2.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 باور میکنید ۱۰۰ سال از این اجراهای بینظیر میگذرد؟
🎞 این باستر کِیتون افسانهای، این لعنتی جذاب‼️
🆔 @Axe_zirkhakii ✔️JOIN
📸کانال عکسها و فیلمهاے قدیمے📽
7.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 بخشی ازسکانسی سریال پاورچین
📽 انتقاد رییس اداره از کارمندان
بازی مهران مدیری، جواد رضویان، سعیدپیردوست، ساعدهدایتی، وحیدمهین دوست
هدایت شده از عکسهاے زیرخاکے
لحظه پیوستن ایران به سازمان ملل متحد به عنوان پنجاه و یکمین عضو این سازمان، 15 مهر 1333 خورشیدی...
🌹 ۱۵ مهر زادروز سهراب سپهری🌹
▪️ساده رنگ
آسمان، آبیتر،
آب، آبیتر.
من در ایوانم، رعنا سر حوض.
رخت میشوید رعنا.
برگها میریزد.
مادرم صبحی میگفت: موسم دلگیری است.
من به او گفتم: زندگانی سیبی است، گاز باید زد با
پوست.
زن همسایه در پنجرهاش، تور میبافد، میخواند.
من «ودا» میخوانم، گاهی نیز
طرح میریزم سنگی، مرغی، ابری.
آفتابی یکدست.
سارها آمدهاند.
تازه لادنها پیدا شدهاند.
من اناری را، میکنم دانه، به دل میگویم:
خوب بود این مردم، دانههای دلشان پیدا بود.
میپرد در چشمم آب انار: اشک میریزم.
مادرم میخندد.
رعنا هم.
✍️#سهراب_سپهری
📘#هشت_کتاب
🆔 @Axe_zirkhakiI
عکسهاے زیرخاکے
🌹 ۱۵ مهر زادروز سهراب سپهری🌹 ▪️ساده رنگ آسمان، آبیتر، آب، آبیتر. من در ایوانم، رعنا سر حوض
Khosro Shakibaei WwW.Pop-Music.Ir09 Be Baghe Hamsafaran (New Version).mp3
زمان:
حجم:
10.26M
صدا کن مرا.
صدای تو خوب است.
صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است
که در انتهای صمیمیت حزن میروید...
🎼 #دکلمه:
#خسرو_شکیبایی
شعر: #سهراب_سپهری
(زاده ۱۵ مهر ۱۳۰۷ – درگذشته ۱ اردیبهشت ۱۳۵۹) شاعر، نویسنده و نقاش
🆔 @Axe_zirkhakiI
عکسهاے زیرخاکے
صدا کن مرا. صدای تو خوب است. صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است که در انتهای صمیمیت حزن میروید...
صدا كن مرا.
صداي تو خوب است.
صداي تو سبزينه آن گياه عجيبي است
كه در انتهاي صميميت حزن ميرويد.
در ابعاد اين عصر خاموش
من از طعم تصنيف در متن ادراك يك كوچه تنهاترم.
بيا تا برايت بگويم چه اندازه تنهايي من بزرگ است.
و تنهايي من شبيخون حجم تو را پيشبيني نميكرد.
و خاصيت عشق اين است.
كسي نيست،
بيا زندگي را بدزديم، آن وقت
ميان دو ديدار قسمت كنيم.
بيا با هم از حالت سنگ چيزي بفهميم.
بيا زودتر چيزها را ببينيم.
ببين، عقربكهاي فواره در صفحه ساعت حوض
زمان را به گردي بدل ميكنند.
بيا آب شو مثل يك واژه در سطر خاموشيام.
بيا ذوب كن در كف دست من جرم نوراني عشق را.
مرا گرم كن
(و يكبار هم در بيابان كاشان هوا ابر شد
و باران تندي گرفت
و سردم شد، آن وقت در پشت يك سنگ،
اجاق شقايق مرا گرم كرد.)
در اين كوچههايي كه تاريك هستند
من از حاصل ضرب ترديد و كبريت ميترسم.
من از سطح سيماني قرن ميترسم.
بيا تا نترسم من از شهرهايي كه خاك سياشان چراگاه جرثقيل است.
مرا باز كن مثل يك در به روي هبوط گلابي در اين عصر معراج پولاد.
مرا خواب كن زير يك شاخه دور از شب اصطكاك فلزات.
اگر كاشف معدن صبح آمد، صدا كن مرا.
و من، در طلوع گل ياسي از پشت انگشتهاي تو، بيدار خواهم شد.
و آن وقت
حكايت كن از بمبهايي كه من خواب بودم، و افتاد.
حكايت كن از گونههايي كه من خواب بودم، و تر شد.
بگو چند مرغابي از روي دريا پريدند.
در آن گيروداري كه چرخ زرهپوش از روي روياي كودك گذر داشت
قناري نخ زرد آواز خود را به پاي چه احساس آسايشي بست.
بگو در بنادر چه اجناس معصومي از راه وارد شد.
چه علمي به موسيقي مثبت بوي باروت پي برد.
چه ادراكي از طعم مجهول نان در مذاق رسالت تراويد.
#سهراب_سپهری
🆔 @Axe_zirkhakiI
📸 روستائیان ایرانی
📷 عکاس آنتوان سوروگین
📆 تاریخعکس: ۱۹۰۱میلادی مصادف با ۱۲۸۰ خورشیدی
📍محل نگهداری موزۀ مردم شناسی هلند
📎 ۱۵مهر روز روستا و عشایر
🆔 @Axe_zirkhakiI