eitaa logo
بنده امین من
2.9هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
3.5هزار ویدیو
61 فایل
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🔹ان شاالله در این کانال، مفاهیم تربیتی هفت سال دوم، یعنی دوران بندگی را تقدیم خواهیم کرد. 🔹اجرای جدول فعالیتی جهت نهادینه کردن رفتار صحیح در فرزند و ... ✔️کانال اصلی👇 @Javaher_Alhayat
مشاهده در ایتا
دانلود
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄ 📚متن قصه 🌸🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃🌸 روزی بودو روزگاری مادربزرگ همیشه بعدازاینکه نماز ظهر را می‌خواند، کنار پنجره، می‌خوابید و چادر سفیدش را رویش می‌کشید. کنار پنجره همیشه آفتاب می‌افتاد.🌞 مادربزرگ می گفت:آفتاب استخوان‌هایم را گرم می‌کند. این بار هم مادربزرگ مثل همیشه نمازش 📿را که خواند، کنار پنجره دراز کشید و به سارا گفت: سارا جان تو هم بیا اینجا کنار من دراز بکش. عصر از خواب که بیدار شدیم باهم به بازار می‌رویم و پارچه چادری می‌خریم. سارا 👧🏻درحالی‌که در کنار مادربزرگ می‌خوابید، گفت:مادربزرگ نمی‌شود الان برویم؟ مادربزرگ لبخندی زد. دستی به موهای سارا کشید و گفت:الآن همه برای ناهار و نماز به خانه‌هایشان رفته‌اند. فروشنده‌ها هم مثل ما به استراحت احتیاج دارند. ظهر که شد می‌روند نماز می‌خوانند، ناهار می‌خورند و کمی هم می‌خوابند؛ اما عصر دوباره مغازه‌ها را باز می‌کنند.🍃🌸 بعد مادربزرگ چشم‌هایش را بست و زیر لب آهسته گفت:هر پارچه‌ای را که خودت انتخاب کنی می‌خریم، باشد؟ سارا سرش را روی دست مادربزرگ گذاشت و گفت: دلم می‌خواهد چادرنمازم مثل چادرنماز شما باشد، مادربزرگ! مادربزرگ گفت: چه می‌گویی سارا جان؟! چادر من، برای من که پیر هستم خوب است! تو یک دختر کوچولو هستی. باید بگردیم پارچه‌ای را پیدا کنیم که برای دختر کوچولویی مثل تو مناسب باشد. سارا چشم‌هایش را بست. می‌خواست به تمام چادرهایی که تابه‌حال دیده بود، فکر کند. به چادر مادرش، به چادر خاله نرگس، به چادر مادرِ زهره، اما مادربزرگ گفته بود: «چادری که مناسب یک دختر کوچولو باشد.»🌸🦋⭐️☘ سارا فکر کرد و با خودش گفت: «پارچه‌ای پُر از پروانه‌های صورتی و آبی🦋، یا نه، پارچه‌ای پر از گل‌های بنفش و زرد🌼 و قرمز… نه، نه، این‌طوری خیلی شلوغ می‌شود.» سارا همین‌طور که به پارچه‌ها و چادرها فکر می‌کرد، در آغوش مادربزرگ خوابش برد.😴 صدایی از دور می‌گفت: «سارا جان، سارا جان، بیدار شو، دیگر خواب بس است! بیدار شو، دختر کوچولوی من!» سارا همان‌طور که خواب بود، دست‌هایش را دراز کرد تا مادربزرگ، او را در آغوش بگیرد. مادربزرگ دست‌های سارا را به دست گرفت و گفت:بیدار شو سارا جان! مگر قرار نیست برویم پارچه چادری بخریم؟🛍 سارا با شنیدن این حرف چشم‌هایش 👀را باز کرد. هنوز دست‌هایش در دست‌های مادربزرگ بود. مادربزرگ کمک کرد تا سارا بلند شود و گفت: اول برو آبی به دست و صورتت بزن تا خواب، حسابی از سرت بپرد! سارا باعجله دست و صورتش را شست و به اتاق برگشت. مادربزرگ آماده شده بود و به سارا هم کمک کرد تا لباسش را عوض کند. آن‌وقت سارا با یک دست، زنبیل🧺 و با دست دیگر، دست مادربزرگ را گرفت. از مادر خداحافظی کردند و هر دو باهم به راه افتادند. در بازار، سارا و مادربزرگ جلوی مغازه‌های پارچه‌فروشی می‌ایستادند و پارچه‌ها را تماشا می‌کردند. مادربزرگ یکی‌یکی پارچه‌ها را به سارا نشان می‌داد؛ اما سارا دلش آن پارچه‌ای را می‌خواست که پروانه‌های صورتی و آبی🦋 داشته باشد. مادربزرگ پرسید: سارا جان تو چطور پارچه‌ای می‌خواهی؟ من دارم خسته می‌شوم. ببین تابه‌حال چقدر راه آمده‌ایم؟ اما تو هنوز از هیچ پارچه‌ای خوشت نیامده است. سارا سرش را پایین 🙇🏻‍♀انداخت و گفت که دنبال چطور پارچه‌ای می‌گردد. مادربزرگ گفت: – خوب، این را از اول به من می‌گفتی سارا جان، آن‌وقت من می‌فهمیدم که باید به کجا برویم تا پارچه‌ای را که تو می‌خواهی داشته باشد.بعد دست سارا را گرفت و هر دو به راه افتادند. مادربزرگ، سارا را به مغازه‌ای برد که پارچه‌های خیلی قشنگی ✨داشت. پارچه‌هایی که در آن‌ها خرس‌ها 🐻و خرگوش‌🐰های کوچولوی رنگارنگ در لابه‌لای چمن‌ها به دنبال هم می‌دویدند. پارچه‌هایی که در آن‌ها دخترهای هم قد سارا سبد به دست داشتند و گل 💐می‌چیدند. مادربزرگ به آقای فروشنده گفت: ببخشید آقا، دختر کوچولوی من پارچه‌ای می‌خواهد که پروانه‌های صورتی و آبی 🦋داشته باشد. آقای فروشنده به سارا نگاه کرد، لبخندی زد و رفت از یکی از قفسه‌ها پارچه‌ای را که مادربزرگ گفته بود، آورد. پارچه را باز کرد. سارا 👧🏻و مادربزرگ به پارچه دست کشیدند و گفتند:وای چقدر قشنگ است! سارا از اینکه توانسته بود پارچه‌ای به این قشنگی برای چادرنمازش📿 بخرد، خیلی خوشحال بود. مادربزرگ و سارا بعد از خریدن پارچه باعجله به خانه برگشتند. مادر هم با دیدن پارچه‌ی چادرنماز سارا گفت:وای چقدر قشنگ است! آن‌وقت هر دو، هم مادر و هم مادربزرگ دست‌به‌کار شدند تا چادر سارا را بدوزند. آن‌ها می‌خواستند سارا نماز مغرب 🌃را با همین چادرنماز بخواند. سارا در کنار چرخ‌خیاطی مادر نشسته بود و به سوزنِ چرخ خیره شده بود که تند و تند از روی بال پروانه‌ها می‌پرید تا چادرنماز سارا دوخته شود. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
46.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄ -کوچه هایمان را به نامشان کردیم که هرگاه آدرس منزلمان را می‌دهیم بدانیم از گذرگاه خون کدام شهید است که با آرامش به خانه می‌رسیم🥀🍂 |مراسم سالروز شهادت شهید مهدی اسحاقیان و شهید جواد محمدی در جوار شهدای کوه سفید|✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄ 🎁هدیه 🌸کتاب pdf 🌸 خبر بزرگ 💠مجموعه داستان «خبر بزرگ» ویژه‌ی کودکان را منتشر کرد. این مجموعه شامل ۱۰ داستان کودکانه از واقعه‌ی غدیر و با هدف آشنایی هرچه بیشتر بچه‌ها با مفاهیم عید غدیر نوشته شده است. 💝 مناسب سنین 8 تا 12 سال ع ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
DastanGhadir.pdf
7.37M
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄ 🎁هدیه 🌸کتاب pdf 🌸 خبر بزرگ 💠مجموعه داستان «خبر بزرگ» ویژه‌ی کودکان را منتشر کرد. این مجموعه شامل ۱۰ داستان کودکانه از واقعه‌ی غدیر و با هدف آشنایی هرچه بیشتر بچه‌ها با مفاهیم عید غدیر نوشته شده است. 💝 مناسب سنین 8 تا 12 سال ع ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄ 👈تابستون وبازی 👌بازی خوب و ساده یاد بگیرید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄ 🎥 فکر می‌کنید این فیلم مربوط به کدام استان ایران باشد؟ ⭕️ اینجا شهر کارگیل هند است. نماینده رهبر ایران در هند به آنجا رفته و اهالی این شهر دو طرف جاده با شعار دست خدا بر سر ماست خامنه‌ای رهبر ماست به استقبالش آمده‌اند... 🌍 دنیا در حال آماده شدن برای ظهور حضرت مهدی عجل الله فرجه می باشد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄ ❣ ❣ 📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللَّهِ الَّذِي يَهْتَدِي بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ يُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ... ✨سلام بر تو ای نور خداوند که هدایت یافتگان به مدد آن ، راه را از بیراهه می شناسند و مومنان به یمن آن نجات می‌یابند... 📚 زیارت امام زمان در روز جمعه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄ 🌺یاران کوچک امام زمان اگر می خواهیم یار امام زمان باشیم باید بدانیم که امام زمان دوست دارد ما چه ویژگی ای داشته باشیم. بیایید با هم این ویژگی ها رو یاد بگیریم. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄ 🎥 آیا تغییر رفتار با تغذیه ممکن است؟ 👤حکیم خیراندیش ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄ دستا بالا 👏👏👏 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄ 🌱داستانی کوتاه از شهید رجایی🌱 🌷کوهنوردی یک روز شهید رجایی، تصمیم گرفتند با بچه هایشان به کوه بروند.  از بچه ها پرسیدند: برای رفتن به کوه چی لازمه؟ هر کس چیزی گفت. کمال گفت: ذره بین ببریم تا بتونیم چیزای ریز کوه رو کشف کنیم. حمیده گفت: میشه کاغذ و مداد ببریم تا کوه رو نقاشی کنیم. جمیله گفت: یه کیفم میخوایم که وسایلمون رو توش بذاریم. بعد با هم راهی کوه شدند. وسط راه بچه ها خسته شدند. عمو رجایی، یکی یکی بچه ها را روی پشتشان سوار کرد. وقتی به بالای کوه رسیدند، با گچ اسم بچه ها را، روی سنگ نوشت. بچه ها که از بازی خوششان آمده بود، با هم یک فوت محکم کردند و همه ی اسم ها پاک شد. این بار شهید رجایی، با چاقو اسم بچه ها را روی سنگ نوشت که پاک نشود و رو به بچه گفتند: بچه ها ببینین از این بالای کوه چقد همه چی کوچیکه، چقد کوه بزرگ و محکمه، بیاین ماهم تصمیم بگیریم مثل کوه محکم باشیم.  🌷🌿🌷🌿🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄ ✌️ -ایده‌ ساخت‌چراغ خواب💡 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄ چی میشه کاری کنی✨ ما به جایی برسیم✨ که ما رو هم ، براخودت✨ شفا بدی✨ برا سربازیہ خودت✨ ما رو انتخاب کنی✨ چی میشه از همین بچگی ، آقا✨ ما رو ، تربیت کنی✨ مثل شهیدِ تویِ فیلم✨ ما رو قابل بدونی✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄ سلام به دوستان خوبم🌷 پارسا هستم، ۱۰ ساله✋ تعطیلات خوش میگذره؟😍 کارنامه گرفتین؟📋 ما که گرفتیم😌 کارنامه‌ام خیلی خوب بود ولی مامانم گفتن مهم‌تر از نتیجه، سعی و تلاشی هست که در طول سال برای یادگیری داشتی، این سعی و تلاشه خیلی مهمه✨👌👏 خب تعطیلات چیکار میکنین؟ کلاس تابستونه میرین؟👏 من کلاس فوتبال میرم⚽️ البته خونه باباجونمون هم کلاس میریم😊 کلاس حکمتهای نهج‌البلاغه✨ خاله جان هم معلممون هستن☺️ یه روز خاله جان گفتن حالا که بعضی شبا اینجا دور هم جمع میشیم، بهتره از وقتمون بیشترین استفاده رو ببریم👌 خاله‌ام حکمتهای کوتاه نهج البلاغه رو جمع‌آوری کردن و هر جلسه یک حکمت رو به ما بچه‌ها یاد میدن و ما اونو حفظ میکنیم😍 🌷حکمت این جلسه: 🌿مَن تَرَکَ القَصدَ جارَ هر کس میانه‌رو نباشد، منحرف می‌شود.🌿 🌸بچه‌ها! نهج‌البلاغه یکی از مهم‌ترین کتابای ما شیعیانه📖 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄ آمنه ، ده روز پیش به دنیا آمد. مادرم، تمام وقت در خدمت اوست! دست کم روزی ده بار به او شیر می دهد. روزی چند بار جایش را عوض می کند. خیلی از او مراقبت می کند تا سرما نخورد و مریض نشود. شب ها تا صدای گریه ی او را می شنود از خواب می پرد! او را نوازش میکند و به او شیر می دهد. بنده ی خدا مادرم! دیگر نمی تواند شب ها با خیال راحت بخوابد. با لبخند می گوید: تا دو سالگی آمنه، کار من همین است! تازه وقتی بزرگ هم بشود باید غذا خوردن و راه رفتن و حرف زدن را هم به او یاد بدهم. و از همه مهمتر این که باید او را خیلی خوب تربیت کنم. پدرم میگوید: مادران برای فرزندانشان خیلی زحمت می کشند. برای همین است که از ما خواسته اند به مادرانمان احترام بگذاریم. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا