خونین ز هم بگشا بگو بار دگر بابا علی اکبر علی اکبر گل سرخ و سپید من امید من امید من شهید من شهید من علی اکبر علی اکبر جوانم را فدا کردم چو جان از خود جدا کردم که تقدیم خدا کردم علی اکبر علی اکبر پسر خون در رُخش جاری پدر گرم عزاداری حرم در گریه و زاری علی اکبر علی اکبر صدایت مانده در گوشم دگر بعد از تو خاموشم دگر آبی نمی نوشم علی اکبر علی اکبر بپوشان زخم خود شاید که زینب از حرم آید به رویت دیده بگشاید علی اکبر علی اکبر موضوع: سبک: شاعر: () 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 نوحه حضرت علی اکبر الهی می رود میدان عزیز بهتر از جانم نبی را اشبه الناس و یگانه روح و ریحانم علی جانم ، علی جانم خداوندا ز شوق تو بود سر مست شیدایی که میدان رفتنش باشد در این صحرا تماشایی علی جانم ، علی جانم به میدان می رود اکبر لبش تشنه تنش خسته جوانی اش به یاد آرد مرا پهلوی بشکسته علی جانم ، علی جانم موضوع: سبک: شاعر: (با تغییر) 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 نوحه حضرت علی اکبر جوانان بنی هاشم بیائید از حرم بیرون زمین کربلا گشته ز خون اکبرم گلگون واویلا آه و واویلا شده پرپر گل لیلا من آن خونین جگر هستم که چشم از زندگی بستم خداوندا بدادم رس جوانم رفته از دستم واویلا آه و واویلا شده پرپر گل لیلا علی فرقش دو تا گشته علی از ما جداگشته علی صورت زخون شسته علی عطشان فدا گشته واویلا آه و واویلا شده پرپر گل لیلا موضوع: سبک: 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 نوحه حضرت علی اکبر بیا برو ای پسرم دست خدا به همراهت اما کمی آهسته تر تا که کنم خوب نگاهت نمک تو هیچ کسی تو دنیا نداره بدون تو دنیا دیگه معنا نداره می لرزه کرب و بلا به زیر قدمهات با رفتن تو دیگه جون بابا نداره علی جان زیر بازوهام رو باید دیگه اباالفضل بگیره آخه با دیدن تنت به خیمه ها پام نمیره با دیدن تو ز جون سیر می شم علی جان کنار جسمت زمین گیر می شم علی جان جوون رعنای بابا پیش تن تو همه می بینن که من پیر می شم علی جان علی جان موضوع: سبک: 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 نوحه حضرت علی اکبر سوی میدان برو ای مه انورم قدری آهسته تر نازنین دلبرم که بود دیده ام به رهت از قفا آه و واویلتا، آه و واویلتا برده دین و دلم قد و بالای تو آتشم می زند چشم شهلای تو نظری کن پسر پدرت در نوا آه و واویلتا، آه و واویلتا سر منِه روی خاک گل زیبای من آتش افکنده ای به سراپای من عمه در خیمه گه به غمت مبتلا آه و واویلتا، آه و واویلتا از چه خونین شده طرّه ی موی تو برده هوش از سرم جلوه ی روی تو تشنه کامیِ تو زده آتش مرا آه و واویلتا، آه و واویلتا موضوع: سبک: شاعر: (با تغییر)
شده شرمنده شمس از روی حضرت کاظم قمر شد مات از چهر نکوی حضرت کاظم بغیر از ذات حق آگه نباشد اندر این عالم کسی از سر اسرار مگوی حضرت کاظم بود او ششمین رهبر ز بعد ساقی کوثر که باشد قبله حاجات کوی حضرت کاظم نه بتوان توصیفش کردکه آسان نیست اوصافش که ینکو هست وصف تار موی حضرت کاظم ببیند یوسف از رویش بگوبد مرحبا بر حق که ینکو خلق کرده حسن روی حضرت کاظم بعالم رنگ و بوی گل بود از نور رخسارش بود خوی محمد خلق و خوی حضرت کاظم ولی از جور هارون دعا لبریز شد آخر ز زهر خانمان سوزی سبوی حضرت کاظم بدی در گوشه زندان چاارده سال آن مولا بدی با حق تعالی گفتگوی حضرت کاظم طلب میکرد او مرگ از خدا با دیده گریان که وصل یار بودی آرزوی حضرت کاظم خدایا دست گیری تو از ژولیده محزون بحق قرب و قدر و آبروی حضرت کاظم
آمده ام که دین خود به شیعیان ادا کنم بوصف حجت خدا لب بلب آشنا کنم مدح علی مرتضی خسروانما کنم زگفتن صفات او خدای را رضا کنم کور دو دیده ی عدو زنعت مرتضی کنم بنام نامی علی غنچه ی لب چوواکنم نثار طبع من کند هزارمرحباعلی خیزوزجا وتیشه را بریشه ی اسف بزن تیر دعای خویش را درست بر هدف بزن دم زولای مرتضی قائمه ی نجف بزن دست بدامن علی  امیر لوکشف بزن پای بکوب برزمین خنده به صد شعف بزن بنام نامی علی بگو علی و کف بزن که هست بعد مصطفی امیر ورهنما علی کعبه تویی حرم تویی سعی تویی صفا تویی رکن تویی حجر تویی مروه تویی منی تویی لطف تویی عطا تویی جود تویی سخا تویی مهرتویی وفا تویی قدرتویی قضا تویی شاه تویی گدا منم درد منم دوا تویی بیکس وبینوا منم مونس ویار ما تویی بکن زراه مرحمت یک نظری بما علی تویی که یازده گهر به ماسوا عطا کنی محیط دهر با صفا زصلخ مجتبی کنی بیاری حسین خود تویاری خدا کنی به زهد عابدین بنا عبادت و دعا کنی زعلم باقر العلوم فامت جهل تا کنی زصدق صادفت بیان اصول ما سواکنی بنام موسیت کنی درد همه دوا علی جان جهانیان تویی جان جهان فدای تو رضاست بررضای حق دردوجهان رضای تو به احتزار آورد جوادتو نوای تو رنج کشد برای دین هادی توبرای تو تکیه زند چوعسکری بعد نقی به جای تو شاعر "ژولیده" زند زدل دم ازولای تو بهر ظهور مهدیت زلطف کن دعا علی 🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺
من در این زندان به جرم عشق یار افتاده ام بهر حفظ دین و کسب و افتخار افتاده ام در مقام سر نوشتم چاره جز تسلیم نیست برگ زردم در مسیر جویبار افتاده ام یوسفی هستم که از جور و جفای ظالمان کنج زندان با دو چشم اشکبار افتاده ام من حسینی مذهبم که از بهر ارشاد بشر گوشۀ محبس حزین و بی قرار افتاده ام من امام هفتمینم کز پی ترویچ دین بی کس و تنها در این زندان تار افتاده ام من گلی از گلشن آل رسولم کز ستم با رخ پژمرده ای در پای خار افتاده ام محرم رازم به غیر از کنده و زنجیر نیست کاین چنین بی مونس و بی غمگسار افتاده ام مرغ بی بال و پری هستم که از جور عدو اندر این کنج قفس دور از دیار افتاده ام شد دل شوریده از این ماتم عظمی حزین کاندر این محبس غریب و دل فکار افتاده ام
به روی نی سر تو می برد هوش از سر زینب چه سازد چون کند بی تو دل غم پرور زینب به سان شمع می سوزی به روی نی ولی افسوس که چون پروانه از غم سوخته بال و پر زینب جدایی من و تو ای برادر غیرممکن بود اگر ممکن شود روزی، نگردد باور زینب بخوان قرآن که قرآن خواندنت را دوست می دارم که می بخشد صدای تو توان بر پیکر زینب دهد هرتارموی تو خبر ازمادرم زهرا گمانم بوده ای دیشب به نزد مادر زینب من ژولیده می گویم که زینب گفت با افغان به روی نی سر تو می برد هوش از سر زینب