32.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
࿐🌸🍃○✨﷽✨○🍃🌸࿐
📺
#کارتون_دورت_بگردم_ایران(قسمت اول)
«دورت بگردم ایران» مستندی با موضوع ایرانگردی و جاذبههای دیدنی شهرها و روستاهای مختلف ایران است.داستان مسافرتهای خانوادگی پر بچه و بامزه است که دو خانواده در طی سفر خود از تهران به بوشهر، در هر قسمت از این برنامه، چند شهر را میپیمایند و تجربیات مختلفی از فرهنگ و جغرافیای هر شهر کسب میکنند.
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
╭┅───🍃🌼🍃🌼🍃──.─┅╮
🦋 @farzandetanhamasiry8_11 🦋
╰┅──.─🍃🌼🍃🌼🍃───┅╯
🔙 1084 🔜
࿐🌸🍃○✨﷽✨○🍃🌸࿐
#داستان
#یک_مراسم_مهم(قسمتششم)
محمد از صبح مدام به ساعت نگاه می کرد و منتظر بود که ظهر شود و پدر به خانه بیاید، تا باهم به مسجد بروند.
با شنیدن صدای زنگ از جا پرید و گفت:«اخ جان پدر آمد»
به سمت در دوید، در را باز کرد و به پدر سلام داد. پدر گفت:« سلام پسرم این سیب زمینی ها را به مادر بده و بیا برویم به نماز برسیم»
مادر از پنجره نگاهی به حیاط کردو گفت:«سلام خسته نباشی »
پدر لبخندی زد و گفت:«سلام حاج خانم درمانده نباشی، ما می رویم مسجد شاید کمی دیر آمدیم به رضا هم بگو بیاید»
محمد خرید پدر را به مادر رساند و همراه رضا به حیاط برگشت.
به مسجد که رسیدند، حاج اقا، محمد را صدا زد و گفت:«بیا پسرم که به موقع امدی مکبر نداریم» محمد جلو رفت. مردم با فاصله نشسته بودند و ماسک بر صورت منتظر شروع نماز بودند.
نماز که تمام شد، پدر صبر کرد تا مردم رفتند. دست محمد و رضا را گرفت و پیش حاج آقا رفت.
حاج آقا دستی بر سر رضا کشید و شکلاتی به او داد. رضا تشکر کرد. پدر رو به حاج آقا کرد و گفت:«حاج آقا راجع به ان مسئله که تلفنی خدمتتان گفتم چه کار کنیم؟»
حاج آقا عبایش را مرتب کرد و گفت:«نگران نباشید الان کم کم بچه ها برای آماده سازی بسته های معیشتی می ایند موضوع را می گوییم خدا بزرگ است.»
پدر نگاهی به محمد کرد و لبخند زد رو به حاج اقا کرد و گفت:«حاج آقا با خودشان صحبت کردید؟ هزینه عمل را پرسیدید؟ کمک ما را قبول می کنند؟»
محمد با ناراحتی گفت:«مگر به حاج آقا گفتید کمک را برای چه کسی می خواهیم؟»
پدر لبخندی زد و گفت:«حاج آقا امین محله هستند و واسطه این کار خیر»
حاج آقا دستی بر شانه محمد گذاشت و گفت:«نگران نباش ما کاری نمی کنیم که آبروی آن ها برود»
چند آقا با ماسک و دستکش وارد مسجد شدند، یکی از آن ها گفت:«حاج آقا بارها را خالی کنیم؟»
حاج آقا به سمت آن ها رفت و گفت :«خدا خیرتان دهد بله خالی کنید»
خودش هم عبا و عمامه اش را گوشه ای گذاشت و به آن ها کمک کرد، پدر و محمد هم برای خالی کردن بارها و بسته ها کمک کردند.
ادامه دارد....
(باران)
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
╭┅───🍃🌼🍃🌼🍃──.─┅╮
🦋 @farzandetanhamasiry8_11 🦋
╰┅──.─🍃🌼🍃🌼🍃───┅╯
🔙 1085 🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
࿐🌸🍃○✨﷽✨○🍃🌸࿐
#کاردستی
#کیف_دوشی 👜✨
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
╭┅───🍃🌼🍃🌼🍃──.─┅╮
🦋 @farzandetanhamasiry8_11 🦋
╰┅──.─🍃🌼🍃🌼🍃───┅╯
🔙 1086 🔜
37.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
࿐🌸🍃○✨﷽✨○🍃🌸࿐
📺
#کارتون_پهلوانان (پوریای ولی : قسمت سی و هشتم : بار دنیا)
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
╭┅───🍃🌼🍃🌼🍃──.─┅╮
🦋 @farzandetanhamasiry8_11 🦋
╰┅──.─🍃🌼🍃🌼🍃───┅╯
🔙 1087 🔜
11.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
࿐🌸🍃○✨﷽✨○🍃🌸࿐
📺
#کارتون_سمنو_و_شقاقل(قسمت اول)
روباهی به نام سمنو در هر قسمت به دنبال ترفندی برای به چنگ آوردن خروس مزرعه است که شقاقل نام دارد.
در این مزرعه حيوانات مختلفی در كنار یکدیگر زندگي میکنند، مثل اسبخان، بزرگ مزرعه، که اسب قوی و بزرگی است و بیشتر کارهای مزرعه را به دوش میکشد. هیپ و هاپ، دو سگ دوقلو هستند که یکی از آنها دو دقیقه از دیگری بزرگتر است. آنها سگهای قوی و هشیاری هستند که اجازۀ ورود به هیچ غریبهای را نمیدهند. البته در پشت این ظاهر خشن، قلب رئوف و مهربانی دارند؛ آن دو سرپرستی یک بچه گربۀ ایرانی زیبا را قبول کرده و نام او را پونه گذاشتند. از دیگر حیوانات مزرعه، ببو، گوسفند مهربان و سادهدل و البته غُرغرویی است که آنجا زندگی میکند. در این میان شقاقل که خود را باهوشترین، زیباترین و خوشصداترین فرد مزرعه میداند، یکی از کمیابترین انواع خروسهای دم طلایی است! او واقعاً خروس باهوشی است و وظیفهاش این است که ساکنان مزرعه را هر روز صبح، به موقع از خواب بیدار کند و درضمن از بالای برجکش دیدهبانی داده و دروازۀ مزرعه را باز و بسته کند. کلاغ پیری نیز در این جا زندگی میکند که همیشه از همه جا خبر میآورد...
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
╭┅───🍃🌼🍃🌼🍃──.─┅╮
🦋 @farzandetanhamasiry8_11 🦋
╰┅──.─🍃🌼🍃🌼🍃───┅╯
🔙 1088 🔜