#نماز_اول_وقت_سفارش_شهدا🌹
همسر#شهيد_حاج_محمدابراهيم_همت مي گويد:
ابراهيم بعد از چند ماه #عمليات به خانه آمد.
سر تا پا خاكي بود و چشم هايش سرخ شده بود.
به محض اينكه آمد، #وضو گرفت و رفت كه $نماز بخواند.
به او گفتم: حاجي لااقل یه خستگي دَر كُن، بعد نماز بخوان.
سر سجاده اش ايستاد و در حالي كه آستين هايش را پايين مي زد، به من گفت:
من باعجله آمدم كه #نماز اول وقتم از دست نرود.
اين قدر خسته بود كه احساس مي كردم، هر لحظه ممكن است موقع نماز از حال برود».
#نماز_اول_وقت_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
.
بعد از پایان #نماز وقتی
سر به #سجده میگذارید
مروری بر اعمال صبح
تا شب خود بیاندازید
آیا کارمان برای رضایت
خدا بوده...
#شهید_ابراهیم_همت
#سالروز_شهادت 🕊🥀
.
باند پرواز 🕊
به خواندن #زیارت_عاشورا مداومت داشت و با لحن زیبا و گیرایی زیارت عاشورا را میخواند. ایام کرونا هم
.
💚دائم الوضو بود و به #نماز_اول_وقت اهمیت زیادی می داد💚
🔴اگر خودش راننده نبود، اصرار میکرد نگه داریم! حالا هر جا بود مهم نبود، #پمپ_بنزین، #مجتمع_رفاهی و خدماتی یا ...
🌷صدای #اذان که میآمد میزد کنار، یا باید میزدیم کنار. مهم بود نماز اول وقتش از دستش نرود...
👬یک بار هم پسرهاش را آورد مغازه برای اصلاح. گفت «اینجا باشن... کار دارم... میرم و بر میگردم، میبرمشون!»
نایستاد. سریع رفت.....
🤔از پسر بزرگش که نشست برای آرایش موهاش پرسیدم «بابات کجا رفت؟!» گفت «رفت #مسجد... برای #نماز_جماعت...»
برایم عجیب نبود. حسین هر جا بود و در هر شرایطی، #نماز را میگذاشت اولویت کار...
✍️همکارشهید
#شهیدحسین_انتظاریان
#ایام_شهادت🕊🥀
#سبک_زندگی_شهدا
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
.
🌱امام صادق عليه السلام:
#شيعيان ما را در اوقات #نماز آزمايش كنيد كه چگونه بر خواندن نماز خود در موعد مقرر محافظت مى كنند.
سفينة البحار، ج 2، ص 44
#نماز_اول_وقت_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
.
❄️ زمستان ۱۴۰۳
🗓 سه شنبه، ۲۱ اسفند
🌙دهم رمضان المعظم
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
✍🏻آنها چه انسی با خاک گرفته اند و خاک، مظهر فقرِ مخلوق در برابر غَنایِ خالق است. معنای آنکه در #نماز پیشانی بر خاک می گذاری، همین است و تا با خاک انُس نگیری، راهی به مراتبِ قُرب نداری!
#شهید_نگاشت
.
.
تاریخ ، شما را با مواضعتان قضاوت خواهد کرد نه با #نماز و #روزه ای که گرفتید...!
#سیدعلیخـامـنـهاینائبِبرحق
#روز_قدس
.
#پیشنهاد_مطالعه 👌👌👌
🔹 روایت #داماد_رهبر_انقلاب از مراسم نماز بر پیکر شهید#سید_رضی
برای او که بهشت، تنها بهایش بود❣
🔸آقای #دکتر_مصباح_باقری داماد حضرت آیتالله العظمی خامنهای دام عزه:
قرار شد نماز سیدرضی را #آقا بخوانند. بامدادِ پنج شنبه هفتم دی ماه ۱۴۰۲، در یک روزِ سردِ زمستانی، خانواده شهید به همراه عدهای از #فرماندهان و سرداران منتظر بودند. «او» هم گوشهای ایستاده بود. ساکت و آرام. آقا که تشریف آوردند، چند قدمی هم عقبتر از آن جا که ایستاده بود، رفت. آقا بعد از تفقد و تسلیت به خانواده #شهید_سید_رضی، مشغول صحبت با برخی فرماندهان شدند. «او» باز هم عقبتر رفت و دور شد. سرمای زمستان #تهران، بهانه خوبی به دستش داده بود تا خودش را خوب و زیاد بپوشاند. کلاهی بر سر تا روی چشمها گذاشته و دکمههای اورکت را هم تا بالا بسته بود.
در بین صحبت آقا با فرماندهان، رهبر از زبان یکی از سرداران، متوجه حضور «او» شدند. با تأکید جویا شدند: مگر «او» اینجاست؟ گفتند: بله و زود «او» را صدا زدند تا جلو بیاید. با آرامش و سکوت و #تواضع جلو آمد. سلام و دستبوسی کرد و احوالپرسی مختصری. بعد خیلی تند و سریع عقب رفت؛ عقبتر از قبل. انگار نمیخواست حتی به اندازه ذرهای دیده شود. نمیخواست زحمتی درست کند. نمیخواست به قدر پر کاهی هم بار باشد.
#نماز را هم صف آخر خواند. دور و مخفیانه... انگار عادت کرده که حتی سر و صدای کوچک و ریزی هم نداشته باشد. نماز تمام شد و «او» باز هم دور و غریب و تنها.. حالا #تابوت را بلند کردند برای #تشییع تا بیرون #بیت_رهبری. «او» با چشمهایش یار و همرزم دیرینهاش را بدرقه...
میکرد، گویا با همان چشمها داشت با او حرف میزد و قرار و مدار میگذاشت، شاید هم قرار و مدارهای قبلی را یادآوری میکرد..
🔻در همین بین ، اهل دلی که در جمع بود به چند جوان و نوجوان اطرافش توصیه کرد: "بروید و خوب و سیر تماشایش کنید؛ شاید دیگر «او» را نبینید"
به آن بندهی خدا عرض ادب کردم و گفتم: "از «او» چه دیدید که چنین توصیهای داشتید؟"
💠 گفت: "او مجسمه اخلاص است. به اندازه ذرهای اجازه بروز و ظهور نفس نمیدهد. کامل رامش کرده. با این همه کتوم و بی ادعاست!" بعد ادامه داد: "اما طولی نمی کشد... این #اخلاص اجرش فقط یک چیز است".
سه ماه بعد، دوشنبه بیست و یک #رمضان، #سیزده فروردین ۱۴۰۳ بود که خبر بهشتیشدن «او» آمد. باز مسجل شد که بهشت را به بها بدهند؛ نه به بهانه!
«او»، #شهید_محمدرضا_زاهدی، فرمانده و سردار بزرگ و بلند بالا اما بیادعای سپاه سرافراز اسلام و ایران بود..💔
شادی روح مطهرشون صلوات 🌷
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
اعتقاد داشت #اذان که میگویند
باید آماده #نماز باشی
به #نماز_اول_وقت خیلی اهمیت میداد
عادت داشت اول نمازش را بخواند
با کسی تعارف نداشت
در مهمانی ها موقع نماز،
اول نمازش را میخواند
بعد سر سفره میآمد...
#شهید_محسن_حیدری
شادی روح مطهرشون صلوات 🌷
#مثل_شهدا_زندگی_کنیم
#نماز_اول_وقت_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
#شب_جمعه #نماز_والدین
🔖هر کس این #نماز را بخواند چنانچه پدر، مادر و عزیزان او زنده باشند مورد رحمت خداوند رحمان و رحیم قرار می گیرند.
🔖واگر والدین فوت کرده باشند مورد #آمرزش خداوند کریم قرار می گیرند.
🔖این نماز چنان موجب شادی پدر و مادر می شود که آرزو می کنند زنده شوند و زانوی فرزند خود را ببوسند.
🔖خواندن آن موجب گشایش درهای رحمت الهی می شود.
به خاطر سوره نوح آیه 24 هر مهمانی که وارد منزل می شود مورد لطف خدای منان قرار می گیرد.این نماز، انسان را در افسرگی های بسیار شدیدی که بر اثر مصیبت های سنگین بوجود می آید آرامش می بخشد.
👇#شیوه_خواندن_نماز
🖇این نماز دو رکعت است:👇
🔺#دررکعتاول
بعد از حمد 10 مرتبه (آیه 41 سوره ابراهیم) را بخوانید:
«رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ»
«پروردگارا! من و پدر و مادرم و همه مؤمنان را در آن روز که حساب برپا میشود بیامرز»
🔺#دررکعتدوم:
بعد از حمد 10 مرتبه (آیه 28 سوره نوح) را بخوانید:
«رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِنًا وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ »
«پروردگارا! مرا و پدر و مادرم و تمام کسانی را که با ایمان وارد خانه من شدند و جمیع مردان و زنان باایمان را بیامرز و ظالمان را جز هلاکت میفزا»
🔺پس از سلام نماز بدون تغییر حالت نماز ده مرتبه:
رَّبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّیَانِی صَغِیراً
❌بهتر است که این نماز در شب جمعه ترک نشود.
👈تذکر :معنی آیه ها لازم نیست خوانده شود
📚مفاتیح الجنان
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
🌹#شیرودی در کنار هیلکوپتر جنگی اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال میکردند.
♦️خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟ شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی جنگیم ما برای اسلام می جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطر باشد. این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستینهایش را بالا زد. چند نفر به زبانهای مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ خلبان شیرودی کجا میرود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده! شیرودی همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! صدای اذان می آید وقت #نماز است.
