#ارسالی_کاربر
زینب بابایی ۱۱ساله از ساری
خیلی عالیه زینب خانم خداقوت🌹
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ارسالی_کاربر
⚜ویژه برنامه های نورز ١۴٠٠
در خانه تاریخی آقا فتح الله
با برنامه های شاد و متنوع😉✌️
عیدتان مبارک🎊
منتظرتونیم ...
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
࿐🌸🍃○✨﷽✨○🍃🌸࿐
📺
#کارتون_پلاک (قسمت اول)
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚1714 🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
࿐🌸🍃○✨﷽✨○🍃🌸࿐
📺
#کارتون_حنا_دختری_در_مزرعه(قسمت سوم)
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚1715 🔜
بنده امین من
احڪـოـام با طعم خوشمزه مظفر از بچه های اونور دهه. امروز خیلی خوشحاله😄 چون اوستا مراد بهش یک راهی ی
سلاااام✋
این آقا پسرا و دختر خانم های گلم 🌹 دیروز و امروز به سؤال احکاممون جواب دادن:
⚛ یکتا با با خانی هستم ۱۰ساله از شیراز: جواب او همیشه کف سرویس بهداشتی رو تمیز نگه می داشت تا کف او کثیف نباشد
⚛ محمد مهیار شهامتی ۹ساله از اردبیل: اوستا مراد به مظفر گفته که مظفر باید چکمه بپوشه
⚛ ریحانه زینلی ۱۳ ساله از اصفهان :
به نظر من اوستا مراد به مظفر پیشنهاد داده که هنگام وارد شدن به دستشویی پاچه هایش را بالا بزند .
⚛ علی کده از زاهدان ۱۲ ساله: اگر شک دارد اعتنا نکند.
۵تا دسته گل💐صلوات💐 تقدیمشون کنیم که خدا برای پدر و مادرشون حفظشون کنه که اینقدر خلاقند و احکام نمازشون را خوب بلدند😊
مرحبا بندهی خوب خدا👏👏👏👏
هفتهی بعد منتظر سؤال بعدی احکام اوستا مراد باشید😊
🍃
اوستا مراد داشت عنبرنساهارو میشمرد و حساب کتاب می کرد که مظفر رو دید که به خودش می پیچه😰، از دور صداش کرد و سلام کرد و پرسید: چی شده پسرم؟ چرا به خودت می پیچی؟
مظفر گفت: روم به دیوار دستشویی دارم.
اوستا گفت: خوو اینکه کار نداره بیا خونه ما اینجاست برو دستشویی.
مظفر خوشحال شد 🤩 و سریع دنبال اوستا راه افتاد.
از دستشویی که بیرون اومد پاچه هاش بالا بود و ازش آب 💧می چکید. اوستا پرسید: پسر این چه وضعشه؟ مگه رفتی حموم؟
مظفر سرش رو پایین انداخت و گفت: ببخشید اوستا! من هربار که میرم دستشویی، فکر میکنم پاچه هام نجس شده و بعدش روش یک بار آب شلنگ می ریزم و می چلونم که ادرارش رفع بشه بعدم یکبار دیگه روش می گیرم تا مطمئن بشم که پاک شده.
اوستا گفت: خب اینو که دیگه همه بلدند چی کار کنند...
مظفر گفت: چی کار❓
اوستا گفت: قبل از اینکه دستشویی کنی یکم آب شلنگ رو باز می کنی، اینطوری اگر ادرار هم با آب شلنگ قاطی بشه پاکه پاکه و نیازی به آب کشیدن نیست.
مظفر یه دور با خودش مرور کرد: آب شلنگ💦 رو باز کنم که اگر آبی هم پاشید مطمئن باشم که پاکه.
اوستا گفت: نمیخواد شیر آب رو زیاد باز کنی اسراف بشه هااا.
مظفر گفت: بله بله حتما..
🤲 خدا مشکلاتت رو برطرف کنه اوستا که مشکل منو حل کردی...
#احکام
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚1716🔜
#درمهمانی ۶
قبل از رفتن به مهمانی، از یک بزرگتر روش خوردن هندوانه را بپرسید...
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚1718🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام و روز جوان مبااارک
↩️ استوری
#میلاد_حضرت_علی_اکبر
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚1719🔜
#ارسالی_کاربر
خوشنویسی تسنیم بخشی☺️
9 ساله از تهران😍
موفق باشی دختر گلم چقدر زیبا نوشتی و چقدر پر محتوا🌺🌺🌺
ماشاءالله به شما👏👏👏🌺
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
#ميلاد_حضرت_علي_اكبر
میلاد باسعادت تمثال پیغمبر
حضرتعلےاڪبر(؏)مبارڪ🌺
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚1720🔜
#داستان
🐤 غذا برای پرنده ها 🐤
امیرحسین پرنده ها را خیلی دوست دارد.دلش می خواهد در روزهای سرد زمستان برایشان خرده نان بریزد تا بخورند. اما آن ها در آپارتمان زندگی می کنند و حیاط و باغچه ندارند تا در آنجا برای پرنده ها خرده نان بریزند.
امیرحسین پرنده ها را خیلی دوست دارد.دلش می خواهد در روزهای سرد زمستان برایشان خرده نان بریزد تا بخورند.اما آنها در آپارتمان زندگی می کنند و حیاط و باغچه ندارند تا در آنجا برای پرنده ها خرده نان بریزند.
در یک روز سرد زمستان، وقتی امیرحسین سر کلاس نشسته بود، یک گنجشک کوچولو پشت پنجره ی کلاس شان آمد و به شیشه نوک زد. خانم مربی پنجره را بازکرد،گنجشک کوچولو وارد کلاس شد و پرزد و رفت روی لامپ مهتابی نشست و لامپ شروع کرد به تکان خوردن و کنجشک کوچولو شروع کرد به بال بال زدن داخل کلاس.
همه ی بچه ها از دیدن گنجشک خوشحال شدند.دلشان می خواست به او خوراکی بدهند ولی گنجشک کوچولو می ترسید و بال بال میزد.همان جا روی لامپ نشست و با چشم های ریز و سیاهش به آنها نگاه می کرد.
خانم مربی گفت:«بچه ها، پرنده ها در فصل زمستان نمی توانند راحت غذا پیدا کنند. اگر هرروز کمی خرده نان در باغچه یا حیاط خانه هایتان بریزید، می آیند و می خورند.»
امیرحسین گفت:« خانم ما که حیاط نداریم.» چند تا از بچه ها هم گفتند:« ما هم حیاط نداریم.» خانم مربی گفت:نه شما می توانید کمی خرده نان یا گندم بیاورید و توی باغچه ی مدرسه یا پارک و فضای سبز بریزید تا پرنده ها بیایند و بخورند.» بعد هم پنجره را بازکرد و گنجشک کوچولو پر زد و رفت.
فردای آن روز امیرحسین از مادرش خواست تا کمی غذا برای پرنده ها به او بدهد.مادرش مقداری نانِ نرم خرد کرد و در یک کیسه ی پلاستیکی ریخت و به امیرحسین داد.
امیرحسین به خانم مربی گفت که برای پرنده ها غذا آورده است.خانم مربی و امیرحسین و تمام بچه هایی که برای پرنده ها غذا آورده بودند، به حیاط رفتند و کمی ازخرده نان ها و گندم ها را کنار باغچه ریختند و به کلاس برگشتند.چند دقیقه ی بعد، یک دسته گنجشک و دوتا یاکریم آمدند و مشغول خوردن شدند.
بچه ها پشت پنجره ایستاده بودند و به آنها نگاه می کردند. ناگهان یک کلاغ سیاه قارقارکنان آمد و میان گنجشک ها نشست.او به گنجشک ها نوک می زد تا بروند و او تنهایی همه ی خرده نان ها را بخورد. اما گنجشک ها فقط کمی از او دور شدند و به خوردن دانه ها ادامه دادند.
کلاغ هم کمی از نان ها را خورد و قارقارکنان پرید و رفت.خانم مربی گفت:« بچه ها فکر می کنم کلاغه رفت تا دوستانش را خبرکند بیایند این جا و صبحانه بخورند.»
بچه ها خندیدند.خانم مربی گفت:«حالا سرجاهایتان بنشینید و یک نقاشی قشنگ بکشید.»آن روز امیرحسین و دوستانش فقط عکس گنجشک و کلاغ و یا کریم و باغچه ی مدرسه را کشیدند
🌸🍂🍃🌸
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚1721🔜