┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄
#داستان
⭐️ عمو حسن از خاطرات قدیمی بچگی اش میگفت که قم زندگی میکردند:
شب بود و با بچه ها داخل حیاط نشسته بودیم و بوی گل نرگس کل حیاط رو برداشته بود.پدر بزرگم بعد از نماز همیشه عادت داشت سلام بدهد.تمام سلام هایش را داد و وقتی به سلام آخر رسید به سختی بلند شد و دست بر روی سرش گذاشت و گفت:السلام و علیک یا قائم آل محمد (صلوات الله علیه).
بعد از نماز آمد کنار ما نشست و یک قاچ هندوانه برداشت و گاز زد.
همانطور که نگاهش میکردم گفتم: بابا جون چرا ایستاده به حضرت مهدی سلام دادین؟ پدربزرگم با مهربانی گفت:
چون ایشان قیام کننده ی حق بر علیه باطل هستند و در راه خدا قیام میکنند من هم بعد از هر نمازم می ایستم و به ایشان سلام میدهم تا بگویم منتظران هستم و برای آمدنشان قیام میکنم.
حالا بچه ها من خودم هم از همان روز بعد از هر نمازم می ایستم و به حضرت مهدی( عجل الله) با احترام سلاممیدهم.
#قصه_های_مهدوی
#تربیت_نسل_منتظر
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
قصه علی بن مهزیار.mp3
16.37M
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄
🟢 ماجرای فوق العاده جذاب و شنیدنی دیدار علی بن مهزیار با امام زمان(عج)💚
🟣 امام زمان(عج) فرمودند: ای علی بن مهزیار چرا اینقدر دیر به دیدار ما آمدی؟!
خیلی وقت است منتظرت بودم🥺
#قصه_های_مهدوی
#قسمت_اول
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─