eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
25.1هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
934 ویدیو
586 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. سبک دلم اسیر و مبتلای‌ِ..... تویِ حریمِت تو بهشتم خدایی می‌شه سرنوشتم الحمدللّه تو رو دارم عشقِ علیهِ تو سِرشتم یابابَ‌الحوائجه ذکرِ عاشقِ وِلا اِن‌شاءاللّه میرم از حرمِ تو کربلا ذکرِ تو رویِ لبامه تا محشر تا محشر متنِ همه نوحه‌هامه یاحیدر یاحیدر تویی وجهُ‌اللّه تویی بابُ‌اللّه تویی عینُ‌اللّه پسر ولیُ‌اللّه مدد مولانا (۳) موسی‌َابنِ‌جعفر حرم حریمِ آرزوهاست کریمه بینِ گریه‌کن‌هاست امام رضا می‌زنه سینه شالِ عزا رو دوشِ آقاست یا بابَ‌الحوائجه ذکرِ اهلِ کاظمین تویِ حرمت شده بَنا بین‌الحرمین تو و جوادت رو عشقه تا محشر تا محشر این روزا ذکرِ دمشقه یاحیدر یاحیدر تویی وجهُ‌اللّه تویی بابُ‌اللّه تویی عینُ‌اللّه پسرِ ولیُ‌اللّه مدد مولانا (۳) موسی‌َابن‌ِجعفر .👇
. شهادت امام موسی کاظم علیه السلام زندان به حالِ زارِ موسیٰ گریه می‌کرد زنجیر و غُل بر دستِ آقا گریه می‌کرد وقتی عزیزِ فاطمه تشییع می شد پایِ جنازه داشت زهرا گریه می‌کرد سلطانِ رأفت زَد گریبان چاک از غم اَفلاک بر اَحوالِ آقا گریه می‌کرد آرایه‌هایِ بی‌کسی‌هایِ کریمه تکمیل شد از هجرِ بابا گریه می‌کرد می‌گفت شهری با کنایه خارجی رفت!!! زینب به یادِ شام آنجا گریه می‌کرد جسمِ کفن‌پوشِ اَمیرِ عشق بر دست اربابِ بی‌غسل‌و‌کفن‌ها گریه می‌کرد هر کس که آمد بر حریمَش تسلیت گفت معصومه یادِ قامتی تا   گریه می‌کرد در کاظمین شورِ حسینی بود برپا صاحب‌زمان آمد تماشا گریه می‌کرد باب‌الحوائج شد که ما حاجت بخواهیم او از فراقِ دلبرِ ما گریه می‌کرد .
روز نخست مُشتِ غباری فرشته‌ها بُردند با نسیمِ بهاری فرشته‌ها قدری هم از طُفیلِ نگاری فرشته‌ها قدری هم از گلاب دیاری فرشته‌ها برداشتند و آب و گل ما درست شد گفتند یاعلی و دل ما درست شد سوگند بر تبسمِ مولای فاطمه سوگند بر ترنم فردای فاطمه ما را بیافرید مسیحای فاطمه با معجزات حضرت موسایِ فاطمه شُکرِ خدا سرشته به خاکی مطهریم از خشتهای خانه‌ی موسی‌بن جعفریم رو برمدینه آهوی چشمم رمیده است خورشیدی از فراز اُفقها  رسیده  است از دامن حمیده* اُمیدی دمیده است این نو رسیده  فاطمه را نورِ دیده است از شادیِ فرشته زمین در طلاطم است ساقی بریز باده که این دورِ هفتم است ای هفت هفته‌های دلم هفتمین امام ای هفت‌سینِ لطف و کرم هفتمین امام هفت آسمان عِلم و عَلَم هفتمین امام هفت است اگر طواف حرم هفتمین امام در هفتمین طواف سرم زیرِ دِین توست سوگند بر حرم که حرم کاظمین توست گرچه در از دحام گدایان این درم عمری گدای سفره‌ی موسی‌بن جعفرم واکرده است هر گره‌ام را برابرم نان و  پنیر و سبزیِ  نذریِ مادرم بر دست ما عنایتِ بالحوائج است با ما همیشه برکت باب الحوائج است *حمیده نام مبارکه مادر امام کاظم علیه‌السلام
قبله شد تنظیم با قبله نمایت هفت بار کعبه میگردد به دور خاک پایت هفت بار برده دل از حضرت داوود هر صبح و غروب آیه هایِ صوتِ قرآنِ صدایت هفت بار باز شد از حاجتش فوراً گره تا با وضو گفت «یا باب الحوائج» را گدایت هفت بار گفت «یا موسی بن جعفر(ع)» اولِ هر کظم غیظ دور شد از شرّ شیطان با دعایت هفت بار هفت بارِ «تو» برابر هست با هفتاد سال پس نگاهی کن به این «بد» با عنایت هفت بار هر کسی دارد برای عشقبازی شیوه ای من که می میرم به تنهایی برایت هفت بار روزهایی را که احساس کسالت میکنم میخورم از نُقلِ در مشکل گشایت هفت بار چشم تو دارالشّفای شهره ای در عالم است میدهد بر مرده جان چونکه دوایت هفت بار زائرت شد در حقیقت حاجیِ بیت الحرام با طوافِ کعبهٔ صحن و سرایت هفت بار سائل آمد کاظمین و ماند و دیگر برنگشت تا قدم زد بارِ اول در هوایت هفت بار میروم مشهد به پابوس ِ علی-موسی الرضا(ع) در طیِ یکسال آینده به جایت هفت بار!
ای آفتاب حُسن به زیبایی‌ات سلام وی آسمان فضل به دانایی‌ات سلام در صبر شاخصی به شکیبایی‌ات سلام تنها تو کاظمی که به تنهایی‌ات سلام هرگه غضب به قلب رئوف تو یافت دست از آب عفو آتش خشمت فرو نشست ای صرف گشته عمر گران تو در نماز دُرِّ خداست اشک روان تو در نماز مطلوب ایزد است بیان تو در نماز واجب بُود درود به جان تو در نماز آن‌سان که نور عشق خدا در وجود توست از صبح تا به ظهر، زمان سجود توست تو عبد صالح و به کفَت قدرت خداست هر ادعا ز قدرت و عزت تو را سزاست هارون چگونه صاحب این دعوی خطاست کی ابر هر کجا که بباری ز ملک ماست قدرت از آن توست که بر ابر پیل‌وار فرمان دهی و شیعۀ خود را کنی سوار... ای کشتی نجات به دریای حادثات دارند شیعیان به شما چشم التفات لب‌تشنه‌ایم تشنۀ یک جرعۀ فرات بر ما ببخش از کرم خویشتن برات در آستان قدس رضا نور عین تو دل پر زند به سوی تو و کاظمین تو چون قلب مرده از دم تو جانم آرزوست چون خاک تشنه، قطرۀ بارانم آرزوست سر تا به پای دردم و درمانم آرزوست پا تا به سر نیازم و احسانم آرزوست بر من ببخش آنچه کند جودت اقتضا سوگند می‌دهم به جگرگوشه‌ات رضا
من که جلد بام شاه مشهدم دست بر دامان پر مهرش زدم نان خوبان‌میخورم گرچه بدم "من ارادالله" خواندم آمدم سفره دار ما گدایان السلام کاظمین الغیظ قرآن السلام هرکجا سخت آمده دنیا به ما گوشه‌چشمی کردی ای آقا به ما یک علی دادی و‌ یک‌ زهرا به ما جور شد پس فیض دق الباب ما گرچه دورم ای خدای کاظمین طوس و قم‌ دارد هوای کاظمین گریه آوردم‌ که خوشحالم کنی میشود آیا سبک بالم کنی.. گر نشد صفوان‌ جمالم کنی راضیم براینکه حمالم‌ کنی  دلخوشم‌ حمال کوی دلبرم بار زوار شما را میبرم تا نظر سمت کلافی میکنی بر گلیمت عرش بافی میکنی خوش بدیها را تلافی میکنی بشر مطرب را تو حافی میکنی کاش ای آقا که ذره پروری یک سحر از کوچه ما بگذری بنده نفسیم ایمانی بده نسخه فوری درمانی بده یاد ما رسم مسلمانی بده سفره را وا کن به ما نانی بده انیبیا هم مثل ما پشت دراند نان خشکت را تبرک میبرند ای فدای اشکهای‌ جاریت داغ بر دل شد شب از بیداریت بین‌ آن بیتوته ی اجباریت داد زندانبان عجب دلداریت یا مخلص گفتی و دل‌زار شد مادرت بالا سرت تبدار شد هرکس آمد رد شد از روی عبا وای من ماندی به زیر دست و پا زیر لب گفتی امان از کربلا ذبح شد جد غریبم بی هوا تا سواران بین خیمه تاختند عمه جانم‌را زمین انداختند
ای کلیم‌اللَه تماشا کن کلام الله را بر فراز دست خورشیدِ ولایت، ماه را نور انوار نهم، هفتم چراغ راه را در زمین و آسمان‌ها رهبری آگاه را روح رحمان، جان قرآن، نخل طور است این پسر گوهر رخشندۀ شش بحر ‌نور است این پسر این پسر بدرالمنیر و این پسر شمس‌الضحاست این پسر باب‌الکرم، باب‌الولا، باب‌العطاست این پسر باب‌المرادِ انبیا و اولیاست این پسر هم مصطفی هم مرتضی هم مجتباست... صاحب خلق و خصال و خوی احمد کیست؟ او نفس پاک صادق آل محمد کیست؟ او ماه ذی‌الحجه‌ست محو آفتاب روی او جنس آدم قبضه‌ای از خاک پاک کوی او چشم عیسی از فراز آسمان‌ها سوی او عروة الوثقای ارباب کرامت موی او آیۀ عفو الهی بر لب خندان اوست کشور ایران زیارتگاه فرزندان اوست ای جمال چهارده معصوم در رخسار تو وحیِ ساعد خیزد از لب‌های گوهربار تو آفرینش در پناه سایۀ دیوار تو روح پاک انبیا و اولیا زوار تو آسمان چشم انتظار ذکر یارب یاربت حضرت معبود مشتاق مناجات شبت... ای دُرِ شش بحر و بحر پنج دُر! روحی فداک آسمان در صحن تو بنهاده پیشانی به خاک با غبار کاظمینت روحِ هر ناپاک، پاک بی‌ولایت می‌شود رحمت، عذاب دردناک میثم آلوده‌ای عبد و ثناگوی شماست هر که بوده هر که باشد سائل کوی شماست
از جوار عرش سرزد آفتاب دیگری وا شد از «اَبوا» به روی خلق، باب دیگری... بال وا كن لحظه‌ای در زیر باران شهود از فراز عرش می‌بارد سحاب دیگری بوی پیراهن شنیدم، دیده بستم تا مگر یوسف شعرم ببیند باز خواب دیگری ای غزل! امشب به دریای مدیحش دل بزن دارد این امواج، گوهرهای ناب دیگری ما خدا را در جمال چارده تن دیده‌ایم خوانده‌ام این حرف‌ها را در كتاب دیگری جمله از شهر و دیار و آب و خاكی دیگرند این یكی هم می‌رسد از خاك و آب دیگری بوی احمد، بوی زهرا، بوی حیدر، بوی عشق بشنوید از این چمن، عطر گلاب دیگری حضرت خورشید هفتم، آن كه چشم روزگار با وجود او ندارد انتخاب دیگری شك ندارم جبرئیل امشب برای عرشیان وصف او را می‌كند با آب و تاب دیگری ماه كی بعد از نگاهش آفتابی می‌شود؟ می‌رود از شرم، شب‌ها در حجاب دیگری شش كتابش را خدا آورد و امشب هم گشود از كتاب معرفت، فصل‌الخطاب دیگری یا نمی‌داند بلندای مقامش تا كجاست یا ندارد منكرش حرف حساب دیگری... یا بگو باب الحوائج یا بگو باب المراد نام او حیف است بردن با خطاب دیگری
من در این زندان به جرم عشق یار افتاده ام بهر حفظ دین و کسب و افتخار افتاده ام در مقام سر نوشتم چاره جز تسلیم نیست برگ زردم در مسیر جویبار افتاده ام یوسفی هستم که از جور و جفای ظالمان کنج زندان با دو چشم اشکبار افتاده ام من حسینی مذهبم که از بهر ارشاد بشر گوشۀ محبس حزین و بی قرار افتاده ام من امام هفتمینم کز پی ترویچ دین بی کس و تنها در این زندان تار افتاده ام من گلی از گلشن آل رسولم کز ستم با رخ پژمرده ای در پای خار افتاده ام محرم رازم به غیر از کنده و زنجیر نیست کاین چنین بی مونس و بی غمگسار افتاده ام مرغ بی بال و پری هستم که از جور عدو اندر این کنج قفس دور از دیار افتاده ام شد دل شوریده از این ماتم عظمی حزین کاندر این محبس غریب و دل فکار افتاده ام
💥 مشخصات امام کاظم (ع) نام : موسی(ع) لقب : کاظم(ع) کنیه : ابوالحسن(ع) مقام : امام هفتم(ع) نام پدر : جعفر(ع) نام مادر : حمیده خاتون تاریخ ولادت : ۷صفر سال ولادت : ۱۲۸هجری محل ولادت : ابواء،منطقه­ی بین مکه و مدینه مدت عمر شریف : ۵۵سال تاریخ شهادت : ۲۵رجب سال شهادت : ۱۸۳هجری محل شهادت : بغداد- زندان هارون سبب شهادت : مسمومیت با خرمای زهر آلود محل دفن : کاظمین نام قاتل : هارون توسط سندی بن شاهک تعداد فرزندان : ۱۸پسر و ۱۹دختر خلیفه ی زمان ولادت : ولید بن عبد الملک خلیفه ی زمان شهادت : هارون الرشید 🌟 ┄┄┅🍃🌸♥️🌸🍃┅┅ 🌸🍃 🍃 اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت سلام الله علیها 🤲