🌹•••✧﷽✧•••🌹
#داستان
#ترس_مادر_همه_بیماری_ها_ست
#کوهستان_بزهای_زبل
با نام و یاد خدا
در یک کوهستان زیبا همانند همه کوهستان ها؛ تعداد زیادی بز کوهی زندگی می کردند که رئیس آنها بسیار باهوش بود ، روباه ها و گرگ ها هیچ گاه نمی توانستند به آنها حمله کنند و آنها را شکست دهند
چون با یکدیگر متحد بودند و هر موقع گرگ ها و روباه ها حمله می کردند ، بزهای کوهستان با همکاری یکدیگر آنها را شکست می دادند . همکاری ، اتحاد ، کنار هم زندگی و به هم کمک کردن آنها باعث شده بود ، در آن کوهستان شادترین و قویترین بزها باشند . همه حیوانات دوست داشتند در آن کوهستان زندگی کنند و پیش اونها باشند ، چون اونجا امن ترین نقطه کوهستان بود و همه سالم و قوی بودند . گرگ ها از این وضعیت ناراحت و خسته شده بودند و به این فکر می کردند چگونه می توانند آنها را شکست دهند و هر روز یکی از آنها را بخورند . در همین فکر بودند که روباه پیر گفت: من یک نقشه عالی برای این کار دارم ، اما این کار زمان بر است و باید منتظر زمستان بمانیم
گرگ ها گفتند: در زمستان چه خواهد شد ، روباه گفت: در زمستان هوا سرد خواهد شد و سرما بعضی را مریض می کند و می کشد به این ترتیب همگی منتظر زمستان ماندند
یواش یواش زمستان از راه رسید . در زمستان روباه ها پیش بزهای کوهستان رفتند و گفتند: بیماری جدیدی در کوهستان آمده و همه بینی ها قرمز شده و از آنها آب می آید شما هم آن بیماری را گرفته اید ، این بیماری همه بچه های شما ها و سپس خودتان را خواهد کشت .
این خبر را روباه ها سریع در همه کوهستان ها پخش کردند و گفتند: بیماری جدیدی آمده و تمام کوهستان گرفته و به زودی همه بزهای باهوش خواهند مرد .
در آن کوهستان هر روز یکی بچه یا مامان و باباها می مردند و همه فکر می کردند بیماری بینی قرمزی باعث مرگ همه شده است . گرگ ها و روباه ها می گفتند: هر کس مرد باید بیرون از کوهستان برده بشه تا کسی مریض نشود ، در این بین بچه های کوچولو بیشتر می مردند . بزهای کوهستان هم هر روز بزهای بزرگ و کوچولوی مرده رو می دادند به گرگ ها و روباه ها . گرگ ها و روباه ها هم یواشکی همه رو می بردند و می خوردند . بچه های کوچولو خیلی ناراحت بودند و می ترسیدند و بیشتر می مردند چون مامان و باباها ناراحت بودند و می ترسیدند. و این ناراحتی باعث می شد سریعتر مریض بشدند و بمیرند.
پس از مدتها اسب خیلی باهوشی از آن کوهستان رد می شد که دوست رئیس بود. او دید یکی یکی بزهای خوشگل و قوی و ناز نازی کوهستان دارند میمیرند. خیلی تعجب کرد و گفت: چی شده و چرا دوستان شما دارند بدون بیماری می میرید ، شما که غذا و خوراک دارید پس چرا دارید می میرید. رئیس گفت: ای دوست عزیز اینها بیماری بینی قرمزی گرفتند و بینی شان آب می آید و این باعث مرگ همه آنها شده است. اسب نگاهی به آنها کرد و گفت: این یک چیز خیلی طبیعی است و در زمستان بینی همه به علت سردی هوا قرمز می شود و آب میریزد. دلیل مرگبچه ها و بزرگترها در این کوهستان ترس هست ، رئیس گفت: یعنی عامل اصلی مرگ و میر و بیماری ترس است؟ . اسب برای آنها توضیح داد که ترس از هر بیماری و چیزی باعث می شود بدن پس از مدتی ضعیف شود و انواع بیماری ها سراغش بیایند و بمیرد و مرگ بچه های کوچک به همین دلیل هست. اسب گفت: این حیله روباه ها و گرگ هاست تا شما را شکست بدهند ؛ آنها می دادند حریف شما نیستند و از این طریق شما را بدون دعوا و درگیری می خورند
مامان ها و باباها وقتی این را شنیدند خیلی ناراحت شدند که ترسیده اند و حواسشان به بچه ها نبوده و مواظب بچه های خود نبودند، آنها فکر می کردند مواظب بچه های خود هستند و مواظبت و ترس بیش از حد باعث بیماری و مرگ فرزندان و دوستانشان شده بود. همگی درس گرفتند که این بیماری و مرگ به علت ترس بوده و نه بیماری و از آن به بعد هیچگاه نترسیدند
آره بچه های عزیز، در زمستان همه سرما می خورند و مریض می شوند و ما باید بدن خود را گرم نگه داریم و نترسیم. این بیماری ها هر سال می آید و می روند. ترس باعث ضعیف شدن سیستم دفاعی بدن شده و جاده را برای ویروسها صاف می کند و ما سریع مریض می شویم
پس ما پدر و مادرها م ضمن مواظبت و ارئه آموزشهای بهداشتی به فرزندان ، ترس و دلهره را به دل کودکان وارد نکنیم ، ترس و ناراحتی ما به راحتی به کودک منتقل می شود ، و از آنجا که سیستم دفاعی او ضعیف تر است ، سریعتر بیمار می شود . ترس از همه بیماری ها خطرناک تر و کشنده تر است.
(الیاس احمدی)
🐐🐐🐐🐐🐐🐐🐐🐐🐐🐐
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙 473 🔜
🌹•••✧﷽✧•••🌹
#شعر
#مناجات_باامام_زمان_ارواحنا_فداه
نمی دانم چه رمزی دارد این عشق
که هجران و وصالش هر دو درد است
همه جا سایه ی تاریکی و مرگ
بهار اینجا خزانی سرد و زرد است
چنین آشفتگی حقّ دل ماست
دلی که صاحبش از خانه طرد است
نه تنها جمعه ها ، در دوری تو
تمام لحظه ها بی روح و سرد است
میان خیمه میخوابی چرا تو
مگر در شهر ما قحطی مرد است
(سجاد احمدیان)
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙 474 🔜
🌹•••✧﷽✧•••🌹
۲۲ اسفند
روز گرامی داشت مقام بلند شهدا 🌹
شادی روحشان صلوات✨❤️✨
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙 475 🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹•••✧﷽✧•••🌹
📺
#کارتون_مثل_نامه(قسمت هفتم)
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙 476 🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹•••✧﷽✧•••🌹
📺
#سفرهای_علمی (قسمت هفتم)
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙 477 🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹•••✧﷽✧•••🌹
#کلیپ_کاردستی
باورتون میشه با کش میشه یه همچین کار هایی انجام داد؟؟؟😊👌
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙 478 🔜
🌹•••✧﷽✧•••🌹
#شعر
#جمعه_انتظار
بی شک زمین و آسمان ،از ما بلاگردان شود
گر یاد مهدی غریب، بر قلب ما مهمان شود
با یاد آن والا مقام ، از برکت نامش یقین
سختی این دورانِ غم،بر عالمین آسان شود
اما گرفتاریم و دور، از یاد و نام آن کریم
باید که احوال همه،در غیبتش نالان شود
در بین امواج بلا ، دور از امام بر حقیم
کشتی بدون ناخدا ، ویرانه در طوفان شود
راه نجات ما فقط ، دوری ز غیر مهدی است
تنها ولیّ شیعیان ، باید که او سلطان شود
تنها امام نور اوست،از نار و آتش خسته ایم
گمراهی دلهای ما ، با لطف او درمان شود
با یک نگاه حیدری ، ظلمت به پایان می رسد
قلبِ تمام عاشقان، آکنده از ایمان شود
او حق مطلق باشد و غیرش همان طاغوت محض
حق آید و طاغوت هم،ویران و سرگردان شود
تنها قیام عاشقان ، روز ظهور مهدی است
روزی که کاخِ ظالمان، با خاکها یکسان شود
دیدم احادیث ظهور ،بشنو ز من این راز را
خواندم علمدار حسین،فرمانده ی ایران شود
(عبدِکریم)
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙 479 🔜
🌹•••✧﷽✧•••🌹
#داستان
⭐️🌈 حجاب من 🌈⭐️
دل و جرئت پیدا کردم و رفتم توی کوچه. لبهی چادرم را سفت زیر گلویم گرفتم و راه افتادم طرفِ خانهی مادربزرگم «ننهخانم». ناگهان یک نفر داد زد: «یک دختر چادری آنجاست!»
من پا به فرار گذاشتم؛ اما دوتا اَمنیه به سرعت به من رسیدند. یکی از آنها چادرم را از سرم کشید و گفت: «مگر نمیدانی به دستور شاه کسی نباید چادر سر کند.»
چارقدم را سفت گرفته بودم و میلرزیدم. میخواستم بگویم که من دختر آقای بخشدار هستم که رئیس امینهها رسید و گفت: «اینکه دختر آقای بخشداره... چرا چادر به سرت است دخترم؟» با ترس گفتم: «خب نمیخواهم بیحجاب باشم. گناه دارد.»
رئیس خندید و گفت: «چون دختر آقای بخشدار هستی این دفعه میبخشمت؛ اما اگر دفعهی بعد چادر سرت باشد تنبیه میشوی.» چادرم را گرفتم و با گریه به خانه رفتم. شب ماجرا را به آقاجانم گفتم. آقاجان گفت: «از دست من کاری ساخته نیست دخترم. این دستور رضاشاه است که زنهای ایرانی باید بدون چادر باشند. بهتر است تو هم مثل مادرت و خیلی از زنهای دیگر از خانه بیرون نیایی تا ببینیم چه میشود...»
نوهی گلم، ساراجان! این حکایت برای خیلی از زنان و دختران زمان رضاشاه اتفاق افتاده است. شاید آنها گرفتار امنیهها شدهاند و کتک هم خوردهاند؛ اما دستور خدا و پیامبر را کنار نگذاشتهاند. حالا تو برایم بگو که چهطوری به حجاب علاقهمند شدی؟
مادربزرگت، فخرالسادات
آن روز...
وقتی پا به حیاط گذاشتید توی بغلتان پریدم. مثل همیشه بوی دشت و صحرا میدادید. شما برایم یک چادر زیبا دوخته بودید. چادری که پارچهاش را از کربلا آورده بودید. من تازه به تکلیف رسیده بودم و نُه سالم بود. آن را به سرم انداختید و گفتید: «جشن تکلیفت مبارک نوهی خوشگلم!»
من یک دنیا خوشحال شدم. مامان صورتم را بوسید من احساس غرور کردم و از آن به بعد خودم را یک خانم عاقل و دانا دیدم. خدا هم در همهی کارها کمکم کرد.
من به خوبی به آن چادر عادت نداشتم؛ اما نمازم را میخواندم. روزه هم میگرفتم. سال بعد، روزی ما و شما به یک عروسی دعوت شدیم. پیش از رفتن، من چادرم را سر کردم و نماز خواندم. توی عروسی، جلوی داماد کمی از موهایم پیدا بود. شما صورتم را بوسیدید و گفتید: «سارای گلم، تو که به آن خوبی سرِ نماز حجاب داشتی، فقط برای خدا موهایت را پوشانده بودی؟ اما حالا برای بندههای خدا مثل این آقاداماد که نامحرم است نمیخواهی خودت را بپوشانی تا خدا دوستت داشته باشد؟»
من به فکر فرو رفتم. فوری موهایم را پوشاندم و از آن به بعد تصمیم گرفتم حجابم کامل باشد. مثلِ حضرت زهرا (س). حالا میخواستم به شما بگویم که آن حرف خوب شما خیلی روی من اثر داشت و من همیشه دعایتان میکنم.
خیلی دوستت دارم، سارا
1. در زمان رضاشاه به مأموران پلیس، اَمنیه میگفتند.
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙 480 🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹•••✧﷽✧•••🌹
#شعر
#کلیپ
#امام_زمان_علیه_السلام
با "محبت" آمدی، صید کمندم کرده ای
با همین ترفند ساده، پایبندم کرده ای
بی بهاتر از همه هستم ولی با لطف خود
در میان عاشقانت ارجمندم کرده ای
بار سنگین گناهانم ذلیلم کرده بود
با نگاه رحمت خود سربلندم کرده ای
در پناه گرم آغوشت مرا جا داده ای
در پناه خود مصون از هر گزندم کرده ای
بیشتر از دیگران دارم صدایت می زنم
بیشتر از دیگران چون دردمندم کرده ای
راستش این است آقاجان اگر می خواهی ام
چون محب مادرت بودم، پسندم کرده ای
تا قیامت روزی ام از خوان زهرا می رسد
شاکرت هستم که بر او مستمندم کرده ای
(محمدجوادشیرازی)
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙 481 🔜
36.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹•••✧﷽✧•••🌹
#کلیپ_خلاقیت
#کاردستی
#اوریگامی_خرگوش
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙 482 🔜
34.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹•••✧﷽✧•••🌹
📺
#کارتون_پهلوانان(پوریای ولی: قسمت هفتم)
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
🦋❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••.¸¸
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🦋
🔙 483 🔜