▪️ واحد، زمزمه رحلت حضرت ام البنین سلام الله علیها جهت استفاده ذاکرین اهل بیت علیهم السلام
به سبک شدم آواره بین کوفه ...
سبک و شعر اثر حاج مجتبی صمدی شهاب
سلام ای روح آب و دریا انیس مولا بعد زهرا ادب آموزت گشته سقا واویلا
زیار محنت ها شکستی زبسکه در ماتم نشستی به روی دنیا دیده بستی واویلا
واویلا شدی روضه خوان مدینه مادر
به همراه زینب زدی تو بر سر
زهجران دلبر
دو دیده ات شد گریان کربلا
تا دم آخر گفتی به هر کجا
غریب مادر ای شاه سرجدا
وای حسینم مظلوم کربلا
کشیدی آه از عمق سینه شبیه سقا در مدینه شدی شرمنده از سکینه واویلا
برایت حتما با اشاره سخت گفته از مشک پاره رباب از کام شیر خواره واویلا
واویلا خجالت زمین زد ابالفضلت را
برون تشنه لب شد زبین دریا
واویلا واویلا
چشم حرم شد چشم انتظار او
ولی گره زد تیری به کار او
حسین خم شد از غم کنار او
وای حسینم مظلوم کربلا
نبودی جان از تن برون شد نبودی سقا سرنگون شد اباالفضل تو غرق خون شد واویلا
نبودی زهرا دلبری کرد چه زیبا ذرّه پروری کرد به جایت آنجا مادری کرد واویلا
با دست شکسته نوازش نموده زهرا
سر زخمی و چشم خون سقا
واویلا واویلا
عمود آهن بر سر چنان نشست
که فرق ساقی تا زیر لب شکست
روی زمین خورد سقا بدون دست
وای حسینم مظلوم کربلا
والعاقبة للمتقین
@Asheghane_hazrat_zeynab
◼ سبک واحد، زمینه وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
۱۳ جمادی الثانی
جهت استفاده ذاکرین اهل بیت علیهم السلام
اثر حاج مجتبی صمدی شهاب
ام البنین ای مادر عشق
عروس خانه کوثر عشق
پروراندی در دامن خود
یل و امیر لشگر عشق
نام تو زنده بود به هر لب
عباس تو ماه و توئی کوکب
خادم بیت ولا شدی تو
عباس تو شد خادم زینب
مادر عباس ام بنین
...........
نام تو پاینده زمان
نرود از قلب شیعیان
در مقامت بسکه تو شدی
مادر عباس پهلوان
ادب آموز پسر شدی تو
از غم او خونجگر شدی تو
وقتی شنیدی که تشنه جان داد
پیش همه مفتخر شدی تو
..........
رسیده بر گوش عالمین
آنزمانی که به شور و شین
زینب خبر داد از علقمه
امّا تو گفتی جانم حسین
علقمه غوغای بی امان بود
جای تو خالی در آن میان بود
عوض تو زهرا زعنایت
گریه کن عباس جوان بود
@Asheghane_hazrat_zeynab
◾روضه حضرت اُم البنین سلام الله علیها
◾بانوای :ِ حاج مهدی سلحشور
قسم به گریه ی صاحب عزایِ اُمِّ بَنین
من آفریده شدم با دعای اُمِّ بَنین
قسم به کعبه که از کعبه حُرمتم بیش است
چنان که سوختم از ماجرایِ اُمِّ بَنین
پس از ظهور اگر آمدم مدینه رفیق
قرارمان دَمِ ایوان طلایِ اُمِّ بَنین
به جانِ دستِ قلم،در جزا نمی سوزد
دلی که سوخت در نینوایِ اُمِّ بَنین
مکان گریه برای حسین اگر حرم است
مگو بقیع، بگو کربلایِ اُمِّ بَنین
شبیه مشک اباالفضل می چکد اشکم
به پای غربتِ بی انتهایِ اُمِّ بَنین
اگر چه دست ندارد به تن،ز راه کرم
گرفته دستِ مرا،مرتضایِ اُمِّ بَنین
به یادِ چادر زهراست،بالِ شان خاکی
کبوترانِ حریمِ هوایِ اُمِّ بَنین
*می اومد پشت بقیع می نشست،مدینه ای ها می اومدن،کربلایی ها می اومدن،دورِ اُمُّ البَنین حلقه می زدند،شروع می کرد روضه خواندن،یه جمله اُمُّ البَنین می گفت،زینب گریه می کرد،یه جمله زینب می گفت، اُمُّ البَنین گریه می کرد،اما اونی که اون وسط روضه رو به هم می ریخت ناله زدن های سکینه بود،ناله می زد،ناله می زد،می گفت: اُمُّ البَنین منو حلال کن، من مشک رو دادم دستِ عباست*
نخورد آب زمانی که روضه می خوانده
گرفته بوده یقیناً صدایِ اُمِّ بَنین
"محمّدقاسمی"
تو زیبا شدی،کوه و دریا شدی
یه باغی پُر از عطرِ گُل ها شدی
یه همدم تو غم ها برایِ علی
یه زهرا ترین بعدِ زهرا شدی
تو موندی کنار علی یک تنه
تو گفتی که زهرا پناهه منه
نذاشتی علی بهت بگه فاطمه
نذاشتی که زینب دلش بشکنه
*اصرار کرد،علی جان! دیگه منو فاطمه صدا نزن...چرا؟ چون هر وقت میگی:فاطمه! این بچه ها زانوهاشون رو بغل می گیرند،یاد مادرشون می افتند...*
نخِ چادُرت دلبری میکنه
تو رو فاطمه یاوری میکنه
واسه بچه هاش مادری کَردیُ
برا بچه هات مادری میکنه
چقدر مثل زهرا شده شوکتت
چقدر مثل زهرا شده غیرتت
ان شاءالله نشه دست و بازوت کبود
ان شاءالله که نیلی نشه صورتت
ان شاءالله که آتیش نیاد سویِ تو
نشینه غلافی رو بازویِ تو
بمونی همیشه کنارِ علی
نره میخِ در تویِ پهلویِ تو
الهی نبینی غمِ حیدر رو
نبینی غمِ ساقیِ کوثر رو
نداره دلی خوش زدیوار و در
امیری که کنده دَرِ خیبر رو
می ترسم بخونم برات روضه من
فقط اینه دیگه دعام دائماً
ان شاءالله توی کوچه عباسِ تو
نبینه چیزایی که دیده حسن
خدا گر زحکمت ببندد دری
زرحمت گشاید دَرِ دیگری
خدا محسنُ بُرده پیشِ خودش
به جاش داده عباسِ نام آوری
*نیمه شب که کاروان از مدینه حرکت کرد،یه خورده که از شهر فاصله گرفت،دو نفر خودشون رو رساندند به قافله،یکی عبدالله بود،دست بچه هاشو گرفته بود رسوند به قافله،اینقدر زینب خوشحال شد،گفت:عبدالله خدا خیرت بده،دستِ خالی نیستم کربلا،قربونی هایِ منو آوردی،نکنه رباب هدیه داشته باشه من نداشته باشم،نکه نجمه هدیه داشته باشه من نداشته باشم،خدا خیرت بده...بچه هارو گرفت برد..
نفر دوم هم،ابی عبدالله نگاه کرد دید یه خانوم بلند قامتی داره خودش رو میرسونه به قافله،نگاه کرد دید اُم البنینِ داره میاد،گفت:عباسم مادرتون داره میاد،با شما کار داره،عباس که برگشت،سریع برگشت داداش هاشو خبر کرد،مادر اومده با ما کار داره،چهار برادر اومدن،دور مادر حلقه زدن،ابی عبدالله داره از دور این منظره رو میبینه،لذت میبره،قند تو دل حسین داره آب میشه،دور مادر که حلقه زدن،گفت:عباسم!عونم،عزیزانم،دارید با حسین می روید کربلا،اگه حسین برگشت حق دارید برگردید،اگه حسین برنگشت حق ندارید برگردید،نکنه شما باشید یه مو از سر حسین کم بشه،پای شما ایستادم برای اینچنین روزی،عباسم! نکنه من شرمنده ی فاطمه بشم،نکنه من خجالت زده بشم،همه دغدغه اش اینه کربلا میرن میتونن روی مادر رو سفید کنند یا نه؟
گذشت،گذشت،حالا از کربلا قافله برگشته،کربلایی ها از این طرف با محوریت زینب،مدینه ای ها از طرف دیگر با محوریت اُم البنین،راه باز کردن این دو مادر شهید رسیدن به هم،دست به گردن هم انداختن،نشستن زمین،ام البنین به زینب سر سلامتی میده،زینب به ام البنین،این دوتا شروع کردن برا هم روضه خواندن،هر کار کرد زینب که از عباس بگه،ام البنین نذاشت،هی می گفت:عباسم رو رها کن،از حسینم چه خبر؟ خیلی که اصرار کرد زینب گفت: بهت بگم ام البنین چه خبر شد؟ فقط بگم خوب شد کربلا نیومدی،برو ببین رباب رو ، چه حال و روزی داره،دیگه از زیر آفتاب نمیآد تو سایه،گفت: بیشتر توضیح بده زینب جان،گفت:آمدم بالای یک بلندی ایستادم دیدم دور حسینم حلقه زدن، نیزه دار با نیزه میزد،شمشیر دار با شمشیر میزد،اونی که شمشیر و نیزه نداشت سنگ میزد،اُم البنین! نگاه کردم دیدم پیرمردها دارن با عصا میزنند،حسین....
فایل صوتی 👇👇👇
@Asheghane_hazrat_zeynab
#سینه زنی ویژۀ شهادت حضرت اُم البنین سلام الله علیها
#مداح:ِ سید مهدی میرداماد
اُمالبنین ... آه یا اُمالبنین
گریه نکن هرچند ، دریایِ احساسی
حق داری زینب رو دیگه نمیشناسی
حق میدی که پیرم ، خیلی زمین گیرم
روزی هزار دفعه ، از قُصه می میرم
اُم البنین قمرامُ و کشتن
اُم البنین قمراتُ و کشتن
اُم البنین پسرامُ و کشتن
اُم البنین پسراتُ و کشتن
اُمالبنین ... آه یا اُمالبنین
____
مادر نبودی که ، تنها شدم تنها
کشتن داداشم رو ، تشنه لبِ دریا
مادر نبودی که ، آب و صدا میزد
پیش چشایِ من ، هی دست و پا میزد
اُم البنین بی پر و بال رفتم
اُم البنین دیگه از حال رفتم
ام البنین هر جوری که میشد
از خیمه تا ته گودال رفتم ...
اُمالبنین ... آه یا اُمالبنین
____
مادر نبودی که ، دیدم اسارت رو
غوغای غارت رو ، حد جسارت رو
مادر نبودی که ، صد مرتبه مُردَم
از کربلا تا شام ، خیلی زمین خوردم
اُم البنین اشکامون و دیدن
اُم البنین همه میخندیدن
ام البنین نبودی تویِ شام
دور سر داداشم رقصیدن ...
اُمالبنین ... آه یا ام البنین
فایل صوتی 👇👇👇
@Asheghane_hazrat_zeynab
۴
.
#نوحه
#زمزمه
#شب_رحلت
#حضرت_ام_البنین
#حاج_رضا_یعقوبیان
تو گل گلشن حضرت حیدری
بعد زهرای او بر علی همسری
مام عباس، ام البنینی تو
یار امیرالمومنینی تو
یا علی مولاآجرک الله(۳)
به فدای تو و شور و احساس تو
شد فدایی دین جان عباس تو
تو گل گلزار ولا هستی
همسر پاک مرتضی هستی
یا علی مولاآجرک الله
تو شنیدی شهید گل لیلا شده
تو ندیدی بدن اربا اربا شده
تو ندیدی حسین قامتش خم شد
در غم اکبر صبراو کم شد
یا علی مولا آجرک الله
تو شنیدی شده غرق خون اصغرش
تو ندیدی ز کین پاره شد حنجرش
تو ندیدی بر دست بابایش
غرق در خون شد گل لبهایش
یا علی مولا آجرک الله
تو شنیدی که شد دست عباس جدا
تو ندیدی که شد فرقش از کین دوتا
تو ندیدی در علقمه افتاد
چشم عباس بر فاطمه افتاد
یا علی مولا آجرک الله
تو شنیدی شده کربلا دشت خون
تو ندیدی تن بی سر غرق خون
تو ندیدی حسین بر زمین افتاد
سر ببریده تشنه لب جان داد
یا علی مولا آجرک الله
تو شنیدی حسین و غم خواهرش
بدن بی سر و غرق خون پیکرش
تو ندیدی خون شد دل زینب
جان اوآمد بی حسین بر لب
یا علی مولا آجرک الله
همه گلهای تو پرپر از کین شدند
با سر و جان خود حامی دین شدند
حق کرم کرد ام الشهیدی تو
در صف محشر روسپیدی تو
یا علی مولاآجرک الله
همه ی عمر خود بودی درشور و شین
یاد علقمه و اشک چشم حسین
همه ی عمرت غصه میخوردی
عاقبت همچون گل تو پژمردی
یا علی مولا آجرک الله
شب رحلت تو خون شده دل ما
سوزد از داغ تو همه حاصل ما
از غم داغت همه می نالیم
تا صف محشر بر تو می بالیم
یا علی مولاآجرک الله
شهر یثرب شده از غمت کربلا
خانه ی مرتضی شده ماتم سرا
ای که سرتاپا روح احساسی
لحظه ی آخر یاد عباسی
یا علی مولا آجرک الله
#سبک_همه_جا_بروم
#نوحه_رحلت_حضرت_ام_البنین
#سلام_الله_علیها
#مشهد_مقدس
•نشستم روی خاکِ ..
#روضه و توسل، ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها _ سید مهدی حسینی •ೋ
صَل الله عَلَيْكَ يا أَبَا الْفَضْلِ الْعَبّاسَ یا قَمرَالعَشیره ..
نشستم روی خاکِ آرزوهایم
بغل کردم خیالی از مزارت را
اگر چه قابِ این خاک از تنت خالیست
نسیم آورده از مقتل غبارت را
اگر سوسوی چشمان ترم کم شد
اگر تسبیحِ تربت خیسِ اشکم شد
نشستم میشمارم با نفسهایم
شمارِ زخمهای بیشمارت را
شنیدم پَر زدی دستت زمین افتاد
تو بالا رفتی و اُمالبنین افتاد
به عرشِ خیمهها با مشک میرفتی
که تیری آرزوی آبدارت را ...
زد و بیآرزو بر خاک افتادی
تنِ خود را به دستِ نیزهها دادی
صدای نوحۀ ادرک اخایت گفت
زیارت کرده زهرا نیزهزارت را
کنار رود، اما تشنه لب بودی
به جای آب، سقای ادب بودی
تو دریازادهای؛ هر چند بیآبی
نمیسنجند، با مشکت عیارت را
*مادر داره روضه میخونه ها ..*
اگر میشد به جایت آب میبُردم
به جای قلبِ مشکت تیر میخوردم
به پای آرزوهای تو میمردم
نمیدیدم نگاهِ شرمسارت را
اگر میشد به جنگِ تیر میرفتم
به زیر کوهی از شمشیر میرفتم
که حتی نشکند آیینۀ چشمت
نبیند هیچ سنگی انکسارت را
به من پیکِ اجل نزدیک شد رفتی
تمام آسمان تاریک شد رفتی
شده «امُّالقَمر»؛ «امُّالبُکا» بی تو
ببین ای ماه، ابرِ در مدارت را
اگر چه قدّم از داغت خمید آخر
ولی مادر به رویایش رسید آخر
که شد اُمالبنین «اُمالشهید» آخر
ببر حالا کنارت داغدارت را
شاعر: رضا قاسمی
چهار صورت قبر درست کرده بود .. پشتِ بقیع برا همدیگه روضه میخواندن .. (1) یه گوشه از روضه رو خانم زینب میخواند (زبان حال)، یه گوشه از روضه رو اُم البنین .. یه وقت سکینه بلند میشد؛ اُم البنین من شرمندهام .. من بودم مشکُ رو دوشِ عباس گذاشتم «فَسَمَعَ الأَطفَالُ يُنادُونَ العَطَشَ اَلعَطَشَ فَرَكَبَ فَرَسَهُ وَ أَخَذَ رُمحَهُ وَ القُربَةُ وَ قَصَدَ نَحوَ الفُراتِ ..» (2) زینب سلام الله صدا میزد ام البنین شما که نبودی فقط شنیدی چه گذشت کربلا .. انقدر برا عباس و حسین داری ناله میزنی .. ام البنین داغ عباس با دلِ حسین کاری کرد .. روزِ عاشورا هر شهیدی رویِ زمین می افتاد اول حسینم میومد دم خیمۀ زن ها ما رو سر سلامتی میداد .. اما وقتی عباس رو زمین افتاد .. انگار دیگه کاری از حسینم بر نمیومد صدا زد .. «و قال الحسين ع الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي ..» (2) زینب به بچه ها بگو آماده اسارت بشن ..
کربُبَلا نبودم حیف،
داغش تو سینهم مونده
ولی همه روضهها رو
زینب برا من خونده
مادر؛ چشماتُ دوست داشتم
عباس؛ غریبیتُ قربون
دستی نداشتی از چشمت
تیرُ و بکشی بیرون ..
چشمتُ و زدن بمیره مادرت برات
چشمتُ و زدن راحت شن از خشم نگات
چشمتُ و زدن دیگه نگی چَشم به آقات
امیدِ مادرت بودی
رفتی و من آشفتهام
نیستی زیرِ بال و پرم
خیلی زمین می اُفتم
قدِ رشیدُ و زهراییت
نورِ نگاهِ خستهم بود
بازوی حیدری تو
عصایِ دستم بود ..
دستتُ و زدن، بیفته روی خاک علم
دستتُ زدن، راحت برن سمتِ حرم
دستتُ زدن، قامت آقا بشه خم
چشمتُ و زدن بمیره مادرت برات
چشمتُ و زدن راحت شن از خشم نگات
چشمتُ و زدن دیگه نگی چشم به آقات
یاقمرالعشیره ، عباس عباس عباس ..
منابع:
(مربوط به روضه خوانی حضرت ام البنین در رثای امام حسین(ع) و شهدای کربلا:)
1)مقاتل الطالبیین، ۱۳۶۸ق، ص۸۵
ریاحین الشریعه، ۱۳۶۴ش، ج۳، ص۲۹۳
حسون، اعلام النساء، ص۴۹۶-۴۹۷
2)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۱
|⇦•ای روشنای خانه حیدر ..
#روضه و توسل، ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها _ حاج حسن شالبافان •ೋ
ای روشنای خانه حیدر پس از زهرا
کامل ترین و بهترین همسر پس از زهرا
ایثار از رفتار و الطاف تو می جوشد
مهر و محبت از دل صاف تو می جوشد
هر چند در عالم علی را کفو و همتا نیست
هر چند همتایی برایش غیر زهرا نیست
اما علی گمگشته اش را در تو پیدا کرد
آری خدا پایِ تو را در خانه اش وا کرد
در تو حیا و عفت و بذل و شجاعت دید
در قلبِ تو یک آسمان عزم و شهامت دید
پرواز کرده این دلم تا تربتت امشب
دستِ توسل می زنم بر ساحتت امشب
دست تو لبریز از کرم سرشار از بذل است
هر کس گدایت هست کارش با اباالفضل است
بانو تو را در عالم خلقت شبیهی نیست
هم رتبۀ علمت در این دنیا فقیهی نیست
بانو خدا خیرت دهد خیرآفرین بودی
عمری تسلای امیرالمومنین بودی
روزی که سوی خانۀ مولا سفر کردی
آن روز که رخت عروسی را به بر کردی
برداشتی آرام سوی خانه گامت را
کوچه به کوچه میگرفتند احترامت را
قبل از ورودت لحظهای در پشت در ماندی
با یاد زهرا گریه کردی فاتحه خواندی
بردی به سمت آسمان دست دعایت را
گفتی خدایا من کجا و خانه زهرا؟
گفتی خدا لبریز از عشق و امیدم کن
جان علی در پیش زهرا روسپیدم کن
اول کلامی با حسین و با حسن گفتی
زانو زدی در محضر زینب سخن گفتی
گفتی که اینجا آمدم قصدم عزیزی نیست
باور بفرما، نیتم غیر از کنیزی نیست
من آمدم اینجا برایت خادمه باشم
عمری کنیزِ بچه های فاطمه باشم
بانو همه دیدند بر عهدت وفا کردی
الحق که در بیت علی حق را ادا کردی
در تو خدا ظرفیت بسیار را می دید
فانی شدن در حیدر کرار را می دید
آخر خدا هدیه به تو ماهی منور داد
چون لیلۀ قدر از هزاران ماه بهتر داد
مولا که دید از شوق داری در بغل عباس
فرمود با گریه و ما ادراک ماالعباس
بانو علم در مشت عباس تو می چرخد
عالم سر انگشت عباس تو می چرخد
بانو گره خورده به کار ما گشایش کن
امشب بیا ما را به عباست سفارش کن
شاعر : مجتبی شکریان همدانی
دو سه جمله روضه و از همه التماسِ دعا .. خدا به شما خیر بده روضۀ مادر رو برپا کردید .. ان شالله خانم ام البنین دعاگوتون باشه .. تو مدینه روضه خوان و میاندارِ گریۀ بر ابی عبدالله این خانم بود گریه سلاحِ .. این گریه از ضعف نبوده! من یه گریه کن دیگه ام سراغ دارم که علم گریه رو برداشت ..
نگفتی من دل دارم، رفتی
نگفتی دختر داری، رفتی
بدونِ این که بارِ غم رو
از رو دلم برداری رفتی
حالا من بدونِ تو کجا برم؟!
حالا من بدونِ تو چی کار کنم؟!
انقدر گریه میکنم که نیمه شب
از خوابِ ناز سرتُ بیدار کنم
وای وای وای .. سرم بابا
وای وای وای .. از بس زدنم، کمرم بابا
خدا رحمت کنه همه مدافعانِ حرم زینبی رو .. (هم کاخ یزید ملعون هست هم حرم خانم رقیه همون خرابه ای که این نازدانه همونجا به شهادت رسید)؛ چی جوری این دختر گریه کرد، این صدا از تو خرابه رسید تو کاخ .. طاهر ابن عبدالله دمشقی (1) میگه نیمههای شب بود، سرِ یزید ملعون رو پای من خوابش برده بود. سرِ مبارکِ ابی عبدالله هم تو تشت .. میگه یهو دیدم چشمای سر داره میچرخه هی میگه خواهرم دخترمُ ساکتش کن .. میگه دیدم آروم از گوشه چشم سر، داره اشک میاد .. صدای این دختر رسید یزید از خواب نحسش بیدار شد .. یه نگاه کرد گفت صدا گریه برا کجاست؟! گفتن امیر این حسین یه دختر داره .. نانجیب گفت سرِ باباش رو براش ببرید ..
وای وای وای .. سرم بابا
وای وای وای .. از بس زدنم، کمرم بابا
منابع:
1)منتخب التواريخ، باب پنجم، ص۲۲۹
كامل بهائی، ج 2 ص 179
انوار الشهادة ص 244
ریاض القدس: 2/326
نفس المهموم ص 456
4_198777687823615504.mp3
7.32M
#روضه
#واحد
#وفات_حضرت_ام_البنین_علیه_السلام
بانوای حاج
#محمدرضاطاهری
♣️♣️♣️
مثل تو مادری این چنین نیست
مثل عباس تو در زمین نیست
بعد کرب و بلا نوحه خواندی
نام من دیگر ام البنین نیست
ز قصه ها جان به لبی مادر شیر عربی
خدای لطف و ادبی
مولاتی یا ام البنین
زیر بار مصیبت بریدی
پیش زهرا ولی رو سفیدی
قامتت خم شده بس که بانو
از سکینه خجالت کشیدی
چرا شکسته کمرت مگر چه امد به سرت
چه شد دو دست پسرت
مولاتی یا ام البنین
****
تو خودت بانوی عالمینی
گردن شیعه داری چه دینی
گرچه دیدی تو داغ ابالفضل
تا ابد روضه خوان حسینی
حسین پیروهن نداشت کاش فقط کفن نداشت
لباس بر بدن نداشت
یا حسین غریب مادر
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
بسم رب الفاطمه (س)
#هفتمین_روز_عزا
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#گلواژه_هـاے_اهل_بیت_ع
هفتـمین روز عــزاے دختـر پیغمـبر است
موسـم سوز و گـداز قهـرمان خیـبر است
سینه اهل ولا شـد شـرحه شرحه زین الم
یوسف ال محمد(ص)غمگسار مادر است
✿࿐❁❈❁࿐✿࿐
بگوشم هاتـفے گفتا که عـالم زار مے گرید
ز داغ فاطـمه هر مومن هوشـیار مے گرید
قلم را گفتمـش تفسیر کن شـرح غم زهرا
بگفتا من چه بنـگارم در و دیوار مے گرید
شرارستان کینه پشت درب عثمت الله شد
در این غم اهل دل بادیده اے خونبار مے گرید
درآندم یاس پیغمبر کبود و غنچه پرپر شد
از این ماتـم علے شیر خدا بسیـار مے گرید
فتاده کشـتے پهـلو گــرفته در یـم طـوفان
به اقیانوس جهل افتاد دین و احمد مختار میگرید
علے با اشڪ چشمان شستشو داده شقایق را