🌷#شهید_علی_اکبر_شیرودی
.
.
🇮🇷 #۸_اردیبهشت_سالروز_شهادت امیر سرلشکر خلبان شهید علی اکبر شیرودی گرامی باد🌷
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
#پیشنهاد_مطالعه 👌👌👌
🔹 روایت #داماد_رهبر_انقلاب از مراسم نماز بر پیکر شهید#سید_رضی
برای او که بهشت، تنها بهایش بود❣
🔸آقای #دکتر_مصباح_باقری داماد حضرت آیتالله العظمی خامنهای دام عزه:
قرار شد نماز سیدرضی را #آقا بخوانند. بامدادِ پنج شنبه هفتم دی ماه ۱۴۰۲، در یک روزِ سردِ زمستانی، خانواده شهید به همراه عدهای از #فرماندهان و سرداران منتظر بودند. «او» هم گوشهای ایستاده بود. ساکت و آرام. آقا که تشریف آوردند، چند قدمی هم عقبتر از آن جا که ایستاده بود، رفت. آقا بعد از تفقد و تسلیت به خانواده #شهید_سید_رضی، مشغول صحبت با برخی فرماندهان شدند. «او» باز هم عقبتر رفت و دور شد. سرمای زمستان #تهران، بهانه خوبی به دستش داده بود تا خودش را خوب و زیاد بپوشاند. کلاهی بر سر تا روی چشمها گذاشته و دکمههای اورکت را هم تا بالا بسته بود.
در بین صحبت آقا با فرماندهان، رهبر از زبان یکی از سرداران، متوجه حضور «او» شدند. با تأکید جویا شدند: مگر «او» اینجاست؟ گفتند: بله و زود «او» را صدا زدند تا جلو بیاید. با آرامش و سکوت و #تواضع جلو آمد. سلام و دستبوسی کرد و احوالپرسی مختصری. بعد خیلی تند و سریع عقب رفت؛ عقبتر از قبل. انگار نمیخواست حتی به اندازه ذرهای دیده شود. نمیخواست زحمتی درست کند. نمیخواست به قدر پر کاهی هم بار باشد.
#نماز را هم صف آخر خواند. دور و مخفیانه... انگار عادت کرده که حتی سر و صدای کوچک و ریزی هم نداشته باشد. نماز تمام شد و «او» باز هم دور و غریب و تنها.. حالا #تابوت را بلند کردند برای #تشییع تا بیرون #بیت_رهبری. «او» با چشمهایش یار و همرزم دیرینهاش را بدرقه...
میکرد، گویا با همان چشمها داشت با او حرف میزد و قرار و مدار میگذاشت، شاید هم قرار و مدارهای قبلی را یادآوری میکرد..
🔻در همین بین ، اهل دلی که در جمع بود به چند جوان و نوجوان اطرافش توصیه کرد: "بروید و خوب و سیر تماشایش کنید؛ شاید دیگر «او» را نبینید"
به آن بندهی خدا عرض ادب کردم و گفتم: "از «او» چه دیدید که چنین توصیهای داشتید؟"
💠 گفت: "او مجسمه اخلاص است. به اندازه ذرهای اجازه بروز و ظهور نفس نمیدهد. کامل رامش کرده. با این همه کتوم و بی ادعاست!" بعد ادامه داد: "اما طولی نمی کشد... این #اخلاص اجرش فقط یک چیز است".
سه ماه بعد، دوشنبه بیست و یک #رمضان، #سیزده فروردین ۱۴۰۳ بود که خبر بهشتیشدن «او» آمد. باز مسجل شد که بهشت را به بها بدهند؛ نه به بهانه!
«او»، #شهید_محمدرضا_زاهدی، فرمانده و سردار بزرگ و بلند بالا اما بیادعای سپاه سرافراز اسلام و ایران بود..💔
شادی روح مطهرشون صلوات 🌷
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
ظهر یک روز #شهید_بابایی آمد قرارگاه تا به اتفاق هم برای نماز جماعت به مسجد قرارگاه برویم. ایشان موی سر خود را چون سربازان تراشیده و لباسی خاکی بسیجی پوشیده بود.وقتی وارد #مسجد شدیم به ایشان اصرار کردم به صف اول #نماز برویم ولی ایشان قبول نکرد و در همان میان ماندیم، چرا که ایشان سعی می کرد ناشناخته بماند.
درنماز حالات خاصی داشت مخصوصا در قنوت. در برگشت از نماز رفتیم برای نهار. اتفاقا نهار آن روز کنسرو بود و سفر ساده ای پهن کرده بودند. ایشان صبر کرد و آخر از همه شروع به غذا خوردن کرد.وی آنچنان رفتار میکرد که کسی پی نمی برد که با فرمانده عملیات نیروی هوایی ارتش،عباس بابایی روبه روست. بیشتر وانمود می کرد که یک #بسیجی است.
(راوی: سرلشگر رحیم صفوی)
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz