eitaa logo
مجله میدان آزادی
107 دنبال‌کننده
525 عکس
41 ویدیو
1 فایل
هنر، میدان آزادی است. www.azadisq.com ارتباط با ادمین 👤 @Azadi_sqart www.AzadiSq.com
مشاهده در ایتا
دانلود
▫️ بازنده: هیچ برنده‌ای وجود ندارد می‌خواهم گریزی بزنم به کارگاه‌های داستان‌نویسی‌ای که لبریز شده از هنرجوها و علاقه‌مندانِ داستان‌نویسی. افرادی که هرکدام می‌خواهند با داستان‌شان تاریخ را به دو بخش قبل و بعد از خودشان تقسیم کنند. دقت کنید: این علاقه به نوشتن است نه خواندن! (چه‌بسا این، علاقه‌ای به نوشتن هم نباشد، بلکه شهوت شهرتی است که گمان می‌کنند با چاپ کتاب می‌توانند به دست بیاورند.) جمع کثیری از این افراد بی‌آنکه خودشان را محتاج خواندن بدانند سعی دارند به‌طور مداوم از خودشان متن‌هایی را ثبت و منتشر کنند که ارتباطی با شمایل یک داستان استاندارد ندارد. مثلاً یکی از فرم‌های مبتذل در نوشتن داستان استفاده از «جک» و «ریچارد» به‌جای نام‌های ایرانی و در نظر گرفتن «لندن» و «نیویورک» به‌جای مثلاً «تهران» و «تبریز» است. داستان‌ها و رمان‌هایی را تصور کنید که نویسنده‌ی ایرانی در آن از شخصیت‌هایی با هویت و اسامی غیرایرانی در زمان و مکانی بی‌ارتباط با این سرزمین استفاده کرده و قصه‌اش را روایت می‌کند. تجربه نشان می‌دهد که اصولاً چنین آثاری جدی گرفته نمی‌شوند. در مدیوم تصویر نیز چنین انتخاب‌هایی ممکن است به یک اثر بی‌خاصیت منجر شود اما واقعیت این است که «بازنده» با شکل و شمایلی که کمتر از یک اثر فارسی ایرانی انتظار می‌رود موفق می‌شود بدون اینکه احساس بیگانگی و غربت به مخاطب دست بدهد قصه‌اش را روایت کند.  کلیدواژه‌ی به‌عنوان یک درام جنایی البته نوآر، فرم است. 🔗 متن کامل نقد و بررسی سریال بازنده را بخوانید. 4⃣3⃣6⃣ @azadisqart
«چه بارها که قایق‌رانی را دیدم و دلم خواست هنگامی که اختیار زندگی‌ام به دست خودم باشد و از او تقلید کنم - که پارو رها کرده، به پشت در گودی کف قایق خوابیده، و آن را به دست آب سپرده بود، چیزی جز آسمان که آهسته آهسته بالای سرش می‌گذشت نمی‌دید، و طعم خوشی و صفا، روی چهره‌اش آشکار بود.» 📕 این آرزوی راوی رمان «در جستجوی زمان از دست رفته» حالا آرزوی همه‌ی ماست. «مارسل پروست»، نویسنده‌ی حجیم‌ترین رمان جهان شاید یک بار برای همیشه لذت چشیدن زندگی به آهستگی را به انسان دوره‌ی مدرن چشاند. لذت در حال فراموش شدن ِ تماشا و چشیدن و بوییدن زندگی. آهستگی شرط لازم یکی شدن با زندگی و چشیدن لحظه‌های زندگی است. اما پروست قطعا اولین کسی نبود که با آهستگی هرچه تمام‌تر در رمان هفت جلدی‌اش به تک تک لحظه‌های زندگی احترام گذاشت. هنر شرقی همیشه نسبت محکمی با آهستگی داشته است. هنری که به آهستگی خلق می‌شده و مخاطبش را دعوت می‌کرده عمیق و آهسته با آن زندگی کند. 🌱 پرونده‌ی «هنر و آهستگی» در مجله‌ی میدان آزادی قرار است هم ارزش هنر در جلوگیری از بیماری معاصر شتاب‌زدگی را بررسی کند، هم بهترین آثار هنری دارای ارزش آهستگی در میان هنرهای مختلف را معرفی و بررسی کند. به این ترتیب نه تنها درباره‌ی اهمیت زیستن مبتنی بر آهستگی در فهم هنر صحبت می‌کنیم، که از اهمیت آن در آموزش، خلق و از همه مهم‌تر لذت بردن از هنر هم خواهیم گفت. 🔗 متن کامل سرمقاله‌ی پرونده هنر و آهستگی را بخوانید. 4⃣3⃣7⃣ @azadisqart
▫️ شتابِ فراموشیِ لذت؛ آهستگی و فرش 🎪 از همان زمان که آدم‌ها در محدوده‌ی فلات ایران در چادرها و خانه‌ها ساکن شدند، نیاز داشتند به چیزی برای گرم و نرم نگه ‌داشتن زیر پایشان و پوشاندن در و دیوارها برای جلوگیری از نفوذ سرما و گرما، پس بافتن را اختراع کردند. حصیر بافتند و گلیم بافتند و از گلیم‌بافی به رسیدند. 🧶 قالی‌بافی هنری تماماً برآمده از طبیعت است. سه عنصر اصلی این هنر، پشم و رنگ و تار یا نخ‌چله، مستقیماً از طبیعت به دست می‌آیند و آنچه به طبیعت و رشد گیاه و حیوان متکی باشد، با آهستگی غریبه نیست. پشمی که هر سال اواخر بهار از گوسفندان چیده می‌شود باید تمیز، شسته، خشک و با حوصله ریسیده شود و با گیاهانی که از طبیعت چیده شده، ساعت‌ها و گاه روزها جوشیده شود و سپس روزها و گاهی ماه‌ها در بستر آب روان یا در کنار جوی‌ها قرار گیرد تا رنگ‌ها ثابت و بادوام شوند. 🌱 از قدیم قالی را فرش هم می‌گویند؛ به معنای چیزی که گستردنی ا‌ست. یعنی چیزی که باید بر روی زمین پهن و گسترده شود و محدوده‌ای باشد برای جمع کردن آدم‌ها دور هم تا تماشایش کنند و قالی تماشاکردنی است، نه دیدنی. فرق تماشا و دیدن چیست؟ همان آهستگی، همان صبر و قلقلک خیال به هنگام نگریستن به جزئیات نقوش و هارمونی رنگ‌ها و طرح‌ها و فاصله‌ها. 🔗 متن کامل آهستگی و قالی‌بافی را در پرونده هنر و آهستگی بخوانید. 4⃣3⃣8⃣ @azadisqart
▫️ جستار: آهستگی و خوشنویسی ✍🏼 واقعیت این ‌است که در برخورد بصری با هنر ، از درنگ و تأمل گریزی نیست. درنگ در خطوطی رقصان که رج به رج، مثل بافته‌های گره قالی ایرانی در کنار هم، با دست و فکری هنرمندانه و با ظرافت و حوصله چیده شده و معمولاً، مفهومی والا با کلماتی پرمعنا را به دیده‌ی مخاطب تقدیم می‌کنند. 🌱 اما خوشنویسی روی دیگری هم از آهستگی و تأمل دارد که به نگارنده‌ی آن مربوط است. بدین معنا که اگر اثری هنری تأثیرگذاری به‌خصوصی را ایجاد می‌کند قطعاً ماحصل تلاشی دیده‌نشده از خالق اثر است. ازجمله این مراحل مشق کردن مدام عملی، نظری و خیالی ا‌ست. هنرمند خوشنویس باید در مسیر یادگیری، هر حرف الفبا را بارها به شیوه‌ی استاد خویش مشق کند و هم‌زمان به مشق نظری در آثار ارزشمند بپردازد و سپس در مرحله‌ای بالاتر به کتابت ذهنی کلمات مشغول شود که بسته به استعداد هنرمند، مستلزم صرف زمان زیادی ا‌ست. به گفته قاضی احمد غفاری شاعر و خوشنویس: سر زلف خط ناید آسان به کف/ زمشقش دمی هر كه غافل نشست/ چو رنگ حنا رفت خطش زدست. متن کامل جستار آهستگی و خوشنویسی را در پرونده‌ی هنر و آهستگی بخوانید. 4⃣3⃣9⃣ @azadisqart
36.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 سرمقاله تصویری پرونده تازه‌ترین پرونده‌ی بازِ رویِ میز ، بنا دارد تا در این روزگار پرشتاب، از هنر برای جستجوی موهبت گمشده‌ی آهستگی کمک بگیرد. این پرونده با یادداشت‌ها و فهرست‌های مختلف در روزهای پیش رو به‌روز خواهد شد. ویدئوی باکیفیت را اینجا ببینید. 4⃣4⃣0⃣ @azadisqart
▫️تک‌نگاری: نگاهی به زندگی و آثار ژاله اصفهانی ✒️ اشاره به رنگ‌ها در آثار او فراوان است. رنگ‌هایی که با وجود خودنمایی پیاپی غم‌ها زنده و درخشان‌اند. جهانی که او می‌بیند علی‌رغم جنگ و بی‌عدالتی امیدوار است به آینده، جهانی که هنوز بهار و پاییز و زمستانش دلکش‌اند و نویدبخش. بهار رفت خزان رفت برگ‌ها همه ریخت و من هنوز ز دیدار باغ دلشادم که بوته‌ی گل یخ چون ستاره‌ها زیباست و آن پرنده‌ی نوپر به نغمه می‌گوید: بهار آینده بهار اول من چندمین بهار شماست؟ ژاله سراسر امید است و از مأیوس‌کنندگان گله دارد: از آن کسی گله دارم که آیه‌ی یأس است و همچو برف زمستان به هر کجا که نشیند کند هوا را سرد 🔗 متن کامل تک‌نگاری ژاله اصفهانی را در سالروز درگذشت این بانوی شاعر بخوانید. 4⃣4⃣1⃣ @azadisqart
▫️جستار: آهستگی و مجسمه‌سازی 🌱 آفرینشِ آهسته و عمیق توسط انسان، سفرنامه‌ای دیرینه و ظریف دارد. اگر نگاهی موشکافانه به این سفرنامه‌ی پر رمزوراز بیندازیم، می‌توانیم در مقابلِ اندام سنگی و غول‌پیکر بودا که ساخت آن توسط هایتنگ، یک راهب بودایی در چین آغاز شد، ماجراجویی کوچک باشیم. سفری اسرارآمیز به زیگورات‌ها و معابد معنویِ شرقی داشته باشیم، به ملاقاتی بی‌نظیر با اسفنکس‌های پر بهت و حیرتِ هخامنشی برویم و در شمایل رویاگونه‌ی رب‌النوع‌های مفرغی سِحر و جادو شویم. در سیر و چرخشی پر لذت، بر دامن باکره‌ی سوگوار که با دستان میکل‌آنژ خلق شده است بنشینیم و چون کاشفی مشتاق شگفتی و معنای پیکره‌های پر چین و شکن و مرمرینِ او را لمس و کشف کنیم. به دنیای شورانگیز آثار دوناتلو برویم و در انتزاعِ آرامِ پیکره‌ی «دوشیزه پوگانی»، اثر برانکوزی اهل رومانی، به مفاهیمی تازه از درک هنر برسیم. 🔗 متن کامل جستار آهستگی و هنر مجسمه‌سازی را در پرونده «هنر و آهستگی» بخوانید. 4⃣4⃣2⃣ @azadisqart
▫️فهرست: شعرهایی در ستایش درنگ و آهستگی از میراث ادبیات ایران و شعر فارسی ✒️ میان شتابِ فکرهای طویل، سرودن درنگی ا‌ست که فرصت تماشا می‌بخشد. سرودنی که به بودن عطف شده و لحظه‌ها را یک‌به‌یک به جاودانگی می‌رساند. حالا اگر چنین درنگی، بهانه‌ای برای دعوت دیگری به درنگ باشد، درنگ‌های تازه‌ای آفریده خواهد شد: شعری که به دیدن، نوشتن، اندیشیدن و درک و دریافت هر لحظه دعوت‌مان می‌کند. 🌱 در این دعوت‌نامه‌ میزبان، شاعرانی‌اند که به پاس سرودن درنگ کرده‌اند و ما را نیز به درنگی به‌قدر توان‌مان فرامی‌خوانند. پاسخ ما به این دعوت حضور ذهن در لحظاتی ا‌ست که این ابیات را می‌خوانیم. در نهایت این خواندن تمرینی برای دیدن و تماشای نادیده‌هاست. به دلِ شکسته ازین چمن، زده‌ایم بال گذشتنی که شتاب اگر همه خون شود، نرسد به‌ گَردِ درنگ ما متن کامل فهرست ۱۰ شعر در حال و هوای آهستگی را در پرونده‌ی «هنر و آهستگی» بخوانید. 4⃣4⃣3⃣ @azadisqart
▫️ جستار: آهستگی و شعر 🖋 شراب گاهی ارمغان جنون یک لحظه است، گاهی حاصل کوشش چله‌ها. گاهی هدیه‌ی خدایان است در شبی که شاعر به فراسوها متصل است، گاهی عصاره‌ی سفری چندین ساله در پیچ و خم‌های زمین. اما باید توجه داشت که رسیدن شاعر به لحظه‌ی شعر در گرو همان کوشش آهسته و پیوسته‌ای است که قرن‌ها پیش نظامی عروضی در چهارمقاله آورده است: «اما شاعر بدین درجه نرسد الا که در عنفوان شباب و در روزگار جوانی بیست هزار بیت از اشعار متقدمان یاد گیرد و ده هزار کلمه از آثار متأخران پیش چشم کند و پیوسته دواوین استادان همی‌خواند و یاد همی‌گیرد... تا سخنش روی در ترقی دارد و طبعش به جانب علو میل کند.» 🌱 از میان شاعران، آن‌ها که بی‌توجه به عبور شتابناک آدم‌ها برای رسیدن به ثروت و قدرت، سفری آرام و آهسته را در جریان آب و باد و خاک و آتش برگزیده‌اند انسان را از اضطراب عقب ماندن می‌رهانند و بیشتر او را متوجه معنای زیستن می‌کنند. 🔗 متن کامل جستار: آهستگی و شعر را در پرونده‌ی «هنر و آهستگی» بخوانید. 4⃣4⃣4⃣ @azadisqart
▫️ ده شعر از زیباترین شعرها، در ستایش میرزا کوچک‌خان جنگلی 🎶 ترانه‌ی معروف ، ترانه‌ای ملهم از فولکلور مردم گیلان: چِقَد جَنگلَ خوسی، ملّتَ وَسی؟ خَسته نُبُسی؟ می‌جانَ جانانا چقدر در جنگل می‌خوابی، برای مردم؟ خسته نشدی؟ ای جانِ جانانِ من! تَرا گَمَه، میرزا کوچیک خانا! تو را می‌گویم، ای ! خدا دانه‌یِ که من، نَتانَم خُفتن، از ترس دُشمن، می دیل آویزانا خدا می‌داند که من، خواب نمی‌توانم، از ترس دشمن، دلم آویزان است (نگرانم) تَرا گَمَه، میرزا کوچیک خانا! تو را می‌گویم، ای میرزا کوچک خان! چِرِ زوتَر نایی، تُندتر نایی، تَنها بَنایی، گیلان ویرانا چرا زودتر نمی‌آیی؟ تندتر نمی‌آیی؟ گیلانِ ویران را تنها گذاشته‌ای تَرا گَمَه، میرزا کوچیک خانا! تو را می‌گویم، ای میرزا کوچک خان! اَمه رشتی جَغَلان، ایسیم تی فَرمان، کُنیم اَمی جان، تی پا جیر قُربانا ما بچه‌های رشت، به فرمان توایم، جانمان را به پایت قربان می‌کنیم تَرا گَمَه، میرزا کوچیک خانا! تو را می‌گویم، ای میرزا کوچک خان! 🔗 متن کامل فهرست ده شعر از زیباترین شعرها، در ستایش میرزا کوچک خان جنگلی را در سالروز شهادت این قهرمان ملی ایرانیان بخوانید. 4⃣4⃣5⃣ @azadisqart
▫️ «قالی‌بافی در دهه‌ی سی شمسی» به روایت جلال آل احمد 🧶 برگشتیم سراغ . به سه تا خانه سر زدیم. هر یک با دو دار قالی. یعنی از در خانه‌‏ای می‏‌گذشتیم که شنیدیم صدایی می‌‏آید در حدود قرآن خواندن. اول گفتیم لابد رمضان‏ است و مقابله دارند. اما پشت دیوار خانه‌ی دوم ـ و همان آوا. که دقت که کردم دیدم عربی‏ نیست. که انکشف استاد کار دارد نقشه‌ی قالی را می‌‏خواند. به آوازی محزون و کش‌دار و ضربه‌‏ای‏ در آخر ـ هم‌چو قافیه. و هجاها کوتاه و بلند. که تپیدیم توی خانه. در کوتاهی و بعد باغچه‌‏ای‏ خشک و بعد اطاقی و بعد باغچه‌ی دیگری رنگین و شاداب ـ اما به دار آویخته. و از وسط بریده. و سه تا کودک پایش نشسته بر خاک. به تماشا که به ویجین . . . و به‌جای در آوردن علف‌‏های هرز ریشه‏‌های رنگین می‏‌کاشتند در شیار تارهای سفید. و هر سه دختر. سرهای بسته و انگشت‏‌های باریک ـ با نوک ترکیده و قرمز. و اطاق بی‏نور و یکی‏شان سرفه‌کنان. همان که نقشه را می‏‌خواند. به زحمت ۱۲ ساله‌ای. که باز بغض آمد و دیدم که چه به زحمت می‏‌توان پا نهاد برین‏ قالی. 🔗 متن کامل «قالی‌بافی در دهه سی شمسی» به روایت جلال آل احمد را در سالروز تولد این نویسنده بزرگ زبان فارسی بخوانید. 4⃣4⃣6⃣ @azadisqart
▫️ تک‌نگاری: نگاهی به زندگی و آثار خیام نیشابوری 👤 شاید خودش گفته باشد که «ز‌آوردن من نبود گردون را سود»، اما ما که می‌دانیم اگر نبود، شاید صدها سال طول می‌کشید که دانشمندی جامع‌الاطراف چون او متولد شود و زندگی بسیاری از مردم را دگرگون کند. شاید خودش گفته باشد «وز بُردن من جاه و جلالش نفزود»، اما می‌دانیم که پس از مرگ او، بسیاری در ستایشش سخن گفتند؛ از هم‌عصرانش گرفته که همه به علم و دانش سرشار او شهادت می‌دادند تا امروز که همگان، حتی غیرفارسی‌زبانان، از او با عنوان «حکیم» یاد می‌کنند. شاید خودش گفته باشد «وز هیچ‌کسی نیز دو گوشم نشنود / کآوردن و بردن من از بهر چه بود»، اما همه‌‌ی ما می‌دانیم که زندگی‌اش هیچ‌ وقت بیهوده نبوده و با نظریه‌ها، اشعار و آثار خود تأثیری شگرف در تاریخ تفکر ایران‌زمین داشته است. 📏 او دنیای ریاضی را متحول کرده، در علم نجوم سرآمد هم‌عصرانش بوده، در بحث‌های فلسفی و فقهی و کلامی حافظه‌ای قوی و ذهنی نقاد داشته و رباعیات لطیف و فیلسوفانه‌اش به بسیاری از زبان‌های زنده‌ی دنیا ترجمه شده است و طرفداران فراوانی دارد. شاید خودش اعتقاد داشته باشد به بیهودگی زندگی‌اش، ولی ما در این نوشته بر آنیم که با زبان فرمول‌های ریاضی و فیزیک و همچنین ادبی، درست به‌مانند مشرب خیام، ثابت کنیم که حکیم عمر خیام بی‌شک یکی از مفاخر جهان است. 🔗 متن کامل تک‌نگاری: نگاهی به زندگی و آثار خیام نیشابوری را در سالروز درگذشت این شاعر بزرگ بخوانید. 4⃣4⃣7⃣ @azadisqart