eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.6هزار دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
مداحی آنلاین - سجده های طولانی - استاد عالی.mp3
3.42M
🎵 ⃟💛 🎐• . 🌱سلام بر سجده های تو و بلندای سجده گاهت که ماه و خورشید روی تاریکشان را از لمس نور آن روشن می کنند، و سلام برشکوه رکوع تو که کائنات در برابر عظمتش خضوع می‌کنند. . نَوایت را در نِے خواندَم؛ جانـ♡ـ گرفـت. •🎵 ⃟💛 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
‌ °✾͜͡👀 🙊 . . 💬 ‌‌یه بار داشتم با مسئول آموزش دانشگاهمون صحبت میکردم😌 خیلی هم باهاش رودرواسی داشتم! آدامسم گوشه دهنم بود؛ یهو وسط صحبتام آدامسه پرت شد رو میزش منم با خونسردی برش داشتم و ادامه دادم🤦‍♀ . . ''📩'' [ 513 ] سوتےِ قابل نشر و بفرستین •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾͜͡ 🍁 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
●•🌿☀️ || 🕗' به کرامات شما محتاجیم:) •🌼؛ دلم بہ‌ مِھرِ ٺو و آستانِ ٺو بند اسٺ👇🏻 🌿☀️| Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
‌‌‌Γ..🐹'' ⃝ 【'👼🏻' 】 خواهل جونم میتام بِجم هیلی دوشت دالم[❤️😍] اژ هدای مهلبون هیلی منونم ته بهم آجی ژیبایی هدیه داده[🎁😇] جلیه نتونی ها اجه لوزی تو همین ژیبا دلت جِلِفت[💔🙂] بدون هودم حاضلَم دونم را فدات تونم[❤️🥰] ـــــــ ـــ ‌ معمولا رابطه بین فرزندان بسیار پر از افت و خیز است ساعتی با هم بسیار خوب و دوستانه برخورد می کنند و ساعتی بعد با هم دعوا می کند و حتی کار به کتک کاری هم می رسد. در چنین زمان هایی وظیفه ی شما به عنوان والدین چیست ؟ دعوا، یکی از مزایای داشتن خواهر و برادر است، چنین کودکی قبل از ورود به جامعه، خواهر و یا برادری دارد که با او اختلاف سلیقه و اختلاف نظر دارد، چنین کودکی فهمیده است در بعضی مواقع باید واقعاً از آن چیزی که دوست دارد بگذرد یا حتی آن را با کسی شریک شود. پس باید سعی کند مشکلاتش را حل کند. بهتر است والدین به فرزندان خود اجازه رویارویی با این مشکلات را بدهند. . . اینژا گُردانِ کوشولوهاۍِ خوگشِلہ🤓👇🏻 ‌‌‌Γ..🐹'' ⃝‌‌‌ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
⃟🍂 ❳ . . ⃟ ⃟•💚 شاید اگر تو نیز به دریا نمی‌زدی🌊 ⃟ ⃟•💫 هرگز به این جزیره کسی پا نمی‌گذاشت!😎 ✍/ . . • ✋ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•💎 •🌾 بازنشر: •🖼 «1602» - اۍ‌برقِ‌خَندھ‌ھایت‌ازآفتاب‌خوش‌تر♡' ⃟🍁 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
≈|🌸|≈ ≈| |≈ . . (س): بهترین شما کسی است که در برخورد با مردم نرم تر و مهربان تر باشد و ارزشمندترین مردم کسانی هستند که با همسرانشان مهربان و بخشنده اند. دلال الامامه و کنزالعمال ، ج ‌7، ص 225 . . ≈|💓|≈جانے‌دوباره‌بردار، با ما بیا بہ پابــوس👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ≈|🌸|≈
∫°🍁.∫ ∫° .∫ . . ↻🌥↻دیروز کیـلومترهاااا دور شدھ ⇦😍⇨و امࢪوز روزی جدید با اهـداف نو برای محقق شدنـه که منتظـرِ تلاش و نگاه مثبـت توست دوسـتِ من😌🍃💕 صُبحِ اولیـن روز آبـان بخیـࢪ و خوشـے✋🏻🍀🧡 . . ∫°🌤.∫ یعنے ، تو بخندے و،دلم باز شود👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ∫°🍁.∫
