eitaa logo
بچه حزب اللهی
5.6هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
6.7هزار ویدیو
19 فایل
🌺بسم الله الرحمن الرحیم 🌺 ⚜️کانال » بچه حِزبُ اللّٰهی 💛 فَإِنَّ حِزبَ اللَّهِ هُمُ الغالِبونَ💛 خبر وتحلیل کم ولی خاص . سیاسی ونظامی . داخلی وخارجی . جبهه مقاومت. 🌹 ادمین: @Pirekharabat313 تبلیغات: @Amirshah315 لینک کانال: @BACHE_HEZBOLLAHI
مشاهده در ایتا
دانلود
این مرد بزرگ کسی است که ایران و مردمش را از منجلاب ملعونین و مفسدین و هرزه های سیاسی نجات خواهد داد دشمنانش بیشتر از ما طرفدارشن بهش ایمان دارن از ترس روزی که بساط فساد هاشونو جمع کنه روزی نبوده دست از تخریبش بردارن @BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
🌹:شاهزاده ای در خدمت قسمت نود و سوم🎬: قنفذ ملعون بار دیگر راهی خانه ی علی علیه السلام شد. فضه در کن
🌹:شاهزاده ای در خدمت قسمت نود و پنجم🎬: اسدالله مانند شیری در بند رو به سوی ابوبکر کرد و فرمودند: به خدا قسم ، اگر شمشیرم به دستم بود ، می فهمیدید که شما هیچگاه به چنین کاری دست نمی یافتید. قسم به خداوند، از جهاد خود را منع نمی کنم، اگر چهل نفر مرا یاری می کردند ، جمعیت شما را پراکنده می کردم .«لعنت خدا بر کسانی که با من بیعت کردند و سپس مرا خوار کردند و تنها گذاشتند» و به راستی که کلام مولایمان حق بود و حقیقت ، آخر کدام جنگاور را یارای مقابله با حیدر کرار همان که شیر خدا می نامیدندش ، بود؟ مگر تنها کسی که با یک ضربت شمشیر از پس عمروبن عبدود که قهرمان عرب جاهلیت بود ،برآمد و با یک ضربه ی ذوالفقار او را به دونیم نمود غیر از علی علیه السلام بود؟ تمام این جمع ،دلاور مردی های حیدر کرار را در رکاب پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فراموش نکرده بودند و وقتی این کلام امیرالمؤمنین را شنیدند ، همگان آن را تأیید کردند. وقتی ابوبکر سخن مولایمان را شنید و چشم در چشم او شد ، دستور داد :رهایش کنید! علی علیه السلام نگاهی به او کرد و فرمود: «ای ابابکر، چه قدر زود به رسول الله طغیان کردی! » «تو به کدام حق و با چه مقامی مردم را به بیعت خود دعوت کردی؟» «آیا تو دیروز به امر خدا ورسولش با من دست بیعت ندادی ؟!» در این هنگام عمر که بیم آن داشت سخنان حق علی علیه السلام در مردم پیش رویش ،اثر داشته باشد و بلوایی به پا شود ، قبل از این که ابوبکر جوابی به مولایمان دهد، با فریاد اهانت آمیزی گفت: بیعت کن و از این سخنان باطل درگذر! علی....این اولین مظلوم عالم...همو که از زبان پیامبر لقب صدیق اکبر را گرفت ، همو که فاروق اعظم کل دنیا بود...همو که جهان خلقت خلق نشد مگر به بهانه ی وجودش....همو که دین اسلام تکمیل نشد مگر با پذیرش ولایتش...همو که محشر به پا نمی شود مگر با میزان و عدالتش....نگاهی به جمع بیعت شکن و خیره ی رو به رویش کرد و رو به عمر ،فرمودند: اگر بیعت نکنم چه خواهید کرد؟ عمر فریاد برآورد: تو را با ذلت و خواری می کشیم!!! و وای به آنانی که بودند ، دیدند و شنیدند و مهر سکوت بر لب زدند و برای حمایت از ولیّ زمانشان کر شدند و کور شدند و خود به بیراهه رفتند و امتی را پس از خود از راه خدا دور کردند‌... وای بر آنان که علی ، خلیفه الله در روی زمین را تنها گذاشتند.... علی علیه السلام با شنیدن این حرف ،رو به ابوبکر فرمودند:.... ادامه دارد.... 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 شاهزاده ای در خدمت قسمت نود و ششم🎬: علی علیه السلام رو به ابوبکر فرمودند: همانا با کشتن من ، بندهٔ خدا و برادر رسول خدا را کشته اید. ابوبکر در جواب گفت : بنده ی خدا بودن را قبول داریم اما این که خود را برادر رسول خدا خواندی قبول نداریم!! علی علیه السلام ،فرمودند: آیا انکار می کنید که پیامبر صلی الله علیه واله ،مرا به برادری خود برگزید و عقد اخوت بین ما برقرار کرد؟! ابوبکر گفت :صحیح است و این سخن را سه بار تکرار کرد. سپس علی علیه السلام رو به مردم کرد و فرمودند: ای مسلمانان، ای مهاجرین و انصار، شما را به خدا قسم می دهم آیا شنیدید در روز عید غدیر خم پیامبر صلی الله علیه واله این چنین فرمود:«من کنت مولاه فهذا علی مولاه ،اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و..‌» ؟ علی گفت و گفت و گفت و تمام سخنان پیامبر را که راجع به امامت و خلافت بلافصل او بعد از خود بود ،بیان فرمود تا بار دیگر حجت تمام کند بر این بیعت شکنان دنیا طلب.... وقتی که علی علیه السلام واقعه غدیر را که کمتر از سه ماه از آن می گذشت یاد آوری نمودند ، تمام جمعیت از مهاجرین و انصار ،همه حرف های مولای ما را تأیید کردند ، همانا سخن حق بر زبان مولای ما جاری می شود و او لقب صدیق اکبر از زبان پیامبر گرفته... در این هنگام که ولوله ای در جمعیت افتاد و همگان بر حقانیت مولایمان شهادت دادند ، ابوبکر از ترس اینکه جمعیت از اطراف او پراکنده شوند و دور حیدر کرار را بگیرند ، دوباره متوسل به جعل حدیث و دروغ های کذب شد و گفت :.... دارد... 🖊 به قلم : ط_حسینی 🖤🖤🖤🖤🖤🖤 @BACHE_HEZBOLLAHi
🌐 درخواست اعضای شورای امنیت برای توقف حملات اسرائیل به لبنان نمایندگان آمریکا، انگلیس، سوئیس، ژاپن و اکوادور در نشست شورای امنیت بر لزوم جلوگیری از جنگ تمام‌عیار بین لبنان و رژیم صهیونیستی تاکید کردند. 📡 بر اساس تحولات جدیدی که در دولت اسرائیل اتفاق افتاده به نظر می‌آید که دولت اسرائیل تصمیم به اغاز یک نبرد بزرگ با حزب الله در شمال اسرائیل گرفته است 👈 دلیل این تصمیم این است که از زمان آغاز جنگ با حماس، حزب الله به شکل روزانه دست به حملات راکتی به شهرک‌های اسرائیلی تقریباً در فاصله ۱۰ کیلومتری تا مرز شمالی زده است که این مسئله باعث آواره شدن تعداد زیادی از شهرک نشینان شده است به شکلی که برخی از شهرک‌ها عملاً متروکه شده‌اند دولت اسرائیل نمی‌تواند از شهروندان بخواهد که آنها به خانه‌هایشان برگردند چون عملاً زندگی زیر حملات راکتی روزمره ممکن نیست. 📌 برای همین نتانیاهو مجبور است برای مقابله با فشار فزایندی که در داخل بر آو وارد می‌شود تا وضعیت شهرک‌های مرزی را حل کند، چاره‌ای جز عملیات در شمال ندارد اگرچه برخی در اسرائیل موافق آتش بس با حماس هستند تا اینگونه نیز حزب الله شاید دست از راکت باران روزانه بکشد. ولی خوب بسیار نیز معتقدند که بهتر است این تهدید برای همیشه از بین برود مشخصا نتانیاهو ترجیح می‌دهد به دسته دوم گوش دهد. 🔔 نمی‌توان پیش بینی کرد که حرکت اسرائیل دقیقاً چگونه است، ولی پیروزی و یا شکست در چنین عملیاتی بر ضد حزب الله می‌تواند نتانیاهو را تبدیل به بزرگترین سیاستمدار تاریخ اسرائیل و یا منفورترین آن بکند... @BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_صد_سی_هشتم🎬: بونا اولین سنگ را از جلوی دهانه غار برداشت و همزما
🎬: از آن روز به بعد بونا به بهانه کارهای مختلف خود را به بیرون از خانه می کشاند و با احتیاط کامل به سمت فرزند دلبندش می رفت و ساعتی را در کنار ابراهیم می گذراند، آن روزها هنوز بازار کودک کشی نمرود گرم بود و کودکان پسر نایاب شده بود، تمام نوزادان پسری که در آن سال متولد شدند به پای مردوک قربانی شدند و به همین دلیل بونا بعضی مواقع آنچنان او را زیر نظر می گرفتند که نمی توانست از خانه خارج شود، درست است که تمام دل و قلبش در غاری بیرون از شهر بابل بود اما برای امنیت ابراهیم و حفظ جانش، پا روی خواسته دلش می گذاشت و بعضی اوقات از دیدار ابراهیم صرف نظر می کرد، او خوب می دانست که خداوند بلند مرتبه خودش ابراهیم را حفظ می کند. روزها و هفته ها و ماه ها و سالها در پی هم می آمد و می گذشت، حالا سیزده سال از زمان تولد ابراهیم گذشته بود و او در غار به نوجوانی رشید و زیبا تبدیل شده بود، نوجوانی که سیزده سال از عمرش را در غاری دربسته سر کرده بود بدون آنکه حتی آسمان را ببیند و اراده خداوند برآن بود که جثه ابراهیم بیش از سنش نشان دهد تا هیچ کس شک نکند که او یکی از همان نوزادان پسر سیزده سال قبل است که می بایست کشته بشود اما نشده بود پس او در انظار عمومی به نوجوانی هجده یا بیست ساله بیشتر شبیه بود. ابراهیم شبانه روز در ارتباط با خداوند بود و در آفرینش خلقت تدبر می کرد و شاید بهتر است بگوییم، ابراهیم توسط خداوند تربیت شد تا به امری بزرگ برگزیده شود. ابراهیم در حال قدم زدن درون غار بود که دوباره صدای فرو ریختن سنگ های دهانه غار به گوشش رسید، او لبخندی به روی لب نشاند و گفت: خدا را شکر! گویا امروز هم سعادت دیدار مادر نصیبم شده. ابراهیم با شوق فراوان به استقبال مادر رفت و با ورود ایشان به غار، سلام کرد و خود را به آغوش پر از مهر بونا سپرد. بونا همانطور که بوسه ای از سر فرزندش می چید گفت: حالت خوب است پسرم؟! امروز و روزهای گذشته را چگونه گذراندی؟! ببخش که نتوانستم به تو سر بزنم، خوب میدانی دلیل این نیامدن، فقط حفظ جان خودت است‌ ابراهیم با تواضع دست مادر را گرفت و او را بر تخته سنگی کنار دیواره غار نشاند و خودش در مقابل تخته سنگ زانو زد و فرمود: امروز هم چون دیگر روزها محو قدر پروردگار و خلقت این جهان هستی بودم، درست است که پای از این غار بیرون نگذاشتم، اما خدا در همه جا جاریست، در این غار، در این هوا، در این کوه، در ان خارج ، در آسمان ها و زمین و درختان و دریاها...و بعد نگاهی مهربان به چهره پر از مهر مادر نمود و فرمود: مادر، آیا وقت بیرون آمدن من از غار فرا نرسیده؟! من می خواهم پای بیرون نهم و تمام خلقت خداوند را با چشم خویش ببینم، من می خواهم همراه شما به شهر بیایم و با مردم و بنده های خدا حشر و نشر کنم. بونا نمی توانست دست رد به خواسته فرزند دلبندش زند و از طرفی ترس از آن داشت که جانش در خطر بیافتد پس دست ابراهیم را در دست گرفت و گفت: ابراهیم! میترسم، از جان تو بیم دارم! بیرون این غار چیزهای ناراحت کننده ای خواهی دید، مردم شهری که در آن هستم همه بت های سنگی و دست ساز خویش را به جای خداوند یکتا می پرستند، ابراهیم! بیرون این غار ظلم و ستم بیداد می کند و مردم بردگان ابلیس هستند و من میترسم آنان چشم زخمی به تو زنند. ابراهیم لبخندی زیبا به روی مادر پاشید و فرمود: مادرجان! شما را به خدای یکتا سوگند مرا با خود ببرید و برای سلامت من نگران نباشید، چرا که همان خدایی که مرا از نوزادی در پناه الطاف خود نگهداشته است خودش مرا حفظ خواهد نمود. قلب بونا از شنیدن این حرف آرام گرفت، چرا که با پوست و گوشت و خونش قدرت این خدای مهربان را درک کرده بود، پس رو به فرزندش نمود و فرمود: ابراهیم! من باید پدرم آزر را از وجود تو باخبر کنم و تصمیم با اوست که اجازه دهد در انظار ظاهر شوی یانه؟! چون او اینک ولیّ من و تو هست. ابراهیم سری تکان داد و فرمود: باشد تا کسب اجازه از پدربزرگم در این مکان می مانم. بونا از جا بلند شد و گفت: من می روم به پدرم بگویم، فقط به یاد داشته باش همانطور که قبلا گفتم، پدربزرگت بزرگ کاهنان معبد بابل است و بزرگترین کارگاه بت سازی در بابل از آن اوست، پس جلوی ایشان با احتیاط از خداوند یکتا سخن بگو، مبادا که سخنانت او را به جدال با تو برانگیزد. ابراهیم با چشمان زیبایش خیره به صورت مهربان مادر شد که همیشه نگران او بود و فرمود: شما از این بابت نگران نباشید، خدا حافظ فرزندت است مادر... ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕 @BACHE_HEZBOLLAHi
🤲🏻 یا حَبیبُ یا طَبیبُ 🤲🏻 قند پدرم روی ۲۵۰ بود طی این ۸ سال کلی هزینه ویزیت دادیم و داروی شیمیایی براش عوض کردیم اما فرقی به حالش نمیکرد تا اینکه با داروهای معجزه گر خانم توجیه آشنا شدیم که بعد از مصرف یک ماه از داروهای ایشون قند پدرم رو ۸۵ اومده ، آشنا شدن با مجموعه خانم توجیه برای ما لطف خدا بود ، فرشته نجات پدرم شدن ... پیام رضایت درمانجو از داروهای گیاهی دیابتمون 🌹 کسائیکه قصد درمان جدی دارند و یک بار برای همیشه با دیابت و عوارضش میخوان خداحافظی کنن به کانال زیر سر بزنند 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1598292791C684c1ec1bf جهت ارتباط سریع تر فرم زیر رو تکمیل کنید👇🏻 https://app.epoll.ir/46084500
بچه حزب اللهی
🌐 درخواست اعضای شورای امنیت برای توقف حملات اسرائیل به لبنان نمایندگان آمریکا، انگلیس، سوئیس، ژاپن
🔴اسکای نیوز به نقل از مقامات آمریکایی: پیش‌بینی می‌شود آتش‌بس بین اسرائیل و حزب‌الله ظرف چند ساعت به مدت ۲۱ روز اجرایی شود. جزییات توافق نامه آتش بس بین لبنان و رژیم صهیونیستی: 1- تسلیم حزب الله در سراسر جنوب لبنان و عقب نشینی سربازان از آن سوی رودخانه لیتانی. 2- ایجاد یک منطقه حائل 7 کیلومتری غیرنظامی در جنوب لبنان 3- اجرای قرارداد 1701 سازمان ملل و تجزیه حزب الله و سایر گروه های غیر دولتی در لبنان. 4-آتش بس فقط برای مرز های شمالی در نظر گرفته شده و شامل غزه نمیشود نتانیاهو هنوز پیشنهاد آتش بس در لبنان را نپذیرفته است. 🪖 @BACHE_HEZBOLLAHi
🔴یکی از ذخایر اقتصادی استراتژیک اسراییل هدف قرار گرفت 🔹️مقاومت اسلامی عراق امشب انبار اصلی ذخیره "پتاس" اسراییل را در بندر ایلات منهدم کرده است. 🔹️پتاس مهم‌ترین محصول معدنی صادراتی اسراییل است که رژیم صهیونیستی از بحرالمیت استخراج و از طریق باراندازهای بندر ایلات به فروش می‌رساند. 🔹️منابع آگاه نجباء از داخل سرزمین‌های اشغالی خبر دادند که بر اثر این ضربه دقیق و موفق پهپادی، تا اطلاع ثانوی امکان صادرات این ماده معدنی استراتژیک از ایلات میسر نیست./مقاومت اسلامی نجباء ➖➖➖➖➖➖➖ @BACHE_HEZBOLLAHi
چیزی که واضح مشخصه اینه که اینا قصد دارن ارز دیجیتال رو هرجور شده به مردم قالب کنن و به قولی همه دارایی مردم بشه همین ارز دیجیتال و فلان داستان این رباتا هم که تو تلگرام جدیدا مد شده همینه میخوان مردم با این فضا آشنا کنن و یجورایی مردم هم یاد بگیرن هم علاقه مند به این فضا بشن البته زمان اجرای عملی و گسترده این داستان ارز دیجیتال بعد از جنگ و درگیریای بزرگه نه الان ، زمانی که با درگیری های نظامی و سایبری به قولی اقتصاد دنیارو نابود کردن تا قبل اون اتفاقات رویه اقتصادی همین چیزی که الان هست ان شاءلله که موفق نمیشن ... @BACHE_HEZBOLLAHi
⭕️انگشتر حدید رهبر معظم انقلاب در دیدار با پیشکسوتان دفاع مقدس 🔹‌امیر المومنین (ع) در زمان جنگ با خوارج چنین انگشتری را استفاده می کردند. 🔹️ پ.ن: راز انگشتر حدید در این است که دشمنی میان جن و انس را از بین می برد و راه مقابله و خاموش کردن شیاطین و دشمنان را باز میگذارد. @BACHE_HEZBOLLAHi
⭕️ضرورت حضور دکتر ظریف در آمریکا چه بود؟ و با چه کسانی دیدار داشتند؟ @BACHE_HEZBOLLAHi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌️بارها هشدار دادیم مراقب فتنه شرق باشید ⭕️ امام جمعه مسجد اهل سنت در ایرانشهر طی سخنرانی های خود حاکمیت و جمهوری اسلامی ایران را تهدید کرد و گفت در صورتی که مولوی عبدالحمید بازخواست شود مجاهدین شمشیر بدست اسلام (جیش العدل) به تقابل با شما خواهند پرداخت. @BACHE_HEZBOLLAHi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ ارتش اسرائیل رسما اعلام کرد: فرمانده یگان هوایی حزب الله را حذف کردیم، فیلم این ترور توسط نیروی هوایی اسرائیل در بیرون. ترور با به وسیله بمب های فیوزی صورت گرفته، یعنی رژیم به طور کامل از طبقه فرمانده یگان هوایی حزب‌الله اشراف داشته. @BACHE_HEZBOLLAHi
🔔یه خبر مهم بهتون بدم ؟ ❌️ اکثریت کشورهای جهان تو سکوت رسانه ای در حال آماده سازی خودشون برای جنگ جهانی سوم هستن ... 📌باید خط اصلی فرماندهی جبهه مقاومت با دیگر جبهه ها قطع شود تا برای مدت کوتاهی بتوانند به غده سرطانی (اسراییل) در حال مرگ نفس مصنوعی بدهند !!.. @BACHE_HEZBOLLAHi
🔴 شهادت حاج محمد حسين سرور "ابو صالح" فرمانده یگان پهپادی و پدافند هوایی حزب‌الله تایید شد 🔴 موساد با انتشار لیست ترور خود اعلام کرد که به‌جز سید حسن نصرالله تنها دو فرمانده بلندپایه دیگر در حزب‌الله مانده است ➖➖➖➖➖➖➖ 🚫همبستگی در لبنان به اوج خود رسیده است. درب های منازل به روی مردم جنوب و ضاحیه باز شده است. مناطق اهل سنت، مسیحی و دروزی میزبان شیعیان جنوب هستند. شیعیان جنوب هم با روحیه بالا شعار "ما سربلند برمی‌گردیم" را سر می‌دهند. تجربه این را بارها داشته‌اند. فداکاری در خون این مردم است @BACHE_HEZBOLLAHi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسرائیل وحشیانه داره لبنان رو بمباران میکنه ... _____🔔 ⭕️ ایده «زمین گذاشتن سلاح» از قدیم الایام مطرح بوده و تازگی ندارد کافران آرزو می‌کنند که شما از سلاح‌ها و سازوبرگ خود غافل شوید تا ناگـهان و به یکباره بر شما یورش برند.نسـاء / ۱۰۲ @BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
🔴 شهادت حاج محمد حسين سرور "ابو صالح" فرمانده یگان پهپادی و پدافند هوایی حزب‌الله تایید شد 🔴 موساد ب
✅درباره رهبر شهید محمد حسین سرور «حاج ابوصالح» متولد شهر عیتا الشعب (جنوب لبنان) 07-08-1973. در ۱۳ سالگی به صفوف مقاومت اسلامی پیوست. او در ساختارهای مقاومت درجات مسئولیت سازمانی را طی کرد و دوره های رهبری ارشد زیادی را گذراند. در بسیاری از عملیات های مقاومت اسلامی علیه اشغالگران اسرائیل شرکت کرد. او یکی از افسران اصلی مقابله با حملات داعش/القاعده در مرزهای شرقی لبنان و استان های مختلف سوریه بود. او بین تعدادی از تخصص های نظامی حرکت کرد و از سال 2020 مسئولیت نیروی هوایی در مقاومت را بر عهده گرفت. او عملیات نیروی هوایی مقاومت اسلامی در جبهه پشتیبانی لبنان را از 8 اکتبر 2023 رهبری می کرد. @BACHE_HEZBOLLAHi
🔔بیانات رهبر معظم انقلاب دست کم در چند مورد با مواضع و سیاست های اخیر آقای پزشکیان نسبت پیدا میکند که دو موردش آشکار است: 📌مورد اول آقای پزشکیان در گفتگو با cnn گفته بود: «نباید بگذاریم لبنان به‌دست اسرائیل به غزه‌ای دیگر تبدیل شود. حزب‌الله نمی‌تواند به‌تنهایی مقابل اسرائیل که کشورهای غربی، اروپایی و آمریکا از آن دفاع، حمایت و تأمینش می‌کنند، بایستد. بنابراین باید از اقدامات جنایت‌کارانه اسرائیل جلوگیری کنیم». این موضع انتقاداتی را در لبنان و میان نیروهای حزب الله برانگیخت. رهبر انقلاب در خصوص توان حزب الله فرمودند: «از دست دادن عناصر موثر و ارزنده حزب‌الله بلاشك یك خسارت بود اما استحكام سازمانی و انسانی حزب‌الله بیشتر از این حرف‌هاست و پیروزی نهایی با اوست.» 📌مورد دوم آقای پزشکیان در خصوص زمین گذاشتن متقابل سلاحها و سپردن تامین امنیت منطقه به نهادهای بین المللی بود که بلافاصله توسط وزیر خارجه تکذیب ولی بعدا تایید شد. رهبر انقلاب با لحنی کم سابقه و از موضع حکم شرعی درباره جهاد برای بازگرداندن فلسطین سخن گفتند: «حكم قطعی شرعی این است كه بر همه واجب است تلاش كنند و كمك كنند فلسطین را و مسجدالاقصی را برگردانند به مسلمانان و به صاحبان اصلی‌اش.» 🔔 «رزمندگان ما برای اینكه پرچم دشمن در مرزهای ما برافراشته نشود، جان خودشان را قربانی كردند. نمی‌شود ملت ایران قبول كند كه همان پرچم‌ها به وسیله افراد نفوذی، به وسیله انسان‌های فریب‌خورده در داخل كشور برافراشته بشود. این پرچم، پرچم نفوذ فرهنگی و سبك زندگی دشمن و وسوسه‌های خصمانه دشمن نباید در داخل كشور در دستگاه‌های مختلف ما برافراشته شود.»
💚❤️ السلام علیک یا صاحب الزمان (عج) ❤️💚 روز جمعتون بخیر باشه رفقا تو دوره ای از زمان هستیم که به شدت از لحاظ صبر در حال آزمایش و آزمون و امتحان هستید ، سختی ها زیاد میشه بنا به دلایل مختلف و در شکل های مختلف برای هرکسی هم به یه شکلی ظاهر میشه به قولی یکی بیماری یکی فقر ، یکی تنهایی یکی شکست و کلا هرکی یه مدلی تو این دوران که باید اون ایمان و اعتقادمون رو حفظ کنیم روزانه خیلی پیام میاد برامون ولی اون تعدادی که از ناامیدی و خسته شدن میگن خیلی ناراحت کنند هست برامون چون تو قدمای آخر کم آوردن خیلی خوب نیست میدونم خیلی سخته ها میدونم خیلی دردسرا زیاده مشکلات زیاده تازه هرچی ایمان و حفظ دینت قوی تر باشه مشکلاتتم بیشتره تو این اوضاع بی دینی ولی به هرحال با هر دلیل و منطقی که دارید اینو خدمتتون میگم که به هیچ عنوان کم نیارید به هیچ عنوان گناه و ناامیدی برای خودتون توجیه نکنید به هیچ عنوان جایز نیست ، واقعا زمان زیادی باقی نمونده ، گول یسری ظواهر رو نخورید با هر مشکل و سختی که دارید صبر کنید و توکل کنید ... @BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
🌹:شاهزاده ای در خدمت قسمت نود و پنجم🎬: اسدالله مانند شیری در بند رو به سوی ابوبکر کرد و فرمودند: به
🌹شاهزاده ای در خدمت قسمت نود و هفتم🎬: ابوبکر از ترس اینکه مبادا جمع حاضر او را کنار بزنند و علی علیه السلام را یاری کنند ،قبل از اینکه کسی سخن بگوید گفت : هر چه فرمودید حق است و با گوش های خود شنیده و در قلب هایمان جا داده ایم اما بعد از آن از پیامبر صلی الله علیه واله وسلم شنیدم که فرمود : ما خانواده ای هستیم که خداوند ما را برگزیده و گرامی داشته و آخرت را برای ما به دنیا ترجیح داده است و برای ما اهل بیت، هم نبوت و هم خلافت را جمع نمی کند! علی علیه السلام رو به جمع فرمودند : آیا کسی از اصحاب پیامبر صلی الله علیه واله وسلم، با تو بود که شهادت بدهد؟ تا این سخن از دهان مولایمان بیرون آمد ، عمر مانند فنر از جا جست و با اشاره به ابوبکر گفت : خلیفهٔ رسول الله راست می گوید، من این کلام را همان طور که ابوبکر گفت از پیامبر شنیدم. بعد از عمر ،ابو عبیده، سالم غلام ابی حذیفه و معاذ بن جبل گفتند : ما هم این کلام را از پیامبر صلی الله علیه واله وسلم ، شنیدیم. در این هنگام علی علیه السلام ، دل زده از این جماعت دنیا طلب ،فرمودند: وفا نمودید به طوماری که در کعبه امضاء کرده بودید ، همان طوماری که به موجب آن با یکدیگر هم پیمان شدید که اگر محمد صلی الله علیه واله وسلم به قتل رسید! یا از دنیا رفت ، خلافت را از ما اهل بیت ،بگیرید‌. ابوبکر که کلام حق و واقعه مخفی را از زبان علی علیه السلام شنید ، با تعجب رو به امیرالمؤمنین علیه السلام گفت : ما اطلاعی به تو نداده بودیم ، تو از کجا دانستی مفاد ان پیمان نامه را؟! امام علیه السلام رو به طرف صحابه ،فرمودند: ای زبیر و ای سلمان ، ای ابوذر و ای مقداد، شما را به خدا قسم می دهم که به سؤال من جواب دهید: آیا شما از پیامبر نشنیدید که می فرمود: فلانی و فلانی و اسم این پنج نفر را نام برد، میان خود طوماری نوشته اند و در آن هم پیمان شده اند و بر نقشهٔ خود معاهده کرده اند؟ آن صحابه جواب دادند: آری ، ما از پیامبر صلی الله علیه واله وسلم ، شنیدیم که فرمودند: هم عهد و پیمان شده اند تا نقشه خود را پیاده کنند و طوماری نوشته اند که اگر کشته شدم و یا مُردم، خلافت را از تو ای علی بگیرند و شما هم به پیامبر عرض کردی: چه دستوری دارید تا هنگام اجرای نقشه، آن را انجام دهم؟ و پیامبرصلی الله علیه واله وسلم ،فرمودند: اگر یارانی پیدا کردی با دشمنان جنگ کن و آنان را طرد کن ،اما اگر یاری پیدا نکردی بیعت کن و خونت را حفظ کن... در این هنگام مولا علی علیه السلام نگاهی به جمع پیش رویش کرد و فرمود:.... ادامه دارد 🖊به قلم :ط_حسینی 💦🌨💦🌨💦🌨💦 شاهزاده ای در خدمت قسمت نود و هشتم🎬: علی علیه السلام ، نگاهی محزون به جمع کرد و‌ فرمود : به خدا قسم ، اگر آن چهل نفری که با من بیعت کردند به عهدشان وفادار بودند، با شما در راه خدا به جهاد بر می خواستم ، این را هم بدانید که به خداوند قسم خلافت به هیچ یک از نسل های شما تا روز قیامت نخواهد رسید !!! آری به خداوند قسم که مولای ما ، حقانیت خلافت خودشان را بارها و بارها با صدای بلند و دلیل و مدرک فراوان بر یاران بیعت شکنش گفت و‌ گفت ، اما جایی که دنیای فریب کار باشد ، گوش شنوایی برای شنیدن حرف حق باقی نمی ماند ، علی علیه السلام این سخنان را بیان نمود و سپس روی مبارکشان را به ابوبکر که بر منبر خانه خدا تکیه زده بود و خلافت را غصب نموده بود ،کردند و فرمودند: اما جواب دروغی که به پیامبر صلی الله علیه واله وسلم نسبت دادی، کلام خداوند است که می فرمایند :«آیا بر چیزی که خداوند به آنان از فضل خویش عطا کرده حسادت می کنید، ما به آل ابراهیم کتاب و حکمت و ریاست عظیمی دادیم، سوره نساء آیهٔ ۵۴» و رو به ابوبکر ادامه دادند :آهای ابوبکر اگر نمی دانی بدان : کتاب یعنی پیامبری ، حکمت یعنی سنت ،ریاست یعنی خلافت و همانا که آل ابراهیم ما هستیم و بس.... اگر هر انسان پاکباخته ای در این جمع بود ، خونش در دفاع از حقیقت مطلق به جوش می آمد و می خروشید و البته بودند کسانی که در دفاع از حیدر کرار برخاستند ، در دفاع از پهلوانی که ریسمان بر دست و گردن مبارکشان انداخته بودند و این اوج آزادی بیانشان بود که با دستِ بسته ، بیعت می خواستند... در این هنگام مقداد از جا برخاست و فرمود : یاعلی علیه السلام ، چه دستور می فرمایید؟ به خدا قسم اگر فرمان دهی شمشیر می کشم و اگر بفرمایید دست نگه می داریم ..... ادامه دارد.... 🖊به قلم : ط_حسینی 💦🌨💦🌨💦🌨💦 @BACHE_HEZBOLLAHi
سلام الله علیکم، مولای مهربانم ! ای بهترین بهانه خلقت ظهور کن# صحن نگاه چشم مرا پر ز نور کن# آقا بیا و با قدمی گرم و مهربان# قلب خراب و سرد مرا گرم شور کن# صبر و قرار رفته ز دلهای عاشقان# با دست عشق آتش دل را صبور کن. مولای مهربانم ! کاری که کرد عشق تو، تقدیرمان نکرد# گریه برای دوری تو ،سیرمان نکرد# ما را ببخش اینکه غمت پیرمان نکرد# دست گناه، امام زمان گیرمان نکرد. نثار وجود نازنین مولا(عج) صلوات. @BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_صد_سی_نهم🎬: از آن روز به بعد بونا به بهانه کارهای مختلف خود را ب
🎬: بونا از کوه پایین آمد و با شتاب راه شهر را در پیش گرفت و در بین راه با خدای یکتا راز و نیاز می کرد و به او توکل کرد تا خود خدا، همه کارها را درست کند و قلب آزر را نسبت به ابراهیم رئوف نماید. دم دم های غروب او به خانه رسید و ان وقت روز، آزر در معبد بود، پس بونا منتظر شد تا پدر از معبد برگردد قبل از آمدن آزر، پسران دیگر بونا به همراه پسران آزر از کارگاه بت تراشی و حجره هایی که در بازار داشتند به خانه آمدند. بعد از گذشت ساعتی، آزر هم به خانه آمد و سفره شام گستردند، بونا صبر کرد تا شام را خوردند، آزر از جای برخاست تا به خوابگاهش برود که با صدای ملایم بونا بر جای خود ایستاد: پدر! سخنی با شما دارم اگر خلوتی باشد بهتر است. آزر به عقب برگشت نگاهی به بونا و نگاهی هم به پسرانش کرد و‌گفت: خلوت؟! هر چه می خواهی بگویی، همین جا بگو، همه محرم رازند، چیزی پنهانی نداریم. بونا سرش را پایین انداخت و گفت: چشم امر، امر شماست اما سخنم راجع به آن غار... آزر که انگار خاطرات آن زمان را فراموش نکرده بود و هنوز برق نگاه آن نوزاد را در خاطر داشت به میان حرف بونا دوید و گفت: بیا به اتاق خدایان... در ان زمان در هر خانه یک اتاق یا جایگاه اختصاصی برای بت های بی جان در نظر می گرفتند و مثلا اتاق عبادتشان بود. بونا چشمی گفت و به دنبال پدرش وارد آن اتاق شد. آزر به محض ورود بونا، درب اتاق را محکم بست و رو به بونا گفت: قرار بود آن واقعه را فراموش کنی، می دانم سخت است، آخر من هم بعد از گذشت اینهمه سال از آن واقعه هر وقت به یاد آن نوزاد و صورت ملیح و نگاه معصوم و مهری که در جانم با یک نگاهش جاری کرد، میافتم، سخت ناراحت می شوم، اما امر نمرود می بایست انجام شود و من به تو افتخار می کنم که امر خداوندگار این شهر را پذیرفتی و دل از فرزند دلبندت کندی. بونا آب دهانش را قورت داد و گفت: پدرجان! تو خود شاهد بودی که آن کودک را گرسنه و تشنه و بی پناه در غار رها کردم و دهانه غار را خود مسدود نمودی و تا ده روز به من اجازه خروج از منزل را ندادی... آزر سرش را تکان داد و گفت: آری تو چنین کردی و من ممنونم از همکاری ات و ممنونم که بی قراری نکردی و نگذاشتی این راز فاش شود و آبروی من در شهر و در درگاه نمرود برود. بونا سرش را بالا گرفت و همانطور که خیره در چشمان پدرش بود گفت: اما بعد از ده روز من به آن غار رفتم و در کمال تعجب دیدم آن نوزاد زنده است و اینک به نوجوانی زیبا و قوی هیکل تبدیل شده، نوجوانی که می تواند نام شما را زنده نگه دارد... آزر با شنیدن این حرف یکه ای خورد و گفت: تو حقیقت را می گویی؟! آن کودک زنده است و بعد در حالیکه لبش را به دندان گرفته بود ادامه داد: امکان ندارد... نمی شود...آخر چگونه بدون شیر و آب زنده مانده؟! بونا سرش را به دو طرف تکان داد و گفت: نمی دانم چگونه زنده مانده، فقط این را بدان که من حتی یک بار هم به او شیر ندادم، اما او زنده است و البته این را هم بگویم تا این لحظه پا از غار بیرون نگذاشته و با هیچ بنی بشری به غیر از من هم صحبت نشده، او حتی آسمان را هم ندیده... بونا از ابراهیم تعریف می کرد و دل آزر در سینه میتپید و این اراده پروردگار است که مهر انبیاء خود را بر قلب نزدیکانشان مینشاند. سخنان بونا تمام شده بود و او از خواسته ابراهیم مبنی بر خروج از غار سخن ها گفت و آزر در فکر فرو رفته بود. لحظات سخت و نفس گیری برای بونا بود و او منتظر، چشم به دهان پدر دوخته بود تا نظرش را بگوید. بعد از دقایقی سکوت ، آزر نفسش را محکم بیرون داد و گفت: از آنجا که او دور از شهر و انسان ها بزرگ شده نمی تواند آن فردی باشد که برای حکومت خطر داشته، پس باید اول من او را ببینم اگر او را دیدم و باز هم بر همین نظر بودم، اجازه می دهم در این خانه بماند. بونا با خوشحالی قدمی جلو نهاد و می خواست دست پدر را ببوسد و در همین حین گفت: پس من فردا صبح به غار می روم و ابراهیم را با خود می آورم. آزر لبخندی زد و گفت: ابراهیم! چه نام زیبایی برای او نهاده ای و بعد با تحکمی درصدایش گفت: نه....تو به تنهایی نباید او را بیاوری، چرا که ممکن است مردم شهر ببینند و به گوش سربازان و نمرود برسد و آن وقت مرا عقوبت می کنند، باید با نقشه پیش برویم، فردا تو و پسرانت به همراه برادران نوجوانت به خارج شهر می روید و زمانی که ابراهیم از غار بیرون می آید در این جمع قرار گیرد و در شلوغی این جمع وارد شهر شود که کسی اصلا متوجه او نشود و فکر کنند این پسر هم سالها در خانه آزر بوده است بونا که اشک شوق از دیدگان روان کرده بود چشمی گفت و از حضور پدر مرخص شد، او احتیاج به خلوتی داشت تا به شکرانه این اتفاق مسرت بخش در آستان خداوند یکتا سر به سجده شکر گذارد.. ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕 @BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
💚❤️ السلام علیک یا صاحب الزمان (عج) ❤️💚 روز جمعتون بخیر باشه رفقا تو دوره ای از زمان هستیم که به ش
⭕️🖊معمولا هر داستانی که بخواد به تهش برسه به اوج سختی میرسه که اون دم آخری هم افرادی که اهلش نیستن کم میارن و هرچی پیاده بشن و برن کنار الانم دم دمای آخره برای همینم همه چی داره به اوج سختی خودش میرسه تازه هنوز داستانای مختلفی مونده که میبینید تو ادامه این مسیر ولی میخوام بگم هرچیم باشه نباید کم بیارید چه دوران ظهور باشیم چه عمرمون به دنیا نباشه فرقی نداره تا لحظه آخر باید تو مسیر باشیم وگرنه اگه ثانیه آخرم کم بیاریم خراب کردیما کلا باخت دادیم همه عمرمون رو 📌تمام انسان های عالم تو خسران هستن به غیر از مومنین واقعی ، یعنی هرکسی با هر جایگاه و ثروت و قدرتی مومن نباشه هیچی نیست و تو خسارت محضِ پس گول ظواهر زندگی دیگران نخورید و نگید فلانی فلان زندگی داره ما چرا نداریم ، ما چرا فلانیم اینا تماما حرف شیطانِ راضی باشید به خواست خدا تا ابدیتتون تامین بشه ، پنج شصت سال زندگی موقت که اکثریتمون حداقل نصف به بالاشم طی کردیم باعث نشه زندگی ابدی و همیشگیتون خراب بشه ها ... 📣بارها گفتیم بازم میگیم برای کسانی که شاید ندونن ، شما تو زندگی ابدی که در پیش دارید هرچیزی که اینجا هست رو با هزاران برابر پیشرفت اونجا خواهید داشت ، هرچیزی که فکرشو کنید هرچی پس به هیچ عنوان حسرت چیزیو نخورید ، بابت رسیدن به هرچیزی هرکاری نکنید ، دین و ایمانتون رو به باد ندید چون هیچی تاکید میکنم هیچی ارزشش رو نداره ... @BACHE_HEZBOLLAHi