▫️ بازنده: هیچ برندهای وجود ندارد
میخواهم گریزی بزنم به کارگاههای داستاننویسیای که لبریز شده از هنرجوها و علاقهمندانِ داستاننویسی. افرادی که هرکدام میخواهند با داستانشان تاریخ را به دو بخش قبل و بعد از خودشان تقسیم کنند. دقت کنید: این علاقه به نوشتن است نه خواندن! (چهبسا این، علاقهای به نوشتن هم نباشد، بلکه شهوت شهرتی است که گمان میکنند با چاپ کتاب میتوانند به دست بیاورند.) جمع کثیری از این افراد بیآنکه خودشان را محتاج خواندن بدانند سعی دارند بهطور مداوم از خودشان متنهایی را ثبت و منتشر کنند که ارتباطی با شمایل یک داستان استاندارد ندارد. مثلاً یکی از فرمهای مبتذل در نوشتن داستان استفاده از «جک» و «ریچارد» بهجای نامهای ایرانی و در نظر گرفتن «لندن» و «نیویورک» بهجای مثلاً «تهران» و «تبریز» است. داستانها و رمانهایی را تصور کنید که نویسندهی ایرانی در آن از شخصیتهایی با هویت و اسامی غیرایرانی در زمان و مکانی بیارتباط با این سرزمین استفاده کرده و قصهاش را روایت میکند. تجربه نشان میدهد که اصولاً چنین آثاری جدی گرفته نمیشوند.
در مدیوم تصویر نیز چنین انتخابهایی ممکن است به یک اثر بیخاصیت منجر شود اما واقعیت این است که «بازنده» با شکل و شمایلی که کمتر از یک اثر فارسی ایرانی انتظار میرود موفق میشود بدون اینکه احساس بیگانگی و غربت به مخاطب دست بدهد قصهاش را روایت کند.
کلیدواژهی #بازنده بهعنوان یک درام جنایی البته نوآر، فرم است.
🔗 متن کامل نقد و بررسی سریال بازنده را بخوانید.
#امین_حسین_پور
#هزار_و_یک_سریال
#مجله_میدان_آزادی
#سریال
4⃣3⃣6⃣
@azadisqart