آقا سلام خواهرتان روبهراه نیست
دور از تو کار هر شب او غیر آه نیست
میخواست تا به طوس بیاید ولی نشد
ور نه رفیق بیکسیات نیمه راه نیست
وقتی به قم رسید خرابهنشین نشد
آسوده باش خواهر تو بیپناه نیست
یک مرد هم نیامده نزدیک محملش
شب را به آفتاب که اذن نگاه نیست
اذنم بده بهطعنه بگویم به شامیان
در قم محب فاطمه بودن گناه نیست
دروازه را که دید بهیاد رباب گفت
در شهر شام هیچ کسی سربهراه نیست
زینب کجا و محمل بیسایبان کجا
بال و پر رقیه کجا ریسمان کجا
زهر فراغ خورد ولی دستوپا نزد
معصومهات بهجز تو کسی را صدا نزد
مسموم شد ولی بههوای زیارتت
با اهل خویش حرفی ازین ماجرا نزد
میخواست تا شهیده شود مثل مادرش
هرچند تازیانه به او بیحیا نزد
از کوچهای گذشت که نامحرمی نداشت
اطراف او کسی سخن نابجا نزد
آقا اجازه؟! فاطمه تو زمین نخورد
اینجا کسی به ساحت او پشتپا نزد
اصلاً به جان فاطمه سوگند یارضا
او را کسی برای رضای خدا نزد
اذنم بده بهطعنه بگویم مدینه را
قم، امن بود، فاطمه را بیهوا نزد
این کوچهها کجا غم آن کوچهها کجا
زهرا کجا و سیلی آن بیحیا کجا
مجید تال
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
سبک یا فاطمه الزهرا صل الله علیکِ بنی فاطمه
ای حرم پاکت _ دارالشفای ما
هم نجف ما هم _ کرببلای ما
کریمه قم ، پناه مردم
بانوی والا مقام
بر روح بلندت سلام
سلام ...
ای دختر بدرالدجا
ای خواهر شمس الشموس
ای عمه باب المراد
سلام ...
ای بانوی با منزلت
همسایه من سایه ات
از روی سرم کم مباد
یا بنت رسول الله _ یا حضرت معصومه
اشفعی لی عند الله _ یا حضرت معصومه
.......
لطف تو باران و _ کرامتت دریاست
زیارتت مثلِ _ زیارت زهراست
شمیمِ عطرِ ، فاطمه آید
از حرم تو مدام
بر روح بلندت سلام
سلام ...
ای فخر و مباهات ما
ای قبله حاجات ما
ای کریمه اهلبیت
سلام ...
ای معدن جود و کرم
دورم مکن از این حرم
ای کریمه اهلبیت
یا بنت رسول الله _ یا حضرت معصومه
اشفعی لی عند الله _ یا حضرت معصومه
......
کرامت موسی بن جعفری داری
به گردن ما حق مادری داری
عنایت تو ، کرامت تو
رسیده بر خاص و عام
بر روح بلندت سلام
سلام ...
ای کوثر هفتم امام
همشیره هشتم امام
ای زینت و زِین قم
سلام ...
ای عمه صاحب زمان
از کوی تو تا جمکران
بین الحرمین قم
یا بنت رسول الله _ یا حضرت معصومه
اشفعی لی عند الله _ یا حضرت معصومه
......
در این حرم دردِ همه دوا گردد
به روی ما دربِ بهشت وا گردد
به زائرِ تو _ بهشت واجب _ آتش دوزخ حرام
بر روح بلندت سلام
سلام ...
ای پناه امروز من
ای امید فردای من
ای رحمت و خیر کثیر
سلام ...
یا فاطمه جانِ رضا
در روز حساب و جزا
لطفی کن و دستم بگیر
یا بنت رسول الله _ یا حضرت معصومه
اشفعی لی عند الله _ یا حضرت معصومه
......
خدا کند باشیم تا به صف محشر
تحتِ لوای این برادر و خواهر
زحیِّ سرمد _ زآل احمد _ بر این برادر سلام
هم به روح خواهر سلام
سلام ... بر بضعه پاک نبی
بر عالم آل علی
بر محضر سلطان طوس
سلام ... بر قائمه عرش حق
بر فاطمه شهر قم
بر خواهر سلطان طوس
یا بنت رسول الله _ یا حضرت معصومه
اشفعی لی عند الله _ یا حضرت معصومه
#عبدالحسین
🕳️صلی الله علیک یا اباصالح ع 🕳️
گوهر اشک
شمع سان شعله ورم از دل پر آذر خویش
بعد ازین دست من و دامن چشم تر خویش
دامنم پر بود از اشک بگو تا نکشد
اسمان بر رخ من دامن پر اختر خویش
اشک را در صدف دیده از آن پروردم
که نثار قدم دوست کنم گوهر خویش
فارغ از مهر و مه و اختر چرخم که چوشمع
پرتو افشان شده ام از دل روشنگر خویش
عندلیب چمن عشقم و در کنج قفس
سر خود می کشم از درد به زیر پر خویش
بس که در خواب ، گل روی تو را می بینم
بوی گل می شنوم هر سحر از بستر خویش
برف پیری زدلم گرمی عشق تو نبرد
می کشم شعله هنوز از دل خاکستر خویش
یا علی گر که به کوی تو مرا راهی نیست
ناامیدم مکن از خاک در قنبر خویش
چون زمدح تو پیاپی زده ام دم شاید
که مرا جام پیاپی دهی از کوثر خویش
سوخت پروانه و گفت این سخن نغز به شمع
که به یک شعله توان سوخت ز پا تا سر خویش
استاد دکتر محمد علی مجاهدی
تقدیم به حضرت معصومه سلام الله علیها:
سبو روی لبش جز ذکرِ خِیر خم نمی آید
و این یعنی کبوتر جز پی گندم نمی آید
اسیر عشق راهش را به عشق آباد پیدا کرد
که عاشق هرگز از راهی که گردد گم ؛ نمی آید
از این شهری که بانو هست شیطان دور افتاده
پی این گنج هرگز مار یا کژدم نمی آید
در این وادی عشق آباد غیر از ذکر "یا زهرا
سلام الله علیها" بر لب مردم نمی آید
نه مشهد بلکه شهر شاه بانو مال سلطان است
ملک بی اذن صاحبخانه سمت قم نمی آید
به اذن حضرت سلطان علی موسی الرضا جبرییل
برای نوکری جز نوبت هشتم نمی آید
برای نوکری خوب است جبرائیل وقتی که
روی لب های او جز "چشم ای خانم" نمی آید
تولی و تبری را از اینجا یاد می گیرد
کسی که عاقبت بر پای این خورشید می میرد
أللهم العن الجبت والطاغوت و الأت و العزا الي يوم القيامة
علی رضوانی
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#وفات
#غزل
حاشا که راه عاشقی بی دردسر باشد
حاشا که عاشق شام هجرش را سحر باشد
سهمش پریشانیست حیرانیست ویرانیست
خواهر که از حال برادر بی خبر با شد
این راه را با شوق دیدار تو طی کردم
راضی مشو باغ امیدم بی ثمر باشد
انگار تقدیرم فراق توست پس باید
با نا امیدی چشم گریانم به در باشد
دارم جواب نامه ات را می دهم اما
با نامه ای که دستخطش چشم تر باشد
تنها به اینجا آمدم اما خیالت تخت
حاشا که در قم مردمان بدنظر باشد
حتی اگر داغ تو را در طوس می دیدم
دیگر نمی دیدم تنت بی بال و پر باشد
دیگر نمی دیدم سرت در طشت زر باشد
یا که لب خشکت اسیر چوب تر باشد
آری تو هم هرگز نمی دیدی که ناموست
با قاتلانت چند منزل همسفر باشد
در ازدحام مردمان بدنظر باشد
در زیر پای اسب ها دنبال سر باشد
#محمد_علی_بيابانی
#حضرت_معصومه
روزگارم با گدایی از شما سر می شود
با زیارت حالِ من هر بار بهتر می شود
کیمیا گرد و غبارِ سنگفرشِ صحنِ توست
هرچه می آید در اینجا قیمتی تر می شود
خاک را گوشه نگاهی از شما زر می کند
یک کلاغِ رو سیاه اینجا کبوتر می شود
"من سگ آلوده ام اما پناهنده شدم"
سگ اگر در کهف تو آید مطهّر می شود
دور تا دور ضریحت سائلان صف بسته اند
رزق و روزی گدا اینجا مقدّر می شود
در حضور گنبدت خورشید سوسو میزند
آسمان با نورِ این گنبد منوّر می شود
زائرِ قبرِ کریمه زائرِ قبر رضاست
زائرِ قبرِ تو محبوبِ برادر می شود
می شود تسکین دردم عطرِ یاسِ این حرم
هر زمانی که دلم بی تابِ مادر می شود
گریه در گریه به یادِ آن مزارِ بی نشان
زائرِ تو زائرِ زهرای اطهر می شود
دم به دم در این حرم رزق مکرر می رسد
"فیض قبر مادری از قبر دختر می رسد"
آمدی با حضورت عاشقی آسان شده
قم به یُمنِ مَقدمِ تو وادی ایمان شده
چادرت را تا تکاندی مثلِ دریا شد کویر
روزیِ ما روز و شب از لطفِ تو باران شده
مهرِ تو سایه زده روی سرِ ما سالهاست
فخرِ ما همسایگی با خواهرِ سلطان شده
هر زمان که سینه ای پر درد آوردم حرم
دردهایم با سلامی محضرت درمان شده
دستِ خالی بر نمی گردد یقیناً از بهشت
زائری که آمده در محضرت مهمان شده
گرچه عمرِ تو شبیه فاطمه کوتاه بود
گرچه سهمِ تو از این دنیا فقط هجران شده
آمدی و بر سرِ تو اهل قم گل ریختند
ببین جمع عاشقانت ناقه ات پنهان شده
اذن روضه می دهی بانو؟! بگویم از غمت؟!
یادِ زینب کرده ای؛ چشمانِ تو گریان شده
دست بسته؛ در میان سایه ی نامحرمان
دختر خورشید کوچه کوچه سرگردان شده
جای گل از کربلا تا شام در هر کوی و بام
سنگ و خاکستر نثار قاری قرآن شده
***
بارها از کار قلب من گره وا کرده ای
رخصت کرب و بلایم را تو امضا کرده ای
#محمد_صادق_ابراهیمی
#حضرت_معصومه
" این بارگاه قدس که از عرش برتر است
آرامگاه دختر موسی بن جعفر است "
جانم فدای گنبد زردش که سال هاست
خورشید از تشعشع نورش ، منّور است
بر شانه های گرم حرم تکیه کرده مست
این دو مناره که به بلندای محشر است
در چشم ما ، زمرّد و درّ و عقیق و لعل
گر چه رواق ها همه از سنگ مرمر است
جایی که شهر قم ، حرم آل فاطمه ست
تولیّتش به عهده ی او تا به محشر است
عطر مزار گم شده را پخش می کند
قبری که عکس واضحی از قبر مادر است
او خواهر امام رضا نه ، که عشق اوست
اصلاً بگو که دار و ندار برادر است
از اشتیاق آمدنش سمت شهر طوس
فهمیده ام امام رضا ، جان خواهر است
مثل برادرش شده ، یعنی که پلک هاش
زخمی ز فرط گریه بر آقای بی سر است
با گریه خو گرفته کنارش دو چشم ما
جایی که اشک دیده ی او روضه پرور است
خیلی شبیه حال رباب است حال او
از بس به یاد خشکی لب های اصغر است
زهر جفا چه ها که نکرده ست با دلش
در این دقایقی که نفس های آخر است
هر چند داغ دیده و هجران کشیده ، باز
شکر خدا که روی سرش ، دست مَعجر است
یک لحظه رو به جانب گودال کن ببین
زینب هنوز خیره به رگ های حنجر است
شلاّق و کعب نیزه و سیلی به یک طرف
زخم زبان شمر ز هر چیز بدتر است
#محمد_قاسمي
#حضرت_معصومه_شهادت
#دوبیتی
زخمی به جگر داشت و در تب می سوخت
از داغ برادرش مرتب می سوخت
هر جا که سَرِ دردِ دِلش وا می شد
می گفت: امان از دل زینب... می سوخت
#حمید_مربوبی
بنام خدا
تقدیم به عاشقان آقا امام رضا ع و کریمهٔ اهل بیت حضرت معصومه س و حضرت شاهچراغ ع
"" "" ""
ای که هستی مبتلای غصه و
غم؛ غم مخور
ای که هستی در پی درمان و
مرهم غم مخور
ای که هستی غوطه ور در بحر
پر موج بلا
کن توکل بر خدا هرلحظه هر
دم غم مخور
بعد خالق انبیا و اولیا اولاترند
هرچه می خواهی بخواه ازآل
خاتم مخور
گر بخواهی صادقانه حاجت
معقول خویش
میشوی حاجت روا آنی مسلَّم
غم مخور
حضرت معصومه باشد قبلهٔ
حاجات ما
در مزارش می شوی دلشاد و
خرم غم مخور
درخراسان حضرت موسی الرضا
باب عطاست
عیسوی دم باشد او چون پور
مریم غم مخور
مرقد معصومه و؛ مولا رضا دار
الشفاست
تو بگیر دامان این دو در دو
عالم غم مخور
این برادر خواهر هستند باب
احسان بحرما
خانهٔ غم را نماید این دو برهم
غم مخور
در کنار این دوگوهر می درخشد
گوهری
گرشوی با او دمی همراز ومحرم
غم مخور
نام پاکش احمدست و شهچراغ
شهر عشق
دل بده براو بشو؛ایمن ز هرغم
غم مخور
فاخرا او همچو اجدادش گره
وا می کند
باش با آل علی همواره همدم
غم مخور
"" "" "" ""
✍شاعر : مسلم فرتوت(فاخر)
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_مناجات
ای بانویی که مظهر ایمان و عزتی
معصومهای و اُسوهی فضل و شرافتی
هم دختر کریمی و هم خود کریمهای
هم ابر رحمتی و سپهر کرامتی
هم خواهر رئوفی و هم خود رئوفهای
محبوبهی امامی و محبوب خلقتی
باب المراد کل مریدان اهل بیت
باب النجات خلق به وقت شفاعتی
آئینهدار زهرهی زهرای اطهری
گنجینهی عفاف و مظهر تقوا و عفتی
تو دختر حکیمهی موسی بن جعفری
تو گوهر شریفهی بیت امامتی
محو نماز نیمهشبِ تو فرشتگان
رشک ملائکه تو به محراب طاعتی
سرتاسر مسیر تو عطر بهشت یافت
کردی تو از مدینه به ایران چه هجرتی
امواج نور از حرمت میرود به عرش
میعادگاه قدسی اهل عبادتی
هرکس که زائر تو شود در حریم قم
بیند که کعبهی دلِ اهلِ ولایتی
وقتی دَرِ بهشت از این خانه وا شود
پیداست بر بهشت برین باب رحمتی
خوشبخت آن کسیست که از هم جَواریات
دارد ز رنگ و بو و مرام تو آیتی
ما تشنهگان، جرعهای از کوثر توأیم
ای آن که چشمهسارِ زلالِ عنایتی
با صد امید چشم «وفایی» به لطف توست
معصومهای، شفیعهی روز قیامتی
✍ #سیدهاشم_وفایی
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#وفات
#مسمط_مخمس
باده و كوثر علی، صهبا و كوثر فاطمه است
روزی معراجِ طاها، سيبِ نوبر فاطمه است
بهترين زنهای عالم را پيمبر فاطمه است
عصمت ذات خدا ماهيتاً در فاطمه است
جده ی معصومه ی موسی بن جعفر فاطمه است
****
غالباً در آستانش سر، كه خم باشد بس است
بركت زهرا به ما هر چند كم باشد بس است
دختر زهرا اگر صاحب حرم باشد بس است
كار دست حضرت معصومه هم باشد بس است
آنكه می بخشد عطای صد برابر فاطمه است
****
با گناهم آمدم در محضرش من را خريد
آبروی گريه های نوكرش من را خريد
سالها اينجا نشستم آخرش من را خريد
عاقبت اصلاً به من چه؟ مادرش من را خريد
وقت های نا اميدی ، تير آخر فاطمه است
****
نسل زهرا دخترانش هم امامت می كنند
بيشتر از آنچه می خواهی كرامت می كنند
تا كنيزان كنيزانش شفاعت می كنند
زائرانش در صف محشر قيامت می كنند
چون خدا يك جلوه اش در روز محشر فاطمه است
****
حضرت سلمان به يك آن شد امين، زهرا كه خواست
شد كسا نازل به ختم المرسلين، زهرا كه خواست
چادر معصومه شد كهفِ حصين، زهرا كه خواست
شهرقم شد لنگر روی زمين، زهرا كه خواست
عالم و آدم نمی فهمند، محور فاطمه است
****
زود می بخشند ما را با دعای دَرهَمَش
سوی زهرا مي كند تعظيم دائم پرچمش
غالباً دختر به مادر مي رود درد و غمش
دور او بودند اما مردهای محرمش
آنكه رو می گيرد از هر كس به بستر فاطمه است
****
بی رضا چشمان او شد خيس امّا تار ، نه
سينه اش آتش گرفت از هجر، از مسمار نه
دل تسلايش همه دادند با آزار، نه
شد عصايش شانه های ديگران، ديوار نه
آنكه افتاده به پای شير خيبر فاطمه است
****
كوچه وقتی تنگ باشد راه می ريزد به هم
صورت حوريّه با يك آه می ريزد به هم
با خسوف چهره ی او، ماه می ريزد به هم
آتش آوردند از چه؟ شاه می ريزد به هم
آنكه باپهلو گرفته ضربه ی در فاطمه است
****
از چه رو با دستِ بسته همسرش را می برند
اين چنين شد كه اسيری دخترش را می برند
موقعِ غارت كه باشد، بهترش را می برند
برزمين افتاده زينب، معجرش را می برند
كيست دارد مي دود دنبالِ معجر؟ فاطمه است
#رضا_دین_پرور
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#وفات
#قطعه
زائر اوست زائر زهرا
تِلو خیرالنساست معصومه
دستگیری کند ز زائر خویش
چقدَر با وفاست معصومه
آل احمد به سایهاش جمعاند
چون حدیثِ کساست معصومه
سیر در خود کند ز فیض قِدم
کی حدوثش رَواست معصومه
وین عجب بین که در تشعشع خویش
خویش تحتالشعاعست معصومه
خاطرم زنده میشود با او
چقدَر آشناست معصومه
شوهرش نیست لیک مادر ماست
فیض بی ردِپاست معصومه
صَرف مِهر است فعل و قول کریم
خبر و مبتداست معصومه
در اصولش کَرم قضا نشود
چون فریضه اَداست معصومه
دست و پا چون زنم که رزاقِ
خلق بی دست و پاست معصومه
#محمد_سهرابی
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#وفات
#غزل
