🌹•••✧﷽✧•••🌹
#سرگرمی
#بازی_با_حروف
با حروف زیر نام کشور بسازید
1:س گ ن و ر پ ا
2: س ی ه ر و
3: ع ب س ر ا ت ن
4:ل م ا ن ا
5: ن ن ی و ا
6: ک ن ا ا ا د
7: ف ل ن ا د ن
8: ل م ا ی ز
9: ک ر ت ه ی
10: ا ا ا ل ل ی ی ت
11: ز ر ل ب ی
12: ت ا ا م ر ا
13: س ر ف ا ن ه
14: د ه ن
15:س ا پ ا ن ا ی
16: ن ا ی ر ا
17: ک آ م ی ر ا
18: ب ی ر ا ت ن ا ی
19:م ن ا ع
20: غ ت پ ر ا ل
🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙 583 🔜
🌹•••✧﷽✧•••🌹
🌼مهدی جان، امام خوبم!
دلتنگ آمدنت هستم
کاش آنگونه باشم که تو می خواهی
🌼🍃امامم مرا از نفس رهایم ده
جز تو که طبیب قلب من باشد
کسی را زین میان نمی بینم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙 584 🔜
🌹•••✧﷽✧•••🌹
#داستان
#خوش_مزه_ترین_غذای_من🥙🍲
♡قسمت دوم♡
پونه چشمهایش را بست. چند لحظه بعد به کارخانه رسیدند. پونه با اشارهی سوسیس چشمهایش را باز کرد. نگاهی به اطرافش انداخت و گفت: «واااااای! چه خانهی بزرگی دارید.»
سوسیس خندید و گفت: «ببین اولین مرحله از درست شدن ما، این گوشتهایی هستند که داخل دستگاه شسته میشوند.»
پونه گفت: «مادرم وقتی گوشت خرد و بستهبندی میکند، دیدهام! اما اینها شبیه آن گوشتها نیستند.»
سوسیس سرفهای کرد و مِن مِنکنان گفت: «خب گوشتها با هم فرق دارند! اینها از گوشتهایی است که در غذا استفاده نمیکنند.»
پونه بینیاش را گرفت و گفت: «واااای، چه بوووویییی! چرا این گوشتها بو میدهند؟»
سوسیس دستپاچه گفت: «نه! کدام بو؟ حتماً از بیرون است.» و دست پونه را گرفت و او را به قسمت دیگری برد. گوشتهای شسته شده روی دستگاهی حرکت میکردند تا به طرف مخزن اصلی بروند. پونه به آن اشاره کرد و گفت: «چرا روی آنها پشه نشسته؟ پشهها کثیف هستند.»
سوسیس گفت: «چیزی نیست؛ فقط یک پشه است که الآن او را بیرون میکنند.»
پونه سرش را تکان داد و جلوتر رفت. کنار مخزن ایستاد و گفت: «چرا اینهمه ادویه میزنند؟»
سوسیس روی لبهی مخزن ایستاد و جواب داد: «برای اینکه طعم خوبی داشته باشیم.»
بعد از آن بالا بغل پونه پرید و گفت: «ببین دوستت الناز، همیشه سوسیس میخورد؛ چهقدر قوی و تپل است. تو هم بخوری مثل او میشوی.»
پونه اخمهایش را درهم کشید و گفت: «زود باش من را به خانه ببر.»
سوسیس نگاهش کرد و گفت: «چرا با این عجله؟ تازه میخواستم از آن سوسیسهای تازه و خوشمزه برایت بیاورم.»
پونه به طرف درِ کارخانه به راه افتاد و داد زد: «من گرسنه نیستممم... زود من را برگردان.»
- پونه... پونهجان...!
با صدای مادر، پونه پتو را کنار زد. سوسیس پایین تخت افتاد. پونه آب دهانش را قورت داد و گفت: «بلللله...»
مادر جلو آمد. لبهی تخت نشست. به صورت عرق نشستهی او دست کشید و گفت: «عزیزم چرا غذایت را نخوردی؟»
پونه خودش را جمعوجور کرد و گفت: «من... من...»
مادر سوسیس را از روی زمین برداشت و گفت: «اگر دوست داری، حالا همین یکی را برایت درست کنم، بخوری؛ گرسنه نمانی.»
پونه چشمهایش را بست و گفت: «نه مامان... حتی یک گاز هم نمیخواهم.»
مادر لبخند زد و گفت: «عزیزم، اگر من گفتم نخور، برای سلامتی خودت بود.»
پونه از تخت پایین پرید. به طرف در اتاق رفت، لبخند زد و گفت: «مامان، از آن خوراک سبزیجات هنوز مانده؟»
پایان...
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙 585 🔜
🌹•••✧﷽✧•••🌹
#شعر
#فصل_بهار 🌻🍃
پوشیده بر تن خود
پیراهن بهاری
کرده به گوشش آویز
گل های یادگاری
کشیده بر دفترش
نقش پرنده و گل
چلچله ی قناری
آواز خوب بلبل
بر هر درخت زیبا
شکوفه های رنگی
او بر سرش نهاده
تاجی به این قشنگی
بر دامن قشنگش
گل های ریز و زیبا
وقتی نفس میکشی
حس میکنی خدارا
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙 586 🔜
🌹•••✧﷽✧•••🌹
#سرگرمی
#بازی_با_حروف
🎯🎯🎯 با جابجایی حروف هر یک از کلمات زیر نام غذاهای ایرانی را پیدا کنید😊👍👍
۱ -ولم لپک...
۲-تکهوف....
۳-لقباپایول...
۴-نه اشک...
۵-زالااین...
۶-هرورقش خترم سبیزو...
۷-تاب سباک...
۸-ارشانا ...
۹-یازمیرسامق...
۱۰-گشتاب زشو باب ...
😍😍😍👍👍👍
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙 587 🔜
30.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹•••✧﷽✧•••🌹
📺
#کارتون_پهلوانان(پوریای ولی: قسمت دهم)
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙 588 🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹•••✧﷽✧•••🌹
📺
#کارتون_جعبه_کاردستی (قسمت دهم :سطلِ دایناسور )
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙589 🔜
29.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹•••✧﷽✧•••🌹
📺
#کارتون_ماجراهای_کوشا(قسمت دهم)
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙 590 🔜
🌹•••✧﷽✧•••🌹
#شعر
#انتظار 🍃🌹
با دستی از شکوفه
در انتظار هستیم
روزی که او بیاید
گویی بهار هستیم
با دستی از شکوفه
از راه خواهد آمد
در لحظهای پُر از گُل
ناگاه خواهد آمد
پروانهها در آن روز
خواهند خواند آواز
لبهای غنچه آن روز
با خنده میشود باز
آن روز آخرین روز
از عمر انتظار است
پایان فصل سردی
آغاز نو بهار است
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙 591 🔜
🌹•••✧﷽✧•••🌹
#داستان
#وزنه_ی_خوبی_ها ⚖
در یک روز آفتابی، بچه ها برای بازی به حیاط خانه آمده بودند. مریم خیلی خوشحال بود. چون همیشه منتظر می ماند تا عصر شود و هدی که همسایه ی خانه ی آن ها بود به حیاط بیاید و با همدیگر بازی کنند. مریم، توپ قرمزی که پدرش تازه برایش خریده بود، آورده بود و با هدی بازی می کرد.
وسط بازی بود که یک دفعه چشمش افتاد به بی بی خانم. بی بی خانم، خانم خیلی مهربانی بود که همیشه به مریم و هدی، کشمش های خوشمزه می داد. مریم دید بی بی خانم به زحمت کیسه های خریدی که در دست دارد، به طرف خانه می آورد. به هدی گفت بیا بریم کمک بی بی! هدی گفت:نه من میخواهم بازی کنم.در همان لحظه یکی از کیسه ها از دست بی بی خانم افتاد و سیب هایی که در آن بود، روی زمین قِل خوردند.
مریم بدن اینکه به هدی توجه کند، بدو سمت بی بی رفت، کیسه را از روی زمین برداشت و سیب ها را جمع کرد و کیسه ی دیگر را هم از او گرفت تا آنها را به خانه شان ببرد.
بی بی با مهربانی تشکر کرد و گفت: «خدا عوضت بده دخترم!»
مریم لبخندی زد و از بی بی جدا شد و دوباره به سوی هدی رفت. هدی داشت با دیوار توپ بازی میکرد.نگاهی به مریم کرد و گفت:کجا رفتی؟
مریم لبخند بر لب گفت: کمک بی بی..
هدی تعجب زده نگاهش کرد و گفت:مگه بی بی ازت کمک خواست؟
مریم گفت:خب نه ولی بنظر خودم باید میرفتم.
هدی شانه اش را بالا انداخت و دیگر هیچ نگفت.
شب هنگام مریم که تا آن موقع حرف بی بی را بالا پایین کرده بود و از آن سر در نیاورده بود از مادرش پرسید: «مامان، خدا عوضت بده یعنی چه؟»
مادر: «یعنی ان شاالله پاداش کار خوبی که کردی، خدا بهت بده»
مریم تعجب زده گفت: «من»
مادر خندید و گفت: «پس کی؟»
مریم:«آخه من کاری نکردم، بی بی خانم نمی تونست همه ی خریداشو ببره تو خونه اش، کمکش کردم، این که کار مهمی نیست!»
پدر مریم خندید و گفت:«چرا مهم نیست دخترم! خیلی هم مهمه! برای خدای مهربون هرکار کوچیکی که خوب باشه و باعث خوشحالی و رضایت بنده هاش بشه مهمه و تو اون دنیا به ازای همین زندگی شاد و خوش میده.»
مریم با تعجب گفت: حتی اگه آوردن یه کیسه ی پرتقال و یه کیسه ی سیب واسه بی بی خانم باشه؟»
مادر: «بله، همین کارای به نظر کوچیک، وزنه خوبیهات رو توی آخرت سنگین میکنه.»
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙 592 🔜
🌹•••✧﷽✧•••🌹
#شعر
#ولادت_حضرت_صاحب_الزمان
ای آخریـن امید رسـالت خوش آمدی
خورشید آسمـان عـدالت! خوش آمدی
سر تا به پات قدر و جلالت! خوش آمدی
بنیانکن اساس ضلالت! خوش آمدی
با مقدم تو گشت زمین رشک آسمان
عجل علی ظهورک یا صاحبالزمان
࿐✧☀️⭕️☀️✧࿐
اسلام بـا ولادت تـو بـاز جـان گرفت
روی ندیـدۀ تـو دل از آسمـان گرفت
دیـن بـا ولایتت شرف جاودان گرفت
«حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت»
جاء الحقت رسید بـه گوش جهانیان
عجل علی ظهورک یا صاحبالزمان
࿐✧☀️⭕️☀️✧࿐
ای از خدا سلام به جسم و به جان تو
آوای وحـی میشنــوم از زبــان تو
دلبـرده از پـدر ز مـلاحت بیان تو
قرآن بخوان که بوسه زند بر دهان تو
ای عمر وحی از نفست گشته جاودان
عجل علـی ظهورک یا صاحبالزمان
࿐✧☀️⭕️☀️✧࿐
میـلاد تو ولادت خوبان عالم است
عید هزار موسی و عیسیبنمریم است
میـلاد اهـلبیت رسول مکرم است
میـلاد دیگـر شهـدای مکرم است
میـلاد سیدالشهــدا را دهـد نشـان
عجل علی ظهورک یا صاحبالزمان
࿐✧☀️⭕️☀️✧࿐
بازآ که اولیای خـدا چشمشـان به توست
یـاران سیدالشهــدا چشمشـان به توست
سرهای تشنه گشته جدا، چشمشان به توست
مکه، مدینه، کربوبلا چشمشان به توست
کعبه گشوده چشم به راه تو همچنان
عجل علی ظهورک یا صاحبالزمان
࿐✧☀️⭕️☀️✧࿐
ما از تو دور و جای تو پیوسته بین ماست
روی ندیـدهات همـه جا نور عین ماست
چشم انتظار ماندن ما دین و دِین ماست
جمعـه گــواه نالـۀ ایـن الحسین ماست
یک جمعه این سوال نیفتاده از زبان
عجل علی ظهورک یا صاحبالزمان
࿐✧☀️⭕️☀️✧࿐
تو خود شبان و این رمه در انتظار توست
چشم جهانیـان همـه در انتظار توست
مولا! بیـا کـه فاطمـه در انتظار توست
خورشید نهـر علقمـه در انتظار توست
بر بازوی عموی خود این جمله را بخوان
عجـل علی ظهـورک یا صاحبالزمان
࿐✧☀️⭕️☀️✧࿐
تو غایبی و خلق جهان در حضور توست
ملک خـدای عزوجـل غـرق نـور توست
جای تو خالی است و جهان پر ز نور توست
آقـای عیدهــا همـه روز ظهــور توست
از چشم ما نهانی و در عالمی عیان
عجل علی ظهورک یا صاحبالزمان
࿐✧☀️⭕️☀️✧࿐
بی تـو شـب سیــاه شـده روزگار ما
بی تو شده است خنده گل نیش خار ما
رنـگ خـزان گرفتـه سراسر بهـار ما
بــازآی ای قــرار دل بـیقــرار ما
بازآ که ذکـر مـا شده الغوث الامان
عجل علی ظهورک یا صاحبالزمان
࿐✧☀️⭕️☀️✧࿐
کی میشود که پای به چشم بشر نهی؟
عمامــۀ رسـول خـدا را به سر نهی
بر قلب دشمنـان ولایت شـرر نهی
تا یک نظر به جـانب اهل نظر نهی
رخ بر تمـام منتظـرانت دهـی نشان
عجل علی ظهورک یا صاحبالزمان
࿐✧☀️⭕️☀️✧࿐
ای زخــم پیکـر شهــدا بیقرار تو
چشم علی به دست تو و ذوالفقار تو
فریـاد انتقـام شهیـدان شعـار تو
لبخند میزند عموی شیرخوار تو
کای دست انتقـام خداونـد لامکان!
عجل علی ظهورک یا صاحبالزمان
࿐✧☀️⭕️☀️✧࿐
دست حقّی و کاتب لوح و قلم تویی
بهـر ظهـور، بیـن امامان علم تویی
بگشای رخ که هادی کل امم تویی
مـولا! بیـا! بیـا! کـه امام حرم تویی
گویـد بـلال بـر تـو به بام حرم اذان
عجل علی ظهورک یا صاحبالزمان
(غلامرضا سازگار)
🌾🌼🌾🌼🌾🌼🌾🌼🌾
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙 593 🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹•••✧﷽✧•••🌹
#کلیپ_منتظر 💞
🎥کلیپ بسیار زیبا 😍😍
#امام_مهدی_علیه_السلام
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙 594 🔜