🟡حکمت ۳۱ نهج البلاغه (ارکان ایمان و کفر و شرک) قسمت سوم
💠 و الْعَدْلُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلَى غَائِصِ الْفَهْمِ وَ غَوْرِ الْعِلْمِ وَ زُهْرَةِ الْحُكْمِ وَ رَسَاخَةِ الْحِلْمِ؛
فَمَنْ فَهِمَ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ
وَ مَنْ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ صَدَرَ عَنْ شَرَائِعِ [الْحِلْمِ] الْحُكْمِ
وَ مَنْ حَلُمَ لَمْ يُفَرِّطْ فِي أَمْرِهِ وَ عَاشَ فِي النَّاسِ حَمِيداً.
🟢و عدالت را چهار شعبه است:
✅فهمى كه به عمق چيزها رسد
✅ و علمى كه حقايق را دريابد
✅و داورى كردنى نيكو
✅و راسخ بودن در بردبارى.
▫️آنكه نيكو فهم كند به عمق دانايى رسد
▫️و هر كه به عمق دانايى رسد، از آبشخور احكام دين سيراب بيرون آيد
▫️و هر كه بردبارى را شعار خود سازد، در كارها تقصير ننمايد و در ميان مردم، ستوده زيست كند.
💠حکمت ۳۱ نهج البلاغه (ارکان ایمان و کفر و شرک) قسمت چهارم
🟢 و الْجِهَادُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ:
عَلَى الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ
وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ
وَ الصِّدْقِ فِي الْمَوَاطِنِ
وَ شَنَآنِ الْفَاسِقِينَ؛
فَمَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ شَدَّ ظُهُورَ الْمُؤْمِنِينَ
وَ مَنْ نَهَى عَنِ الْمُنْكَرِ أَرْغَمَ أُنُوفَ [الْمُنَافِقِينَ] الْكَافِرِينَ
وَ مَنْ صَدَقَ فِي الْمَوَاطِنِ قَضَى مَا عَلَيْهِ
وَ مَنْ شَنِئَ الْفَاسِقِينَ وَ غَضِبَ لِلَّهِ غَضِبَ اللَّهُ لَهُ وَ أَرْضَاهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ.
🟡جهاد را نيز چهار شعبه است:
امر به معروف
و نهى از منكر
و پيكار در راه دين
و دشمنى با فاسقان.
پس، هر كه امر به معروف كند، مؤمنان را پشتيبانى نيكوست
و هر كه نهى از منكر نمايد، بينى منافقان را بر خاك ماليده
و هر كه در راه خدا پيكار كند، آنچه را بر عهده داشته به جاى آورده
و هر كه با فاسقان دشمنى كند و براى خدا خشمگين شود، خدا را در روز جزا خشنود ساخته است.
#نهجالبلاغه
▫️وَلاَ تَرُدَّ عَلَى النَّاسِ کُلَّ مَا حَدَّثُوکَ بِهِ، فَکَفَى بِذَلِکَ جَهْلاً.
🟠و (نيز) تمام آنچه را مردم براى تو نقل مى کنند؛ تکذيب مکن، زيرا اين کار براى نادانى تو کفايت مىکند.
✍ جمله «لا تَرُدَّ ...» در واقع ناظر به نهى از افراط و تفريط است، از يک سو انسان نبايد آن قدر خوش باور باشد که هرچيزى را که مىشنود؛ بپذيرد و همه جا نقل کند و از سوى ديگر نبايد آن قدر ديرباور و داراى سوء ظن باشد که هرچه را مى شنود؛ در آن ترديد کند که اوّلى سبب اشاعه کذب و دومى نشانه جهل است.
📘#نامه ۶۹
🟢حکمت ۳۱ نهج البلاغه (ارکان ایمان و کفر و شرک) قسمت پنجم
وَ الْكُفْرُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ: عَلَى التَّعَمُّقِ وَ التَّنَازُعِ وَ الزَّيْغِ وَ الشِّقَاقِ؛ ف
َمَنْ تَعَمَّقَ لَمْ يُنِبْ إِلَى الْحَقِّ
وَ مَنْ كَثُرَ نِزَاعُهُ بِالْجَهْلِ دَامَ عَمَاهُ عَنِ الْحَقِّ
وَ مَنْ زَاغَ سَاءَتْ عِنْدَهُ الْحَسَنَةُ وَ حَسُنَتْ عِنْدَهُ السَّيِّئَةُ وَ سَكِرَ سُكْرَ الضَّلَالَةِ وَ مَنْ شَاقَّ وَعُرَتْ عَلَيْهِ طُرُقُهُ وَ أَعْضَلَ عَلَيْهِ أَمْرُهُ وَ ضَاقَ عَلَيْهِ مَخْرَجُهُ.
كفر را چهار پايه است: كنجكاوى بيهوده و خصومت كردن و انحراف از حق و دشمنى ورزيدن.
كسى كه در كارها بيهوده كنجكاوى كند، به حق نرسد.
هر كه به سبب نادانى به خصومت پردازد، همواره ديدهاش از ديدن حق نابينا باشد
و هر كه از حق منحرف گردد، نيكى را بدى انگارد و بدى را نيكى پندارد و به باده گمراهى مست شود
و هر كه دشمنى ورزد، راههايش ناهموار و پر وحشت گردد و كارش دشوار شود و راه بيرون شدن بر او بسته ماند.
7.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غلط میکنی قانون رو قبول نداری تو مجری قانونی نه قانونگذار...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزی دری را آتش زدند تا نسلی را بسوزانند...
اما الان...
🟢حکمت ۳۱ نهج البلاغه (ارکان ایمان و کفر و شرک) قسمت ششم
👈و الشَّكُّ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلَى التَّمَارِي وَ الْهَوْلِ وَ التَّرَدُّدِ وَ الِاسْتِسْلَامِ؛ فَمَنْ جَعَلَ الْمِرَاءَ دَيْدَناً لَمْ يُصْبِحْ لَيْلُهُ وَ مَنْ هَالَهُ مَا بَيْنَ يَدَيْهِ نَكَصَ عَلى عَقِبَيْهِ وَ مَنْ تَرَدَّدَ فِي الرَّيْبِ وَطِئَتْهُ سَنَابِكُ الشَّيَاطِينِ وَ مَنِ اسْتَسْلَمَ لِهَلَكَةِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ هَلَكَ فِيهِمَا.
💠شك را نيز چهار شعبه است: جدال بيهوده و هول و هراس و دودلى و تسليم.
▪️هر كه جدال را عادت خود سازد شبش به روز بدل نگردد
▪️و هر كه از كارهايى كه در پيش دارد بترسد، واپس ماند و به مقصود نرسد
▪️و هر كه به ترديد و دودلى گرفتار آيد، پس سپر سمهاى شياطين شود
▪️و هر كه به تباهى دنيا و آخرت تن در دهد، هم در دنيا هلاك شود و هم در آخرت.
✅[قال الرضي [رحمهالله الله تعالى] و بعد هذا كلام تركنا ذكره خوف الإطالة و الخروج عن الغرض المقصود في هذا الكتاب].
➖سید رضى گويد: پس از اين كلامى است، كه ما از ذكر آن خوددارى كرديم از بيم به درازكشيدن سخن و خارج بودنش از موضوع ما.