eitaa logo
از سلطان‌آباد تا آذرباد
88 دنبال‌کننده
109 عکس
2 ویدیو
1 فایل
یادداشت‌های یک نویسنده و ویراستار داستان شهریوری! اینجا درباره نوشتن و ادبیات حرف می‌زنم، متن‌خوانی شبانه و پادکست‌های روایت هم داریم. ارتباط با ادمین @azarbadirr
مشاهده در ایتا
دانلود
از سلطان‌آباد تا آذرباد
سقوط و نوشتن دارن آرونوفسکی یک فیلم دارد به اسم مرثیه‌ای برای یک رؤیا. سال ۲۰۰۰ م ساخته‌ شده. البته من کلا نه از سینمای آرونوفسکی خوشم میاد و نه این فیلم را دیده‌ام! ولی موسیقی فیلمش را بارها و بارها گوش کردم. در واقع اولین بار موسیقی را شنیدم و بعداً بود که فهمیدم این موسیقی فیلم است. البته موسیقی این فیلم، جزو موسیقی‌ فیلم‌های مشهور بیست و پنج سال اخیر است و کمتر کسی است که موسیقی این را فیلم را نشنیده باشد. بار اصلی موسیقی فیلم «مرثیه‌ای برای یک رؤیا» روی سازهای زهی است. ساز ویولن و سازهای هم‌خانواده آن مثل ویولا و ویولنسل، سازهایی هستند که در این موسیقی فیلم بسیار استفاده شده و در کنارش سینت‌سایزر و کلارینت و ابوا هم برای عمق بخشیدن به رنگ‌آمیزی موسیقی به کار آمده‌ است. آلبوم موسیقی فیلم آهنگ‌های بسیاری دارد. چندتا از آهنگ‌هایش سقوط نام دارند و وجه تمایزشان، اشاراتی است که به شخصیت‌ها یا اماکن فیلم دارد. یکی از آنها، درباره ماریون است. من این آهنگ را بارها و بارها گوش کرده‌ام و سعی کرده‌ام بدون توجه به مضمون فیلم رابطه بین عنوان سقوط و این آهنگ را درک کنم. موسیقی بی‌کلام در هر گونه‌ای می‌تواند تخیل یک نویسنده را تحریک کند. در موسیقی بی‌کلام، چون همه چیز بر عهده سازها است، هیچ کلمه‌ای وجود ندارد تا به ذهن شما جهت بدهد. رنگ‌آمیزی سازها به هر کس حس و حال متفاوتی می‌دهد که می‌تواند در ایده‌یابی روی شما تأثیر بسزایی بگذارد. هنگام شنیدن این موسیقی فیلم، ده‌ها سقوط مختلف را تاکنون تصور کرده‌ام. از سقوط‌های جسمی و مادی گرفته تا سقوط‌های روحی و روانی. هر بار که به این موسیقی گوش کرده‌ام با خودم گفتم سقوط به عنوان یکی از دراماتیک‌ترین لحاظ بشری، چگونه می‌تواند عاملی باشد تا ذهن و تخیل من به عنوان یک نویسنده را به تحرک و پویایی وادارد. جنس این موسیقی هم از جنس آن موسیقی‌های سرخوش‌کننده نیست. موسیقی‌ای است که انسان را به عمق می‌برد و او را با چیزهایی درگیر می‌کند که ممکن است حتی تاکنون به آن فکر کرده است. مثلا یک سلبریتی و هنرمند معروف چگونه می‌تواند در برابر مخاطبانش سقوط کند؟ یک حاجی‌بازاری شناخته شده که معتمد یک شهر است، چگونه در ورطه سقوط می‌افتد؟ یک روحانی سرشناس که نماد ایمان یک گروه است، از کجا سقوط می‌کند؟ یک عاشق دلباخته، کی و کجا سقوط می‌کند؟ آیا این سقوط سرانجام شخصیت داستان من است یا ابتدای شخصیت داستان من؟ آیا شخصیت من سقوطش را می‌پذیرد و آن را پایان راهش می‌داند یا قرار است دوباره برخیزد و همچنان کنش‌گر باشد؟ هر بار که به این موسیقی گوش می‌کنم، ده‌ها سؤال مشابه این سؤالات به ذهنم می‌آید. شما هم اگر خواستید می‌توانید از این روش به ایده‌های جدید برسید. از سلطان‌آباد تا آذرباد یادداشت‌های یک نویسنده و ویراستار داستانی @Azarbadir
هرشب خوانش متون کهن فارسی را ساعت ۲۱ شروع می‌کنیم. تا ۳۰ دقیقه دیگر متن‌خوانی قسمت چهل و هشتم قابوس‌نامه آغاز می‌شود. لینک حضور در جلسه قرار: https://gharar.ir/r/edb06cad از سلطان‌آباد تا آذرباد یادداشت‌های یک نویسنده و ویراستار داستانی @Azarbadir
نکته شماره ۹۹ یکی از راه‌هایی که دسترسی ما را به دنیای نوشتن آسان می‌کند، نوشتن نقد و انتشار است. قرار نیست با نقد نوشتن مشهور یا پولدار شویم اما اتفاقات مثبت دیگری برایتان رخ می‌دهد که ارزشش را دارد. اول اینکه خواندن به نیت نقد، خوانش شما را فعال‌تر می‌کند. شما دیگر به نیت تفریح و سرگرمی نمی‌خوانید بلکه می‌خوانید که بتوانید ابعاد فرمی و محتوایی یک دسر را بهترین راه برای ورود به عالم نویسندگی، نقد کتاب اثر را بسنجید. دوم در هنگام نقد، راز موفقیت یا شکست نویسندگان را در نگارش یک اثر می‌فهمید و از نوشتن فهم بهتری پیدا می‌کنید. سوم انتشار نقد فشار اجتماعی را از روی شما به عنوان یک نویسنده برمی‌دارد و کمک می‌کند شخصیت قوی‌تری پیدا کنید. چهارم نقدتان را هر جا که منتشر کنید، باید طبق قاعده و قوانین آنجا منتشر کنید، اینجاست که هم از قواعد مختصرنویسی آگاه شوید هم چگونه متن خشک نقد را جذاب بنویسید هم نوشته‌تان را هدفمند و متمرکز بنویسید. پنجم نوشتن نقد و انتشار آن هوش هیجانی‌تان را تقویت می‌کند. اینکه هم منطقی باشید هم منصف. ششم هندسه نگارش در نقد تقویت می‌شود چون هم قرار است جذب بنویسید هم باسمه‌ای ننویسید. از سلطان‌آباد تا آذرباد یادداشت‌های یک نویسنده و ویراستار داستانی @Azarbadir
قسمت چهل و هشتم پادکست متن‌خوانی قابوس‌نامه را در شنوتو بارگزاری کردم. می‌توانید وارد کانال سیکا در شنوتو شوید و گوش کنید. ضمنا می‌توانید با کپی لینک آراس‌اسی که برایتان گذاشته‌ام، سیکاپادکست را در پادگیرهای دیگر به رایگان استفاده کنید. خوشحال میشم از هر پادگیری که استفاده ماوی‌کنید، در کانال سیکا عضو شوید. منتظر پیشنهادها و دیدگاه‌هایتان درباره این مجموعه پادکست هستم. لینک فید آراس‌اس https://shenoto.net/feed/Seika لینک کانال سیکا در شنوتو https://shenoto.com/channel/podcast/Seika از سلطان‌آباد تا آذرباد یادداشت‌های یک نویسنده و ویراستار داستانی @azarbadir
هرشب خوانش متون کهن فارسی را ساعت ۲۱ شروع می‌کنیم. تا ۳۰ دقیقه دیگر متن‌خوانی قسمت چهل و نهم قابوس‌نامه آغاز می‌شود. لینک حضور در جلسه قرار: https://gharar.ir/r/edb06cad از سلطان‌آباد تا آذرباد یادداشت‌های یک نویسنده و ویراستار داستانی @Azarbadir
قسمت چهل و نهم پادکست متن‌خوانی قابوس‌نامه را در شنوتو بارگزاری کردم. می‌توانید وارد کانال سیکا در شنوتو شوید و گوش کنید. ضمنا می‌توانید با کپی لینک آراس‌اسی که برایتان گذاشته‌ام، سیکاپادکست را در پادگیرهای دیگر به رایگان استفاده کنید. خوشحال میشم از هر پادگیری که استفاده ماوی‌کنید، در کانال سیکا عضو شوید. منتظر پیشنهادها و دیدگاه‌هایتان درباره این مجموعه پادکست هستم. لینک فید آراس‌اس https://shenoto.net/feed/Seika لینک کانال سیکا در شنوتو https://shenoto.com/channel/podcast/Seika از سلطان‌آباد تا آذرباد یادداشت‌های یک نویسنده و ویراستار داستانی @azarbadir
نکته شماره ۱۰۰ از مهم‌ترین چیزهایی که صنعت نشر و دنیای ادبیات به آن بها می‌دهد، صدای تازه است. صدای تازه همان نویسنده‌ای است که تاکنون مثلش نیامده است و از چیزهایی حرف می‌زند که کسی سراغش نرفته است یا از زاویه دید او به آن نگاه نکرده است. صدای تازه لزوما نابغه نیست. صدای تازه می‌تواند یک استعداد با پشتکار فراوان باشد که می‌خواهد حرفی برای گفتن داشته باشد. اما چه کنیم که صدای تازه داشته باشیم؟ همین که خود واقعی‌مان را قبول کنیم و بفهمیم که قرار نیست نسخه دست‌چندم فلان نویسنده مشهور باشد کفایت می‌کند؟ همین که علایقمان را ورای نظر مخاطب، با فرم و محتوای خوب روی کاغذ بیاوریم تضمین می‌کند که ما همان صدای تازه ادبیات هستیم؟ همین که نقاط ضعف و قوت‌مان را بشناسیم و متناسب با آنها بنویسیم، خبر قطعی صدای تازه ادبیات را به ما می‌دهد؟ پاسخ به تمام این سؤالات می‌تواند «آری» باشد به شرطی که واقعا خود واقعی‌تان باشید. خودِ خودخواهِ خودپسندِ مغرور نه! خود واقعی! یعنی اینکه تصویر دقیقی از تمام ابعاد وجودی خودتان در مقام نویسنده داشته باشید و بدانید به عنوان یک انسان در مسیر کمال قرار دارید نمی‌توانید با تکه بر نقاط ضعف و قوت امروزتان، آینده درخشانی داشته باشید. بلکه باید یک منظومه فکری مستند و عمیق داشته باشید تا پرتگاه‌ها و دوراهی‌ها، شما را از خطرات و انحراف‌ها آگاه کند. من برای شخصیت خاص نویسنده ارزش زیادی قائلم و معتقدم هر کسی می‌تواند صدای تازه ادبیات باشد به شرطی که با چشم باز و انتخاب‌های عاقلانه و هدفمند، درباره شخصیت خودش، دیدگاه‌هایش در زمینه فرم و محتوا و نگاهش به جامعه مخاطبان، تصمیم‌گیری کند. طبیعی و بدیهی است که رسیدن به صدای تازه، حرکتی آنی نیست و قرار هم نیست به زودی به آن رسید. به معنای واقعی کلمه، مجاهدت می‌خواهد و عرق روح آدم درخواهد آمد! از سلطان‌آباد تا آذرباد یادداشت‌های یک نویسنده و ویراستار داستانی @azarbadir
لُپ یا لِپ؟ مسئله این است! چند وقت قبل، در خلال یکی از جلسات متن‌خوانی متون کهن درباره سلسله شدّادیان صحبت کردیم. شدادیان در اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم، در شمال غربی ایران و همینطور ناحیه ارّان-جمهوری آذربایجان کنونی- حکومت می‌کردند. شدادیان اصالتا عرب بودند اما طی قرون متمادی، در نژاد کُردی، استحاله پیدا کردند و رنگ و بویی کاملاً کردی پیدا کردند. (این همان حکومتی است که اسم یکی از حاکمانش «مملی» بود!) خواندن درباره این سلسله من را واداشت درباره دیگر سلسله‌های محلی ایران، در حد فضای مجازی بیشتر جست‌وجو کنم. در این میان چندتا سلسله دیگر هم بودند. قدیم‌ترین سلسله‌های تاریخی محدوده غرب ایران کنونی، حدفصل شمال خوزستان تا همدان، الیمائی‌ها هستند. سلسله‌ای 250 ساله که از امیرنشین‌های دوره اشکانی در دو قرن اول میلادی است. بعد از اسلام، جدای از شدّادیان و روادیان که بیشتر در محدوده شمال غربی حضور داشند، آنها حسنویه‌ها بودند که در دوره آل‌بویه حضور داشتند. اتابکان لُر بزرگ و اتابکان لُر کوچک هم دو سلسله محلی دیگر هستند که قوم لُر بنیانگذار آن بودند و زمانه حضورشان بعد از ضعف حکومت ایلخانان مغول است. یکی از شخصیت‌هایی که لابه‌لای این جست‌وجوها اسمش را دیدم «امیرخان لُپ‌زرین» بود. هر چه که یافته بودم در یکی از گروه‌های مجازی نویسندگی گذاشتم و گفتم چنین چیزهایی است و شخصیتی هم داریم با لقب «لُپ‌زرین». به یکی از دوستان نویسنده که از قضا خودش هم لُر است پیشنهاد دادم که برای نوشتن در دنیای فانتزی جذاب است و خودش هم ضمن تأیید گفت که حتی می‌شود طنز نوشت. خودش هم همانجا گوگل کرده بود و گفته بود «امیرخان» با این لقب گوگولی‌اش که «لپ‌زرین» باشد بعید است لُر باشد و کُرد است! از سلطان‌آباد تا آذرباد یادداشت‌های یک نویسنده و ویراستار داستانی @azarbadir
از سلطان‌آباد تا آذرباد
لُپ یا لِپ؟ مسئله این است! چند وقت قبل، در خلال یکی از جلسات متن‌خوانی متون کهن درباره سلسله شدّادی
بخش دوم) یکی دیگر از دوستان نویسنده که از من بیشتر عشق جست‌وجو است، رفت و با مدرک و سند آمد. هم نقاشی این امیرخان را برایمان آورد و هم گفت ما تمام مدت داشتیم لقب این بنده‌خدا را غلط تلفظ می‌کردیم. در واقع امیرخان لِپ‌زرین است! یعنی دست‌طلا. امیرخان در یکی از جنگ‌ها دستش را از دستش می‌دهد و بعدها در دوره شاه عباس صفوی، برایش یک دست طلایی مصنوعی درست می‌کنند. (حالا نمی‌دانم در کُردی به دست لِپ می‌گویند یا نه.) امیرخان چه لُپ‌زرین باشد چه لِپ‌زرین، ذهن ما نویسنده‌ها را مشغول کرد و دیدیم چقدر خوب می‌شود با چنین شخصیتی هم بخشی از تاریخ ایران را در قالب داستان آورد، هم طنز نوشت و مخاطب‌پسندترش کرد! این تجربه را برایتان نوشتم که چندتا نتیجه ازش بگیرم. اول اینکه تاریخ بخوانید. حالا چه تاریخ هزار سال پیش، چه تاریخ 100 سال پیش. ضمنا متن‌خوانی متون کهن هم شرکت کنید که بیشتر از تاریخ فایده ببرید. دوم در متن‌خوانی متون کهن شرکت کنید. هم زبانتان قوی می‌شود هم برای متن‌خوانی خوب است! سوم هر چیزی، حتی یک تلفظ غلط می‌تواند آغاز یک ایده داستان یا ناداستان باشد. از کنار هیچ‌چیز به سادگی نگذرید. چهارم همین وبگردی مجازی هم می‌تواند هدفمند باشد و در خدمت ایده‌های داستانی قرار بگیرد. پنجم این صحبت‌های به ظاهر کم‌اهمیت خودتان با دوستان نویسنده‌تان را دست کم نگیرید. ایده‌های جذاب می‌تواند لابه‌لای همین حرف‌ها پنهان شده باشد. پ.ن: اگر رفتید نقاشی آقای لپ‌زرین را در فضای مجازی دیدید، بدانید که تصویرش واقعی نیست. نقاشی مال همین دوره معاصر خودمان است. از سلطان‌آباد تا آذرباد یادداشت‌های یک نویسنده و ویراستار داستانی @azarbadir
هرشب خوانش متون کهن فارسی را ساعت ۲۱ شروع می‌کنیم. تا ۳۰ دقیقه دیگر متن‌خوانی قسمت پنجاهم قابوس‌نامه آغاز می‌شود. لینک حضور در جلسه قرار: https://gharar.ir/r/edb06cad از سلطان‌آباد تا آذرباد یادداشت‌های یک نویسنده و ویراستار داستانی @Azarbadir
از سلطان‌آباد تا آذرباد
هرشب خوانش متون کهن فارسی را ساعت ۲۱ شروع می‌کنیم. تا ۳۰ دقیقه دیگر متن‌خوانی قسمت پنجاهم قابوس‌نامه
تا حالا پنجاه قسمت از فصل پنجم متن‌خوانی را جلو رفتیم. نظر، پیشنهاد و دیدگاهی اگر درباره متن‌خوانی دارید خوشحال میشم اینجا یا در خصوصی به من بگویید.