eitaa logo
بنده امین من
6.3هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
3.5هزار ویدیو
61 فایل
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🔹ان شاالله در این کانال، مفاهیم تربیتی هفت سال دوم، یعنی دوران بندگی را تقدیم خواهیم کرد. 🔹اجرای جدول فعالیتی جهت نهادینه کردن رفتار صحیح در فرزند و ... ✔️کانال اصلی👇 @Javaher_Alhayat
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋🌸🌼🦋👦 تو با ستاره های شب تو با سپیده همدمی شبیه یاس ونسترن شبیه ماه ومریمی تو پاک وخوب با خدا تو دختر پیمبری (ص) خدا به بچه های تو همیشه داده سروری محبت تو می دهد به من امید و آبرو بمان بمان برای من تویی تمام آرزو نشسته مهر فاطمه (س) به قلب من به جان من نشسته نام فاطمه (س) به دفتر و زبان من خدا به احترام او نشانده زیر پای ما برای این محبتش بهشت جاودانه را 🥀✨🥀✨🥀✨🥀✨🥀 ♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️ http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854 🦋🌸🌼🦋👦 🔙342🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕯درست کردن شمع بمناسبت ایام فاطمیه🕯 👈مراحل کار در تصاویر زیر نشان داده شده است👇👇 ♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️ http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854 🦋🌸🌼🦋👦 🔙345🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت داستان گونه وانیمیشنی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️ http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854 🦋🌸🌼🦋👦 🔙346🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋🌸🌼🦋👦 🧕 هوا خیلی سرد بود. وقتی عطیه از مدرسه برگشت به مادرش سلام کردو زود به سمت بخاری رفت. دستانش از سرما قرمز شده بود و گونه هایش سرخ وگل انداخته بود. آرام آرام تنش گرم شد. احساس خوشی کرد. بعد از ناهار باید به کلاس نقاشی می رفت. چون نقاشی را خیلی دوست داشت. به مادرش گفت :مامان جان دوستم ملیحه برای فردا عصر جشن تولدش من را دعوت کرده. اجازه می دهید بروم. مادرش گفت: بله دخترم چون من خانواده اش را می شناسم. عطیه خیلی خوشحال شد. فردا عصر آماده رفتن شد. ومادرش اورا به خانه ملیحه رساند. مهمانها آمده بودند. بعد از کلی خوش گذراندن وپذیرایی، مادر ملیحه گفت:" براتون یک خبر خوش دارم. بعد پرده ای که گوشه ی پذیرایی بود را کنار زد. پیانویی دیده شد. گفت:الان ملیحه برای شما پیانو می زنه. ملیحه ازمادرش تشکر کرد. وجلوی چشمان حیرت زده مهمان ها به نواختن پرداخت😳 عطیه واقعا خوشش آمده بود. وقتی به خانه برگشت به مادرش گفت: مامان جان من هم دوست دارم به کلاس موسیقی برم. نمی دونید ملیحه چه قدر قشنگ پیانو می زد. مادرش گفت: دخترم این که هر روز به یک چیزی علاقه مند بشی وبخواهی هر روز به یک کلاس بری اصلا خوب نیست. _مامان مگر چه اشکالی دارد؟ _ببین دخترم اگر تمام حواست را جمع کنی وروی یک موضوع تمرکز کنی به نتیجه بهتری می رسی. اگر ذهنت دچار پراکندگی بشه، اصلا از کلاس های مختلف نتیجه خوبی نمی گیری. ولی عطیه نمی توانست متوجه شود. ولی به خاطر احترامِ زیادی که به مادرش داشت قبول کرد. شب بعد از شام عطیه با پدرش هم.مشورت کرد وپدر گفت:عطیه جان همه ی ما تمایلات وخواسته هایی داریم، باید ببینیم کدام بهتر است. تمایل و خواسته بهتر را انتخاب کنیم. دخترم الان به نظر شما کدام یک از تمایلاتت بهتره. عطیه کمی فکر کرد وگفت:خوب معلومه درس خواندن. پدر گفت: احسنت به تو دختر عاقلم. پیشانی عطیه را بوسید. و عطیه سعی کرد روی درس خواندن تمرکز کند. گاهی کلاس نقاشی هم می رفت. آخر سال که کارنامه ها آمد، عطیه با بالاترین نمره قبول شده بود. ولی دید که ملیحه ناراحت است. خوب می دانست که ملیحه نمره های خوبی نیاورده. چون بیشتر وقتش را برای یادگیری و تمرین پیانو گذاشته بود. (فرجام پور) ♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️ http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854 🦋🌸🌼🦋👦 🔙349🔜
🦋🌸🌼🦋👦 زهرا زهرا یا زهرا، فریادت در یاد ما تا همیشه در ذهنِ، مسجد النبي مانده خطبه ي فدك با آن، جمله هاي كوبنده زير و رو كردي تو، بساط نامردان را به خون خود بخشیدی، بهاي آن را از آن، قدرت بيان، پُر شد، گوش آسمان گرچه، قامتت كمان، زهرا زهرا زهرا یا زهرا، فریادت در یاد ما 🌹⚜🌹⚜🌹 نام تو بها داده، استقامت زن را خاك چادرت برده، آبروي دشمن را خطبه ي تو جوشيد، درون جان زينب به كوفه جاري شد بر، زبان زينب ننگِ، شام و كوفه را، زينب، كرده برملا بعد از، داغ كربلا، زهرا زهرا زهرا یا زهرا، فریادت در یاد ما 🌹⚜🌹⚜🌹 ما نمي بريم از ياد، گونه هاي نيلي را از زمانه مي گيريم، انتقام سيلي را منتظر مي مانيم، به حرمت هم عهدي كنار هم تا صبحِ، ظهور مهدي شيعه، بيقرار تو، روزي، در بهار تو مي آيد، مزار تو، زهرا زهرا زهرا یا زهرا، فریادت در یاد ما 🌹⚜🌹⚜🌹 شاعر: محسن رضوانی ♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️ http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854 🦋🌸🌼🦋👦 🔙350🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📜داوریهای شگفت انگیز امیرالموُمنین علیه و علی اولاده الصلواة و السلام ♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️ http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854 🦋🌸🌼🦋👦 🔙351🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
27.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺 (قسمت اول) 👈فریزل👩‍🏫، معلم عجیب و غریبی است و یک اتوبوس🚌 مدرسۀ عجیب‌تر از خودش دارد که با آن دانش‌آموزانش 👭👬👭را به سفرهای علمی خیلی عجیب و باورنکردنی و در عین حال بسیار هیجان‌انگیز می‌برد...👌 ♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️ http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854 🦋🌸🌼🦋👦 🔙353🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋🌸🌼🦋👦 💫⚜💫 خواهرم سارا که از مدرسه برگشته بود،بعد از کمی استراحت درسای فردا رو آماده کرده بود. نزدیکای غروب بود که بلوز تمیزوقشنگی تنش پوشید.جلوی آینه ایستاده بود وبا وسواس موهایش را شانه می کرد.گفتم خواهر جون <مزاحم شدم.جایی می خوای بری...؟>😊 گفت <جایی که نه داداشی اما...>☺️حرفش را نصفه گذاشت.موهایش را بافت و پشت سرش انداخت. همین طور که با من حرف می زد خودش را مرتب و زیبا کرد.کم کم نگران شدم,🤔 نکند مهمان دارد ...نه جایی نمی روم، باید سر در بیارم 🤔.بین رفتن و ماندن مردد بودم که بوی عطر خوشی🌹🌹فضا را پر کرد. سارا گفت:<یادته داداشی !این عطررو خودت برای تولدم خریدی...>❤️ وقتی حسابی مرتب و خوش بو شد.آمد وکنار من نشست تصمیم گرفتم بروم.🚶‍♂🚶‍♂ گفت<کجا؟من که جایی نمی خوام برم,فقط ساعت ۱۷/۵ قرار دارم...>‼️ بعد به ساعتش نگاهی انداخت.ساعت۱۷/۵ بود.سجاده نماز را پهن می کرد تازه فهمیدم با چه کسی قرار دارد... .👌 خواهرم سارا اون روز دو تا جمله قشنگ بهم یاد داد و گفت: 🍀🌼🍀🌼🍀 امام حسن مجتبی علیه‏ السلام به هنگام نماز بهترین لباس‏های خود را می‏پوشید و در مورد دلیل این کار هم فرمود:  🌸🌿🌸🌿🌸 «خدای بزرگ زیباست و زیبایی را دوست می‏دارد. پس من برای پروردگارم خود را آراسته می‏کنم، زیرا خداوند می‏فرماید: نزد هر مسجدی خود را آراسته کنید. به همین دلیل دوست دارم بهترین لباس‏هایم را بپوشم.» 🌸🌼🌺🌼🌸 امام علی(ع) می فرماید :بهترین لباس,لباسی است که تو را از خدا به خود مشغول نسازد.💯 ♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️ http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854 🦋🌸🌼🦋👦 🔙354🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷🌷🌷 ✨مقام معظم رهبری(مد ظله) : 🇮🇷دهه‌ی فجر، در حقیقت مقطع رهایی ملت ایران و آن بخشی از تاریخ ماست که گذشته را از آینده جدا کرده است. 🌷🌷🌷 ♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️ http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854 🦋🌸🌼🦋👦 🔙355🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋🌸🌼🦋👦 من کودکی هستم، چون دیگران اما، در باغ دل دارم، گل بوته ای زیبا، گل بوته من هست،زیباتر از هر گل، زیباتر از نسرین زیباتر از سنبل، در دیده جان من، از عطر آن لبریز، با آن بهارم من، دور از غم پاییز، این گل های یاد است، یاد رخ رهبر، یادش برای من، از عط گل بهتر، او چون پرستویی، از شهر ما کوچید، اما گل یادش، در سینه ها رویید، یاد امام آری، همچون گلی زیباست، او گرچه با ما نیست، یادش ولی با ماست ♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️ http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854 🦋🌸🌼🦋👦 🔙356🔜
40.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺 (پوریای ولی) پهلوان پویای ولی با تیزهوشی و همکاری شاگردانش: پهلوان یاور، پهلوان صفی و پهلوان مفرد، در مقابل مکر و حیلهٔ اسکندرخان، داروغهٔ طماع، حریص و جاه‌طلب شهر، ایستادگی و مبارزه می‌کند. همچنین گفته‌های پوریای ولی آمیخته با نکات اخلاقی و فرهنگی است. داستان این مجموعه در شهر خوارزم، از شهرهای خراسان قدیم، در قرن هشتم هجری قمری می‌گذرد. ♦️🔆 ۸ تا ۱۱ سالگی⬇️ http://eitaa.com/joinchat/992215059Caff98da854 🦋🌸🌼🦋👦 🔙357🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا