°✾͜͡👀 #سوتے_ندید 🙊
.
.
💬 من اون اولا كه نامزد كردم هفته بعد از
عقد رفتم خونه پدر شوهرم؛ بعد بچه جاريم
از مدرسه اومد گفت زن عمو تكليفمو انجام بده
باهام... منم انجام دادم😌
٢ روز بعدش تو جمع جلو خود جاريم گفت
مامانم گفته چرا تكليفتو دادي اون زن عمويِ
خود شيرينت انجام بده كلي هم اَداتو در آورد
مامانم😂😂😂
.
.
''📩'' #ارسالے_ڪاربران [ 523 ]
سوتےِ قابل نشر و #مذهبے بفرستین
•⊰خاڪے باش تو خندیدنــ😅✋⊱•
°✾͜͡ ❄️ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
#خادمانه | #شگفتانه
❤️ هم اکنون در پویش گل برای گل شرکت کنید
👌 به قید قرعه به برگزیدگان از سوی حرم مطهر رضوی هدیه متبرک تقدیم می گردد
🔺 برای شرکت در این پویش فقط
کافیه یکی از دوتا کار زیر رو انجام بدید:
1- روی سر مادرتون گل بریزید و
از لحظه گل ریختن فیلم بگیرید
2- یک جمله محبت آمیز برای مادرتان بنویسید و اسکرین شات(عکس از صفحه گوشی) آن را برای ما بفرستید.
🔹 برای شرکت در این پویش حتماعکس و
ویدئو خود را به همراه شماره موبایلتون،
به آیدی زیر بفرستید:
- پل ارتباطی 👇
@hamyaranrazavi
⌛️مهلت ارسال ویدئو و اسکرین ها:
سالروز میلاد حضرت زهرا(س)
#بسمالله☺️✋
#پویش_گل_براے_گل💐
🎁| Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
eshghe-ali-khosh-oomadi.mp3
3.33M
↓🎧↓
•| #ثمینه |•
.
.
#حاج_محمود_کریمی🎙
حضرتحیدربهنامفاطمهحساسبود
خلقتازروزازلمدیونعطریاسبود
.
.
•|💚| •صد مُــرده زنده مےشود،
از ذڪرِ #یاحسیــــــــــــن ( ؏)👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
↑🎧↑
•[🎨]•
•[ #پشتڪ 🎈]•
رویا پرداز باش...😍
•[📱]• بفرمایید خوشگلاسیون موبایل👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•[🎨]•
◉❲🌹❳◉
◉❲ #همسفرانه 💌❳◉
.
.
مادر بزرگم همیشه میگه:
"خدا بدون احوال پُرست نذاره"
ازش میپرسم حالا چرا این دعا؟
میگه: نمیدونی چقدر قشنگه که یکی توی سرشلوغیهای روزانهش به یادت باشه و با یه احوالپرسی ساده هم حال خودشو خوب کنه، هم حال تورو :))
.
.
◉❲😌❳ ◉ چــون ماتِ #تــوام، دگر چہ بازم؟!👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◉❲🌹❳ ◉
عاشقانه های حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》 [ #قسمت_هفتادوچهارم] ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ _ فاطمه م
❢💞❢
❢ #عشقینه 💌❢
.
.
[📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》
[ #قسمت_هفتادوپنجم ]
سوار ماشین فاطمه شدیم و به راه افتادیم :
فاطمه یه سوال؟!
خندید :
تو فقط سوال بپرس هاا
کمی مکث کردم :
آقای نواب از کِی روستای شماست ؟!
حواسش معطوف ترافیک نزدیک شب تهران بود :
اوووم ، از همون اول استخدامش اومد روستای ما ، همون ۸ ،۹ سال پیش ، در عرض همون یکی دو سال هم،چنان با مهدی صمیمی شدن که نگو و نپرس ! بعدش هم کلا موندگار شد تو بیش مله.
_ وااا تو شهر خودشون یه مدرسه نیست
واسه این؟!
خندید :
امان از دست تو ! چه طلبکار هم هست ، چرا نباشه تو شهر به اون قشنگی ! خودش میخواد تو روستا باشه!
نتوانستم جلوی زبانم را بگیرم :
خله به خدا!
هم خنده اش گرفته بود
هم سعی داشت برایم اخم کند :
زشته به خدا !
_ حالا اهل کجا هست این آقای فداکار ؟!
چشم غره ای همان پشت فرمان برایم رفت :
با اجازتون اهواز
ابرویم را بالا دادم :
تا حالا نرفتم ولی تعریفش رو زیاد شنیدم
نگاهش خیره انگشتر در دستش شد :
خیلی شهر قشنگیه!
_ بیخیال بحث این آقا رو ، تو آهنگ گوش میدی خانووم؟!
چنان با حوصله رانندگی می کرد در این شلوغی که حرصم را در می آورد :
به عرض مبارک شما برسونم که بله ولی نه هر آهنگی ، من زیادی حساسم رو محتوا و ریتم
کیفم را روی صندلی عقب قرار دادم :
اوووو!
بعد هم خم شدم و ظبط را روشن کردم ، نوای قشنگی به گوش رسید
فاطمه لبخند تلخی زد :
مهدی عاشق این آهنگ بود!
" باور نکن تنهایی ات را ...
من در تو پنهانم ...
تو در من ...
از من به من نزدیک تر تو ...
از تو به تو نزدیک تر من ..
دل تاب تنهایی ندارد ...
باور نکن تنهاییت را ...
هر جای این دنیا که باشی...
من با توام تنهای تنها ...
من با توام هر جا که هستی ..
حتی اگر با هم نباشیم..
حتی اگر یک لحظه ، یک روز ..
با هم در این عالم نباشیم ..""
#نویسنده_سنا_لطفی
[⛔️] ڪپے تنهاباذڪرمنبعموردرضایتاست.
.
.
❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
عاشقانه های حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》 [ #قسمت_هفتادوپنجم ] سوار ماشین فاطمه شدیم و به ر
❢💞❢
❢ #عشقینه 💌❢
.
.
[📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》
[ #قسمت_هفتادوششم ]
آرام جلوی خانه مان پیاده شدم
و به طرف فاطمه برگشتم:
مرسی فاطمه جان
لبخند خسته ای روی لب هایش نشست :
کاری نکردم که ، صوت ها رو گوش بده لطفا ،
فرصت دونستن رو از خودت نگیر!
جمله آخرش ماتم کرد!
من قبلا این جمله را شنیده بودم ،
این توصیه دلسوزانه را ...یادم آمد ! نواب در آخرین دیدار سفارش کرده بود و من زیاد جدی نگرفته بودمش.نفس عمیقی کشیدم ، من در این راه فاطمه را داشتم ، نورا را و خانم دکتر چشم عسلی و پر انرژی را و حتی جناب فداکار را !
انگار یکدفعه تردید های میان قلبم پر کشید!
برای فاطمه دست تکان دادم و راهی خانه شدم، برای شام دور میز جمع شدیم ، مادرم کمی گرم تر شده بود اما سکوت پدرم هنوز پایدار بود !
جو سرد خانه اذیتم می کرد ، خدا لعنت کند باعث و بانی اش را ، صدایی از درونم بلند شد :
"یعنی تو بی تقصیر بودی؟!
برای خودم شانه بالا انداختم
بی تقصیر نیستم و همین دیوونم میکنه !"
بعد شام تشکر کردم و راهی اتاقم شدم ، با دیدن گوشی ام روی پاتختی ، روی تختم شیرجه رفتم و گوشی در دست گرفتم .
با ذوقی عجیب نت را وصل کردم و اول سراغ پیام های فاطمه رفتم کلی ویس بود ، همه را دانلود کردم تا در اسرع وقت گوش کنم .
بعد هم اینستاگرامم را باز کردم اولین چیزی که سر زدم ، پیام نواب بود.
《سلام
جوابتون رو با نقل قولی از حاج آقا پناهیان می دم
کودکی و بسیاری از حالات با صفای آن الگویی برای کمال انسان است ، از دست دادن صفای دوران کودکی مانند بیرون رانده شدن از بهشت برای حضرت آدم است ،
خب مطمنا همون حالت نمی مونه ولی میشه اون روحیه رو زنده نگه داشت که تنها راهش ایمان به دانسته هاست
امیدوارم جواب سوالتون رو گرفته باشین ،
یا علی مدد 》
#نویسنده_سنا_لطفی
[⛔️] ڪپے تنهاباذڪرمنبعموردرضایتاست.
.
.
❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
「💚」◦
◦「 #قرار_عاشقی 🕗」
.
از لحـاظ روحے نیـاز دارم
امـام رضـا ع بگـه پاشـو بیـا حـرم
ببیـنم با خـودت چـیکار کـردے؟!🙂
#گنبدبرفے❄️
.
◦「🕊」
حتما قرارِشـــاهوگدا، هستیادتان👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
「💚」◦
«🍼»
« #نےنے_شو 👼🏻»
.
.
هانوما ، اقاهون😃
داله دِدای اژان میآد
بدوهین نماژ🏃♀
که دیل شه
میسه لیوو سیرینِ تلح🙁
🏷● #نےنے_لغت↓
دِدا:صدا
لیوو:لیمو
ــــــــــــــــــــــــــــــ♡ــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰آیا اخیرا..
این ۱۰ جمله را به فرزندان خود گفتهاید؟
۱)دوستت دارم!
۲)من به تو افتخار میکنم!
۳)تو را در کارهایی که میخواهی
در زندگیات انجام دهی حمایت میکنم.
۴)من به تو اعتقاد دارم.
۵)متاسفم (وقتی اشتباه میکنید
آن را قبول کنید.)
۶)تو آدم خوبی هستی!
۷)اینکه پدر یا مادر خود را
دوست داشته باشی خوب است.
۸)من تورا قبول دارم!
۹)منظور من این نبود.
۱۰)تو مهم و خاص هستی!
.
.
«🍭» گـــــردانِزرهپوشڪے👇🏻
«🍼» Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◖┋💍┋◗
◗┋ #همسفرانه 💑┋◖
.
.
|🌨| باران و باد و برف و زمستان بهانه اند
|☃| این خانه را نبودن تو سرد می کند...!
#آغوشتوبرامکافیه🤗😜
.
.
◗┋😋┋◖ #ٺـــــو چنان ،
در دلِمنرفتہ،ڪہجان، در بدنۍ👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◖┋💍┋◗
|. ❄️'|
|' #آقامونه .|
.
.
⌈ گل یخِ زمستانِ تو هستم❄️
اسیر ناز چشمان تو هستم☺️
مرا برگیر دَربَر، ایجانم ایدوست😌
که من مشتاقِ دیدارِ تو هستم💚⌋
|✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_ای
|💛 #سلامتےامامخامنهاۍصلوات
|🔄 بازنشر: #صدقهٔجاریه
|🖼 #نگارهٔ «1681»
.
.
|'😌.| عشق یعني، یڪ #علي رهبر شده👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|.❄️'|
kesa-hadadiyan_0.mp3
2.09M
🖤'
#خادمانه | #ثمینه
• شب سیوهشتم چلھے حدیث ڪساء •
+درد و دل و حاجترواییهاتون:
@Daricheh_khadem
#ختم_چهل_روزه
#التماس_دعا
#حاجتروابشید💚
- عالَمبھفَداےچادرخاڪےتو، یازهرا👇
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
🖤'
∫°⛄️.∫
∫° #صبحونه .∫
👀واز تو میپرسند:
زیبایی را کجا میشود یافت؟
به آنها بگو:
"در چهره آنانکه از خدا حیا میکنند..."🦋🌈
∫°🌤.∫ #صبح یعنے ،
تو بخندے و،دلم باز شود👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
∫°⛄️.∫
◦≼☔️≽◦
◦≼ #مجردانه 💜≽◦
.
.
عابرے گفت :🚶🏻♀
ڪہ صبـح تو ےِ دیـوانہ بخیـر ! 🌤
گفتمش :
او ڪہ نباشـد
تو بگو خیـر ڪجاسـت ؟ 🍃
.
.
◦≼🍬≽◦ زنده دلها میشوند از ؏شق، مست👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◦≼☔️≽◦
•<💌>
•< #همسفرانه >
.
.
°🤒° دست ڪاظم را گـچ گرفته بودند، باید در بیمـارستان استراحت میڪرد؛ اما فرار ڪرده بود.
°⚒️° به هر ترتیبی بود با قندشڪن و قیچی گچ دستش را باز ڪردیم. نرسیده آماده رفتن بود، عملیــات داشتند.
°🥾° ڪمرش درد میڪرد و نمیتوانست بنشیند و بند پوتیـنهایش را ببنـدد. یڪی را به زور خودش بست و دیگــر؎ را من.
°😊° در حالی ڪه سرش پایین بود و به گرههایی ڪه میزدم، نگاه میڪرد، گفت: اجر این جهــاد برا؎ شماهایی ڪه همسـرتان را با دست خودتان راهی جهــاد میڪنید هست. همین ڪه ما از بابت خـانه و زندگی خیـالمان راحت است مدیـون شماییم.
°😭° دیگر بغــض مجـالی نمیداد ڪه جوابش را بدهم.
🌷شـهـیـد دفاع مقدس #کاظم_نجفی_رستگار
•<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش
ڪـاسهےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻
•<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‡🎀‡
‡ #ریحانه ‡
#سوپرایزبرایاوندنیا😄🧨
..یڪ شخصۍ گفت:
الله اڪبر.
..وبعدش دوباره گفت:
لااله الله محمدرسول الله.
..وبازهم گفت:
سبحان الله وبحمد
سبحان الله العظیم.
..ودوباره گفت:
لااله الا انت سبحانڪ
انی ڪنت من الظالین.
این شخص ۷۰۰۰۰ هزار نیڪی
بدست آورده است.
این شخص شما هستین.
به همین راحتۍ👌🏻🦋
#استوری_روز_زن
#مبارکتون_باشه😁
#نشر=صدقه جاری
‡💎‡چادرت،
ارزشاست، باورڪن👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
‡🎀‡
|•👒.|
|• #مجردانه 😇.|
.
.
آنچه دختران و پسران مجرد باید بدانند ...👇
⭕️به هیچ وجه به طرف مقابل قول
ازدواج برای ماهها یا سالهای آینده ندهید❌
زیرا ⬇️
👈هیچ گونه تضمینی بر ادامه زندگی انسان و عمل به این گونه قولها وجود ندارد.
👈به طور معمول با گذشت زمان🕰
شرایط و ملاکهای افراد تغییر میڪند🙃
و گاهی عوامل غیرارادی مثل
مثبت بودن آزمایش➕
عدم رضایت خانواده⛔️ و ...
مانعی برای عمل به
قول و قرار میشود😔
و در نتیجه منجر به
سرخوردگی😣
افسردگی😞
احساس شکست😓
ازدواج گریزی🙅♀
نفرت از مردان در دختر👀
انتقام جویی⚔
و ... میشود.
👈انتظار و صبرڪردن بر قولی ڪه
معلوم نیست عاقبتش چه میشود
باعث هیجانات روحی🤯
و جلوگیری از رشد برای دو طرف❌
بخصوص دختر خانم را دارد.
#آرامش
#ازدواج_موفق
#روز_مادر
.
.
|•🦋.|بہ دنبال ڪسے،
جامانده از پرواز مےگردم👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|•👒.|
∫°🍊.∫
∫° #ویتامینه .∫
.
.
✍ یڪے از اصول مهم همسردارے
این است ڪه رفتار و گفتار ما باعث
تحقیر همسرمان نشود چرا ڪه عامل
مهمے در سرد شدن رابطه زن و شوهر
است.❣
📍از مصادیق تحقیر همسر، شوخےهاے
نامناسب مخصوصاً در جمع، تمسخر او با
تغییر صدا و اشاره و یا بےاحترامے کردن
به اوست.°•🌿•°
.
.
∫°🧡.∫ #ما بہ غیر از #تو نداریم، تمناے دگر👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
∫°🍊.∫
°✾͜͡👀 #سوتے_ندید 🙊
.
.
💬 سلااام. ما تو کادر مدرسمون یه خانومی
هست که یه تیکه کلام داره و بعد هر جمله
امری ازش استفاده میکنه اونم اینه که
"باشه مامان بمیره برات؟😂"
آنقدر از این کلمه استفاده کرده که وقتی
میاد همه میگن عه مامان بمیره اومد😐
آقا من یه بار با این خانوم کار داشتم
اسمشو یادم رفت ناخودآگاه با صدای خیلی
بلند از ته راهرو به یه طبقه بالاتر داد زدم
"خانومه مامان بمیرههه لطفا یک لحظه بیاید
پایین:)" کل مدرسه رفت هوا و از خجالت
مثل تُرُبچه قرمز شده بودم😂😭
از اون موقع دیگه به جای مامان بمیره
میگه "باشه مادر؟🧕"
.
.
''📩'' #ارسالے_ڪاربران [ 524 ]
سوتےِ قابل نشر و #مذهبے بفرستین
•⊰خاڪے باش تو خندیدنــ😅✋⊱•
°✾͜͡ ❄️ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
Mahmoud Karimi - Madar Darya.mp3
3.93M
↓🎧↓
•| #ثمینه |•
.
.
#حاج_محمود_کریمی🎙
شیر مادر مهر حیدر را به جانم ریخته
تـا قیـامت قدردان این عطـای مـادرم
.
.
•|💚| •صد مُــرده زنده مےشود،
از ذڪرِ #یاحسیــــــــــــن ( ؏)👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
↑🎧↑
•[🎨]•
•[ #پشتڪ 🎈]•
من رویاهایم را زندگی میکنم🥰
•[📱]• بفرمایید خوشگلاسیون موبایل👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•[🎨]•
◉❲🌹❳◉
◉❲ #همسفرانه 💌❳◉
.
.
•عشق زیباست
اگر یار حسینی باشد💚•
#یارامامحسینیمن☺️
.
.
◉❲😌❳ ◉ چــون ماتِ #تــوام، دگر چہ بازم؟!👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◉❲🌹❳ ◉
💛✨
#خادمانه
او آمـده
تا نیمـهے حـیدر شـود کامـل😌
محمدجوادمهدوی
#مـیلادحضرتمـادرس😍
🎈| Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
✨💛
عاشقانه های حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》 [ #قسمت_هفتادوششم ] آرام جلوی خانه مان پیاده شدم
❢💞❢
❢ #عشقینه 💌❢
.
.
[📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》
[ #قسمتهفتاوهفتم ]
بدون پلک زدنی خیره متن پیامش بودم ،با پیج دومم پیام داده بودم که عکسی از خودم نداشت و فقط عکس هایی از طبیعت و امکانی بود که خودم گرفته بودم مطمنا برای همین جوابم را داده بود ، وگرنه نوابی که من می شناختم اهل یک کلام حرف زدن غیر ضروری با نامحرم نبود.
همان چند جلسه پرسش و پاسخ هم در مکان های عمومی، به دور از نگاه و کلام اضافی و با کلی کلافگی او گذشته بود.
دلم می خواست تمام پیجش را زیر و رو کنم اما به بعد موکولش کردم ،فعلا کار مهم من رها شدن از این بودن و نبودن ها بود؛ولی نگاهی گذرا به استوری های موجود در پیجش کردم ، آخرین استوری اش مربوط به سه روز پیش بود.
*کسی می تواند از سیم خاردار دشمن عبور کند که از سیم خاردار نفس خود عبور کرده باشد *
دوباره مرا میخکوب کرد متن استوری اش !
سیم خاردار نفس چه صیغه ای بود ؟!
دفترچه ای از داخل کتابخانه برداشتم ، در صفحه اولش با خودکار رنگی اولین سوال را نوشتم :
سیم خاردار نفس یعنی چه ؟!
بعد هم گوشی را کنار گذاشتم و چشمانم آرام روی هم سقوط کرد وقتی انقدر عطش دانستن درونم بود ، خواب بی معنی بود اما من ریحانه بودم کسی که در بدترین شرایط هم از خوابش نمی توانست بگذرد ! گوش کردن به صوت ها بماند برای فردا که کلاسی هم نداشتم .
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
اولین صوت رو دانلود کردم ، صدایش روح بخشید به اتاق سرد و ساکتم!
《بسم الله الرحمن الرحیم
و به نستعين و انه خیر ناصرا و معین
خب جلسه اول ، بخش اول ،
با یه مثال بنده حرف هام رو شروع میکنم ...
ما میاییم یه وسیله ای رو خریداری می کنیم ،
اولین جایی که برای استفاده کردن ازش مراجعه می کنیم ؛دفترچه راهنماست و دوم افرادی که قبلا تجربه داشتند.
ما حالا بیاییم سراغ دینمون!
آیا تمامی ما ها قرآن رو یه دور کامل همراه معنی خوندیم؟! دفترچه راهنمای دین هم ، همون قرآنه خوب افراد تازه مسلمان شده رو دیدین ؟!
همه اول رجوع کردند به قرآن و زمانی که شناختنش مسلمون شدند،حالا ما هایی که خیلیییی ادعا داریم چقدر قرآن خوندیم؟! اصلا چقدر بهش عمل می کنیم؟! تو دانشگاه های معتبر جهانی از راهکار های قرآن استفاده می کنند از امور شهروندی بگیر تا زندگی شخصی و رفتار های اجتماعی!
حالا ما هایی که ادعا داریم ،تو کشور اسلامی زندگی می کنیم کدوم از رفتار هامون مال إسلامه؟! انقدر دروغ و کلاه برداری و غیبت و خیانت و بیکار موندن و...تو دین ما آیا رواست؟!
یه وقت زشت نباشه قرآن هامون تو طاقچه خاک میخوره ولی گوشی و موسیقی فلان بند از قلم نمی افته ؟!چی بهتر از قرآن که آرامش مطلقه !
وضو بگیریم و بریم سمتش..》
صوت اول قطع شد ، هندزفری را در آوردم و نگاهم خیره ماند روی دفترچه؛ با این وضع ادامه دادن به این صوت ها امکان پذیر نبود ، اول باید می رفتم سمت آرامش مطلقی که نواب گفته بود .
#نویسنده_سنا_لطفی
[⛔️] ڪپے تنهاباذڪرمنبعموردرضایتاست.
.
.
❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
عاشقانه های حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》 [ #قسمتهفتاوهفتم ] بدون پلک زدنی خیره متن پیامش
❢💞❢
❢ #عشقینه 💌❢
.
.
[📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》
[ #قسمتهفتادوهشتم ]
مقابل آینه روشویی ایستادم ، آخرین باری که وضو گرفته بودم کی بود ؟! اصلا یادم مانده چگونه وضو می گرفتم ؟!
بغضم گرفت ، درد داشت این فراموش کردن ،
برای اینکه مطمئن شوم سری به نت زدم ، با دستان لرزان تایپ کردم
^نحوه وضو گرفتن ^
با نگاهی سرسری ، دوباره سراغ روشویی رفتم ، به آرامی وضو گرفتم ،ناگهان سرم را بلند کردم من داشتم چه می کردم ؟!
می رفتم سراغ همان قرآنی که با خدایش قهر بودم ؟!
یاد حرف های نواب که افتادم کمی مکث کردم،
صدایش ادغام شده با صدای فاطمه در گوش هایم پیچید ...
برای اینکه صدای مخالف را قطع کنم گفتم
/ مثل یه داستان میخونمش همین /
مقابل کتابخانه اتاق کار پدرم ایستادم ،
دستی به قرآنی که سبز رنگ بود کشیدم ،
تردید داشتم اما برداشتم ،نمیدانم خجالت برای چه بود این وسط؟!
روی مبل نشستم ، دستی رویش کشیدم
(یه وقت زشت نباشه قرآن هامون تو طاقچه خاک میخوره ولی گوشی و موسیقی فلان بند از قلم نمی افته ؟! )
با سوره حمد شروع کردم ، معنی آیه پنجمش را دوباره خواندم *پروردگارا ، تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری میجوییم*
نگاهی به شمعدانی های دور حوض در حیاط کردم
یعنی تنها پناه و یاری رسان اوست ؟!
با آیه آخر دلم لرزید و چشمانم پر شد !
*ما را به راه راست هدایت کن
راه کسانی که به آنان نعمت دادی ، نه کسانی که مورد غضب واقع شده اند و نه گمراهان*
سراغ دفترچه رفتم و دومین سوال را نوشتم :
منظور از کسانی که نعمت به آنها داده شده است کیست؟!
تا خود عصر که مادرم بیاید ، غرق در کتاب آسمانی بودم ، همان کتاب داستانی که نامیده بودمش!
بقره و آل عمران را هم تمام کردم .
هر دو سرشار بودند از آیه آیه توحید،معاد و احکام اسلامی ،جرعه جرعه سیراب شدم از وحدانیتش!
نکته برداری کردم و در کنارش سوال هایم را در دفترچه ردیف کردم، بعضی هایشان را هم در نت جستجو کردم ،اما هنوز اول راه بودم.
#نویسنده_سنا_لطفی
[⛔️] ڪپے تنهاباذڪرمنبعموردرضایتاست.
.
.
❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
「💚」◦
◦「 #قرار_عاشقی 🕗」
.
ای جانپناه زندگیام،
روزهای سخت
پر میزنم فقط
سوی صحن و سرای تو...
📸معصومهساداتحسینے
.
◦「🕊」
حتما قرارِشـــاهوگدا، هستیادتان👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
「💚」◦