eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.7هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
801 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Noferesti1 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. بس کن رباب نیمه‌ای از شب گذشته است دیگر بخواب نیمه‌ای از شب گذشته است   کم خیره شو به نیزه، علی را نشان نده گهواره نیست دست خودت را تکان نده   با دستهای بسته مزن چنگ بر رُخَت با ناخن شکسته مزن چنگ بر رُخَت   بس کن رباب حرمله بیدار می‌شود سهمت دوباره خندۀ انظار می‌شود   ترسم که نیزه دار کمی جابه‌جا شود از روی نیزه رأس عزیزت رها شود   یک شب ندیده‌ایم که بی غم نیامده دیدی هنوز زخم گلو هم نیامده   گرچه امید چشم ترت ناامید شد بس کن رباب یک شبه مویت سپید شد   پیراهنی که تازه خریدی نشان مده گهواره نیست دست خودت را تکان مده   با خنده خواب رفته تماشا نمی‌کند مادر نگفته است و زبان وا نمی‌کند   بس کن رباب زخم گلو را نشان مده قنداقه نیست، دست خودت را تکان مده   دیگر ز یادت این غم سنگین نمی‌رود آب خوش از گلوی تو پائین نمی‌رود   بس کن ز گریه حال تو بهتر نمی‌شود این گریه‌ها برای تو اصغر نمی‌شود .
. علیه‌السلام 🔸أیها العزیز🔸 ای آفتاب عشق و عدالت شتاب کن باز آ قنوت باغچه را مستجاب کن این خاک تشنه بی‌تو به باران نمی‌رسد باغ خزان زده به بهاران نمی‌رسد خورشیدی و زمین و زمان در مدار توست مولای من بیا که جهان بی‌قرار توست تنها تو منجی بشر و آدمیتی اصلاً تویی که فلسفۀ خاتمیتی تو سِرّ سجده‌های ملائک بر آدمی تو رازِ سر به مُهرِ سحرهای عالمی دنیا پر از تلاطم و غم‌ها کران کران نوح زمان تویی و زمین است ندبه‌خوان ای کشتی نجات جهان، یک نگاه تو! کی می‌رسم به ساحل امن پناه تو؟ ماتمکده‌ست کعبۀ بی‌تو، خلیل عشق چشمان توست کعبه، بیا ای دلیل عشق با صد هزار جلوۀ مشهود می‌رسی با نغمۀ الهی داوود می‌رسی موسی شدی و طور به سویت شتافته‌ست نیل است که به شوق تو سینه شکافته‌ست سیمای تو ز یوسف مصری ملیح‌تر همراه تو مسیح و تو از او مسیح‌تر آیات حسن و فضل و کمال تو بی‌حد است خوی و خصال تو همه عین محمد است همراه توست معجزه‌های پیمبری داری مگر به شانه ردای پیمبری؟ مولا بیا به دین بده روح دوباره‌ای با ذوالفقار فتح، شکوه دوباره‌ای برپاست نهروان و جمل‌های دیگری بیت الحرام و لات و هُبَل‌های دیگری هر سنگ را نگاه تو سجّیل می‌کند یا هر پرنده را چو ابابیل می‌کند باز آ که دست ظلم و ستم را قلم کنی باز آ که باز عدل علی را علم کنی باز آ که در مدینه قیامت به‌پا شود صحن و سرای حضرت زهرا بنا شود در چشم تو شکوه الهی خلاصه است صلح و جهاد تو همه عین حماسه است در هر نگات نور خدا موج می‌زند امید سیدالشهدا موج می‌زند آمیزۀ صلابت و احساس دیدنی‌ست در قامتت رشادت عباس دیدنی‌ست سمت تو آب‌های روان سجده می‌کنند بر خاک پات مُلک و مکان سجده می‌کنند بی‌انتهاست نامتناهی‌ست علم تو آیینۀ علوم الهی‌ست علم تو تا واژه واژه‌ات ملکوت حقایق است در هر نگات جلوۀ صد صبح صادق است داری به دوش پرچم باب الحوائجی در دست توست خاتم باب الحوائجی چشم رئوف توست بهشت برین ما نور ولایتت شده حصن حصین ما دلبستگی به رحمت تو در نهاد ماست پلکی بزن، نگاه تو باب المراد ماست شوق تو در هدایت ما بی‌نهایت است چشمان روشن تو چراغ هدایت است برپا شده‌ست در دل عالم چه محشری دیگر بتاب ماه خدا! یابن عسکری دلتنگ روی ماه توایم أیها العزیز ما تشنۀ نگاه توایم أیها العزیز دنیای ماست تشنۀ صبح ظهور تو سرد است چار فصل زمان بی حضور تو بی‌رنگ‌تر شد از همۀ فصل‌ها بهار هر روز ما ببین که شده فصل انتظار فصلی به جز دریغ در این فصل‌ها نبود ای کاش عصر بی‌خبری از شما نبود عصر سکوت سر نشود، بی سلام تو این کوچه‌هاست منتظر عطر گام تو این روزها که مانده همه چشم‌ها به در دلخوش به این‌که می‌رسی از راه یک سحر تا کی نصیب ماست «اَرَی الخَلق» و «لا تُری» کی می‌شود نوای «اَنا المَهدی» تو را... از سمت کعبه بشنوم ای جانِ جانِ جان «عَجّل عَلی ظُهُورِکَ یا صاحِبَ الزّمان» ✍🏻 .
. بگذار قلب دشمنان از کینه پر باشد بگذار اسرائیل دنبال ترور باشد مارا که از این دشمنی کردن هراسی نیست جز ما کسی که در مسیر حق شناسی نیست ما چشم مان بر دست آقای محرم هاست سرمایه مان ایمان "تهرانی مقدم" هاست در سنگر علم و عمل آزاده ها داریم مانخبگانی مثل "فخری زاده " ها داریم آسوده ایم اما به لطف پاسداری ها هستیم زیر دِین خون "شهریاری" ها داریم از علم و تدبر جوشن امروزه سنگر پر است از "احمدیِ روشن" امروزه در جبهه ی ما حرف ایثار است و جانبازی الگوی جانبازی ما "صیاد شیرازی" طی کرده این نهضت مسیر سرفرازی را نسل "حججی" پر کند جای "حجازی" را نقش لوای ما به جز الله اکبر نیست جز مکتب ما مکتبی "مغنیه" پرور نیست از جمع بسیار مجاهدهای لبنانی تا "زاهدی" ؛ "سیدرضی" ؛ "قاسم سلیمانی" تسبیح شیعه "ما رایت الّا جمیلا" بود آیین زینب راه و رسم لشگر ما بود نسل "بهشتی" وارثانی "باهنر" دارد فریاد ما در جبهه ی تبیین اثر دارد در بند زهرا فکر فردا بود در دنیا راه شهیدان راه زهرا بود در دنیا زهرا طریقش جز طریق پایداری نیست در مکتب او جای خفت جای خواری نیست ما را به راه راست دعوت می کند زهرا با فعل و تقریرش هدایت می کند زهرا مدیون زهرا بود هر نسلی حسینی بود اندیشۀ زهرا در افکارِ "خمینی" بود تصویر ما از فاطمه تعریف قرآنی ست شاگرد درس مکتبش سردار لبنانی ست سید که خار چشم دشمن های غاصب بود فتح الفتوحش هر زمان صدر مطالب بود سید که سرباز امام عصر حاضر بود میراث روح الله بود و از نوادر بود سید "اشداء علی الکفار " را فهمید آموزه های حیدر کرار را فهمید غیر از خدا از هیچ کس اصلا نمی ترسید از زوزه های گله ی دشمن نمی ترسید مانند شیر شرزه ای همواره غران بود از روز اول ذوالفقار شیعه برّان بود میراث سید لشگری در اوج باورهاست الگوی حزب الله