نگاهم مملو از آیینه شد، لبریز باور شد
دو چشم محو در آیینههایت، ناگهان تر شد
سقوط اشکهایم بار بغضم را سبکتر کرد
دلم بر سنگفرش صحن تو افتاد و پرپر شد
درخشیدی تو در آیینۀ اشکم، دلم لرزید
نگاهم کردی و روح زمینگیرم کبوتر شد
به یُمن چند قطره اشک عشقت در دلم گل کرد
مشامم پر شد از بویت، نفسهایم معطر شد
دلم بی نور تو تاریک، چون زندان هارون بود
ولی حالا حریم دختر موسی بن جعفر شد
مجال خواستن را هم گرفته لطفت از سائل
زبان شکوه را نگشوده حالم با تو بهتر شد
چه از شأن تو گویم ای که سر تا پای تو زهراست
همانا وصف تو تفسیری از آیات کوثر شد
پدر، جان را فدایت کرد دیگر من چه بنویسم
چه در شأن تو گویم مادحت وقتی برادر شد
به اشک چشم تو این خاک شوریده نمکگیر است
و از شبزندهداریهای تو قم بندهپرور شد
به اعجاز نگاهت از محبانت بلا برگشت
به دستان کریمت روزی عالم مُقَدّر شد
ضریحت التیام زخم بیتسکین هر شیعهست
پناهش میشوی هر عاشقی دلتنگ مادر شد
چه رؤیاییست طوف آخرم دور ضریح تو
خدا را شکر عمرم در صفای این حرم سر شد
#حسین_عباسپور
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
زِ هر دلشورهای دل را به دریای تو باید زد
که قدر اشک از امواج ساحل میشود پیدا
#صابر_خراسانی
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#استوری
نــوشــتـــــهانـد بـــرای زیـارت زهرا
به سـوی مرقـد تـو رهسپار باید شد
برای مثل سلیمان شدن فقط بی بی
به روی فرش حریمت سوار باید شد
#مهدی_نظری
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#وفات
#غزل
حاشا که راه عاشقی بی دردسر باشد
حاشا که عاشق شام هجرش را سحر باشد
سهمش پریشانیست حیرانیست ویرانیست
خواهر که از حال برادر بی خبر با شد
این راه را با شوق دیدار تو طی کردم
راضی مشو باغ امیدم بی ثمر باشد
انگار تقدیرم فراق توست پس باید
با نا امیدی چشم گریانم به در باشد
دارم جواب نامه ات را می دهم اما
با نامه ای که دستخطش چشم تر باشد
تنها به اینجا آمدم اما خیالت تخت
حاشا که در قم مردمان بدنظر باشد
حتی اگر داغ تو را در طوس می دیدم
دیگر نمی دیدم تنت بی بال و پر باشد
دیگر نمی دیدم سرت در طشت زر باشد
یا که لب خشکت اسیر چوب تر باشد
آری تو هم هرگز نمی دیدی که ناموست
با قاتلانت چند منزل همسفر باشد
در ازدحام مردمان بدنظر باشد
در زیر پای اسب ها دنبال سر باشد
#محمد_علی_بيابانی
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#مدح
#وفات
#مثنوی
یک ستاره بیقرار ماه بود
از مدینه تا خراسان راه بود
تا که بعد هجر و داغی جان فزا
فاطمه بیند گل روی رضا
بعد عمری دوری و خون جگر
عاقبت آماده شد بهر سفر
نامه در دستش میان کاروان
فاطمه با هیبت زهرا روان
نامهاش بوی برادر میدهد
راحتی بر جان خواهر میدهد
سوی او با سینهی غمدیدهاش
عکس و تصویر رضا در دیدهاش
دست تقدیر خدا در کار شد
تا رسید او شهر قم، بیمار شد
تا که خاک چادرش شد در فضا
رشک جنت شد غبار کوچهها
کوچههای قم پر از احساس بود
غرق بوی عود و عطر یاس بود
آمد آن بانو سراپا احترام
پیش او کردند مرد و زن قیام
مرد و زن گفتند کوثر آمده
دختر موسی بن جعفر آمده
گل بیامد بر سرش از بامها
در پیاش بودند خاص و عامها
گرد شمع او همه پروانهاش
خانهی موسی شد آنجا خانهاش
عاقبت روی برادر را ندید
وقت مرگش در همانجا سر رسید
روح پاکش شد جدا از پیکرش
در جنان شد همنشین مادرش
تا که جسمش شد نهان در شهر قم
قبر زهرا شد عیان در شهر قم
آمد آن بانو ندید آزارها
او کجا رفته سر بازارها
خاک قم در رتبهی افلاک بود
چشم مردم پاک پاک پاک بود
او کجا بازار شهر شامیان
او کجا زینب کجا نامحرمان
او کجا سیلی کجا معجر کجا
آتش دامان یک دختر کجا
او کجا راس برادر روی نی
او کجا چشمان خواهر سوی نی
سینهی او گرچه پر درد و بلاست
او خودش هم داغدار کربلاست
#ناصر_شهریاری
یا فاطمه اشفعی لی فی الجنه
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
ای مزارت مدینۀ دل ما
ای ضریحت چراغ محفل ما
عطر رحمت ز تربتت خیزد
کرم از دست های تو ریزد
زینبی خصلتی و زهرا خو
حرم تو حریم حرمت هو
هرکه زوّار تربتت گردد
بهره مند از کرامتت گردد
مثل معصوم دافع النقمی
از تبار سجیّـــۀ کَرَمی
یُذهِب َ عَنکُم آمده ز خدات
پدرت گفته جان من بفدات
حـرم اهلبیت بـاشد قم
با تو شـد قم، مدینۀ دوُّم
تا که قم شد تو را اقامتگاه
قدسیـان یافتند اینجا راه
عرشیان از برای عرض سلام
رو بــه درگاه تو کنند مدام
عُمر کوتاه تو حکایت داشت
از غم فاطمه روایت داشت
چشم بر راه یاورت بودی
یاد روی برادرت بودی
تو خـزانی تـرینِ گُلهـایی
تو جوانمرگ، مثل زهـرایی
لب تو داشت گفتگو با مرگ
جان تو داشت یک قدم تا مرگ
تا تو را مرگ برد در آغوش
مردم قم شدند نیلی پوش
شهر پر شد زگریه و شیون
تا که بر قامت تو گشت کفن
وقت تشییع تو گُل آوردند
روز، جسمت به خاک بسپردند
غسل و تدفین تو شبانه نبود
بر تنت جای تازیانه نبود
جای سیلی نبود بر رویت
مُتــورّم نبـود بازویت
سینه ها یاد فاطمه می سوخت
که علـی آتش دلش افروخت
نیمـۀ شب غریب و تنها بود
اشک او آب غسل زهرا بود
گریه می کرد و غسل میدادش
در گلــو مانده بود فریادش
کودکان ایستاده و مولا
غسل می داد پیکر زهرا
بغض ها در گلو گِره خورده
دور یـک مادری جوانمرده
گُل خود در کفن گذاشت علی
چه کند چاره ای نداشت علی
دستهایـی که تاب شانه نداشت
طاقت از ضرب تـازیانه نداشت
ناگهان شد بـرون ز بند کفن
حلقه بر گردن حسین و حسن
دستها نیـروی دگر بگرفت
دو گُل خویش را ببر بگرفت
غنچه های لبش زهم بشکفت
با یتیمان خود سخن می گفت
ای یتیـمـــان من ،خدا حافظ
ای حسین ، ای حسن ، خدا حافظ
زینبم خوب خانه داری کن
از غریب مدینـه یاری کن
از نهاد ملائـک آه رسید
ناگهان هاتفی ز راه رسید
یا علی ای غـریب بی یاور
کودکان را جدا کن از مادر
چشم قدوسیان نظاره گر است
قلب خیل مَلَک پر از شرر است
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
اثر از: محمّد نعیمی (قم المقدسه)
رباعی
؛؛؛؛؛؛؛؛؛
از تربت توعطـر خـدا می بوئیم
بوی حـرم فاطمـه را می جوئیم
فردا به تو ما چشـم شفاعت داریم
امـروز اگـر اشفعی لنا می گوئیم
نوحه ی حضرت معصومه (س)
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
آید از ، مـــدینــــــه و قُـــــــم زمزمه
شد خزان، یک گُل ز باغ فاطمه 2
داغی دگـــر بنشستـــه بر قلب پیمبر
رفته ز دنیا دختر موسی بن جعفر 2
واویلا3
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
بـــر دیده، اشـــــک و بـــــه دل آه عزا
بنشسته، در ماتم اُختُ الرّضا 2
ای فاطمیّون بانوی مظلومه جان داد
دور از برادر حضرت معصمه جان داد2
واویلا3
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
این بانو، سُـــــــــلالـــــۀ فاطمه است
چون زینب، فاضله و عالمه است2
حق شفاعت را بر او داده خدایش
موسی بن جعفر گفته جان من فدایش2
واویلا3
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
میـــدهد ، بـــوی مدینـــــه تربتش
میرسد بر همه لطف و رحمتش2
درود شیعیــــان بر این عمّۀ سادات
که شد جوار رحمتش قبلۀ حاجات2
واویلا3
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
بــــــا یـــــادِ، آه غــــریبــــــانۀ او
شهر قم، شده عزاخانۀ او 2
چون مادرش فاطمه در فصل جوانی
دور از مدینه شد گُل عمرش خزانی 2
واویلا3
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
می ســـــــوزد، ز داغ او قــلب رضا
مهدیِ، فاطمه شد صاحب عزا 2
سیّدنا یابن الحسن سرت سلامت
که شد عزای بانوی شهر ولایت 2
واویلا3
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
اثر از:محمّد نعیمی (قُمُ المُقَدّسه)
نوحه در عزای حضرت معصومه (س)
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
بفدای تو یا دختر موسی بن جعفر
ای که شد در جوانی گُلِ عُمر تو پرپر
ای فروغ دل امام هشتم
شد عزادار تو مدینه ی قم 2
یا معصومه ،، ای گل زهرا 3
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
ای که بابای تو گفته جان من فدایت
چشم اهل ولا گریه کرده در عزایت
گل جان تو شد خزان و بی برگ
شده ای همچو فاطمه جوانمرگ 2
یا معصومه ،، ای گل زهرا 3
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
بر تو هردیده گریان شد و هر سینه پر آه
که تویی دخت باب الحولئج اِلَی الله
السّلام علیک عمّۀ سادات
که مزارت بُوَد قبلۀ حاجات 2
یا معصومه ،، ای گل زهرا 3
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
عمر کوتاهت ای یادگار آل طاها
داده بر ما پیام از جوانمرگیّ زهرا
خیزد آه دل شیعه زسینه
یاد زهرا و مردم مدینه 2
یا معصومه ،، ای گل زهرا 3
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
قبر تو در قم ای لاله ی خزان زهرا
شده یادآور قبــر بی نشان زهرا
چشم دلها بُوَد سوی مدینه
تربتت می دهد بوی مدینه 2
یا معصومه ،، ای گل زهرا 3
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
اثر از: محمّد نعیمی (قم المقدسه)
نوحه ی حضرت معصومه (س)
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
فاطمه اشک ازبصر جاری کند
یـــاد معصومــه عزاداری کند
قــــم شده بیت الحَزَن
تسـلیت یـابـن الحسن 2
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
می رسد از اهل قم این زمزمه
شدخـزان یـک گل زباغ فاطمه
قــــم شده بیت الحَزَن
تسـلیت یـابـن الحسن 2
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
نالــه خیــــزد از دل هـر مرد و زن
مهدی امشب عمه ات گردد کفن
قــــم شده بیت الحَزَن
تسـلیت یـابـن الحسن 2
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
باغ دلها در خزان بنشسته است
قلب آل فاطمـــه بشکسته است
قــــم شده بیت الحَزَن
تسـلیت یـابـن الحسن 2
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
شهـر قـم شهر مصیبتها شده
تــــازه داغ حضـرت زهرا شده
قــــم شده بیت الحَزَن
تسـلیت یـابـن الحسن 2
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
هـــم رضــا با یـــاد خواهر گریه کرد
هم بر او موسی بن جعفر گریه کرد
قــــم شده بیت الحَزَن
تسـلیت یـابـن الحسن 2
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
اهل قم بانگ عزا را بشنوید
بـــر تن و تابوت او گُل آورید
قــــم شده بیت الحَزَن
تسـلیت یـابـن الحسن 2
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
میرسد بر شیعه فیض رحمتش
می دهد بوی مدینه تربتش
قــــم شده بیت الحَزَن
تسـلیت یـابـن الحسن 2
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
گر ندارد تربت زهرا نشان
این حرم باشد نشان بر شیعیان
قــــم شده بیت الحَزَن
تسـلیت یـابـن الحسن 2
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
این حرم باشد حریم حرمتش
بوسه گیرند اهل قم از تربتش
قــــم شده بیت الحَزَن
تسـلیت یـابـن الحسن 2
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
این گل گلخانه ی پیغمبر است
زینب دیگر برای حیدر است
قــــم شده بیت الحَزَن
تسـلیت یـابـن الحسن 2
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
از کنار تربتش آید ندا:
رحمت حق بر شهیدان خدا
قــــم شده بیت الحَزَن
تسـلیت یـابـن الحسن 2
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
اثر از: حاج محمّد نعیمی (قم المقدسه)
نوحه رحلت شهادت گونه حضرت معصومه س
رحلت جانسوز اخت الرضا شد
محزون اندر جنان خیرالنسا شد
گلی از گلشن طاها پژمان شد
تربت پاک او قبله جان شد
واویلا واویلا آه و واویلا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
شهر خون و قیام ماتم گرفته
دلهای شیعیان از غم گرفته
شیعه از ماتمش در شور و شین است
با یاد فاطمه یاد حسین است
واویلا واویلا آه و واویلا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
تسلیت باد و بر موسی ابن جعفر
کز داغ معصومه گردیده مضطر
گشتند اندر جنان زارو پریشان
زهرا و حیدر و ختم رسولان
واویلا واویلا آه و واویلا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
قلب محبان از غمش شکسته
گرد عزای او بر دل نشسته
نظر بر دل ما خسته دلان کن
حاجات ما روا معصومه جان کن
واویلا واویلا آه و واویلا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
گریان از ماتمت صاحب زمان شد
رهبر از داغ تو دیده گریان شد
اندر عزای تو سوزد دل ما
با یادت میشود حل مشکل ما
واویلا واویلا آه و واویلا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
غلامرضامحمودنژاد (ناطق)قم
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_مناجات
ای بانویی که مظهر ایمان و عزتی
معصومهای و اُسوهی فضل و شرافتی
هم دختر کریمی و هم خود کریمهای
هم ابر رحمتی و سپهر کرامتی
هم خواهر رئوفی و هم خود رئوفهای
محبوبهی امامی و محبوب خلقتی
باب المراد کل مریدان اهل بیت
باب النجات خلق به وقت شفاعتی
آئینهدار زهرهی زهرای اطهری
گنجینهی عفاف و مظهر تقوا و عفتی
تو دختر حکیمهی موسی بن جعفری
تو گوهر شریفهی بیت امامتی
محو نماز نیمهشبِ تو فرشتگان
رشک ملائکه تو به محراب طاعتی
سرتاسر مسیر تو عطر بهشت یافت
کردی تو از مدینه به ایران چه هجرتی
امواج نور از حرمت میرود به عرش
میعادگاه قدسی اهل عبادتی
هرکس که زائر تو شود در حریم قم
بیند که کعبهی دلِ اهلِ ولایتی
وقتی دَرِ بهشت از این خانه وا شود
پیداست بر بهشت برین باب رحمتی
خوشبخت آن کسیست که از هم جَواریات
دارد ز رنگ و بو و مرام تو آیتی
ما تشنهگان، جرعهای از کوثر توأیم
ای آن که چشمهسارِ زلالِ عنایتی
با صد امید چشم «وفایی» به لطف توست
معصومهای، شفیعهی روز قیامتی
#سیدهاشم_وفایی
1_2342243707.mp3
11.09M
باما شکرگزاری وتکرار کن....
سلام بر خدا 😍
سلام بر ۱۴ نور مقدس🙏
سلام بر زندگی 🥰
سلام بر هستی🤗
سلام بر عشق😍
#استاد _عرشیانفر🎙