eitaa logo
•∞﴿بـَـنـاتُ الـشُّـهَـداء﴾∞•🇵🇸
217 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
429 ویدیو
9 فایل
″بسم الرب الشهدا″ عاشـقان را سـر شـوریده به پـیکر عجب است... دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است‌:) _کانال اصلی مون 😇: @monjiyaran313 _کارگروه عفاف و حجابمونِ: @patogh_targoll شروع فعالیت:۱۴۰۱/۱۱/۲۸ *کپی با ذکر صلوات برای تعجیل در فرج*
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام بر ابراهیم درباره این کتاب: این کتاب روایتی از زندگی شهید ابراهیم هادی است که در دو جلد چاپ شده.فراز و نشیب های زندگی او ،اخلاقی که همه را جذب خود میکرد،جبهه رفتن و شهادتش ﴿پیشنهاد میکنم حتما این کتاب رو بخونین به نظر من تمام بچه مذهبی ها و غیر مذهبی ها به خوندن این کتاب نیاز دارن .حضرت آقا هم خوندن این کتاب رو پیشنهاد کردن ﴾ قسمتی از این کتاب: زمانی که جلوی چشم خود او موتور یکی از اقوامش را دزدیدند و با دنبال کردن دزد، دست او زخمی شد، ابراهیم به‌جای ضعیف‌کشی او را به بیمارستان برد، دستش را پانسمان کرد، و بعد از این‌که فهمید این شخص از شدت فقر دست به دزدی زده، به جای شکایت و قضاوت کردن، با همکاری بچه‌های محل برای او کار پیدا کرد!
کتاب : ابو طاها مجید صانعی موفق، در ۲۸ خرداد ماه ۱۳۵۸ در خانواده‌ای مذهبی در شهر همدان متولد شد. در سال ۱۳۸۵ ازدواج کرد و در فروردین ماه سال ۹۱ صاحب فرزندی به نام طاها شد.مجید رییس کمیته بازرسی هیات ورزش‌‌های رزمی استان و بنیانگذار ونماینده رسمی سبک نینجوتسو در استان همدان بود که عاقبت در تاریخ ۲۷مهر ماه سال۹۴ در دفاع از حرم آل الله در سوریه به درجه عظیم شهادت نائل گردید. قسمتی از کتاب ابو طاها ایام محرم بود. شور و شوق بچه‌ها در این ایام بی‌نظیر میشه. هر کس دوست داره به نحوی ارادتش رو به اربابش نشون بده. اون موقع مجید هفت و یا هشت سال بیشتر نداشت. یه روز تو خونه گذاشتمش و رفتم بازار. تا من برگشتم دیدم مجید دامن سیاه من رو برداشته و با قیچی تکه تکه کرده و باهاش چند تا پرچم مشکی درست کرده!دوستانش رو هم دعوت کرده بود منزل ما و به هر کدام از دوستانش یه دونه از این پرچم‌ها داده بود. صحنه خیلی جالبی بود. بچه‌های کوچک و معصوم دور حیاط می‌چرخیدند و سینه می‌زدند. تا من رسیدم به من گفت مامان جان هیئت اومده خونه ما، زود برو ناهار درست کن! مهمون داریم.بعد از کلی سینه زنی و هیئت داری خسته و گرسنه اومدند ناهار خوردند. چندین مرتبه این برنامه تکرار شد و من با شور و اشتیاق برای عزاداران با اخلاص امام حسین (ع) غذا درست می‌کردم. در تمام عمرم بی‌ریاترین هیئتی که دیده بودم همین هیئت بود که از دورنش مجید و امثال مجیدها رشد پیدا کردند...