نموده یاس خونیـن زیر خاڪ و زار مے گرید
نگاه و گـریه طفـلان به سـوے آن در و دیوار
علے را مے کــند خونین دل و غمبار مے گرید
شبانگاهان کنار مرقد پهلو شکسته مے رود مولا
به نخلـسـتان ز هـجـران رخ دلدار مے گرید
اطاعــت از ولـے عصـر از زهــرا بیـامـوزیـم
برای غربت حیدر چنین غمبار میگرید
رسـیده هفتمــین روز عــزاے دخـت پیغمبر
به یاد غــربـت زهـرا در و مـسـمار مے گرید
هنـوزم نالــه ے زهرا به گـوش اهل دل آید
ز بـے مهـرے امــت حیـدر کــرار مے گــرید
ببخشا جان زهرا مــانده ے غیبت خداوندا
امام عارفان این روزها با دیده ے خونبار مے گرید
کیانے را مـدد کن در مـسـیر عتـرت و قرآن
که مهدے ازحضور جاهـل دیـندار مے گرید
🖊شاعر:استاد کیانی
به مناسبت هفتمین روز یتیمے بچه هاے امیر مومنان علیه السلام روزهاے تلخ تاریخ شیعه بچه هایے که زانوے غم بغل گرفته به در و دیوار نگاه مے کنند و اشڪ میریزند بسوگ مینشینیم و با نو باوه هاے رسول خدا همدلے میکنیم راستے چه کردند براے حفظ دین تا تشیع بماند و ما براے حفظ ان چه کردیم ؟
سه شنبه ۲۱ دیماه ۱۴۰
بخاطر بلاے کرونا در فضاے مجازے محفل عزا بر گزار میکنیم اجرڪ الله یا مهدے عج/ امروز سه شنبه روز زیارتے جمکران و روز توست (یا مهدے تو روح دعایے خودت فرج را بخواه. بنده نوازا، به سوز دل مهدے (عج) وناله هاے یتیمان فاطمه (س) عنایت کن شفاے بیماران و رفع گرفتاریها و بر آورده شدن حاجات و فرج ولے نعمتمان مرحمت کن به برکت صلوات بر محمد وال محمد
1400/10/21
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
✿࿐❁❈❁࿐✿࿐
📌نشر اشعار بروز از شعراے فرهیخته
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
خادم شعبانپور:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به نام خدا
🎤کانالهای روضه،مداحی، ترحیم خوانی ترکی و فارسی در (ایتا)
♦️«لینک کانال مداحی عاشقان حضرت زینب سلام الله علیها»👇
https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
♦️کانال مداحی ترکی با سبک👇
https://eitaa.com/joinchat/2348744791Cd1e41b0233
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
♦️کانال ختم و ترحیم خوانی👇
https://eitaa.com/joinchat/1758134425Ca7138e05ff
🔹ارتباط با مدریت: شعبانپور👇
@Haram75
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
AUD-20200927-WA0089.mp3
8.81M
🌾#رزق حسینی
#مهدی_حسینی
جَنَتُنا کربلا .. عِزَتنا کربلا
غُربَتُنا کربلا .. کربُبَلا کربلا
من که گدایِ توامُ سر به هوایِ توامُ
جان به فدایِ توامُ جانم حسین جانم
قدیم الاحسانی ، سید العطشانی
کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا
خاکِ شفا کربلا ، باب دعا کربلا
نورِ خدا کربلا ، کربُبَلا کربلا
به هر طرف می نگرم ، طائرِ قدسیِ حرم
جلوه کند در نظرم ، جانا جانا
تو روحِ ایمانی ، سید العطشانی
کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا
پرچم دل کربلا ، زمزمِ دل کربلا
محرمِ دل کربلا ، کربُبَلا کربلا
منم اُویسِ قرنی ، جانی و جانانِ منی
حب الحسین اجننی ، جانا جانا
تو روحِ قرآنی ، سید العطشانی
کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به نام خدا
#شب_جمعه
#فــراغ_کربلا
#گلواژه_هـای_اهل_بیت_ع
✿࿐❁❈❁࿐✿࿐
شب جمعه دل من کرب وبلا میخواهد
دل دیـــوانهٔ مـن آب بقــا میخــواهد
پرزند مرغ دل امشب به هواے دگرے
مرغڪ دل زخدا لطف وعطامے خواهد
چه کنم درشب آدینه دلم گشته دونیم
دل من از حــرم یــار دوا مے خـواهد
آرزویم شـده امشـب بروم شـهرنجف
دلم امشب حرم شیر خدا مے خواهد
بوسه برخاڪ نجف به چه صفایے دارد
دلم امشب به خدا سعے وصفا مے خواهد
دل من پــر شده ازغصه وآلام ومحن
چــارهٔ درد دل از آل عبـا مے خواهد
شب آدینه عجب حس غــریبے دارم
دلم از حضرت عباس شفا مے خواهد
به سرم زد بــروم برحرم حـر وحبیب
بعد از آن دل صله از دخت وفا مے خواهد
دوست دارم بنهم پاے به بین الحرمین
هرچه خواهد دلم آنجـا بجا مے خواهد
دوسـت دارم که نگـاهے به عقب اندازم
تـا بـبینم دلم آنجا چــه ها مے خواهد
دوسـت دارم که ببیـنم حــرم اکبـر را
دل د.ر آنجا بسے شور ونوا مے خواهد
همچــو نے نالــه کنم داد زنـم یا اصغر
دیده درنیمه شب باز بـکا مے خواهد
واے دیــوانه کند قاسم شهزاده مــرا
دل ز داماد جوان رخت عزا مے خواهد
واے بر من چه کنم گــر نتوانم بروم
دل در آن لحظه یقین مرگ مرا مے خواهد
شب آدینــه سرآیـد بشــود روز دگـــر
دلم هرروز حسین جان تورا مے خواهد
حاجتــم گر ندهے من بخـــدا مے میرم
دلم امشب صله از دست شما مے خواهد
من نخواهم ز شما مال و مناعت درمی
دل شفاعت ز شما روز جــزا مے خواهد
یاحسین جان رقیه قــد من گشته دوتا
دم اخـر دل من از تو رضــا مے خواهد
یا حسـین در دل من شور دگر برپاشد
دل من در دل شب اشفع لنامے خواهد
🖋شاعر: استاد مسلم فرتوت فاخر
✿࿐❁❈❁࿐✿࿐
نشر اشعار بروز از شعرای فرهیخته
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
|⇦•زود از داغ پسرهای رشیدت ..
#قسمت_اول / #روضه و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها _ سید مجید بنی فاطمه •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
آسمان بودی و در دامان مهرت ماه بود
قله ایثار هر کوهی کنارت کاه بود
همسر مولا شدی اما درون خانه اش
زادۀ زهرا به چشم تو ولی الله بود
نیستی زهرا ولی آن قدر می دانیم که
مثل او تنها علی از رتبه ات آگاه بود
زود از داغ پسرهای رشیدت سوختی
آه عمر نامت ای اُم البَنین کوتاه بود
در کنار چار نقش قبر کارَت روز و شب
نوحه بود و ناله بود و اشک بود و آه بود
با خجالت از رباب آخر وجودت آب شد
تا که حرف مشک میشد اشک تو در راه بود
خواستم وصفی کنم از عشقِ عباس و حسین
مصرعی کوتاه شد خورشید محو ماه بود