eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
802 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Noferesti1 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. و مادرشان رباب علیهما السلام کمتر ببار، چشم تو ابر ِبهاره نیست کمتر ببار، اشک غمت را شماره نیست قلبم شکسته از غم صحرانشینی ات حقّم بده که جنس دلم، سنگ خاره نیست گویم همیشه آخر هر استغاثه ام آیا برای آمدنت راه چاره نیست؟ ای کاش من صدای تو را بشنوم دمی حالا که چشم؛ لایق ِیک دم نظاره نیست با ما بخوان دعای فرج، رد نمی شود در کار خیر، حاجت هیچ استخاره نیست حق را برای امر ظهورت قسم دهم بالاتر از قسم به لب شیرخواره نیست اینجا رسید؛ روضه ی لالایی رباب اصغر کسی به سنّ تو بر نی سواره نیست پایین بیا و در بغلم خواب ناز کن بر روی نی که جای تو با حلق پاره نیست ای نیزه دار، اصغر من را به نی نبند بر حنجرش که طاقت زخم ِ دوباره نیست زحمت نده به خود، چه نیازی به نیزه است آغوش من که هست اگر گاهواره نیست از من نگیر فاصله هرچند مضطرم من را که تاب دوری این ماه پاره نیست در زیر دست و پا سر طفلم چه می کند؟ روی زمین که یکسره جای ستاره نیست ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .... و حضرت علی اصغر علیهماالسلام از چه دعای آمدنت مستجاب نیست این زندگی بدون تو غیر از عذاب نیست در انتظار دیدن تو، صبر تا به کی؟؟؟ دیگر قرار رفته و در سینه، تاب نیست کم گریه کرده ایم برای ظهور تو در آسمان دیده، برایت سحاب نیست دستم بگیر تا که بمانم به راه تو بر استواری ام که حساب و کتاب نیست وقتی میان مجلس روضه نشسته ام در فتنه ها دگر به دلم اضطراب نیست حالا که در فراق تو بی چاره گشته ایم چاره به غیر روضه ی بی بی رباب نیست می گفت اصغرم، گل لب تشنه ام بخواب در خیمه ها برای تو یک قطره آب نیست این رعد و برق و چک چک باران و جوی آب پیش نگاه  ِحسرت تو جز سراب نیست یک تن نگفت حرمله ی پست و رذل را ملعون، نزن،که کشتن کودک ثواب نیست زد یک سه شعبه بر تو و قلب من و حسین بهتر از این برای عدو، انتخاب نیست حالا به روی نیزه شدی داغ دائمم حقّ  ِلبان خشک تو این آفِتاب نیست پایین بیا و در بغلم خواب  ِ ناز کن بر روی نی که اصغر من جای خواب نیست از بس که خورده ای به زمین از فراز نی چاره به غیر  ِ بستن تو با طناب نیست ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ......... مناجات مهدوی محرمی حضرت علی اصغر علیه السلام ای آفتاب شیعه کجایی أبالغریب کی می شود که رخ بنمایی أبالغریب در بین روضه بر لب ما دم به دم دعاست تا بشنویم از تو صدایی أبالغریب آقا خودت برای ظهورت دعا نما ما را بس است داغ جدایی أبالغریب حق را به لعل تشنه ی اصغر قسم دهم دیگر امام شیعه بیایی أبالغریب حق را قسم به حنجر پاره دهم که تو دیگر شوی ز غصه رهایی أبالغریب ای منتقم ببین که رباب است منتظر بر زخم قلب او تو دوایی أبالغریب بنگر که آب بر لب تشنه شده حرام در کربلا نمانده حیایی أبالغریب تیر از گلوی طفل، بکش جای جدّ خود تنها قرار خون خدایی أبالغریب بنگر رباب دیده گلش را به روی نی دیگر نخورده آب و غذایی أبالغریب ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. سلام الله علیها علیه السلام 🍀 بانوی اطهر یارباب مادر نوکر یارباب همسر ارباب نشاتین یا ام الاصغر یارباب عروس بانوی دو عالم نوکریه تو حُسن حالم میثم تمار تو هستم عشق تو کرد منو به دارم بی بی ربابه ، سند کرببلا به نامش بی بی ربابه ، انس و جن و مَلَکَن غلامش بی بی ربابه ، نوکرای اصغرو کرده سفارش جان سنه قربان یارباب 🍀🍀🍀🍀 باب الحوائج علیِ اصغر عشق تو رایج علیِ اصغر صاحب عرش کبریایی والا مدارج علیِ اصغر یاور لشکرِ حسینه شیر دلاورِ حسینه به روی دستان پدر جان یه پا علمدارِ حسینه شهزاده اصغر ، در مدار تو میچرخه محشر شهزاده اصغر ، پسره حسینو پور حیدر شهزاده اصغر ، برای رقیه هستی دلبر جان سنه قربان علی اصغر 🍀🍀🍀🍀 به قلم✍️: .👇👇
کربلایی محمد نداف پورزمینه 2mp3.mp3
زمان: حجم: 16.41M
خونه‌ی نو مبارک، قرارم حالا می‌خوابی راحت، عزیزم به آرزوت رسیدی ولی من دارم رو آرزوم خاک، می‌ریزم نترسیا، یه وقتی از تاریکیا نترسیا، زودی میاد پیشت بابا نترسیا، می‌بردت پیش خدا خوش به حال خاک، تو بغلش آرومی قربون چشات، عین بابات مظلومی لالا لالا لالایی مادر گل نازم خوابیدی آخر ## الهی حرمله خیر نبینه بویی از دین و ایمون نبرده مگه چقدر گلو داشتی مادر که واسه تو سه شعبه آورده آخه چرا ؟ ، حیفش نیومد به خدا ؟ آخه چرا ؟ ، مسلمونیش رفته کجا؟ آخه چرا ؟ ، غنچه مو چیده بی هوا؟ داغتو گذاشت، رو دل بی سامونم تا زندم گلم ،روضه برات میخونم لالا لالا لالایی مادر گل نازم خوابیدی آخر ## کنار میام یه جوری با داغت ولی یه صحنه یادم نمی‌ره خیلی برای بابات دلم سوخت رباب الهی واسه‌ش بمیره دلم شکست، وقتی که روی خاک نشست دلم شکست، آروم آروم چشاتو بست دلم شکست، خندید بهش لشکر پست پشت خیمه‌ها گفتم دیگه بابات مرد وقتی از گلوت سه‌شعبه رو درآورد لالا لالا لالایی مادر گل نازم خوابیدی آخر شاعر و نغمه پرداز ✍ اجرا 🎤 📚
. بس کن رباب نیمه‌ای از شب گذشته است دیگر بخواب نیمه‌ای از شب گذشته است   کم خیره شو به نیزه، علی را نشان نده گهواره نیست دست خودت را تکان نده   با دستهای بسته مزن چنگ بر رُخَت با ناخن شکسته مزن چنگ بر رُخَت   بس کن رباب حرمله بیدار می‌شود سهمت دوباره خندۀ انظار می‌شود   ترسم که نیزه دار کمی جابه‌جا شود از روی نیزه رأس عزیزت رها شود   یک شب ندیده‌ایم که بی غم نیامده دیدی هنوز زخم گلو هم نیامده   گرچه امید چشم ترت ناامید شد بس کن رباب یک شبه مویت سپید شد   پیراهنی که تازه خریدی نشان مده گهواره نیست دست خودت را تکان مده   با خنده خواب رفته تماشا نمی‌کند مادر نگفته است و زبان وا نمی‌کند   بس کن رباب زخم گلو را نشان مده قنداقه نیست، دست خودت را تکان مده   دیگر ز یادت این غم سنگین نمی‌رود آب خوش از گلوی تو پائین نمی‌رود   بس کن ز گریه حال تو بهتر نمی‌شود این گریه‌ها برای تو اصغر نمی‌شود .
