eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
27.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1هزار ویدیو
649 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Noferesti1 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
زنی ویژۀ شهادت حضرت اُم البنین سلام الله علیها :ِ سید مهدی میرداماد اُم‌البنین ... آه یا اُم‌البنین گریه نکن هرچند ، دریایِ احساسی حق داری زینب رو دیگه نمیشناسی حق میدی که پیرم ، خیلی زمین گیرم روزی هزار دفعه ، از قُصه می میرم اُم البنین قمرامُ و کشتن اُم البنین قمراتُ و کشتن اُم البنین پسرامُ و کشتن اُم البنین پسراتُ و کشتن اُم‌البنین ... آه یا اُم‌البنین ____ مادر نبودی که ، تنها شدم تنها کشتن داداشم رو ، تشنه لبِ دریا مادر نبودی که ، آب و صدا میزد پیش چشایِ من ، هی دست و پا میزد اُم البنین بی پر و بال رفتم اُم البنین دیگه از حال رفتم ام البنین هر جوری که میشد از خیمه تا ته گودال رفتم ... اُم‌البنین ... آه یا اُم‌البنین ____ مادر نبودی که ، دیدم اسارت رو غوغای غارت رو ، حد جسارت رو مادر نبودی که ، صد مرتبه مُردَم از کربلا تا شام ، خیلی زمین خوردم اُم البنین اشکامون و دیدن اُم البنین همه میخندیدن ام البنین نبودی تویِ شام دور سر داداشم رقصیدن ... اُم‌البنین ... آه یا ام البنین فایل صوتی 👇👇👇 @Asheghane_hazrat_zeynab
۴ . تو گل گلشن حضرت حیدری بعد زهرای او بر علی همسری مام عباس، ام البنینی تو یار امیرالمومنینی تو یا علی مولاآجرک الله(۳) به فدای تو و شور و احساس تو شد فدایی دین جان عباس تو تو گل گلزار ولا هستی همسر پاک مرتضی هستی یا علی مولاآجرک الله تو شنیدی شهید گل لیلا شده تو ندیدی بدن اربا اربا شده تو ندیدی حسین قامتش خم شد در غم اکبر صبراو کم شد یا علی مولا آجرک الله تو شنیدی شده غرق خون اصغرش تو ندیدی ز کین پاره شد حنجرش تو ندیدی بر دست بابایش غرق در خون شد گل لب‌هایش یا علی مولا آجرک الله تو شنیدی که شد دست عباس جدا تو ندیدی که شد فرقش از کین دوتا تو ندیدی در علقمه افتاد چشم عباس بر فاطمه افتاد یا علی مولا آجرک الله تو شنیدی شده کربلا دشت خون تو ندیدی تن بی سر غرق خون تو ندیدی حسین بر زمین افتاد سر ببریده تشنه لب جان داد یا علی مولا آجرک الله تو شنیدی حسین و غم خواهرش بدن بی سر و غرق خون پیکرش تو ندیدی خون شد دل زینب جان اوآمد بی حسین بر لب یا علی مولا آجرک الله همه گلهای تو پرپر از کین شدند با سر و جان خود حامی دین شدند حق کرم کرد ام الشهیدی تو در صف محشر روسپیدی تو یا علی مولاآجرک الله همه ی عمر خود بودی درشور و شین یاد علقمه و اشک چشم حسین همه ی عمرت غصه میخوردی عاقبت همچون گل تو پژمردی یا علی مولا آجرک الله شب رحلت تو خون شده دل ما سوزد از داغ تو همه حاصل ما از غم داغت همه می نالیم تا صف محشر بر تو می بالیم یا علی مولاآجرک الله شهر یثرب شده از غمت کربلا خانه ی مرتضی شده ماتم سرا ای که سرتاپا روح احساسی لحظه ی آخر یاد عباسی یا علی مولا آجرک الله
نشستم روی خاکِ .. و توسل، ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها _ سید مهدی حسینی •ೋ صَل الله عَلَيْكَ يا أَبَا الْفَضْلِ الْعَبّاسَ یا قَمرَالعَشیره .. نشستم روی خاکِ آرزوهایم بغل کردم خیالی از مزارت را اگر چه قابِ این خاک از تنت خالی‌ست نسیم آورده از مقتل غبارت را اگر سوسوی چشمان ترم کم شد اگر تسبیحِ تربت خیسِ اشکم شد نشستم می‌شمارم با نفس‌هایم شمارِ زخم‌های بی‌شمارت را شنیدم پَر زدی دستت زمین افتاد تو بالا رفتی و اُم‌البنین افتاد به عرشِ خیمه‌ها با مشک می‌رفتی که تیری آرزوی آب‌دارت را ... زد و بی‌آرزو بر خاک افتادی تنِ خود را به دستِ نیزه‌ها دادی صدای نوحۀ ادرک اخایت گفت زیارت کرده زهرا نیزه‌زارت را کنار رود، اما تشنه لب بودی به جای آب، سقای ادب بودی تو دریازاده‌ای؛ هر چند بی‌آبی نمی‌سنجند، با مشکت عیارت را *مادر داره روضه میخونه ها ..* اگر می‌شد به جایت آب می‌بُردم به جای قلبِ مشکت تیر می‌خوردم به پای آرزوهای تو می‌مردم نمی‌دیدم نگاهِ شرمسارت را اگر می‌شد به جنگِ تیر می‌رفتم به زیر کوهی از شمشیر می‌رفتم که حتی نشکند آیینۀ چشمت نبیند هیچ سنگی انکسارت را به من پیکِ اجل نزدیک شد رفتی تمام آسمان تاریک شد رفتی شده «ام‌ُّالقَمر»؛ «ام‌ُّالبُکا» بی تو ببین ای ماه، ابرِ در مدارت را اگر چه قدّم از داغت خمید آخر ولی مادر به رویایش رسید آخر که شد اُم‌البنین «اُم‌الشهید» آخر ببر حالا کنارت داغدارت را شاعر: رضا قاسمی چهار صورت قبر درست کرده بود .. پشتِ بقیع برا همدیگه روضه میخواندن .. (1) یه گوشه از روضه رو خانم زینب میخواند (زبان حال)، یه گوشه از روضه رو اُم البنین .. یه وقت سکینه بلند میشد؛ اُم البنین من شرمنده‌ام .. من بودم مشکُ رو دوشِ عباس گذاشتم «فَسَمَعَ الأَطفَالُ يُنادُونَ العَطَشَ اَلعَطَشَ فَرَكَبَ فَرَسَهُ وَ أَخَذَ رُمحَهُ وَ القُربَةُ وَ قَصَدَ نَحوَ الفُراتِ ..» (2) زینب سلام الله صدا میزد ام البنین شما که نبودی فقط شنیدی چه گذشت کربلا .. انقدر برا عباس و حسین داری ناله میزنی .. ام البنین داغ عباس با دلِ حسین کاری کرد .. روزِ عاشورا هر شهیدی رویِ زمین می افتاد اول حسینم میومد دم خیمۀ زن ها ما رو سر سلامتی میداد .. اما وقتی عباس رو زمین افتاد .. انگار دیگه کاری از حسینم بر نمیومد صدا زد .. «و قال الحسين ع الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي ..» (2) زینب به بچه ها بگو آماده اسارت بشن .. کربُبَلا نبودم حیف، داغش تو سینه‌م مونده ولی همه روضه‌‌ها رو زینب برا من خونده مادر؛ چشماتُ دوست داشتم عباس؛ غریبی‌تُ قربون دستی نداشتی از چشمت تیرُ و بکشی بیرون .. چشمتُ و زدن بمیره مادرت برات چشمتُ و زدن راحت شن از خشم نگات چشمتُ و زدن دیگه نگی چَشم به آقات امیدِ مادرت بودی رفتی و من آشفته‌ام نیستی زیرِ بال و پرم خیلی زمین می اُفتم قدِ رشیدُ و زهراییت نورِ نگاهِ خسته‌م بود بازوی حیدری تو عصایِ دستم بود .. دستتُ و زدن، بیفته روی خاک علم دستتُ زدن، راحت برن سمتِ حرم دستتُ زدن، قامت آقا بشه خم چشمتُ و زدن بمیره مادرت برات چشمتُ و زدن راحت شن از خشم نگات چشمتُ و زدن دیگه نگی چشم به آقات یاقمرالعشیره ، عباس عباس عباس .. منابع: (مربوط به روضه خوانی حضرت ام البنین در رثای امام حسین(ع) و شهدای کربلا:) 1)مقاتل الطالبیین، ۱۳۶۸ق، ص۸۵ ریاحین الشریعه، ۱۳۶۴ش، ج۳، ص۲۹۳ حسون، اعلام النساء، ص۴۹۶-۴۹۷ 2)بحارالأنوار مجلسی، ج‏۴۵، ص۴۱
|⇦•ای روشنای خانه حیدر .. و توسل، ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها _ حاج حسن شالبافان •ೋ ای روشنای خانه حیدر پس از زهرا کامل ترین و بهترین همسر پس از زهرا ایثار از رفتار و الطاف تو می جوشد مهر و محبت از دل صاف تو می جوشد هر چند در عالم علی را کفو و همتا نیست هر چند همتایی برایش غیر زهرا نیست اما علی گمگشته اش را در تو پیدا کرد آری خدا پایِ تو را در خانه اش وا کرد در تو حیا و عفت و بذل و شجاعت دید در قلبِ تو یک آسمان عزم و شهامت دید پرواز کرده این دلم تا تربتت امشب دستِ توسل می زنم بر ساحتت امشب دست تو لبریز از کرم سرشار از بذل است هر کس گدایت هست کارش با اباالفضل است بانو تو را در عالم خلقت شبیهی نیست هم رتبۀ علمت در این دنیا فقیهی نیست بانو خدا خیرت دهد خیرآفرین بودی عمری تسلای امیرالمومنین بودی روزی که سوی خانۀ مولا سفر کردی آن روز که رخت عروسی را به بر کردی برداشتی آرام سوی خانه گامت را کوچه به کوچه میگرفتند احترامت را قبل از ورودت لحظه‌ای در پشت در ماندی با یاد زهرا گریه کردی فاتحه خواندی بردی به سمت آسمان دست دعایت را گفتی خدایا من کجا و خانه زهرا؟ گفتی خدا لبریز از عشق و امیدم کن جان علی در پیش زهرا روسپیدم کن اول کلامی با حسین و با حسن گفتی زانو زدی در محضر زینب سخن گفتی گفتی که اینجا آمدم قصدم عزیزی نیست باور بفرما، نیتم غیر از کنیزی نیست من آمدم اینجا برایت خادمه باشم عمری کنیزِ بچه های فاطمه باشم بانو همه دیدند بر عهدت وفا کردی الحق که در بیت علی حق را ادا کردی در تو خدا ظرفیت بسیار را می دید فانی شدن در حیدر کرار را می دید آخر خدا هدیه به تو ماهی منور داد چون لیلۀ قدر از هزاران ماه بهتر داد مولا که دید از شوق داری در بغل عباس فرمود با گریه و ما ادراک ماالعباس بانو علم در مشت عباس تو می چرخد عالم سر انگشت عباس تو می چرخد بانو گره خورده به کار ما گشایش کن امشب بیا ما را به عباست سفارش کن شاعر : مجتبی شکریان همدانی دو سه جمله روضه و از همه التماسِ دعا .. خدا به شما خیر بده روضۀ مادر رو برپا کردید .. ان شالله خانم ام البنین دعاگوتون باشه .. تو مدینه روضه خوان و میاندارِ گریۀ بر ابی عبدالله این خانم بود گریه سلاحِ .. این گریه از ضعف نبوده! من یه گریه کن دیگه ام سراغ دارم که علم گریه رو برداشت .. نگفتی من دل دارم، رفتی نگفتی دختر داری، رفتی بدونِ این که بارِ غم رو از رو دلم برداری رفتی حالا من بدونِ تو کجا برم؟! حالا من بدونِ تو چی کار کنم؟! انقدر گریه میکنم که نیمه شب از خوابِ ناز سرتُ بیدار کنم وای وای وای .. سرم بابا وای وای وای .. از بس زدنم، کمرم بابا خدا رحمت کنه همه مدافعانِ حرم زینبی رو .. (هم کاخ یزید ملعون هست هم حرم خانم رقیه همون خرابه ای که این نازدانه همونجا به شهادت رسید)؛ چی جوری این دختر گریه کرد، این صدا از تو خرابه رسید تو کاخ .. طاهر ابن عبدالله دمشقی (1) میگه نیمه‌های شب بود، سرِ یزید ملعون رو پای من خوابش برده بود. سرِ مبارکِ ابی عبدالله هم تو تشت .. میگه یهو دیدم چشمای سر داره میچرخه هی میگه خواهرم دخترمُ ساکتش کن .. میگه دیدم آروم از گوشه چشم سر، داره اشک میاد .. صدای این دختر رسید یزید از خواب نحسش بیدار شد .. یه نگاه کرد گفت صدا گریه برا کجاست؟! گفتن امیر این حسین یه دختر داره .. نانجیب گفت سرِ باباش رو براش ببرید .. وای وای وای .. سرم بابا وای وای وای .. از بس زدنم، کمرم بابا منابع: 1)منتخب التواريخ،‌ باب پنجم، ‌ص۲۲۹ كامل بهائی، ج 2 ص 179 انوار الشهادة ص 244 ریاض القدس: 2/326 نفس المهموم ص 456
4_198777687823615504.mp3
7.32M
بانوای حاج ♣️♣️♣️ مثل تو مادری این چنین نیست مثل عباس تو در زمین نیست بعد کرب و بلا نوحه خواندی نام من دیگر ام البنین نیست ز قصه ها جان به لبی مادر شیر عربی خدای لطف و ادبی مولاتی یا ام البنین زیر بار مصیبت بریدی پیش زهرا ولی رو سفیدی قامتت خم شده بس که بانو از سکینه خجالت کشیدی چرا شکسته کمرت مگر چه امد به سرت چه شد دو دست پسرت مولاتی یا ام البنین **** تو خودت بانوی عالمینی گردن شیعه داری چه دینی گرچه دیدی تو داغ ابالفضل تا ابد روضه خوان حسینی حسین پیروهن نداشت کاش فقط کفن نداشت لباس بر بدن نداشت یا حسین غریب مادر