9.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_تصویری 🎥
به مناسبت روز #ازدواج
دو نور ✨عالم 😍
حضرت علی و فاطمه
#ارسالی :
خانم زینب عباس نژاد
از شهرستان عباس آباد 🌸
با ما همراه باشید در #زنگ_تفریح🌸
ایتا 👇
https://eitaa.com/joinchat/957087781Cdb69489fb7
#هنر_دست😍
کاری زیبا به مناسبت روز #ازدواج
از نوجوان هنرمند🌸:
خانم فاطره عبدی از شهرستان چمستان
با ماه همراه باشید در #زنگ_تفریح
ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/957087781Cdb69489fb7
#ازدواج به سبک شهدا
حاج محمد ابراهیم همت
❤️❤️❤️
عقدمان اصفهان بود؛بدون هیچ مراسم خاصی.سر عقد،یک جفت کفش مجلسیِ بندی پایم بود،یک مقنعه ی مشکی سرم.خانم برادر حاجی،یک روسری کرم رنگ داد و گفت: سیاه پوشیدی، شگون نداره. مقنعه را برداشتم.
حاجی هم با لباس سپاه اومده بود؛البته لباس برادرش،به کهنگی لباس خودش نبود؛
اما از قد بهش بلند بودو برای اینکه اندازه اش شود گتر کرده بود.
هرکس می دیدش،فکر می کرددارد
میرود جبهه؛
نه مراسم عقد.
نیمه پنهان ماه۲،همت به روایت همسر شهید
❤️❤️❤️
سالروز شهادت مبارک
با ما همراه باشید در #زنگ_تفریح
ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/957087781Cdb69489fb7
با ما همراه باشید در #زنگ_تفریح
تلگرام👇
https://t.me/joinchat/AAAAAFOr1EoyBgWRkL3pSw
🌹 #ازدواج_به_سبک_شهدا 🌹
🔸#شهید_مصطفی_احمدی_روشن
.
آقا مصطفی مرا در دانشگاه دیده بود و می گفت:«حجب و حیای و متانت تو
با دیگران فرق می کرد و دلیل اصلی انتخابم این بود»
ایشان فوق العاده صادق بودند،زمانی که پیشنهاد #ازدواج دادند،به من گفتند:
«من نه کار دارم،نه سربازی رفتم و نه درسم تمام شده»بنده با توجه به محبت،
ایمان و صداقت آقا مصطفی رضایت اولیه را دادم و این قضیه ۳ سال طول
کشید.من و آقا مصطفی سال ۸۲ #عقد و سال ۸۳ #ازدواج کردیم.بعد از #ازدواج
مسئله خدمت سربازی و کارشان هم حل شد.
.
مهریه من ۵۰۰ سکه بود اما باهم ۱۴ سکه را توافق کردیم و ایشان هم مهریه ام را دادند.مراسم ازدواجمان نیز در منزل خودمان با حضور ۹۰ مهمان برگزار شد.
مجلس عروسی را که در منزل مادرم گرفتیم و ۳_۴ نوع غذا دادیم.خیلی ساده نبود ولی به هر حال با توجه به موقعیت خودمان،عروسی نه خیلی ساده و نه خیلی مجلل بود.ماشین پراید یکی از دوستان مصطفی را گل زده بودیم.
نسبت به #ازدواج دوروبری ها مراسم ما خیلی ساده تر بود.هم خانواده ها از
این وضع راضی بودند و هم خودمان.هم جشن آبرومندانه ای بود و هم خیلی خیلی ساده نبود.آقا مصطفی کارش طوری بود که اکثر اوقات در خانه نبود که بتواند کمکی بکند،ولی اگر کاری از دستش برمی آمد انجام می داد.
مثلاً وقتی مهمانی سرزده می رسید کمک می کرد. .
.
شرط #ازدواج مصطفی با همسرش این بود که اگر یک روز #ازدواج کردیم
و من خواستم به #لبنان بروم و #شهید شوم حق نداری جلوی من را بگیری.
قبل از عقدمان خواب دیدم،هوا بارانی است و من سر مزاری نشسته بودم
که روی سنگ مزار نوشته شده بود «#شهید_مصطفی_احمدی_روشن»
این خواب را برایش تعریف کردم.یک لحظه هم بعد از ازدواجمان فکر
نمی کردم که او به #شهادت نرسد.
#تولد : 1358/6/17
.
#شهادت : صبح چهارشنبه 1390/10/21 بر اثر انفجار یك بمب مغناطیسی در
خودروی خود در میدان كتابی ابتدای خیابان گل نبی تهران بدست عوامل
استكبار.