زمان: حجم: 482K
گریه نکن رباب عروس مادرم گریه نکن رباب منم یه خواهرم گریه نکن رباب آتیشمون زدی از وقتی رفت علی خیمه نیومدی گریه کن .. برا خودت گریه کن برا حرم گریه کن گریه کن اما رباب آروم یکم گریه کن ای وای ...دلم خونه رباب ای وای بی سامونه رباب ای وای پریشونه پریشونه رباب گریه نکن رباب با بی کسی بساز با گریه هات علی زنده نمیشه باز گریه نکن رباب به غم امون نده دستای خالی تو انقد تکون نده گریه کن که آبو وا کردنو سینه ات پر از شیر شده دنبال بچت نگرد آخه دیگه دیر شده ای وای صدا گریه ات رباب ای وای دلو کرده کباب ای وای سوزونده صورتت رو آفتاب
. " خدا نكرده اگر دلبرم نظر نكند حديث عشق به دل ذره‏ اى اثر نكند اگركه او نپسندد به سينه درمان را خدا گواست دگر نسخه ‏اى اثر نكند  دلى كه از اثر معصيت سيه گشته به جز نگاه ولايت بر او اثر نكند  تمام ترسم از اين است كه صبح يك جمعه گه ظهور كه آيد مرا خبر نكند  اگر كه سايه رحمت كشد از اين سرِ ما ز كوچه ی دل ما لحظه ‏اى گذر نكند  منم كه بى ‏نظرش سر شكسته مى ‏گردم و گرنه دلبر من ذره ‏اى ضرر نكند دلا ز دلبر خود خوب پاسداى كن كه گر صفاى تو باشد دگر سفر نكند كسى كه درد سرش را نخواست عاشق نيست  كسى كه اهل بلا نيست ترك سر نكند " ......... السّلامُ عَلیکَ یا سَبیلَ اللّهِ الذّی مَن سَلَک غَیرَه هَلَک غروب بختِ مرا صبحگاهِ نیکو نیست چراغ زندگی‌ام را توان سوسو نیست فراقِ یوسف مصری کجا وُ دوری تو... قیاس داغ تو در حدِّ این ترازو نیست شمیمِ زلفِ تو را حمل می کند با خود وگرنه باد زمستانِ شهر ، خوش‌بو نیست دل از هوای تو کندن ، برای من سخت است همیشه کوچ ، مُراد دل پرستو نیست شلوغ‌بازیِ دنیا فریب داده مرا تمام رونق این دَهر جز هیاهو نیست به بی خیالی این روزگار می گِریَم تو نیستی و از این غم خمی به ابرو نیست عزیزکرده‌ی زهرا ! مریض هجر تواَم علاجِ درد مرا غیر وصل ، دارو نیست غُبار کوچه برای تو بی قرار شده کدام ذَرّه به شوق تو در تکاپو نیست؟! مسیر آمدنت رفتگر نمی خواهد؟!... نگو به پلک تَرَم ، وقت آب و جارو نیست! چه نذرها که نکردیم تا تو برگردی ببین! به دست زنان مَحَل ، النگو نیست تمام آرزوی مادرم ظهور تو بود... دگر بساط دعایش میان پَستو نیست بیا وُ مثل رضاجان ، تو ضامن من شو! اگرچه طینَت این گُرگ مثل آهو نیست هنوز عشق تو را جار می زنم آقااااااا ! خوش است پی ببری عاشق تو ترسو نیست سر مرا بکشان روی دارِ شاه نجف که مرگِ ساده در اندیشه‌ی علی‌گو نیست علی به دست خودش دفن می کند ما را نماز مَیِّت ما را امام ، جز او نیست تو را به مادر شش‌ماهه‌ی حسین..، بیا رُباب ، آنکه شبیه اش هنوز الگو نیست ▪️ سه‌شعبه خورد به حلقوم طفل...، مادر مُرد شبیه ذبحِ علی روضه‌ای دوپهلو نیست ✍ ........... چرا قهری مگر تقصیر دارم بِجایت بر کَفَم زنجیر دارم کفِ آبی فقط خوردم عزیزم بیا از نیزه پایین   شیر دارم دلم مِیلِ دو اَبروی تو دارد ببین که شانه‌ام مویِ تو دارد در آغوشم فقط پیراهنِ توست لباس تازه‌ات بویِ تو دارد  نمی‌آید پس از توخواب ، ای کاش... که می‌مُردم منِ بی تاب ای کاش دوباره شیر آوردم ولی حیف... نمی‌خوردم پس از تو آب ای کاش  مرا آزار با زنجیر می‌داد به من او نان با تحقیر می‌داد زنِ شامی مرا سوزاند وقتی کنارم طفل خود را شیر می‌داد  دوباره روضه می‌گیرم عزیزم در این ویرانه می‌میرم عزیزم دوباره حرمله رد شد از اینجا دوباره خشک شد شیرم عزیزم  نگفتند آه داغِ بچه دیده‌است نگفتند از بلا پُشتش خمیده است ولی گفتند این تازه عروسان عروسِ فاطمه مویش سفید است  گُلِ یاسِ مرا از ساقه بستند مرا با ریسمان بر ناقه بستند نمی‌ماندی به نیزه چاره کردند سَرَت را با نخِ قنداقه بستند چه حسرتها جشیدم بچه‌ام را چه سختیها کشیدم بچه ام را کنارِ بچه‌های  نیزه دارش به روی نیزه دیدم بچه ام را  فقط لالا کنم لالا بخوابی ندارم غصه دیگر تا بخوابی از آغوشم جدا گشتی و رفتی که رویِ سینه‌ی بابا بخوابی  نه رحمی بر پدر ، نه شرم کردند بساطِ غارتش را گرم کردند برای آنکه راحت‌تر بخوابی زدند و سینه‌اش را نَرم کردند سرم شد خاکِ عالم نیزه رَد شد به پشتِ خیمه دیدم نیزه رَد شد به دنبالِ تو می‌گشتند بر خاک.‌‌.. چنان زد از تنت هم نیزه رَد شد به پشتِ خیمه‌ام قلبم گرفته تمام چهره‌ام را غم گرفته زِ بس نازی که تیری با سه‌شعبه در آغوشش تو را محکم گرفته  عبا را روی تو افکند بابا دلش را از غمت آکند بابا چنان با تیر چسبیدی به قلبش تو را  از سینه‌ی خود کَند بابا .
. " خدا نكرده اگر دلبرم نظر نكند حديث عشق به دل ذره‏ اى اثر نكند اگركه او نپسندد به سينه درمان را خدا گواست دگر نسخه ‏اى اثر نكند  دلى كه از اثر معصيت سيه گشته به جز نگاه ولايت بر او اثر نكند  تمام ترسم از اين است كه صبح يك جمعه گه ظهور كه آيد مرا خبر نكند  اگر كه سايه رحمت كشد از اين سرِ ما ز كوچه ی دل ما لحظه ‏اى گذر نكند  منم كه بى ‏نظرش سر شكسته مى ‏گردم و گرنه دلبر من ذره ‏اى ضرر نكند دلا ز دلبر خود خوب پاسداى كن كه گر صفاى تو باشد دگر سفر نكند كسى كه درد سرش را نخواست عاشق نيست  كسى كه اهل بلا نيست ترك سر نكند " ......... السّلامُ عَلیکَ یا سَبیلَ اللّهِ الذّی مَن سَلَک غَیرَه هَلَک غروب بختِ مرا صبحگاهِ نیکو نیست چراغ زندگی‌ام را توان سوسو نیست فراقِ یوسف مصری کجا وُ دوری تو... قیاس داغ تو در حدِّ این ترازو نیست شمیمِ زلفِ تو را حمل می کند با خود وگرنه باد زمستانِ شهر ، خوش‌بو نیست دل از هوای تو کندن ، برای من سخت است همیشه کوچ ، مُراد دل پرستو نیست شلوغ‌بازیِ دنیا فریب داده مرا تمام رونق این دَهر جز هیاهو نیست به بی خیالی این روزگار می گِریَم تو نیستی و از این غم خمی به ابرو نیست عزیزکرده‌ی زهرا ! مریض هجر تواَم علاجِ درد مرا غیر وصل ، دارو نیست غُبار کوچه برای تو بی قرار شده کدام ذَرّه به شوق تو در تکاپو نیست؟! مسیر آمدنت رفتگر نمی خواهد؟!... نگو به پلک تَرَم ، وقت آب و جارو نیست! چه نذرها که نکردیم تا تو برگردی ببین! به دست زنان مَحَل ، النگو نیست تمام آرزوی مادرم ظهور تو بود... دگر بساط دعایش میان پَستو نیست بیا وُ مثل رضاجان ، تو ضامن من شو! اگرچه طینَت این گُرگ مثل آهو نیست هنوز عشق تو را جار می زنم آقااااااا ! خوش است پی ببری عاشق تو ترسو نیست سر مرا بکشان روی دارِ شاه نجف که مرگِ ساده در اندیشه‌ی علی‌گو نیست علی به دست خودش دفن می کند ما را نماز مَیِّت ما را امام ، جز او نیست تو را به مادر شش‌ماهه‌ی حسین..، بیا رُباب ، آنکه شبیه اش هنوز الگو نیست ▪️ سه‌شعبه خورد به حلقوم طفل...، مادر مُرد شبیه ذبحِ علی روضه‌ای دوپهلو نیست ✍ ........... چرا قهری مگر تقصیر دارم بِجایت بر کَفَم زنجیر دارم کفِ آبی فقط خوردم عزیزم بیا از نیزه پایین   شیر دارم دلم مِیلِ دو اَبروی تو دارد ببین که شانه‌ام مویِ تو دارد در آغوشم فقط پیراهنِ توست لباس تازه‌ات بویِ تو دارد  نمی‌آید پس از توخواب ، ای کاش... که می‌مُردم منِ بی تاب ای کاش دوباره شیر آوردم ولی حیف... نمی‌خوردم پس از تو آب ای کاش  مرا آزار با زنجیر می‌داد به من او نان با تحقیر می‌داد زنِ شامی مرا سوزاند وقتی کنارم طفل خود را شیر می‌داد  دوباره روضه می‌گیرم عزیزم در این ویرانه می‌میرم عزیزم دوباره حرمله رد شد از اینجا دوباره خشک شد شیرم عزیزم  نگفتند آه داغِ بچه دیده‌است نگفتند از بلا پُشتش خمیده است ولی گفتند این تازه عروسان عروسِ فاطمه مویش سفید است  گُلِ یاسِ مرا از ساقه بستند مرا با ریسمان بر ناقه بستند نمی‌ماندی به نیزه چاره کردند سَرَت را با نخِ قنداقه بستند چه حسرتها جشیدم بچه‌ام را چه سختیها کشیدم بچه ام را کنارِ بچه‌های  نیزه دارش به روی نیزه دیدم بچه ام را  فقط لالا کنم لالا بخوابی ندارم غصه دیگر تا بخوابی از آغوشم جدا گشتی و رفتی که رویِ سینه‌ی بابا بخوابی  نه رحمی بر پدر ، نه شرم کردند بساطِ غارتش را گرم کردند برای آنکه راحت‌تر بخوابی زدند و سینه‌اش را نَرم کردند سرم شد خاکِ عالم نیزه رَد شد به پشتِ خیمه دیدم نیزه رَد شد به دنبالِ تو می‌گشتند بر خاک.‌‌.. چنان زد از تنت هم نیزه رَد شد به پشتِ خیمه‌ام قلبم گرفته تمام چهره‌ام را غم گرفته زِ بس نازی که تیری با سه‌شعبه در آغوشش تو را محکم گرفته  عبا را روی تو افکند بابا دلش را از غمت آکند بابا چنان با تیر چسبیدی به قلبش تو را  از سینه‌ی خود کَند بابا .
. [بند اول] ابرو کمان،گیسو کمند وصف رخش،شهد است و قند قمر خونه حیدر،قمر الله مستان همه،مست سبو ای وارث تمثال هو پسر فاتح خیبر،قمر الله ماه سر بینداز پیش عباس روی زمین ای افتخار طائفه زیبای مه جبین رو به تمثالت زنم دم من اینچنین روزیمو داده چشمای یل ام البنین دل دل دلاور شیر قلندر رب مصور،ابوفاضل تاج تاج علی الراس ابوالفضل العباس علمدار زهراس،ابوفاضل (قمرالعشق یا اباالفضل) [بند دوم] جیش النبی،صبط الولی ازرق زند بی معطلی پسر کریم طاها،مدد قاسم طعم عسل،فتاح و یل میراثی از شیر جمل یا عریس کربلا،مدد قاسم سوریه ی کوثر آییه تطهیر احمد گیسو خرامان میرود او سوی حجمه مهلت بده بر من اجل شیش محرم نقلی بپاشم خیمه گاه زیبای نجمه دل دل دل انگیز در وصف او نیز نامش جنون خیز،مدد قاسم تاج تاج علی الراس معشوق زیباس داماد آقاس،مدد قاسم (شهزاده یاقاسم) [بند سوم] شمس الضحا،کهف الورا از پرده ات،بیرون در آ بشری یا که خدایی،علی اکبر سجده گهم،ابروی تو هو میکشم،بر روی تو نبی کرب و بلایی،علی اکبر وقت اذون هفت آسمان غرق تحیر اکبر بخواند جمله ی الله اکبر اهل مدینه این سخن باهم بگویند الله بود،حیدر بود یا که پیمبر سر سر سرآمد بر آل احمد معشوق سرمد،علی اکبر تاج تاج علی الراس تمثال الله‌س زیبای لیلاس،علی اکبر (شهزاده یا علی‌اکبر) [بند چهارم] زوجت الحسین،فخر العالمین صاحب الوا،نور نشعتین مادر علی اصغر،مدد خانوم ای رازق کل عوام زوج الامام،ام الامام جلوه ی خدای اطهر،مدد خانوم ای‌ شافع روز جزا ای بانوی حسین معنای اسم تو‌ شده پروردگار آب ای تو‌ عروس خانواده ی بو تراب گشتم سگ کوی شما ای خانوم رباب بهتر ز بهتر بر عالمی سر یا ام‌ الأصغر،مدد خانوم تاج تاج علی الراس تمثال زهراس بانوی زن هاس،مدد خانوم (سیدتی یارباب) به قلم: مجنون ✍ 👇
. سلام الله علیها علیه السلام 🍀🍀🍀🍀 بانوی اطهر یارباب مادر نوکر یارباب همسر ارباب نشاتین یا ام الاصغر یارباب عروس بانوی دو عالم نوکریه تو حُسن حالم میثم تمار تو هستم عشق تو کرد منو به دارم بی بی ربابه ، سند کرببلا به نامش بی بی ربابه ، انس و جن و مَلَکَن غلامش بی بی ربابه ، نوکرای اصغرو کرده سفارش جان سنه قربان یارباب 🍀🍀🍀🍀 باب الحوائج علیِ اصغر عشق تو رایج علیِ اصغر صاحب عرش کبریایی والا مدارج علیِ اصغر یاور لشکرِ حسینه شیر دلاورِ حسینه به روی دستان پدر جان یه پا علمدارِ حسینه شهزاده اصغر ، در مدار تو میچرخه محشر شهزاده اصغر ، پسره حسینو پور حیدر شهزاده اصغر ، برای رقیه هستی دلبر جان سنه قربان علی اصغر 🍀🍀🍀🍀 به قلم✍️: .👇
🏴 علیه السلام سلام الله علیها ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ نسیم با موهات رو نی / دلم رو تکون می ده می بینی که از دوریت / رباب داره جون میده تا اینکه نشم یک وقت / واسه خواهرت زحمت یا که بی صداس اشکام / یا گاهی توی ظلمت هم پسر هم همسرم رفتن از دستم خدا همه رو از من گرفت اون غروب کربلا منم و کوهِ عذاب جانِ رباب! 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ واسه شرمِ از زینب / همش بغضمو خوردم جلو خانومم یک دم / ازت اسم نیاوردم اگه جون بدم پیشت / به قرآن که حق دارم کجاس جسم پر خونت؟ / کجاس طفل شیرخوارم؟ اصغرم که پر کشید کی می دونه حالمو خدا واسم حفظ کنه دختر سه ساله مو نشه باز قحطیِ آب جانِ رباب! 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ چه روزای خوبی بود / واسه یه پدر مادر رقیه روو پای تو / توو آغوش من اصغر چی مونده از اون روزا / عزیزم به جز حسرت دیدی چشممون کردن / به چشمای بد لعنت کاش حسینم دخترت یه کمی هق هق کنه توو سکوته یکسره ترسم اینه دق کنه میمرم از اضطراب جانِ رباب! 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ خبر دارم از دردات / خبر داری از دردم؟ می بینی که چن روزه / با این رختا می گردم می دونم که این تیره / به چشمای معصومت می بینی که زنجیره / به دستای خانومت نمیگم واسه خودم عزیزِ من این غمه که جسارت می کنن به عروس فاطمه اینه دردِ بی حساب جانِ رباب! مشابه سبک زیر خوانده می‌شود .👇
. برگشت خیل قافله ، اما رباب ماند با اشک و آه و درد و غم بی‌حساب ماند در زیر سایبان نه ، که در زیر آفتاب با داغ طفل و با پسر بو تراب ماند تاراج شد عقیق سلیمان کربلا جای نگین خاتم او در رکاب ماند یک سال روضه خواند و ز چشمان اشکبار بر قبرِ لاله، ژاله و بوی گلاب ماند یک دشتِ تشنه مانده و یک شطِّ پُر ز آب او یک سوال داشت ولی بی جواب ماند یک جرعه آب کم شود از شط چه می شود؟ وجدان آب با گله اش در عذاب ماند .