#استاد
#مربی
‼️ وقتی که پشت سر این #ماشین حرکت می کردم اول به خوبی هاش فکر کردم و بعد هم تشبیه کردم به فضای زندگی شخصی مون!
🔻توی یه راه پرترافیک و شلوغ، این ماشین نقش #راه_بازکن داشت و من به راحتی پیش می رفتم.
🔻توی زمستون هم خیلی از موتوری ها پشت ماشین های بزرگ راه میرن که از باد و سرما #حفظ بشن.
🔷 بعد دیدم توی زندگی شخصی هم گاهی پشت سر آدم های بزرگ راه میفتیم که #موانع رو برامون بردارند و تحت حمایت شون باشیم.
🔍 حتی رابطهی فرزند و والدین هم شبیه اینه اما...
🔗 اما اگه به این مدل زندگی عادت کنی یا عادتت بدن خیلی آسیب میزنه چون دیگه هیچ وقت #مستقل نمیشی و همیشه عادت داری، بقیه راه رو باز کنند و تو پشت سرشون حرکت کنی! و همیشه منتظر #حمایت و #پشتیبانی بزرگترها هستی!
❗️وای از استاد و والدی که بعد از مدتی خودش رو از نقش مانع زدایی و پیشرو کنار نکشه و مانع استقلال و رشد متربی و فرزندش بشه.
#استقلال
#شخصیت
https://eitaa.com/Ayeneee
#استاد
#عین_صاد
خاطره ای از شب درگذشت استاد علی صفایی حائری(شب ۲۲ تیرماه ۱۳۷۸؛ مثل امشب)
🌼 شب آخر، قبل از سفر به مشهد، مهمان برادر محترمشان بودند. ایشان (برادر استاد) می گفت: بالای پشت بام رفتیم و گفتگوهایی شد و از جمله فرمود: این دعا که خدایا تا ما را نیامرزیده ای از دنیا مبر، دعای خوبی نیست!! پرسیدم چرا؟ فرمود چون بویی از #دل_بستگی به دنیا و فریب شیطان دارد.
🌸 بعد ادامه داد: باید چنین گفت: «خدایا مارا #بیامرز و بعد از دنیا ببر» سپس دراز کشید و چشم هایش را بست و گفت: «خدایا من آماده ام! بیامرز و ببر! بعد از مدتی نیم خیز شد و گفت: مرگ شیرین است بچه ها!»
☀️و راستی که #مرگ نزد او چنین بود. بارها می گفت: من سالهاست که #منتظرم! تشبیه زیبایی می کرد که : در جاده ی کمربندی دیده ای که بعضی با ساک به دنبال اتوبوس می دوند و می گویند:«روی بوفه هم سوار می شوم!» من اینطور با ساک دنبال مرگم❗️
⚡️همان طور که در نهج البلاغه درباره ی خطبه ی متقین آمده است: « اگر نبود مدت و اجلی که خداوند بر آنها(متقین) نوشته است، روح های آنان از اشتیاق #ملاقات_خدا در بدن هایشان یک لحظه آرام نمی گرفت!!»
( برگرفته از کتاب آیه های سبز )
https://eitaa.com/Ayeneee