◦≼☔️≽◦ ◦≼ 💜≽◦ . . و آن شعر محالی که هنوز با دو صد دلهره در حسرت آغاز توام چشم بگشای و مرا باز صدا کن که من از لهجه ی تو شاعر بشوم 🤗🦋✍🏻 . . ◦≼🍬≽◦ زنده دل‌ها میشوند از ؏شق، مست👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ◦≼☔️≽◦
•‌<💌> •< > . . 👰🏻°• عــروسی‌مان رنگ و بوی خاصی داشت. مسئول تالار بہ آقا مرتضی گفت: عروسی مذهبــی در این تالار زیاد برگــزار شده، اما عروسـی شما خیلی متفاوت بود... 📜°• برگہ هایی را کہ در آن احادیث و جملات بزرگان را نوشتہ بودیم، بین مهمــان‌ها توزیع کردیم 😍°• و جالب اینکہ عــده‌ای بہ ما گفتند: آن جملات، راه زندگی‌مان را عوض کرد..! 🌷شـهـیـد مـدافـع حـرم مـرتـضـی زارع . . •<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش ڪـاسه‌ےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻 •<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|•👒.| |• 😇.| . . آدم باید توی زندگیش یکیو داشته باشه که مثل چایی باشه☕️ هر روز و هر لحظه تازه و شگفت‌انگیز باشه💫 و حضورش توی تمام موقعیت‌ها لازم و آرامش‌بخش باشه☺️💜 . . |•🦋.|بہ دنبال ڪسے، جامانده از پرواز مےگردم👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal |•👒.|
‡🎀‡ ‡ ‡ . . میشه هم یڪ زن عفیف بودو هم فرزند و زندگی داشت ..↻⇩ هم آزادانه نخــــــ🧠ـــــبہ باشے✌️🏻. . . ‡💎‡چادرت، ارزش‌است، باورڪن👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ‡🎀‡
Narimani _Qadam Mizanam.mp3
25.07M
↓🎧↓ •| |• . . بھ خودت ببال 😌♡ بدان کھ میان عده‌ی ڪثیری لیاقت داشتـے کھ مدافع چـادرِ مادر باشی :) 🎤 . . •|💚| •صد مُــرده زنده مےشود، از ذڪرِ ( ؏)👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ↑🎧↑
•[🎨]• •[ 🎈]• . . خودت باش...😘 . . •[📱]• بفرمایید خوشگلاسیون موبایل👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal •[🎨]•
◉❲‌🌹❳◉ ◉❲‌ 💌❳◉ . . وقتی با من سخن می‌گویی تمام وجودم گوش می‌شوند (: و از تک تک کلمه‌هایت شعر می‌سازند . . 💙 . . ◉❲😌‌❳ ◉ چــون ماتِ ، دگر چہ بازم؟!👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ◉❲‌🌹❳ ◉
❢💞❢ ❢ 💌❢ . . [📖] رمان:《 》 [ ] _ در رو پشت سرت ببند با اشاره ی سر و دستش، بدون اینکه برگردد به من فهماند که متوجه شده و با ضربه ی محکمی در بسته شد. از صدای به هم خوردن در از جا پریدم و شدیدا صورتم جمع شد. انگار پتکی به سرم فرود آمد و اخمم تا نوک بینی ام کشیده شد و با دندان های روی هم فشرده چند تا فحش آبدار نثار افشین کردم که خنکی دلچسبی مرا به خودم آورد. پنجره باز بوده و باعث شده در محکم به هم کوبیده شود. بیچاره افشین... توی خانه انگار بمب ترکیده بود. تکه های باقیمانده ی چیپس و پفک و ظرف های پاره شده ی ماست و پوست و هسته ی میوه های نیم خور شده حال آدم را به هم میزد. مسابقه ی فوتبال بارسا و رئال را مگر میشد تنها دید؟ افشین و دار و دسته ی ارازل همراهش هرازگاهی مهمان آپارتمان من بودند. راستش را بخواهید چندان با آنها خوش نبودم اما توی دوران تنهایی و به عبارتی بی کسی از هیچی بهتر بودند. حوصله تمیزی نداشتم. ساعت از ۲ بامداد می گذشت. پاکت سیگارم را برداشتم و به بالکن اتاق خوابم پناه بردم. آپارتمانم طبقه ی پنجم بود و به عبارتی آخرین طبقه. از آپارتمان های خیلی بلند و شلوغ خوشم نمی آمد اما هر خانه ای که اجاره می کردم باید آخرین طبقه باشد و همیشه این را سر لوحه ی انتخابم قرار داده بودم. محله ای که به تازگی در آن ساکن شده بودم تلفیقی بود از بافت قدیمی و جدید. جدید آن که مسلما خانه های بازسازی شده بودند که به دست پیمانکاران و برج سازان مثل قارچ از گوشه و کنار بافت سنتی سر برآورده بودند و بافت قدیمی شاید متعلق بود به کسانی که نمیتوانستند از گذشته و خاطرات دورشان دل بکنند و راضی به تخریب نمیشدند. درست پشت آپارتمان یعنی روبه روی بالکن اتاق خوابم کوچه باغی بود که حتی یک آپارتمان در آن پیدا نمی شد. همه خانه های تک واحدی و حیاط های پر از درخت کهنسال و پنجره ها و ایوان هایی از جنس خانه ی مادربزرگه. همه خواب بودند و سکوت خاصی، بخصوص روی آن کوچه حاکم بود. درست رو به رویم به ارتفاع پنج طبقه پایینتر و در یکی از آن خانه های قدیمی صدای جیر جیر باز شدن پنجره ای مرا متوجه کرد که پُک محکمی به سیگارم بزنم و ناخودآگاه دقیق شوم به سمت صدا... [⛔️] ڪپے تنها‌باذڪرمنبع‌موردرضایت‌است. . . ❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #توبه_نصوح 》 [ #قسمت_اول ] _ در رو پشت سرت ببند با اشاره ی سر و د
❢💞❢ ❢ 💌❢ . . [📖] رمان:《 》 [ ] من اصلا شخص کنجکاوی نبودم. تا به خاطرم هست همیشه سرم توی لاک خودم بوده و دوست نداشته ام از محیط پیرامونم فراتر روم. شاید به این خاطر که دلم نمیخواست کسی توی زندگی خودم سرک بکشد. اما نمی دانم چرا امشب همه تن چشم شده بودم و اصرار داشتم از ماهیت شخصی که پشت آن پنجره ی فرسوده قرار داشت با خبر شوم؟! از همین فاصله می شد تشخیص داد که دختر جوانی توی آن تاریکی سرش را بلند کرده بود و به آسمان نگاه می کرد. لباسش را به خاطر نمی آورم و البته توی آن تاریکی سخت بود تشخیصش. فقط میدانم که روسری سفیدی به سر داشت. کمی بعد از در ایوان بیرون آمد و کمی خودش را کش آورد. مثل اینکه سجاده و چادر نمازی به دست داشت و مشغول پهن کردن سجاده و پوشیدن چادر شد. دختر به نماز ایستاد. چشم هایم از تعجب گشاد شد و ناخوآگاه قهقهه خنده ام بلند شد. _ دختره پاک زده به سرش... شایدم خواب نما شده... الآن چه وقت نمازه آخه؟! درست بود که از نماز به غیر از دولا راست شدن و پچ پچ کردن زیر لب کلمات عربی هیچ اطلاعی نداشتم اما به واسطه ی مساجدی که در محله های ساکن شده ام اذان میشنیدم می دانستم که این وقت شب وقت هیچ نمازی نبود. سری تکان دادم و زیر لب غرغر کردم: _ مردم دلشون به چه چیزایی خوشه. در بالکن را بستم و روی تختم ولو شدم. [⛔️] ڪپے تنها‌باذڪرمنبع‌موردرضایت‌است. . . ❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
✧「💚」✧ ✧「 🕗」✧ زائری دور از همه زوّار ، فکرش را بکن! گر چه رفتی بارها ؛ این بار ، فکرش را بکن:) ✧「🕊」✧ حتما قرارِشـــاه‌وگدا، هست‌یادتان👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ✧「💚」✧
«🍼» « 👼🏻» . . • شلاممم بر خادم‌العشقے ها لیــــباسَم بهِم میاااااد❔😌 میخوام بِلَم علوسی آجی جونم 🧕🏻❤️ مولودی خوان آوردننننن 🙈 اصن اوفــــــــــفــــــــــ👼🏻🤤 ما خوانوادگے همیشہ واسہ عروسیامون آخنگ ماخنگ نمیزاریم والا🙅🏻‍♂ ـــــــــــ ــ 🏷● ↓ لیباسَم = لباسم 😁 علوسی = عروسی 😁 آخنگ ماخنگ = اهنگ ماهنگ 😁 ــــــ ــ ‌[ یه نڪته‌⇩● قبول دارید ⁉️ ‌بچہ داری زمانی سخت میشود ڪہ ما دانش و توانایـےلازم براے پرورش فرزندانمان را نداریم ...❇️ میخواهیم بـے نقص باشیم و نمیدانیم ڪہ اشتباه کردن قسمتے از انسان بودن است . ⛔️ . . «🍭» گـــــردانِ‌زره‌پوشڪے‌👇🏻 «🍼» Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◖┋💍┋◗ ◗┋ 💑┋◖ . . را به روی زمین دیدم‌و👀°| شڪفتــم و گفتــــم😇°| کہ این فرشته براے من از بهشت رسیدھ 😌💕 . . ◗┋😋┋◖ چنان‌ ، در دلِ‌من‌رفتہ،ڪہ‌جان‌، در بدنۍ👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ◖┋💍┋◗
|. 🍁'| |' .| . . ⃟ ⃟•🖼 پشت هر پنجره باشم نظرم خیره به تو ست😌 ⃟ ⃟•👀 در نگاهم تو فقط منظره‌ی دلخواهی🍃 ✍/ |✋🏻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌|💛 |🔄 بازنشر: | 🖼 «1603» . . |'😌.| عشق یعني، یڪ رهبر شده👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal |.🍁'|
∫°🍁.∫ ∫° .∫ . . .•{🌳💚}•اگࢪ مے خواهے یک صبح عالے داشته باشی، •{✨🌛} •روز خود را با یڪ دعا به پایان برسـان •‌{🌺🤲🏻}• و صـبحِ خود را با یک دعـا آغـاز ڪن. 🍃🦋سلاااااااااااام صـبــح بخـیـࢪ🦋🍃 . . ∫°🌤.∫ یعنے ، تو بخندے و،دلم باز شود👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ∫°🍁.∫
≈|🌸|≈ ≈| |≈ . . تـࢪدیـد نڪن تصـوࢪش هـم زیبـاست… ایـوان حســن عجب صفـایے داࢪد :)✨ 💚 🌸 . . ≈|💓|≈جانے‌دوباره‌بردار، با ما بیا بہ پابــوس👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ≈|🌸|≈
◦≼☔️≽◦ ◦≼ 💜≽◦ . . |🙄| من ڪه هیچ |🍂| ولی پاییز شده، و جیب‌هایم، بهانه‌یِ دست‌هایت را می‌گیرند... 😇🧡 . . ◦≼🍬≽◦ زنده دل‌ها میشوند از ؏شق، مست👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ◦≼☔️≽◦
•‌<💌> •< > . . «🍽» تا اومدم دست بہ ڪار بشم سفره رو انداختہ بود. یہ پارچ آب ، دو تا لیوان و دو تا پیش دستی گذاشتہ بود سر سفره. نشستہ بود تا با هم غذا رو شروع ڪنیم. «🥣» وقتی غذا تموم شد گفت: الهی صد مرتبہ شڪر، دستت درد نڪنہ خانوم؛ تا تو سفره رو جمع میڪنی منم ظرف‌ها رو میشورم. «😢» گفتم: خجالتم نده، شما خستہ‌ای تازه از منطقہ اومدی، تا استراحت ڪنی ظرف‌ها هم تموم شده. «😅» نگاهی بهم انداخت و گفت: خدا ڪسی و خجالت بده ڪہ میخواد خانومشو خجالت بده. منم سرمو انداختم پایین و مشغول ڪار شدم. 🌷 شــهــیــد مــدافع حــرم حســن شــوکت‌پــور . . •<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش ڪـاسه‌ےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻 •<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal