eitaa logo
بچه حزب اللهی
5.8هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
7هزار ویدیو
19 فایل
🌺بسم الله الرحمن الرحیم 🌺 ⚜️کانال » بچه حِزبُ اللّٰهی 💛 فَإِنَّ حِزبَ اللَّهِ هُمُ الغالِبونَ💛 خبر وتحلیل کم ولی خاص . سیاسی ونظامی . داخلی وخارجی . جبهه مقاومت. 🌹 ادمین: @Pirekharabat313 تبلیغات: @Amirshah315 لینک کانال: @BACHE_HEZBOLLAHI
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا حس میکنم رفتار های شبکه خبر مقدمه سازی انتشار یک خبر سنگینه ؟ ⭕️🖊امیدوارم این چهار ساعتی که گذشته چهار ساعت برای جا به جایی باشه 🔹آیا مدل اطلاع رسانیِ "فرود سخت" در حال تکرار است؟! 🔻با گذشت بیش از چهار ساعت از حمله به بیروت، حزب الله شهادت سید حسن نصرالله دبیرکل حزب را نه تایید و نه تکذیب کرده ولی دوستان یه چیز رو توجه کنید که سال 2006 به مدت سه روز شبیه به امشب اخبار ترور سید حسن نصرالله از سمت رسانه های عبری منتشر میشد، احتمال اینکه بخوان یه بازی جدید راه بندازن زیاده! 🔘‍ ی نکته ای هم هست که !!!👇👇 1. اگر سید در محل حادثه بوده متاسفانه باید گفت شهادت قطعی ست و اعلام رسمی فقط در صورت پیدا شدن پیکر صورت خواهد گرفت.بمب ها رها شده ، بمب‌های یک تنی آمریکایی بوده 2. اگر سید در محل حادثه نبوده یعنی اسرائیل اطلاعات اشتباه دریافت کرده و به همین خاطر به لحاظ امنیتی حزب‌الله برای حفظ امنیت سید مجبور به سکوت باشند .... 🙏باز هم باید منتظر بیانیه رسمی حزب الله باشیم که رمز گشا خواهد بود @BACHE_HEZBOLLAHi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴انتقاد صریح مجری تلویزیون از مقامات: تهران با بیروت فرقی ندارد؛ اسرائیل به سراغ تک تک اهداف خواهد رفت ❌️حالا بریم گفت و گو کنیم و بیانیه صادر کنیم. آنها یک زبان بیشتر نمیفهمند و آن موشک است 🙏این آیه👇 را امشب زیاد تلاوت کنید سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۳۹ وَلا تَهِنوا وَلا تَحزَنوا وَأَنتُمُ الأَعلَونَ إِن كُنتُم مُؤمِنينَ﴿۱۳۹﴾ و سست نشوید! و غمگین نگردید! و شما برترید اگر ایمان داشته باشید! 🔔این آیه شان نزولش زمانی بود که هفتاد نفر در جنگ احد شهید شدند و یأس و ناامیدی بر چهره برخی ها نشست! ✌️سید مقاومت به ما آموخت اگر صدها بار ما را بکشند و بسوزانند و خاکسترمان را در هوا پخش کنند، ما ترکناک یاابن الحسین دست از فرزند امام حسین یا رهبر عزیزمان بر نمیداریم 📌عرض کردیم ایمانها زمانی سنجیده می شوند که هفتاد نفر از سپاه اسلام کشته شده اند و لشگر دشمن هلهله می کند!...وگرنه در هنگامه پیروزی ایمانی سنجیده نمی شود! ⭕️🖊خدا لعنت کنه وفاق و وفاقیون و اونایی که کمک کردن به این ننگ این وفاق رسما نفاقه چون ما جلوی اونایی که خود واقعیشون رو نشون نمی دن نمی تونیم وایسیم وقتی با ظاهر اسلامی تیشه به ریشه اسلام می زنید یعنی نفاق 👈جمله ی تله تنش دقیقا خودش تله بود😞 @BACHE_HEZBOLLAHi
🙏حالمون واقعا خراب و گرفتس ، نمیدونیم چی بگیم چی بنویسیم 👈فعلا حملات همه جانبه حزب الله به اسراییل رو شاهد هستیم 🤲ان شالله خبرایی که میرسه غلط باشه و تکذیب بشه ، دعا کنید 🙏فقط دعا کنید ... 🔔قبلا گفتیم بهتون قضیه لبنان متفاوته اگه شهادت سیدحسن تایید بشه تمام خاورمیانه شرایطش عوض میشه اصلا همه چی تغییر میکنه @BACHE_HEZBOLLAHi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ سعید جلیلی: امروز حمایت از مقاومت حتی در کشورهای اروپایی همه گیر شده است 🔹نقش حزب الله و سید مقاومت در پیروزی های اخیر مقاومت بسیار زیاد بوده است 🔹حزب الله امروز تنها نیست و سید مقاومت آزاد مرد جهان است 🔹تجربه باید به رژیم صهیونیستی نشان داده باشد که ترور و شهادت فرماندهان مقاومت و حزب الله نمی‌تواند باعث تضعیف آنها گردد... @BACHE_HEZBOLLAHi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 و چقدر دقیق گفت و پیش‌بینی کرد: عقب‌نشینی غیرتاکتیکی، عذاب الهی را در پی دارد ✅️بلینکن: لحظه ای خطرناک برای اسرائیل و جهان است، شیوه دفاع اسرائیل از خود اهمیت دارد. انتخابهایی که طرفین در روزهای آینده در خاورمیانه انجام خواهند داد، مسیری را که منطقه طی خواهد کرد، مشخص خواهد کرد 👈بهتون که گفتیم قضیه امروز کلا همه چیز تغیبر میده ... ❌️زمان طلایی برای سرجا نشوندن اسرائیل رو از دست دادیم ، اسرائیل به هیچ عنوان دیکه متوقف نمیشه و باید برای جنگ نهایی آماده بشیم ... ⭕️🖊 ی مشت ترسو ومنافق هی از جنگ و تنش و فلان ترسوندن مردم رو و پالس ضعف ارسال کردن به آمریکا و اسرائیل ، نتیجش شد گستاخی بیش از حد اسرائیل حالا اگه نزنیم اسرائیل تا بیخ گوشمون میاد اگه بزنیم هم باید برای جنگ بزرگی آماده باشیم 👈حالا فهمیدید چرا اینقدر حرص خوردیم بابت انتخاب مردم ، متوجه شدید چرا گفتیم اوضاع سخت و پیچیده میشه با این انتخاب مردم ! 📌این تفکر امتحانشو پس داده مردم ! ‼️چرا مجددا اینارو روی کار آوردید ! 🔔یه چیزی میگم ولی خب توضیح زیادی نمیدم نهایت این مسیری که الان داخلش هستیم به شدت خاص و زیباس و شگفت زده خواهید شد از برنامه ای که چیده شده و اتفاق بزرگی که رخ خواهد داد ... @BACHE_HEZBOLLAHi
🔘‍ تجربه تاریخی ،صهیونیزم نشان داده که هر چه در برابر آن ها کوتاه بیاییم ، این قوم خبیث بر لجاجت و حماقت بیشتر اصرار میکند. در این بازه زمانی ،طولانی شدن انتقام شهید هنیه و جری شدن دشمن و عبور از همه خطوط قرمز موئید این نظریه است . 🔔به نظر ما از این ساعت به بعد هر گونه تعلل در پاسخ گویی قاطع ، خیانت اشکار به آرمان های انقلاب اسلامی است @BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
🌹شاهزاده ای در خدمت قسمت نود و هفتم🎬: ابوبکر از ترس اینکه مبادا جمع حاضر او را کنار بزنند و علی علی
🌹:شاهزاده ای در خدمت قسمت نود و نهم🎬: هنگامی که روشنگری ابوذر به اوج خود رسید ، عمر که سخت خشمگین و هراسان بود ، از جا بلند شد و در حالی که رویش را به سمت ابوبکر که بر منبر خانهٔ خدا تکیه زده بود، می کرد، گفت : چرا روی منبر نشسته ای و این مرد (علی علیه السلام) نشسته و با تو روی مخالفت دارد و بر نمی خیزد تا با تو بیعت کند، آیا دستور نمی دهی تا گردنش زده شود؟! عمر هم خوب می دانست که محال است از پس قهرمان خیبر ، پهلوان عرب و‌ کشنده عمروعبدود، همو که ندای آسمانی چنین خواندش«لافتی الا علی و لا سیف الاذوالفقار» ، برآید ، اما چون اسدالله را دربند و به دور از ذوالفقارش می دید ، چنین جسارتی پیدا کرده بود . امام حسن و امام حسین علیهم السلام که کودکانی بیش نبودند و مانند جوجه هایی دو طرف پدر را گرفته بودند با شنیدن این سخن شروع به گریه نمودند. علی علیه السلام آن دو بزرگوار را به سینه چسپانید و فرمود : گریه نکنید عزیزانم، و با اشاره به ابوبکر و عمر ادامه داد : این دو نمی توانند پدرتان را بکشند. در این هنگام که قحطی مردان زمانه بود ،ام ایمن که روزگاری قبل پرستار پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ،بود و حقیقت را با چشم و گوش خود دیده و شنیده و با عمق جان حس کرده بود ، از جا برخاست و جلو آمد و رو به ابوبکر گفت : ای ابوبکر، چه زود حسد و دورویی خود را ظاهر کردید! هنوز حرف در دهان ام ایمن بود که عمر به اطرافیانش دستور داد که او را از مسجد خارج کنند و بلند گفت : ما را با زنان کاری نیست. حال که عزمشان را جزم کرده بودند تا حقیقت را مکتوم دارند، حقیقتی که همه از آن باخبر بودند و هر کدام به دلایلی سعی در فراموشی آن داشتند، با حرکت ام ایمن ،خون مردانگی بعضی از یاران حیدر کرار به جوش آمد و بریدهٔ اسلمی برخاست و‌ گفت : آیا به برادر پیامبر و پدر فرزندانش حمله می کنید در حالی که تو همان کسی هستی که از میان قریش ،شما را خوب می شناسیم و رو به ابوبکر و عمر کرده و ادامه داد: آیا شما همان دو نفری نیستی. که پیامبر صلی الله علیه واله وسلم به شما فرمان داد تا خدمت علی علیه السلام بروید و به ریاست و امیر بودن او بر مؤمنین سر تسلیم فرو آورید؟ یادتان است که شما در جواب این حکم رسول الله ،گفتید : آیا این امر ، دستور خدا و رسول است؟ و آن حضرت فرمودند :آری... ابوبکر که راستی این سخنان را می دانست و می خواست با سخنی که می زند شبهه ای در اذهان مردم ایجاد کند، جواب داد: آری، همین طور است ، لکن بعد از این فرمود: پیامبری و خلافت برای اهل بیت من جمع نمی شود. بریدهٔ اسلمی تا این سخن کذب ابوبکر را شنید ، با لحنی غضبناک گفت : به خدا قسم که پیامبر صلی الله علیه واله وسلم اینچنین نفرمود و تو به پیامبر دروغ می بندی، به خدا قسم در شهری که تو امیر آن باشی ، سکونت نمی کنم. در این هنگام عمر با شلاق دستش از جا بلند شد و همانطور که دستور می داد تا او را تازیانه بزنند، بریده اسلمی را هم از مجلس بیرون کردند‌.‌ و این است عدالت خلفایی که در گوش و کرنا می کنند، عدالتی که با غصب خلافت شروع شد و با بیعت هایی به زور شلاق و شمشیر ادامه داشت و عاقبتش شد چندین پاره شدن اسلام عزیز.... وقتی بریده اسلمی را نیز بیرون کردند ، عمر تلف کردن وقت را جایز ندانست و رو به مولایمان گفت : برخیز ای پسر ابی طالب و بیعت کن.... ادامه دارد 💦🌨💦🌨💦🌨💦🌨 شاهزاده ای در خدمت قسمت صد🎬: مولا علی علیه السلام فرمودند: اگر بیعت نکنم ، چه می کنید ؟ عمر جواب داد: به خدا قسم گردنت را می زنم! علی علیه السلام ،سه بار این سؤال را تکرار کرد ،تا حجت بر آنان تمام کند و هر بار، همان جواب را شنید. علی علیه السلام در حالیکه ریسمان به گردن مبارکش بود ، رو به سوی مزار پیامبر صلی الله علیه واله نمود و ندا داد: ای پسرمادرم ،ای برادر! این قوم مرا خوار کردند و چیزی نمانده بود که مرا بکشند . و سپس با زور اطرافیان که دست مبارک ایشان را به سمت ابوبکر دراز می کردند، دستش را در حالیکه کف دست را بسته بود به دست ابوبکر زدند وبه همین مقدار کفایت کردند. و این شد بیعتی که هم اکنون، علمای اهل سنت از آن دم میزنند و برای حقانیت مذهبشان به آن استناد می کنند .... آهای مردم فهیم؛ آهای حقیقت جویان ،پاک طینت ؛ می دانم که شما هم به مذهب اجداد و نیاکانتان هستید ، همانگونه که ما اینچنین هستیم ... اما تحقیق در دین و شناخت حقیقت مذهب یکی از واجباتی ست که بر گردن ما گذاشته شده ، در مذهب خود تحقیق کن و در کتابهای بزرگان مذهبت ،جستجو کن تا فردا در سرایی دیگر پشیمان نشوید. اگر بعد از تحقیق با دلیل و مستند به تو ثابت شد که مذهبت حق است بر آن بمان ولی اگر متوجه شدی که عالم و آدم و حتی پیشینیان تو بر حقانیت امیرالمؤمنین علی علیه السلام ، شهادت دادند....به راهی پا بگذار که نجات یافتگان امت پا گذارده اند..‌‌
بچه حزب اللهی
🌹شاهزاده ای در خدمت قسمت نود و هفتم🎬: ابوبکر از ترس اینکه مبادا جمع حاضر او را کنار بزنند و علی علی
آری از مطلب دور نشویم ، بعد از بیعت اجباری امیرالمؤمنین ، سلمان ،ابوذر و مقداد رحمة الله علیهم و زبیر را هم با زور و به ضرب تازیانه و‌ کتک ،نزد ابوبکر بردند و از آنها بیعت گرفتند. پس از بیعت اجباری آنان ، سخنانی بین عمر و آنان رد و بدل شد ،که اصالت عمر و جایگاه او را در آن دنیا، از زبان پیامبرصلی الله علیه واله ، روایت می کرد که ما از آوردن این سخنان در اینجا خود داری می کنیم، ان شاء الله با ظهور مولایمان، پور زهرا و حیدر و طلوع آفتاب عشق، پرده از تمام واقعیت ها برداشته خواهد شد. حال که از علی علیه السلام به زور بیعت گرفته بودند ، جمعیت مهاجم اطرافش به کناری رفتند و ریسمان از دست و گردن ابوتراب باز کردند. علیِ مظلوم در حالیکه دست حسنین را در دست گرفته بود با چهره ای غمگین، از مسجد خارج شد... با ورود به کوچه ، ناگهان حسن کوچک به یاد صحنهٔ ساعتی پیش افتاد و انگار تصویرها جلوی چشمش، جان می گرفت ، مادر را می دید که دست به پهلو گرفته و خود را بین پدر و جمعیت قرار داده بود و تازیانه را می دید که بالا رفته بود و هوا را می شکافت تا بر جسم مادرجوانش بنشیند، حسن همان طور که بغض گلویش را فرو می داد ،نگاهش به زمین کشیده شده و ردّ خونی را که تا جلوی درب خانه شان کشیده شده بود گرفت ،ناگاه بغضش شکست و همان طور که اشکش روان بود آرام گفت : این ...این رد خون مادرمان است!! حسین که کوچکتر از او بود و تازه از هول و هراس واقعه مسجد بیرون آمده بود ، دستش را از دست پدر بیرون کشید و همان طور که به طرف درب خانه می دوید ، با گریه بلند بلند می گفت : درب خانه را آتش زدند ، مادرم پشت درب بود ، خودم دیدم با فشار درب ، میخ گداخته به سینه مادرم فرورفت ، فکر کنم مادرم سوخته باشد‌....باید خود را به خانه برسانم....پدر ، من می ترسم ....نکند مادر.....نکند مادر هم مانند پدربزرگمان پرواز کرده باشد؟! و علیِ مظلوم ، مظلوم تر از همیشه ،بر مظلومه عالم می گریست و خود را به درب نیم سوخته که هنوز از آن دود به آسمان بلند می شد، رسانید...‌ ادامه دارد 🖊به قلم :ط_حسینی 💦🌨💦🌨💦🌨💦 @BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_صد_چهل🎬: بونا از کوه پایین آمد و با شتاب راه شهر را در پیش گرفت
🎬: صبح زود بود و پسران تارخ به همراه پسران آزر که در شهر به پسران آزر شهره بودند، به خارج از شهر رفتند، البته قبل از آن، آزر آنها را توجیه کرده بود و گفته بود که برادری دارید که سالها در غربت بوده و اینک به شما می پیوندد و هیچ کس از اهالی شهر نباید بفهمد که او تا این سن در شهر نبوده است. جمع پسران آزر به بهانه سرکشی به زمین های کشاورزی که در دست غلامان بود بیرون از شهر رفتند و طبق قرار در کنار جاده ای که به دروازه شهر منتهی میشد به انتظار نشستند و بونا قبل از آنها خود را به کوه رسانده بود و لباسی شبیه دیگر برادران و دایی هایش به تن ابراهیم پوشانید. ابراهیم خوشحال از این رهایی بود و بونا خوشحال از این درکنار هم بودن، بونا کمی عقب رفت و قد و قامت رشید ابراهیم را به نظاره نشست و گفت: این لباس برای برادر بزرگترت بود، او‌ بیش از پنج سال از تو بزرگتر است اما گویا تو از او بزرگتری چرا که لباس در تنت کمی برایت کوتاه است، اما نگران نباش، به شهر که رسیدیم خودم لباسی اندازه قد و قامت تو خواهم دوخت. ابراهیم و بونا پای از غار بیرون گذاشتند. ابراهیم دنیای اطرافش را می دید و ستایش خدای بزرگ را بر زبان جاری کرده بود، او تا به حال از آفرینش و خلقت دنیا، سخن ها شنیده بود و اینک با چشمان خویش، شنیده ها را می دید و سرشار از شوق شده بود و مدام تقدیس خالق اینهمه زیبایی را می نمود. بونا که از حضور ابراهیم ذوق زده بود رو به آسمان نمود و گفت: خدایا شکرت و سپس رو به ابراهیم گفت: ابراهیم! حواست باشد که این شهر همه بت پرست هستند، آنها خدایی را که تو دم از آن میزنی نمی شناسند، یعنی شاید در ته ته قلبشان بشناسند اما به پرستش بت های بی جان عادت کرده اند، پس خلاف عادت آنها سخن نگو که تو را عقوبت می کنند. ابراهیم لبخندی زد و زیر لب زمزمه کرد: خالق این زیبایی ها باید ستوده شود و من جانم را برای چنین خالق مهربانی می دهم. بونا و ابراهیم به جمع پسران آزر رسیدند، برادران ابراهیم با تعجبی در نگاهشان او را دوره کردند و فریاد شادی و شعف از این جمع بلند بود،گویی وجود ابراهیم برابر بود با یک نوع حس خوشایندی در جان همه، انگار سالها بود که ابراهیم را می شناختند و با او راحت بودند و ابراهیم هم با مهری پاک با انها خوش و بش کرد و همه با هم به راه افتادند. در اطراف جاده زمین های سرسبزی به چشم می خورد که در هر کدام چیزی کشت شده بود و ابراهیم، غلامان و کنیزان را می دید که بدون توجه به اطراف سخت مشغول کار بودند. پسران آزر هر کدام سخنی می گفتند و هدفشان این بود که ابراهیم با اوضاع شهر آشنا شود که ناگاه ابراهیم راه کج کرد. همه با تحیر ابراهیم را نگاه می کردند، او وارد زمینی شد که غلامی تلاش می کرد باری بزرگ از علوفه روی الاغ پیش رویش بگذارد اما چون بار بسیار بزرگ بود، نمی توانست به درستی ان را قرار دهد. ابراهیم جلو رفت و با یک حرکت بار علوفه را برداشت و روی الاغ قرار داد، ان غلام با شگفتی ابراهیم را نگاه می کرد، این کار مانند ترکیدن یک بمب بود و کم کم دیگر کسانی که روی زمین مشغول کار بودند متوجه آنها شدند و دور آنها جمع شدند. ان غلام نگاهش به لباس ابراهیم بود و خوب می فهمید او از بزرگان شهر هست اما کاری که ابراهیم کرد هیچ یک از بزرگان نمی کردند پس با لکنت گفت: بب...بب..ببخشید مرا عفو کنید که به شما بی احترامی... ابراهیم لبخندی زد و با دست شانه غلام را گرفت و گفت: چه بی احترامی؟! من کاری نکردم، من هم مثل برادرتان... تا ابراهیم این سخن را گفت، یکی از کنیزان که کنار زمین و جمع پسران آزر را نگاه می کرد گفت: پناه به مردوک بزرگ! به گمانم این بزرگمرد نمی داند چه می گوید، برادری شما با... در این هنگام بونا خود را به ابراهیم رساند و دستش را گرفت و گفت: برویم، مصلحت نیست شما با... ابراهیم که به نقطه ای خیره شده بود دستش را تکان داد و گفت: صبر کن برادر! به گمانم باید آن سنگ را جابه جا کنی تا راه آب باز شود و با این حرف به سمت غلامی که بیل بر دوش داشت رفت و خم شد و تخته سنگی که راه آب را بسته بود برداشت‌ لحظه به لحظه بر تعجب کسانی که آنجا حضور داشتند افزوده میشد و البته همه مهر ابراهیم را به دل گرفتند. در این هنگام یکی از پسران آزر جلو امد و زیر لب گفت: او از اداب بزرگ زادگان چیزی نمی داند و صدایش را بلند کرد و‌گفت: ابراهیم! زودتر بیا باید به خانه برویم وگرنه پدرمان آزر نگران خواهد شد. و تازه همه فهمیدند که این جوان رشید نامش ابراهیم است و از پسران آزر است.
بچه حزب اللهی
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_صد_چهل🎬: بونا از کوه پایین آمد و با شتاب راه شهر را در پیش گرفت
ابراهیم از آنها خدا حافظی کرد و ندید که پشت سرش همه حرف او را میزدند و برای او دعا می کردند چرا که اولین کسی بود از اشراف که خود را برادر یک غلام تهی دست نامید. این خبر بین تمام غلامان و فقرای شهر پیچید که آزر پسری دارد که مدد کار همه است و خاضعانه به دیگران کمک می کند و فقرا بابت وجود ابراهیم، احترام آزر را هم در قلوبشان بیش از گذشته داشتند. ابراهیم به خانه و حضور پدر بزرگش آزر رسید و اراده خداوند بر این تعلق گرفته بود که آزر با اولین نگاه، مهر ابراهیم بر دلش بیافتد و او را گرامی دارد. ابراهیم با احترام به پدربزرگش آزر سلام کرد و ازر نگاهی به بازوهای پهلوانی و هیکل رشید و صورت نورانی ابراهیم انداخت و ناخوداگاه گفت: ابراهیم! تو بزرگمردی در بابل هستی و من با نگاه به تو ، به یاد جوانی ام افتادم، به خانه ات خوش آمدی....ادامه دارد 🌕✨🌕✨🌕✨
بازی زرگری غرب 🌐 بورل: نباید برای متوقف کردن نتانیاهو روی آمریکا حساب کنیم مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا: همه فشارهای دیپلماتیک به کار گرفته می‌شود تا جلوی درگیری گرفته شود اما به نظر می‌رسد کسی قادر نیست جلوی نتانیاهو را بگیرد. نمی‌توانیم تنها روی آمریکا حساب کنیم چون چند بار تلاش کرده و موفق نشده است. @BACHE_HEZBOLLAHi
⭕️یه موضوعی که الان می‌تونه باعث بشه بازدارندگی به دست مقاومت برگرده عملیات‌های استشهادی است. 🔹️چند وقت پیش حماس یه بیانیه در این رابطه صادر کرد که حملات استشهادی در راهه انشالله که این حملات زودتر برسه، چون این عملیات ها هم میتونه تلفات بالا بگیره هم تو عمق خاک اراضی اشغالی ناامنی ایجاد میکنه. 🔹️راکت باران نمیگم بی اثره، ولی اثر عملیات استشهادی به مراتب بالا تره، برای مثال حدود دو دهه پیش یک عملیات استشهادی توسط نیرو حزب الله علیه نیرو های فرانسوی و آمریکایی شکل گرفت که باعث شد فرانسوی ها لبنان رو بیخیال بشوند @BACHE_HEZBOLLAHi
1_13878144432.mp3
109.6K
سید حسن نصر الله : قصه من طولانی است. با شما خواهم بود. با شما ادامه خواهم داد. این البته به مشیت الهی است.‌ اسرائیل مرا نخواهد کشت. ان شاء الله من از نسلی خواهم بود که وارد فلسطین می‌شوند و در بیت المقدس نماز خواهند خواند ... @BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
بازی زرگری غرب 🌐 بورل: نباید برای متوقف کردن نتانیاهو روی آمریکا حساب کنیم مسئول سیاست خارجی ات
🔔یکی یکی برای ایفای نقش خود وارد بازی زرگری میشوند 🌐 انگلیس: همین حالا به آتش‌بس در مرز لبنان و اسرائیل نیاز داریم معاون وزیر خارجه انگلیس در واکنش به عملیات وحشیانه رژیم صهیونیستی در لبنان تصریح کرد: همین حالا به آتش‌بس فوری در مرز لبنان و اسرائیل (فلسطین اشغالی) نیاز داریم. @BACHE_HEZBOLLAHi
🔔در بازی رسانه‌ای صهیونیست‌ها گیر نیفتیم... خط خبری رسانه‌های صهیونیستی و 🖊امریکایی که به دستور دستگاه‌های امنیتی رژیم منتشر می‌شود، فقط یک کارکرد و کارویژه را دارد؛ در تنگنا و تحت فشار قرار دادن مقاومت برای دادن اطلاعات. علی‌رغم کم‌طاقتی افکار عمومی داخل اما رهبران حزب‌الله در این زمینه با حوصله برخورد می‌کنند و از قرار گرفتن در بازی صهیونیست‌ها خودداری می‌کنند. در واقع، رژیم اشغالگر خودش هم می‌داند که احتمال موفقیت حمله‌اش بسیار اندک است، اما با ضریب دادن به آن و خبرسازی لحظه به لحظه، دنبال کسب خبر است. حقیقت امر را بخواهید، آن‌ها در طول سه ساعت گذشته شش هفت مدل خبر منتشر کرده‌اند و حالا با تاکید مکرر بر ترور سیدحسن نصرالله، می‌خواهند تاییدیه را بگیرند که آیا اطلاعاتشان درست بوده یا نه؛ چون هیچ خبری ندارند. ما هم نشسته‌ایم و برایشان تولید محتوا می‌کنیم. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @BACHE_HEZBOLLAHi
🔸مگر دیوانه‌ایم از فواید مذاکره با دشمن سفاک چشم‌پوشی کنیم؟ فقط ۹ روز از ترور شهید هنیه گذشته بود... @BACHE_HEZBOLLAHi
_audio نگران نباشید .mp3
2.36M
چهل سال واندی گذشت اما هنوز که هنوزه اثرش هست که هست تحلیلی از شهید حسن باقری @BACHE_HEZBOLLAHi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوستان وهمراهان عزیز این کیلیپ وصوت متعلق به سال گذشته است وربطی به تاریخ پیش و رو نداره .. 🔔مراقب باشیم افکار عمومی را با پخش اینگونه مطالب که متعلق به گذشته و ابتدای نبرد ۷ اکتبر میباشد بهم نریزیم @BACHE_HEZBOLLAHi
سئوال: سیدحسن نصرالله چه زمانی شهید شد؟ پاسخ: زمانی که اقای قالیباف باتوجه به عدم استقبال مردمی از کاندیداتوریش ..!!.. به نفع جبهه مقاومت باید کنار میرفت و کنار نرفت! پس از شهادت سید، حتی اگر پاسخ هم بدهیم مانند انتقام مختار پس از فاجعه عاشورای سال ۶۱ هجری است. لعنت بر آنانی که پاسخ را به عقب انداختند ⭕️🖊حیثیت مانند جان و مغز در بدن است، اگر نباشد، زندگی مانند زندگی نباتی است. ⭕️🖊حیثیت ما را بردند و باز هم پاسخ نمی دهند. 🙏حیثیت ما زمانی رفت که حاج قاسم را زدند و ما فقط اکتفا به زدن عین الاسد کردیم 🙏حیثیت ما زمانی رفت که فخری زاده را زدند و شمخانی و کیوان خسروی گفتند ما در زمین دشمن بازی نمی کنیم 🔔حیثیت ما زمانی رفت که در وعده صادق گفتیم موازنه تغییر کرد و بزنند می زنیم ولی دروغ گفتیم و زدند و نزدیم 🙏حیثیت ما زمانی رفت که رئیسی و امیرعبدالهیان را زدند و ما آسمان را به ریسمان بافتیم که کوه به بالگرد خورد! 🙏حیثیت ما زمانی رفت که هنیه را در پایتخت مقاومت زدند و پاسخ ندادیم ❌️و حالا حیثیت ما در حال ذوب شدن است. ضاحیه را در هم کوبیدند، فرماندهان را ترور کردند و با شایعه شهادت سید جشن گرفته اند و ما منفعل مانده ایم. 🔔آخرین حیثیت ما خودِ آقاست. مراقب آقای ما باشید. @BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
سئوال: سیدحسن نصرالله چه زمانی شهید شد؟ پاسخ: زمانی که اقای قالیباف باتوجه به عدم استقبال مردمی ا
‼️یعنی چی که هی اصرار میکنید بزنه بزنه یعنی شما فکر نمیکنید ممکن بزنن و سرمایه گذاری کلی ایرانی تو ایران و جهان به خطر بیفته ! یعنی شما اصلا اهمیت نمیدی سرمایه خودروسازها ممکن کمی آسیب ببینه ، یعنی واقعا براتون مهم نیست مسئولین و فرزندانشون اگه جنگ بشه ممکن اذیت بشن ممکن ناراحت بشن ممکن سرمایه های اقتصادیشون یهو خط روشون بیفته حالا رهبران مقاومتم زدن که زدن ، حالا کلی زن بچه رو هم تیکه تیکه کردن که کردن مهم نیست که مهم اینه یه موقع امنیت و آسایش عده ای بهم نریزه مهم اینه مال اموال برخی آسیب نبینه 🙏اره عزیزان من داستان اینه .👇👇.. ⭕️🖊با انتخاب اشتباه باعث شدید گیر کسانی بیفتیم که اگه بیان تو کشور زیر گوشمونم بزنن میگن نه نه نه ما تو تله تنش نمیفتیم ما قصد جنگ نداریم از این شر ورا. 🖊بله عزیز من مهم کدوم تفکر بیاد روی کار مهم که بخاطر لج لجبازی و حجاب و بی حجابی و این مسائل سطحی رای ندی و یخورده حساب شده تر عمل کنی ... @BACHE_HEZBOLLAHi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا