فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ارسالی_کاربر
#استاپ_موشن
ارسالی از آقای محمد هاشم شعبانی
خداقوت پسرم🌹
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🦋 بسم الله الرحمن الرحیم 🦋
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها
🔆 پنج منظر به نماز در دوره های مختلف زندگی
🌀از بچگی نماز خواندن پدر و مادرم را دیده بودم؛ حتی شاید همه نماز را همان موقع یاد گرفتم. اما اگر نماز هم می خواندم، نماز خواندنم با آنها فرق داشت. یک چیزی در نماز من نبود ؛ همان چیزی که در نماز پدر و مادرم بود و برایم خیلی عجیب به نظر می رسید، نماز آنها چی داشت که نماز من نداشت؟ به نظرم حسی بود که آنها در نماز به خود می گرفتند. در کنار من نشسته بودند، من آنها را می دیدم، صدایشان را هم می شنیدم ولی آنها مثل شرایط معمولی و غیر حالت نماز، به هیچ کدام از کارهایی که برای تحریکشان انجام می دادم، واکنش نشان نمی دادند....
سوارشان هم که می شدم، با یک دست از افتادنم جلوگیری می کردند ولی دریغ از جواب به سؤال؛ تو بگو یک کلمه...هیچی.. یک پرده نامرئی بین من و آنها وجود داشت ... پرده ای که عالم جدی ها را به من نشان می داد.
🌀چند سال بعد، من هم نماز می خواندم و مثل نماز پدر و مادرم، کسی نمی توانست من را از حالت نماز در بیاورد ؛ البته ممکن بود شکلکهای برادرم آن حالت را از من بگیرد و بعد از تمام شدن نماز از خجالتش در بیایم؛ ولی هر چه بود، نمازم شده بود مثل نماز پدر و مادر با همان پرده نامرئی...اما هنوز یک فرقی بین نماز من و آنها وجود داشت؛ و آن بارک الله و آفرین و ماشااللهی بود که هر کسی نمازم را می دید نثارم می کرد . حالا نماز من یک چیز دیگر هم داشت یک حالت جدید که اووووه... باید کلی می گذشت تا برطرف شود...
🌀 چند سال بعد، باز هم نماز می خواندم البته این بار دلیلش یک چیز دیگر بود؛ جوّ فیلم محمد رسول الله من را گرفته بود، حس همراهی با رسول خدا (ص) جنگ های او، شهادت و...ولی فیلم زود تمام شد...برای دیدن بقیه فیلم فکری به نظرم رسید، مسجد جایی بود که می توانست حس و عطش تمام شدن آن فیلم را پاسخ بدهد. نماز حالا برای من کم کردن فاصله بود، فاصله ای میان من و او که با نماز برداشته می شد. من با هر نماز به او متصل می شدم.
🌀 چند سال بعد باز هم نماز می خواندم ولی این بار نماز خواندن برایم شبیه ایجاد یک دومینو بود؛ چیزی شبیه انقلاب کردن، شبیه ایجاد یک جریان، اگر جایی بودم که چند نفر می خواستند نماز بخوانند، یکی شان را امام جماعت می کردم و بقیه را به اقتدا دعوت میکردم...اگر هم کسی استعداد امامت نداشت جلو می ایستادم تا نماز جماعت برپا شود. حسم از نماز چیزی شبیه کندن در خیبر بود؛ یا دستکم احیای یک قنات که در بعضی جاها به راحتی انجام می شد و در بعضی جاهای دیگر کمی سخت تر...
🌀 چندسال بعد باز هم نماز می خواندم؛ اما انگار چیزی که من را به طرف نماز می کشاند... تفاوت دوتا لحن بود؛ شاید شبیه آن احساسی که در عالم بچگی از نماز داشتم.
عاشق فاصله دوتا عالم بودم که بی نهایت با یکدیگر مسافت داشتند ، اما با یک تغییر لحن این فاصله طی می شد؛ انتقال آدم ها از یک جهان به جهان دیگر، مثل انتقال شان از وضعیت قبل نماز به وضعیت نماز بود. من با هر نماز مرگ را تجربه می کردم ، با تمام شکوه و زیباییش. هر وقت اراده می کردم با وضویی و با تکبیری می مردم.
📚خاطرات استاد رجبعلی خیاط
#دعوت_به_نماز
#داستان
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚1402🔜
احڪـــام با طعـــم لذیــذ ڪـشـڪ
اگه یادتون باشه هفته پیش اوستا مراد موقعی که داشت عنبرنسا جمع میکرد الاغش یه جفتک بهش زد و سرش آسیب دید.🤕 برای همین امام جماعت ده رفت به دیدن اوستا مراد.
وارد منزل که شد، اوستا رو دید که ایستاده. بلند گفت سلام علیکم چطوری؟ اوستا سرش رو به طرف حاج آقا👳♂ کرد و گفت سلام و چیزهایی زیر لب زمزمه کرد که حاج آقا نفهمید. اومد بره یه گوشه بشینه که اوستا مراد با دست به یک پشتی اشاره کرد و گفت الله اڪبر... الــله اڪبر... الــــلــه اڪــبر
امام جماعت متوجه شد که اوستا سر نمازه و میخواد بهش بگه که به پشتی تکیه بده.🧐 رفت سمت پشتی و نشست و منتظر شد تا اوستا نمازش تموم بشه.
بعد از نماز، حاج آقا گفت الحمدالله سرت خیلی بهتر شده ولی به جاش چرا لپت باد کرده؟😱
اوستا لبخندی زد و گفت: چیزی نیست. این کشکه😋 برای خوردنش چون خیلی سفته باید تو دهنم نگهش دارم تا نرم بشه. گفتم از فرصت استفاده کنم و تو نماز نرمش کنم.😳
بعد یه کاسه کشک خشک شده رو که کنارش بود🍚 و یکیش هم رو زمین افتاده بود، به حاج آقا تعارف کرد و گفت: بفرمایید شما هم دهنتون رو کشکی کنید.
حاج آقا گفت خدا رو شکر که سالمی ولی من باید چند تا از احکام نماز رو بهت یاد بدم. فکر کنم باید دوباره نمازت رو بخونی.
اوستا مراد با تعجب پرسید: آخه چرا؟ 😳
❓به نظر شما به چند علت نماز اوستا مراد باطل شده و باید دوباره نماز بخونه. میتونی براش دلایل رو نام ببری؟
💐 منتظر نظرات شما آقا پسرا و دخترای گلم هستیم😊
#احکام
#اوستامراد
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
🔚1403🔜
26.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
࿐🌸🍃○✨﷽✨○🍃🌸࿐
📺
#کارتون_جزیره_دانش(قسمت پنجاه و یکم )
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۴سال 🔰
╭┅───🍃🌼🍃🌼🍃──.─┅╮
@farzandetanhamasiry8_14
╰┅──.─🍃🌼🍃🌼🍃───┅╯
🔙1404 🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خلاقیت
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚1405🔜
#تنبلخان ۱
وظایفی را که به عهده شما میگذارند درست انجام دهید. تنبلی نکنید...
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚1406🔜
#ارسالی_کاربر
نقاشی زیبای سردار سلیمانی
که دختر عزیزم خانم حسنا ثانی ۱۲ ساله کشیدند
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
#داستان
تو شلوغي اربعین ديدم زني با عباي عربي روبروي حرم سيدالشهدا با لهجه و كلام عربي با ارباب سخن ميگويد.
عربي را ميفهميدم؛
زنِ عرب میگفت:
آبرويم را نبر،
به سختي اذن زيارت از شوهرم گرفته ام...
بچه هايم را گم كردهام ...
اگر با بچه ها به خانه برنگردم شوهرم مرا ميكشد...
گريه مي كرد و با سوزِ نجوايش اطرافيان هم گريه ميكردند.
كم كم لحن صحبتش تند شد:
توخودت دختر داشتي...
جان سه ساله ات كاري بكن...
چند ساعت است گم كردهام بچههايم را.
🌹 كمي به من برخورد كه چرا اينطور دارد با امام حسين(ع) حرف میزند.
ناگهان دو كودك از پشت سر عبايش را گرفتند...
يُمّا يُمّا ميكردند...
زن متعجب شد...
🌹 با خود گفتم لابد بايد الان از ارباب تشكر كند..!
بچه هايش را به او دادند، اما بي خيالِ از بچه هاي تازه پيداشده دوباره روبرويِ حرم ايستاد..
🌹 شدت گريه اش بيشتر شد!!
همه تعجب كرده بوديم!
رفتم جلو...
خانم چرا هنوز گريه ميكني؟
خدا را شاكر باش!
🌹 زن با گريه ي عجيبي گفت:
من از صاحب اين حرم بچه هايِ لالم را كه لال مادرزاد بودند خواسته ام، اما نه تنها بچه هايم را دادند، بلكه شفاي بچه هايم را هم امضا كردند
السلامُ عَلَیکَ یا اباعَبْدِاللّه وَ عًلی الاَرواح الّتی حَلَت بِفنائک عَلَیکَ مّنی سلامُ اللّه ابداً" ما بَقیتُ وَ بَقیَ اَللیلِ وَ النهاروَ لا جعلهَُ اللّهَ آخِرَ اَلعَهدِ منی لزیارَتکُم اَلسلامُ عَلی الحُسین وَعَلی علی بن الحُسین وَعَلی اُولاد الـحسین وعَلی اَصحاب الحُسین...
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال۸ تا۱۴سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry8_14
═══••••••○○✿
🔚1407🔜
27.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
࿐🌸🍃○✨﷽✨○🍃🌸࿐
📺
#کارتون_پله_های_سعادت(قسمت نهم : تولی)
⇦#رسانه_تنهامسیر ۸ تا ۱۱سال 🔰
╭┅───🍃🌼🍃🌼🍃──.─┅╮
@farzandetanhamasiry8_14
╰┅──.─🍃🌼🍃🌼🍃───┅╯
🔙1408 🔜