لبنان حضرت زهراست رزمنده ها را نهضت زهرا به خط کرده مادر خودش سیدحسن را تربیت کرده ارزش ندارد جان اگر نذر ولایت نیست پایان راه شیرمردان جز شهادت نیست باید شناسایی کنیم اهداف دشمن را باید بشارت داد فرداهای روشن را سیدعلی مان فتح خیبر می کند فردا فرزند حیدر کار حیدر می کند فردا ما سر به داران مطیع رهبری هستیم آماده ی دستور فتح خیبری هستیم با سر می افتد قوم فرعون زمان در نیل شیعه کمر بسته به نابودی اسرائیل از جبهه ی حق میرسد آوای پیروزی قطعا تماشایی شود فردای پیروزی فردا همه راهی قدس از سمت لبنانیم در مسجدالاقصی نماز شکر می خوانیم در قدس اگر فردا نماز جمعه ای برپاست سید علی مان خطبه خوان مسجدالاقصی ست مشی و مرام صهیونیست از یاد خواهد رفت حیثیت پوشالی اش بر باد خواهد رفت راهی برای عده ای یاغی نمی ماند نامی از اسرائیل هم باقی نمی ماند فردا که شوق هر فلسطینی تماشایی ست بیت المقدس تا مدینه راهپیمایی ست دنیا به کام مهدی موعود خواهد شد صبح فرج وهابیت نابود خواهد شد ✍ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ؛ يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبادِي وَ ادْخُلِي جَنَّتِي .
. عج حسرت روى تو شد تقديرم تا بيايى بخدا مى ميرم غم هجران تو شد قسمت من كى شوى روشنى خلوت من ؟ دور از روى تو دلسوخته ام چشم بر حلقه در دوخته ام مانده‏ام چشم به راهت مولا تا ببينم رخ ماهت مولا شب اندوه مرا ماه تويى معنى نصر من الله تويى حق نگهدار تو هر جا هستى غايبى از نظر اما هستى به كوير دل ما بارانى به تن خسته عالم جانى دير شد اى همه اميد بيا تا بميرد شب ترديد بيا طالب خون خدايى مهدى كعبه يا كرببلايى مهدى تو اميد دل و جان همه اى يوسف گمشده فاطمه اى پشت در فاطمه مى‏گفت بيا غرق در زمزمه مى گفت بيا تو بيا تا دل ما باز شود دوره سرخوشى آغاز شود گره از كار دل ما وا كن تربت فاطمه را پيدا كن ✍ .
. علیهاالسلام دستی به پهلو دارد و دستی به دیوار داده‌ست تکیه مادر هستی به دیوار هر لحظه دردی تازه داغی تازه دارد در چشم خود غم‌های بی‌اندازه دارد مثل شبی تیره‌ست دنیای مقابل تنها هلالی مانده از آن ماه کامل گاهی که بر دیوار و در دارد نگاهی آهی به لب می‌آورد از درد آهی لبریز از درد است اما غرق احساس دستی به پهلو دارد و دستی به دستاس آه این نسیم با محبت، مادرانه دستی کشیده بر سر و بر روی خانه شرمندۀ احساس او شد خانه‌داری با هر نفس آه از در و دیوار جاری :: شب، نیمه‌شب، خسته شکسته، مات، مبهوت دستی به سر می‌گیرد و دستی به تابوت از خانه بیرون می‌رود ناباورانه جان خودش را می‌برد بر روی شانه خورده گره با گرد غربت سرنوشتش در خاک پنهان می‌شود پنهان بهشتش «نفسی علی...» آه از دل پر درد او آه «یا لیتها...» آه از دل پر درد او آه :: این روزها دستی به سمت ذوالفقار است... 📝 اجرای .👇
. ۱۲۰۱ حسرت به دل شدم ز تو دورم بیا بیا تنها تو را صدا زدم ای دلربا بیا حسرت به دل شدم ز جداییِ روی تو تا کی دویدن و نرسیدن به کوی تو حسرت به دل شدم ز فراغت عزیزِ دل خسته ولی ز دستِ خودم، از توام خجل حسرت به دل شدم که ندیدم رخ تو را افسوس؛ دور مانده‌ام از خیمه‌ی شما حسرت به دل شدم که گدای توام ولی روی تو را ندیده‌ام، ای وارث علی حسرت به دل شدم، به دلم آهِ حسرت است مهدی عزیز فاطمه در اوج غربت است ای طلعت الرشیده‌ی من، ماه آسمان ای قرة الحمیده بیا صاحب الزمان شائق تمام عمر تو را می‌زند صدا الغوث یابن فاطمه، یابن الحسن بیا حسرت به دل، ولی نه شبیهِ دل رباب (بعد از حسین خانه‌ی شادی شده خراب)* حسرت به دل شدم ز غم عمه زینبت می‌گفت با حسین چه خاکی شده لبت گفت ای حسین تاج سر و نور دیده‌ام داری خبر که بی تو چه رنجی کشیده‌ام حسرت به دل شدم که یکی بر تنت نشست با چکمه‌اش زد و قفس سینه‌ات شکست حسرت به دل شدم، به سنان رو زدم حسین در بین قتلگاهِ تو زانو زدم حسین دیدم که اسب، پیکر تو هر طرف کشاند نه پیرُهن که از تو دگر، سینه‌ای نماند *این مصرع از مرحوم حسان می‌باشد ✍ .
. علیه السلام السلام علیک یا امیرالمومنین ـــــــــــــــــــــــ السلام ای شکوه نورانی ای که جود تو بوده بارانی تو نه تنها امیر این خاکی صاحب الامر کل افلاکی ساقی تشنگان بی آبی عزت و افتخار محرابی آشنا با مسیر بالاها تویی آقای کل آقاها ابتدای کلام من نامت انتهای کلام من نامت عرش و فرش تمام مافیها همگی سائلان تو مولا نام تو رمز هر در بسته ذکر تو داروی دل خسته نام پاک تو مثل اعجاز است نام پاک تو بال پرواز است تو بهشتی بهشت خاک درت ساکنان بهشت در به درت هم قیامت قیامت محشر هم قعود تو درس کل بشر علوی مسلکم غلام توام صید افتاده بین دام توام اعتقاد مسلمم هستی یا علی اسم اعظمم هستی تا ز نام تو وام می‌گیرم عزت و احترام می‌گیرم جان فدای تو و سلاله تو هستی من فدای ناله تو شد ز آه تو کل نخلستان مَثَل وادی غریبستان آه تو شعله بود و می‌سوزاند پس دلم بعد از آن چنین می‌خواند بی قرینه امیر روی زمین ای بزرگ بدون تا و قرین دستهای تو چرا بستند حرمتت را چگونه بشکستند پیش چشمت چگونه بود آن روز که عدوی بخیل آتش‌سوز هیزم و شعله را فراهم کرد آمد و خانه را پر از غم کرد شعله بالا گرفت یاست سوخت کینه تا پا گرفت یاست سوخت بوی آتش در آن میان پیچید شعله بی شرم شد چنان پیچید چون پرستو که در قفس افتاد گل یاس تو از نفس افتاد دود و آتش چقدر بی پروا خانه‌ات را احاطه کرد آقا بانویت پشت در محافظ بود خسته‌ی خسته بر تو حافظ بود ناگهان ضربه‌ای به در خورد و ... در به پهلو و بر پسر خورد و ... کوچه تاریک شد هوا دم کرد آن لگد کوچه را محرم کرد وای آقا چقدر دلخونی به تو حق میدهم که محزونی حال امشب پر از غم و دردی با نگاهت پی که می‌گردی انتظاری میان چشم شماست دلتان هم چه قدر عاشوراست گوئیا انتظار دلدار است انتظار شهید مسمار است میزبانت به جنت الاعلا احمد است و خدیجه و زهرا ـــــــــــــــــــــــــــــــ ✍ .
. علیه السلام باز هم دل شد به دام غم اسیر میخورد بر سینه از غم موج تیر باز دل در سوگ دلداری نشست سرو رعنایی ز جور و کین شکست زنده شد یاد احد در ذهن و جان یاد حمزه آن شهید قهرمان او عموی با وفای احمد است یاور دین خدای سرمد است حمزه ای که بود سردار سپاه دین حق را بود او پشت و پناه با دلی روشن ز حق آگاه بود پشت گرمی رسول الله بود مرد حق بود و دلیر و صف شکن سخت می ترسید از او اهرمن دشمن از او کینه ای دیرینه داشت بغض او را در درون سینه داشت عاقبت آن فانی راه خدا کشته شد با دست قوم اشقیا امشب این دل از غمش بی تاب شد دیده ها از سوز دل پر آب شد از احد آن سرزمین غم فزا می رسد فریاد صد وا ویلتا حمزه افتاده به خاک و خون ز کین سرخ شد از خون پاک او زمین غسل شد جسمش میان خاک و خون نیزه از جسمش نمی آید برون می چکد خون از لب و از حنجرش مثله گردیده ز کینه پیکرش تا به خاک و خون قرینش یافتند سینه اش را تا جگر بشکافتند هرکه جسم حمزه را اینگونه دید آه جانسوز و حزینی بر کشید گفت با خود یا رب این مجروح کیست جای سالم در تن این کشته نیست تا رسول اله بشنید این خبر ناله زد جانسوز ،از عمق جگر یک ردا انداخت روی پیکرش تا نبیند جسم او را خواهرش یا رسول اله وای از کربلا وای از آن ماتم و آن ماجرا وای از آن لحظه که با سوز و آه خواهری آمد درون قتلگاه زینب آمد دید یارش را به خاک زد گریبان را ز اوج ناله چاک سوخت از بس ناله ها زد از محن دید یارش سر ندارد در بدن کند گیسو زین مصیبت از سرش بوسه باران کرد در خون حنجرش .
. 🔹شهادت‌نامه🔹 ای با خلائق روز و شب هم‌درد سیّد آخر خدا هم انتخابت کرد سیّد داغت عیان در اشک دانه‌دانۀ ماست هجران تو باری گران بر شانۀ ماست تلفیق کردی خادمی را با ریاست یعنی دیانت داشتی عین سیاست استان به استان رفته‌ای با سخت‌کوشی دیگر به پایان آمده خانه‌به‌دوشی ای سیّدابراهیم، همت داشتی تو با سعی خود در هر قدم گل کاشتی تو دیگر پس از این، خواب راحت کن رئیسی راحت شدی، خوب استراحت کن رئیسی اما تو مردم‌داری‌ و بیداری امروز چون اشک، جا در چشم مردم داری امروز.. گفتی که زیر سایۀ شمس‌الشموسم گفتی به عالم خادم سلطان طوسم این هشت گل، دسته‌گلی از مردم ما با عشق تقدیم امام هشتم ما اینان که هم‌تعداد درهای بهشتند با خون شهادت‌نامۀ خود را نوشتند این هشت تن از نور تقوا جامه دارند مهر رضا را در شهادت‌نامه دارند وقت سفر دیدند امامان را یکایک «قِیلَ ادخُلِ الجَنَّة» شنیدند از ملایک این هشت گل دلدادگان هشت و چارند نیمی از اینان سیّد والاتبارند اینان که درس از مکتب‌الزهرا گرفتند سرمشق از منشور عاشورا گرفتند وقتی حساب کار با «رب الکریم» است فیض شهادت «ذلک الفوز العظیم» است یک‌سو قلوب مردم از دنبال آمد یک‌سو امام هشتم استقبال آمد راز «فَاِنَ العِزّةَ لِلّه» اینجاست هم اول و هم آخر این راه اینجاست این افتخار این عزت دائم مبارک فیض شهادت بر تو ای خادم مبارک دیدی که ملت، ملتی دردآشنایند گفتی که این مردم عزیزان خدایند در عین مردم‌داری‌ات، دشمن‌ستیزی در چشم آقایت، رئیسی عزیزی در راه خدمت خستگی نشناختی تو با مردمت دل بردی و دل باختی تو با مؤمنین عمری برادروار بودی اما «اشداء علی الکفار» بودی کشتی‌ات از طوفان کنار ساحل آمد در جنت اوقات فراغت حاصل آمد اجرت به قرآن «نِعمَ اَجرُ العامِلین» است اجر جهاد فی سبیل الله این است تو رنج‌ها از جور نااهلان کشیدی زخم زبان و طعنه و بهتان شنیدی این غربت و مظلومی‌ات در راه دین بود اشکت ولی وقف امیرالمؤمنین بود با شادی ملت فقط مسرور بودی تو در حقیقت خادم جمهور بودی عمر گرانقدر تو شد وقف فقیران بی‌وقفه کوشیدی به آبادی ایران گفتی امید اهل‌بیت این سرزمین است ایران ما ملک امیرالمؤمنین است در «سیّدابراهیم» صد حرف نگفته‌ست در ابجد این نام، اسراری نهفته‌ست نهج‌البلاغه این زمان لب باز کرده از سیصد و سی و سه، کشف راز کرده این حکمت از نور امیرالمؤمنین است اینجا سخن از مؤمنان راستین است هم «بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ» تعریف آن‌هاست هم «حُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ» توصیف آن‌هاست صادق، مقاوم، مقتدر، صابر، مجاهد مخلص، امین، مشغول، شاکر، عبد، زاهد بر گفتۀ مولای خود مصداق بودی الگوی تقوا، اسوۀ اخلاق بودی باز آمدی در سایۀ خورشید هشتم در روز سوم، ماه سوم، سال سوم ما فتح خرمشهرها در پیش داریم تا سجده بر بیت‌المقدس بی‌قراریم دنیا نگاهش بر حضور ماست امروز هر انتخاب ما جهان‌آراست امروز وقتی تبر در دست ابراهیم باقی‌ست یعنی به قلب بت‌پرستان، بیم باقی‌ست اکنون که اشک ما روانه از دو عین است در سینۀ ما سوز «فَابکِ لِلحُسین» است هرچند یک شب بر زمین ماندند پرپر اجساد این گل‌ها شناسایی شد آخر باید به جای اشک، خون دل فشانیم قدری به مقتل از دل زینب بخوانیم یارب «گلی گم کرده‌ام می‌جویم او را» یارب «به هر گل می‌رسم می‌بویم او را» 📝 .👇
مقاومت بگذار قلب دشمنان از کینه پر باشد بگذار اسرائیل دنبال ترور باشد مارا که از این دشمنی کردن هراسی نیست جز ما کسی که در مسیر حق شناسی نیست ما چشم مان بر دست آقای محرم هاست سرمایه مان ایمان "تهرانی مقدم" هاست نقش لوای ما به جز اهلل اکبر نیست جز مکتب ما مکتبی "مغنیه" پرور نیست تسبیح شیعه "ما رایت الّا جمیال" بود آیین زینب راه و رسم لشگر ما بود در بند زهرا فکر فردا بود در دنیا راه شهیدان راه زهرا بود در دنیا ما را به راه راست دعوت می کند زهرا با فعل و تقریرش هدایت می کند زهرا غیر از خدا از هیچ کس اصال نمی ترسیم از زوزه های گله ی دشمن نمی ترسیم رزمنده ها را نهضت زهرا به خط کرده مادر خودش سیدحسن را تربیت کرده ارزش ندارد جان اگر نذر والیت نیست پایان راه شیرمردان جز شهادت نیست ✍علیرضا_خاکساری (انتخاب شعر) استاد حاجیان فر
ای حرمت قبلۀ حاجات ما؛ واحد.mp3
زمان: حجم: 1.28M
عليه‌السلام 🔹ای حرمت قبلۀ حاجات ما🔹 ای حرمت قبلۀ حاجات ما یاد تو تسبیح و مناجات ما تاج شهیدان همه عالمی دست علی، ماه بنی هاشمی ماه کجا، روی دل‌آرای تو؟ سرو کجا، قامت رعنای تو؟... هم‌قدم قافله سالار عشق ساقی عشاق و علمدار عشق سرور و سالار سپاه حسین داده سر و دست به راه حسین عَمّ امام و اَخ و اِبن امام حضرت عباس علیه‌السلام ای علم کفر، نگون ساخته پرچم اسلام، برافراخته مکتب تو مکتب عشق و وفاست درس الفبای تو صدق و صفاست مکتب جان‌بازی و سربازی است بی‌سری آنگاه سرافرازی است شمع شده، آب شده سوخته روح ادب را ادب آموخته آب فرات از ادب توست، مات موج زند اشک به چشم فرات یاد حسین و لب عطشان او وان لب خشکیدۀ طفلان او... هر که به دردی و غمی شد دچار گوید اگر یک صد و سی و سه بار ای علم افراشته در عالمین اکشف یا کاشف کرب الحسین از کرم و لطف جوابش دهی تشنه اگر آمده آبش دهی درگه والای تو در نشأتین هست در رحمت و باب حسین چون نهم ماه محرم رسید کار بدان‌جا که نباید کشید.. دست تو نگرفت امان‌نامه را تا که شد از پیکر پاکت جدا.. دست تو شد دست شه لافتی خطّ تو شد خطّ امان خدا پنج امامی که تو را دیده‌اند دست علم‌گیر تو بوسیده‌اند... 📝 🎵 نغمه پیشنهادی در قالب
🔹سورهٔ فتح🔹 برخیز و ببین شور رجزخوانی ما را در مشت گره کردهٔ ما خشم خدا را طوفان خروشندهٔ دریای غدیریم موجیم! نخواهید که آرام بگیریم این مردن تدریجیِ شیطان رجیم است این وعدهٔ پیروزی قرآن کریم است لبریز شده صبر، دگر وقت تلافی‌ست هر حرف به جز مرگِ شما، حرف اضافی‌ست تاریخ نشان داده شما قومِ فرارید! ما صخرهٔ کوهیم، شما گرد و غبارید! ما سورهٔ فتحیم! شما قومِ شکستید! ترسو صفتان! باز بگوییم که هستید؟! ای قوم پیمبرکُش از وحی گریزان! نفرین ملائک به شما نورستیزان تاریخ پر از خون دل حضرت موساست آن رنج که برده‌ست ز نیرنگ «یهودا»ست ای قوم که لجبازی‌تان سر به فلک زد بر زخم رسولان، همهٔ عمر نمک زد برخاسته اسلام به خون‌خواهی آن‌ها پیشانی‌تان شد هدف تیر و کمان‌ها دیدید که آغازگر جنگ نبودیم ما مثل شما در پی نیرنگ نبودیم کشتید در این خاک اگر کودک و زن را باید که ببینید کنون خشم وطن را تا دختر این خاک، کسی مثل «امامی‌»ست این خانه پر از غیرت سردار سلامی‌ست مشروح خبرها همه سجیل و شهاب است بر روی سرت بارش باران عذاب است ما حزب خداییم و نداریم شکستی باید تو بترسی! تو که گوساله‌پرستی! باید تو بترسی که خدایت بت جنگ است ایمان شما بسته به تعداد فشنگ است ما مؤمن بالغیب، شما منکر نورید ما زندهٔ تاریخ، شما اهل قبورید شمشیر علی آمده بیرون ز نیامش هشدار! که آغاز شده تازه قیامش امروز ببین معنیِ بیچاره شدن را باید بچشی لذت آواره شدن را 📝 👇