#اشعار
🚩 گوش کن از لیتکم دارم سخن...
باز یاد کربلا آمد به سر
دلشده از یاد مولا در بدر
آنقدر در میزنم این خانه را
تا ببینم روی صاحبخانه را
بَه چه رویی شمس از او مُقتبس
در طریق معرفت #فریادرس
گوش کن از لیتکم دارم سخن
شرح و تفسیری ز قول ممتحن
گر بپرسی باز از کرب و بلا
گویمت فَاخلَع بخوان از ابتدا
آیهی فَاخلع مگر نشناختی
تو چرا با نفس دونت ساختی
کربلا بر ضد امر نفسهاست
کربلا منجی حُر مصباح ماست
کربلا کرب و بلا با هم شدند
اولیاء #لبیک گوی غم شدند
امتیاز کربلا در علم اوست
کارهایش بالیقین با اذن هوست
کربلا بازار مردان خداست
رونق اش الحق که تا اوج سماست
عالمانه جان فروشی کردهاند
از غلوزنجیر #شیطان رستهاند
مشتری از بهر این کالا که بود
قدر این مُثمَن بگو جانا چه بود
قطرهای از خون آن #عبد سیاه
برتر است از نور انجم مهر و ماه
این مقام از حق به اینان دادهاند
ارجعی ربِّک بر ایشان خواندهاند
کار خوبان را قیاس از خود مگیر
لایقاس آمد ز گفتار امیر
کربلا عنوان یک مدرسه است
حق به این مدرسه دینش بسته است
قد اقمت شد دلیل این سخن
#کربلا درس است از یک ممتحن
کربلا تدریس حمدست و ثنا
معرفت یابی عشاق خدا
کربلا توحید را ترسیم کرد
سیر #معراج بشر تنظیم کرد
کربلا معیار حق و باطل است
زائرش جانا مصاحب با گل است
بوی گل را از که جوییم از گلاب
زائر نعش پدر دخت #رباب
از پدر بشنید آه و نالهای
ضمن آن فرمان یک برنامهای
گفت آن #دختر ز قول باب خود
کاش میدیدید امیر و یار خود
کاش میدیدید اوج غربتم
اهرمن بشکست اصل حرمتم
پس بفرمود آن امام قاطبه
لیتکم فی یوم #عاشورا همه
من طلب کردم ز دشمن جرعه آب
تیر شد بر طفل من نیکو جواب
#طفل از این اقدام گویی جان گرفت
بر خلایق سر خط فرمان گرفت
اصغرم با عشق حق پرواز کرد
مشت ارباب هوس را باز کرد
من در آن هنگامه بودم بس غریب
آه اصغر شد به #اشک مرد رقیب
شیعیان گر بر غریبی بگذرید
یا که نام شاهدی را بشنوید
یاد من باشید با اشک بصر
پیش چشم آرید غم را یک نظر
لیتکم در روز عاشورا همه
تا که میدیدید دشت علقمه
#علقمه آرام جانم را گرفت
در چنین غربت توانم را گرفت
دشمن غدار در برج کمین
دست من انداخت بر روی زمین
دست #عباس جوان دست من است
دست من دست خدای ذوالمن است
با چنین عنوان و جاه و منزلت
شد انیس غم امیر مکرمت
سرو قدی بر زمین افتاده بود
سر به زانوی ولا بنهاده بود
فاطمه بر کار او احسنت گفت
غنچهی کرب و بلا از وی شکفت
یاحسین ای عاشق از روز وجود
ای بقای حمد و اکمال سجود
یاحسین ای هادی روز الست
اصل هستی با #بقایت گشته هست
یاحسین ای هندسه بهر بشر
ای تو الگوی وفا صبر و ظفر
ای شریف بن شریف اصل شرف
ای سرور مرتضی میر نجف
لیتکم از قول تو بشنیدهایم
لیتنا از جان و دل ما گفتهایم
یعنی ای کاش ای عزیز #فاطمه
کربلا بودیم بهر تو همه
لیتنا ما هم حبیبت میشدیم
کشتهی راه و طریقت میشدیم
بهرهای از #سابقون میداشتیم
بهر عقبا ما گلی میکاشتیم
لیتنا ما بیبهانه میشدیم
در قبال نفسها ، نه میشدیم
نفس ما را کشتهی خود کرده است
در مسیر شیطنت افکنده است
کاش ما بودیم روز هروله
همچو سدی روبروی #حرمله
کاش ما هم یک سره در میزدیم
بوسه بر نعلین اکبر میزدیم
لیتنا در علقمه بودیم ما
#خادم پور علیِّ مرتضی
کاش شمشیری برای حق بُدیم
شیعه آن آیهی مطلق بُدیم
آیهی مطلق تو هستی #یاحسین
دست تو مشکل گشای نشأتین
کاش میماندیم زیر آفتاب
جای طفلان جای زینب یا رباب
کاش ما آب آور #اصغر شدیم
مرهمی بر غصهی مادر شدیم
کاش میگشتیم آب از شرم یار
تائب راه ولیِّ کردگار
جان ما در راه تو اهدا شدی
تا وصول تاج کرَّمنا شدی
وا مصیبت ما چنین درماندهایم
از سروش آسمانی ماندهایم
حیف و صد حیف از چنین دوری ما
#غفلت اندر غفلت و کوری ما
آفرین بر خطبههای آتشین
که بر اصحابت ببودی دلنشین
مرحبا بر این همه وعظ و خطاب
با چنین تأثیر مثل آفتاب
کاش ما هم قلبمان اسرار داشت
ارتباطی با #امیر و یار داشت
کاش ما هم ناممان پروانه بود
عقلمان مدهوش آن گلخانه بود
لیتنا ما عبد اسود میشدیم
در قبال دشمنت سد میشدیم
کاش ما هم دل به دریا میزدیم
قرعهای با نام #مولا میزدیم
قرعهی ما پاسخش از نور بود
نام ما با نام تو ممهور بود
لیتنا بودیم یوم اضطراب
جسممان از عشق تو میگشت آب
کاش در آن #عشق بریان میشدیم
جای اطفالت پریشان میشدیم
سود میبریدم از نور هدی
رأسمان میگشت از تنها جدا
از دل و جان اربا اربا میشدیم
شارح قول فتحنا میشدیم
قطره قطره خونمان فریاد داشت
بر کتاب دل حدیثت مینگاشت
کرد #کوچک شرح این گفته تمام
کربلا دین است باقی والسلام
📜 اشعار در شرح پیام "لیتکم فی یوم عاشورا..." و شرح "یا لیتنا کنا معکم..."
✍️ سروده شده در ۱۴۳۱ ه.ق - کربلاء مقدسه
{ @AyatollahBahrololom }
#اشعار
🚩 گوش کن از لیتکم دارم سخن...
باز یاد کربلا آمد به سر
دلشده از یاد مولا در بدر
آنقدر در میزنم این خانه را
تا ببینم روی صاحبخانه را
بَه چه رویی شمس از او مُقتبس
در طریق معرفت #فریادرس
گوش کن از لیتکم دارم سخن
شرح و تفسیری ز قول ممتحن
گر بپرسی باز از کرب و بلا
گویمت فَاخلَع بخوان از ابتدا
آیهی فَاخلع مگر نشناختی
تو چرا با نفس دونت ساختی
کربلا بر ضد امر نفسهاست
کربلا منجی حُر مصباح ماست
کربلا کرب و بلا با هم شدند
اولیاء #لبیک گوی غم شدند
امتیاز کربلا در علم اوست
کارهایش بالیقین با اذن هوست
کربلا بازار مردان خداست
رونق اش الحق که تا اوج سماست
عالمانه جان فروشی کردهاند
از غلوزنجیر #شیطان رستهاند
مشتری از بهر این کالا که بود
قدر این مُثمَن بگو جانا چه بود
قطرهای از خون آن #عبد سیاه
برتر است از نور انجم مهر و ماه
این مقام از حق به اینان دادهاند
ارجعی ربِّک بر ایشان خواندهاند
کار خوبان را قیاس از خود مگیر
لایقاس آمد ز گفتار امیر
کربلا عنوان یک مدرسه است
حق به این مدرسه دینش بسته است
قد اقمت شد دلیل این سخن
#کربلا درس است از یک ممتحن
کربلا تدریس حمدست و ثنا
معرفت یابی عشاق خدا
کربلا توحید را ترسیم کرد
سیر #معراج بشر تنظیم کرد
کربلا معیار حق و باطل است
زائرش جانا مصاحب با گل است
بوی گل را از که جوییم از گلاب
زائر نعش پدر دخت #رباب
از پدر بشنید آه و نالهای
ضمن آن فرمان یک برنامهای
گفت آن #دختر ز قول باب خود
کاش میدیدید امیر و یار خود
کاش میدیدید اوج غربتم
اهرمن بشکست اصل حرمتم
پس بفرمود آن امام قاطبه
لیتکم فی یوم #عاشورا همه
من طلب کردم ز دشمن جرعه آب
تیر شد بر طفل من نیکو جواب
#طفل از این اقدام گویی جان گرفت
بر خلایق سر خط فرمان گرفت
اصغرم با عشق حق پرواز کرد
مشت ارباب هوس را باز کرد
من در آن هنگامه بودم بس غریب
آه اصغر شد به #اشک مرد رقیب
شیعیان گر بر غریبی بگذرید
یا که نام شاهدی را بشنوید
یاد من باشید با اشک بصر
پیش چشم آرید غم را یک نظر
لیتکم در روز عاشورا همه
تا که میدیدید دشت علقمه
#علقمه آرام جانم را گرفت
در چنین غربت توانم را گرفت
دشمن غدار در برج کمین
دست من انداخت بر روی زمین
دست #عباس جوان دست من است
دست من دست خدای ذوالمن است
با چنین عنوان و جاه و منزلت
شد انیس غم امیر مکرمت
سرو قدی بر زمین افتاده بود
سر به زانوی ولا بنهاده بود
فاطمه بر کار او احسنت گفت
غنچهی کرب و بلا از وی شکفت
یاحسین ای عاشق از روز وجود
ای بقای حمد و اکمال سجود
یاحسین ای هادی روز الست
اصل هستی با #بقایت گشته هست
یاحسین ای هندسه بهر بشر
ای تو الگوی وفا صبر و ظفر
ای شریف بن شریف اصل شرف
ای سرور مرتضی میر نجف
لیتکم از قول تو بشنیدهایم
لیتنا از جان و دل ما گفتهایم
یعنی ای کاش ای عزیز #فاطمه
کربلا بودیم بهر تو همه
لیتنا ما هم حبیبت میشدیم
کشتهی راه و طریقت میشدیم
بهرهای از #سابقون میداشتیم
بهر عقبا ما گلی میکاشتیم
لیتنا ما بیبهانه میشدیم
در قبال نفسها ، نه میشدیم
نفس ما را کشتهی خود کرده است
در مسیر شیطنت افکنده است
کاش ما بودیم روز هروله
همچو سدی روبروی #حرمله
کاش ما هم یک سره در میزدیم
بوسه بر نعلین اکبر میزدیم
لیتنا در علقمه بودیم ما
#خادم پور علیِّ مرتضی
کاش شمشیری برای حق بُدیم
شیعه آن آیهی مطلق بُدیم
آیهی مطلق تو هستی #یاحسین
دست تو مشکل گشای نشأتین
کاش میماندیم زیر آفتاب
جای طفلان جای زینب یا رباب
کاش ما آب آور #اصغر شدیم
مرهمی بر غصهی مادر شدیم
کاش میگشتیم آب از شرم یار
تائب راه ولیِّ کردگار
جان ما در راه تو اهدا شدی
تا وصول تاج کرَّمنا شدی
وا مصیبت ما چنین درماندهایم
از سروش آسمانی ماندهایم
حیف و صد حیف از چنین دوری ما
#غفلت اندر غفلت و کوری ما
آفرین بر خطبههای آتشین
که بر اصحابت ببودی دلنشین
مرحبا بر این همه وعظ و خطاب
با چنین تأثیر مثل آفتاب
کاش ما هم قلبمان اسرار داشت
ارتباطی با #امیر و یار داشت
کاش ما هم ناممان پروانه بود
عقلمان مدهوش آن گلخانه بود
لیتنا ما عبد اسود میشدیم
در قبال دشمنت سد میشدیم
کاش ما هم دل به دریا میزدیم
قرعهای با نام #مولا میزدیم
قرعهی ما پاسخش از نور بود
نام ما با نام تو ممهور بود
لیتنا بودیم یوم اضطراب
جسممان از عشق تو میگشت آب
کاش در آن #عشق بریان میشدیم
جای اطفالت پریشان میشدیم
سود میبریدم از نور هدی
رأسمان میگشت از تنها جدا
از دل و جان اربا اربا میشدیم
شارح قول فتحنا میشدیم
قطره قطره خونمان فریاد داشت
بر کتاب دل حدیثت مینگاشت
کرد #کوچک شرح این گفته تمام
کربلا دین است باقی والسلام
📜 اشعار در شرح پیام "لیتکم فی یوم عاشورا..." و شرح "یا لیتنا کنا معکم..."
✍️ سال ۱۴۳۱ ه.ق - کربلاء مقدسه
{ @AyatollahBahrololom }