🦋🌸🌼🦋👦
#داستان
#درس_اخلاق_دختر_یازده_ساله 🧕🌈
✨جهت تبیین آیه «إِنَّ الْإِنسَانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ » و مقایسه آن با «وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ»✨
🌸انسان نسبت به پروردگار خود بی میل است ولی نسبت به امور مادی که بنا به تصورش خیر است، مشتاق است🌸
ماجرای #درس_اخلاق دختر ۱۱ ساله به مسافران اتوبوس به نقل از ✨حاج آقا قرائتی:
در ستاد نماز گفتیم، آقازادهها، دخترخانمها، شیرینترین نمازی که خواندید، برای ما بنویسید.
دختری یازده ساله نامه ای نوشت، همه ما بُهتمان زد.😳 دختر یازده ساله، ما ریشسفیدها را به تواضع و کرنش واداشت.🤔😔
نوشت که:
ستاد اقامه نماز! شیرینترین نمازی که خواندم این است که; در اتوبوس داشتم میرفتم یک مرتبه دیدم خورشید دارد غروب میکند. 🏜یادم آمد نماز نخواندم، 😰به بابایم گفتم:
-نماز نخواندم.😥
گفت: خوب باید بخوانی، اما حالا که اینجا توی جاده است و بیابان!❗️❕
👈-برویم به راننده بگوییم نگهدارد.🙄
پدر گفت: راننده که بخاطر یک دختر بچه نگه نمیدارد.😐
- التماسش میکنیم😔
گفت: نگه نمیدارد😶
- تو به او بگو😔
گفت: گفتم که نگه نمیدارد. بنشین. حالا بعداً قضا میکنی.😠
دختر دید خورشید غروب نکرده است و گفت: بابا خواهش میکنم.😞
پدر عصبانی شد.😡
دختر گفت: پدر، امروز اجازه بده من تصمیم بگیرم. 🙏
میگفت ساکی داشتیم، زیپ ساک را باز کرد، یک شیشه آب درآورد. زیرِ صندلی اتوبوس هم یک سطل بود، آن سطل را هم آورد بیرون.
✨دستِ کوچولو، شیشه کوچولو، سطل کوچولو.✨🌹✨
شروع کرد وسط اتوبوس وضو گرفت...🧕
شاگرد شوفر نگاه کرد و دید که دختربچه وسط اتوبوس نشسته و دارد وضو میگیرد.❗️
پرسید: دختر چه میکنی؟
گفت: آقا من وضو میگیرم، ولی سعی میکنم آب به کف اتوبوس نچکد. 🙂🚌
بعدش هم میخواهم روی صندلی، نشسته نماز بخوانم. 😌🛋
شاگرد شوفر کمی نگاهش کرد و چیزی به او نگفت. به راننده گفت: عباس آقا! ببین این دختر بچه دارد وضو میگیرد.💯
راننده هم همینطور که جاده را میدید، 🛣در آینه هم دختر را میدید. مدام جاده را میدید،🌄 آینه را میدید، جاده را میدید، آینه را میدید. مهر دختر در دل راننده هم نشست. 🌺
راننده گفت: دختر عزیزم، میخواهی نماز بخوانی؟😍 صبر کن،من میایستم.😊 ماشین را کشید کنار جاده و گفت: نمازت را بخوان دخترم، آفرین.👏
👌چه شوفرهای خوبی داریم، البته شوفر بد هم داریم که هرچه میگویی: وایسا، گوش نمی دهد.😒 او برای یک سیخ کباب میایستد، اما برای نماز جامعه نمیایستد. در هر قشری همه رقم آدمی هست.🌀
دختر میگفت: وقتی اتوبوس ایستاد، من پیاده شدم و شروع کردم به نماز خواندن. 🌷
یک مرتبه اتوبوسیها نگاهش کردند. 👥👤یکی گفت: من هم نخواندم،🧔 دیگری گفت: من هم نخواندم. 👴شخص دیگری هم گفت: ببینید چه دختر باهمتی است، چه غیرتی، چه همتی، چه ارادهای، چه صلابتی، آفرین، همین دختر روز قیامت، حجت است.🌟 خواهند گفت: این دختر اراده کرد، ماشین ایستاد. ⚜
یکی یکی آنهایی هم که نماز نخوانده بودند، ایستادند به نماز.
دختر می گفت: یک مرتبه دیدم پشت سرم یک عده دارند نماز میخوانند.💫💫💫
می گفت: شیرینترین نماز من این بود که دیدم، لازم نیست امام فقط امام خمینی باشد. منِ، بچه یازده ساله هم میتوانم در فضای خودم امام باشم.👌🏻👌
♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️
http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854
🦋🌸🌼🦋👦
🔙338🔜