هرشب خوانش متون کهن فارسی را ساعت ۲۱ شروع میکنیم.
تا ۳۰ دقیقه دیگر متنخوانی قسمت پنجاه و سوم قابوسنامه آغاز میشود.
لینک حضور در جلسه قرار:
https://gharar.ir/r/edb06cad
از سلطانآباد تا آذرباد
یادداشتهای یک نویسنده و ویراستار داستانی
@Azarbadir
قسمت پنجاه و سوم پادکست متنخوانی قابوسنامه را در شنوتو بارگزاری کردم. میتوانید وارد کانال سیکا در شنوتو شوید و گوش کنید. ضمنا میتوانید با کپی لینک آراساسی که برایتان گذاشتهام، سیکاپادکست را در پادگیرهای دیگر به رایگان استفاده کنید.
خوشحال میشم از هر پادگیری که استفاده ماویکنید، در کانال سیکا عضو شوید. منتظر پیشنهادها و دیدگاههایتان درباره این مجموعه پادکست هستم.
#سیکاپادکست
لینک فید آراساس
https://shenoto.net/feed/Seika
لینک کانال سیکا در شنوتو
https://shenoto.com/channel/podcast/Seika
از سلطانآباد تا آذرباد
یادداشتهای یک نویسنده و ویراستار داستانی
@azarbadir
نکته شماره ۱۰۴
بازنویسی به اندازه خود نوشتن مهم است. خوبی بازنویسی در آرامش روانی است که دارید. اکنون میدانید که اثرتان را کامل نوشتهاید و فرصت دارید تا با آسودگی خیال اثرتان را بهبود ببخشید. اما باید به یاد داشته باشید که اثرتان را هوشمندانه بازنویسی کنید. فرقی هم ندارد اثرتان یک داستان کوتاه سه هزار کلمهای است یا یک رمان هفتاد هزار کلمهای.
اول از همه به مضمون اثرتان فکر کنید. اثر شما میخواهد چه چیزی را به خواننده منتقل کند. اگر لازم شد مضمون تکجملهای اثرتان را روی یک کاغذ بنویسید و جلوی دستتان بگذارید تا بدانید هدف اصلی رمانتان چیست.
دوم به فرم اثرتان فکر کنید. برای دراماتیزه کردن این مضمون چه کارهایی باید انجام بدهید و چه داستانی قرار است برای مخاطب تعریف کنید. این را هم میتوانید کنار آن مضمون تکجملهای بگذارید تا حواستان جمع شود.
سوم اثرتان را اول به شکل کلی ببینید. فصول رمانتان را مجزا بررسی نکنید. بلکه باید هر فصل را در نسبت با فصول قبلی بسنجید. آنچه را نوشتهاید باید با در نظر گرفتن نوشتههای قبل و بعدش بازنویسی کنید.
چهارم نگاه کلّی به رمان نباید باعث شود از جزئیات غافل شوید. در یک رمان خوب، هر چیزی باید سرجای خودش باشد و چیزی کم یا زیاد نباشد.
پنجم در بازنویسی هم بیرحمی لازم است هم همدلی. صرف اینکه اثرتان را بیرحمانه قلع و قمع کنید منجر به اتفاق خوبی نمیشود، با خودتان همدل باشید. برای اثری که نوشتهاید ارزش قائل شوید اما فکر نکنید کارتان بیعیب و نقص است.
#نکات_نوشتن
از سلطانآباد تا آذرباد
یادداشتهای یک نویسنده و ویراستار داستانی
@Azarbadir
ما یک سری همزبان داریم که ساکن گرجستان و حاشیه دریای سیاه هستند.
فکر کنم محل سکونتشون تو اوستیای جنوبی است.
اینها یک افسانهای دارند به اسم افسانه نرت. رزمنامه نرت هم بهش میگن. بخشی حماسی از تاریخ و فرهنگ زبان ایرانی است.
هر وقت حوصله کردید جستوجو کنید و بخوانیدش. خصوصا اگر فانتزینویسی را دوست دارید. چیز جالبیه.
با این شروع میشه:
اگر زندگیمان کوتاه است، پس بگذار بلندآوازه باشیم.
اینم لینک ویکیپدیاش
https://fa.m.wikipedia.org/wiki/حماسه_نرت
از سلطانآباد تا آذرباد
یادداشتهای یک نویسنده و ویراستار داستانی
@Azarbadir
هرشب خوانش متون کهن فارسی را ساعت ۲۱ میکنیم.
تا ۲۲ دقیقه دیگر متنخوانی قسمت پنجاه و چهارم قابوسنامه آغاز میشود.
لینک حضور در جلسه قرار:
https://gharar.ir/r/edb06cad
از سلطانآباد تا آذرباد
یادداشتهای یک نویسنده و ویراستار داستانی
@Azarbadir
از سلطانآباد تا آذرباد
ما یک سری همزبان داریم که ساکن گرجستان و حاشیه دریای سیاه هستند. فکر کنم محل سکونتشون تو اوستیای جن
این هم پیام ناشر حماسه نارتنامه.
کتاب به فارسی ترجمه شده است. اگر خواستید بیشتر بدانید و بخوانید، میتوانید کتاب را تهیه کنید و بخرید.
از سلطانآباد تا آذرباد یادداشتهای یک نویسنده و ویراستار داستانی
@Azarbadir
🔻" اولین شماره از مجله کلمه منتشر شد"
🔸 اولین شماره از مجله کلمه، با سردبیری هادی لطفی، تهیه شده در باشگاه روایت کلمه با محوریت کلمه " پرچم ایران " منتشر شد.
▪️در اولین شماره دوماهنامه ادبی کلمه، تیم تحریریه به سراغ روایتها و قصههایی از جنس پرچم ایران رفته است.
✅❗️✅من هم در این مجله روایتی دارم. امیدوارم بخوانید و لذت ببرید.
🔻همراهِ خانواده کلمه باشید در :
🆔 تلگرام: @mjkalame
🆔 بله : @kalaamemag
🆔 اینستاگرام: @kalaame_maj
همراهان عزیز کانال از سلطانآباد تا آذرباد
به مناسبت ایام فاطمیه از امشب به مدت سه شب متنخوانی متون کهن را نخواهیم داشت.
از سلطانآباد تا آذرباد
یادداشتهای یک نویسنده و ویراستار داستانی
@Azarbadir
نکته شماره ۱۰۵
نویسنده آنگاه به توانمندی میرسد که با قدرت و تسلط از میان طیف امکانات و ابزاری که دارد، انتخاب کند و بنویسد. اما برخی اوقات او دچار خشکطبعی میشود. یعنی مصالح و ابزار داستانگویی را دارد و این ابزار و مصالح هستند که بر او تسلط دارند. اینجاست که نویسنده از نوشتن باز میماند.
برای اینکه از خشکی دربیایید، در وضعیت رمانتان تغییر ایجاد کنید.
میتوانید یک شخصیت جدید به داستان اضافه کنید. شخصیتی که دوست یا دشمنی قدیمی است و حالا با خودش یک راز جدید آورده است. نیاز نیست دربارهاش توضیح بدهید، کنش او بیاورید و واکنش دیگران را نشان دهید.
میتوانید یک حادثه طبیعی یا انسانی ایجاد کنید. وقوع یک زلزله، سرمای بیسابقه، گرمازدگی، تصادفی ناگهانی، سقوط از بلندی و دهها مورد دیگر میتواند شما را از خشکی طبع نجات دهد.
زمان و مکان را هم دستکاری کنید. داستان را به چند ساعت جلوتر یا حتی چند ماه جلوتر ببرید، شخصیت را از خانه به بازار و مسجد و کافه و حسینیه بفرستید. حتیمیتوانید زاویه دید داستانتان را عوض کنید.
#نکات_نوشتن
از سلطانآباد تا آذرباد
یادداشتهای یک نویسنده و ویراستار داستانی
@Azarbadir