╭┅──────┅╮ ࿐༅📚༅࿐#احکام به... قسم داغونشون میکنم #احکام ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#بنده_امین_من #هشت_تا_چهارده_سال @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─

📍 #نکات_تربیتی(۱۲۳) 💠 خواب عصرگاهی 🔆 خواب عصرگاهی واجب و مستحب نبوده و هیچ توصیه ای به خواب این موقع نشده است؛ برخی خانواده‌ها به نحوی بر آن اصرار دارند که گویا واجب است!!! ولی در عوض قیلوله (خواب قبل از ظهر) مستحب می‌باشد. ✅ گاهی والدین می‌گویند اگر فرزندشان عصر نخوابد، سر شب می‌خوابد! خوب سرشب خوابیدن بهتر از این است که به خواب شبانگاهی او آسیب برسد. قانون این است که خواب عصرگاهی باید ۷ ساعت قبل از خواب شبانگاهی به اتمام رسیده باشد، مثلاً بچه‌ای که قرار است ساعت ۱۰ بخوابد، باید ۳ بعد از ظهر خواب عصرگاهی‌اش تمام شده باشد. #نیاز_زیستی #مدیریت_زمانی #به_موقع_خوابیدن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#بنده_امین_من #هشت_تا_چهارده_سال @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─

جواب درست عدد چند هست ؟؟؟ تا پنجشنبه فرصت داری جواب رو برامون بفرستی #سرگرمی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#بنده_امین_من #هشت_تا_چهارده_سال @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─

🌺 پیامبر انسانیت 💠 هدف بزرگ این‌همه تبلیغ و تحمل سختی‌ها از سوی پیامبر و اهل بیت علیهم‌السلام چه بود؟ #سخن_رهبری ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#بنده_امین_من #هشت_تا_چهارده_سال @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─

ضامن آهو یه روزی تو دشت و صحرا میونِ جنگل و نَهرا یه شکارچی با کمونِش به کمین نشسته بودِش که یهو یه دونه آهو به دور از غم و هَیاهو بی خبر زِ جورِ صیاد توی دامِ صیاد افتاد یه آقای مهربونی با یه قلبِ آسمونی تا که دید آهو اسیره داره از غُصِّه میمیره جلو اومد و به صیاد پولی واسه ی خرید داد واسه ی خریدِ آهو برای رهاییِ او ولی صیاد نَپذیرفت به آقای مهربون گفت که به فکرِ مُشک و بوشَم آهو رو نمی فُروشم آهو با زَبونِ قلبِش با غم و غُصِّه تو حرفش به آقا با چشمِ گِریون گفت و با صدای لَرزون که آقا یه مادرم من یه کاری کُن قبلِ رفتن بچه هام چشم انتظارن بدونِ من بیقَرارن تو خونه گُرسنه هستن یه گوشه الان نِشستن آقا گفت به مردِ صیاد میشه این اجازه رو داد که این آهو بِره خونه پیشِ بچه هاش بِمونه بچه ها غذا که خوردن آهو بَرمیگرده فوراً ولی صیاد نَپذیرفت همون حرفِ قبلی رو گفت آقا گفت به اون شکارچی اگه ضامِنِش بِشَم چی ؟ حرفِ من حرفِ یه مَرده آهو می‌ره بر میگرده آقا اون لحظه بِفَرمود آهو جون برو بیا زود آهو رفت تا اون وَرِ دَشت غذاشون و داد و برگشت مردِ صیاد با تَعَجُب بدونِ غرور ، تَعَصُب رو به آقا کرد و پُرسید آقا جون شما کی هستید ؟ آقا گفت با مهربونی به شما میگم بدونی من امامِ هَشتُمینم من امام رضای دینم تا شنید این حرف و اون مَرد آهو رو سریع رها کرد آهو گفت با شادِمانی آقا جون چه مهربانی به خدا تو کُلِ هستی مهربون ترین تو هستی شاعر : علیرضا قاسمی #شعر_ضامن_آهو ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#بنده_امین_من #هشت_تا_چهارده_سال @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─

🎥پویانمایی #شهادت_امام_رضا هر آدمی هنگام مرگ فقط به فکر خویش است اما امام رضا نیز مانند جدش امام حسین حتی لحظه شهادت خود به فکر مردم و غذای خدمتکاران بود. مگر می شود آدمی به مهربانی امام رضا داشته باشیم و سعی نکنیم مانند ایشان باشیم. #امام_رضا #شهادت #بهترین_الگو ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#بنده_امین_من #هشت_تا_چهارده_سال @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─

┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🟢ماجرای غم انگیز اسارت تکتم خاتون مادر بزرگوار امام رضا(ع) 🟣 یکی از بدجنس👺 ترین انسان های زمین ریختن تو شهر مرسیه و آقایون ⚔رو کشتن و خانم ها رو دستگیر و به اسارت بردن⛓ #نجمه_خاتون #قسمت_اول ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#بنده_امین_من #هشت_تا_چهارده_سال @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─

🌹 ماه ربیع الاول بهار زندگی است. #سخن_رهبری ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#بنده_امین_من #هشت_تا_چهارده_سال @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─

🌷🌷🌷 📺 داستانی زیبا از شهید عباس بابایی یک روز که در کلاس هشتم درس می خواندیم. هنگام عبور از محله «چگینی» که از توابع شهرستان قزوین است، یکی از نوجوانان آنجا بی جهت به ما ناسزا گفت و این باعث شد تا با او گلاویز شویم.  ما با عباس سه نفر بودیم و در برابرمان یک نفر. عباس پیش آمد و برخلاف انتظار ما، که توقع داشتیم او به یاریمان بیاید. سعی کرد تا ما را از یکدیگر جدا کند و به درگیری پایان دهد. وقتی تلاش خود را بی نتیجه دید، ناگهان قیافه ای بسیار جدی گرفت و در جانبداری از طرف مقابل با ما درگیر شد. من و دوستم که از حرکت عباس به خشم آمده بودیم،به درگیری خاتمه دادیم و به نشانه اعتراض، از او قهر کردیم. سپس بی آنکه به او اعتنا کنیم، راهمان را در پیش گرفتیم، اما او در طول راه به دنبال ما می دوید و فریاد می زد: -مرا ببخشید آخر شما دو نفر بودید و این انصاف نبود که یک نفر را کتک بزنید.(پرویز سعیدی) 🌷🌷🌷 #شهید #شهید_عباس_بابایی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#بنده_امین_من #هشت_تا_چهارده_سال @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─