eitaa logo
برای توجّه
705 دنبال‌کننده
7هزار عکس
9.5هزار ویدیو
37 فایل
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرّحیمِ لاحَولَ وَ لاقُوَّه اِلّا بِاللّهِ العلیِّ العظیم و صلّی اللهُ علی محمّد و الهِ الطّاهرین کپی مطالب کانال بدون ذکر لینک کاملاً جایز است اما مطالبی که دارای نام یا لینک سایرکانالهاست لینک و نامشون رو حذف نکنید @barayetvajoh
مشاهده در ایتا
دانلود
╲\╭┓ ╭‌ 🍃🌺﷽🌺🍃 ┗╯\╲ 🔴 جلسه 16 🔵 بخش دوم او براي زيبا‌گويي گاهي شخص را غايب و گاهي شخص را مخاطب قرار مي‌دهد. اما در اينجا سخن آن نيست كه زمام كلام به دست گوينده است، زمام كلام به دست مخاطب است. مخاطب به انسان اجازه حضور تا كنون نمي‌داد، الان اجازه حضور مي‌دهد. گوينده خود را بعد از درك اين معارف مي‌بيند در مشهد خداي سبحان مشاهده مي‌كند، مي‌گويد «اياك». پس التفات از غيبت به خطاب نكته‌اش اين است و همين هم دليل است بر تقديم و دليل است بر حصر و دليل است بر اينكه از آن طرف ضمير مفرد است و از اين طرف ضمير جمع. بيان ذلك اين است اگر ثابت شد كه او «رب العالمين» است و جميع موجودات در تحت ربوبيت خداي سبحانند پس هيچ موجودي شايسته خطاب به عنوان اينكه معبود باشد و در حضورش انسان خضوع بكند نيست، مگر الله. اسرار تقديم اياك اين حصر ممكن بود با اين جملهٔ (ولا نعبد الا اياه) بيان بشود. گاهي انسان مي‌گويد تو را عبادت مي‌كنيم فقط. تو را عبادت مي‌كنيم و غير تو را نه. كه لسان حصر با جمله‌هاي بعدي تبيين مي‌شود. گاهي مي‌گويد اياك، از همان اول كه سخن شروع مي‌كند با حصر شروع مي‌كند. تقديم اياك مفيد حصر است. الف. موحد حقيقي قبل از هر چيز خدا را مي‌بيند چون انسان او را مي‌بيند و لا غير. اگر كسي معتقد شد او مالك مطلق است و او رب العالمين است با كي خطاب كند. لذا مي‌گويد «اياك». اين تقديم مفعول كه ضمير منفصل است و مفيد حصر است، براي اين نكته است كه اول او را مي‌بيند. والا ممكن بود انسان حصر را با جمله‌هاي ديگر بيان كند و بگويد (نعبدك و لا نعبد غيرك) اما از اينكه مي‌گويد «اياك» يعني وقتي كه به حال آمدم فقط تو را مي‌بينم. در سوره فصلت آن جا كه سخن از «اولم يكفِ بربّك أنّه علي كل شيءٍ شهيد»(10) است، ملاحظه مي‌كنيد كه آنجا شهيد به معناي مشهود است، نه شهيد به معناي شاهد (انه علي كل شي مشهود) يعني انسان هر چه را مي‌خواهد ببيند اول خدا را مي‌بيند بعد غير خدا را. كه غير خدا هم قهراً آيت او خواهد بود ولا غير. انساني كه از حجاب بدر آمد، از غفلت بدر آمد او، را مي‌بيند ولا غير. سر افراد ضمير در اياك لذا مي‌گويد «اياك» اول از او سخن مي‌گويد و چون او يكي است ولا شريك له، ضمير را هم مفرد مي‌آورد مي‌گويد: «اياك» نه «اياكم» سخن از تشريف نيست. تشريف در اينجا در توحيد است نه در جمع. در تشريفات ما، احياناً ما از مفرد به جمع ياد مي‌كنيم مي‌گوييم شما گفتيد. اما اينجا در توحيد است، ادب در مفرد ذكر كردن است، ادب در آن است كه بگوييم تو، نه شما. چون شمايي در كار نيست. بگوييم «اياك» نه «اياكم». كُمي ‌در كار نيست. اگر ما سواي حق مربوبند و او رب است ولا غير، پس مي‌گوييم «اياك» نه «اياكم». تشريف و تعظيم اقتضاي وحدت مي‌كند چون هر گونه كثرتي مربوب خواهد بود و مملوك خواهد بود. گسترهٴ ضمير جمع در نعبد آنگاه اگر انسان وسيع شد و فهميد خدا رب عالمين است، اين ضمير متكلم مع الغير در نعبد منظورش اين است كه ما همه ، نه تنها من با ساير . يك انسان عادي وقتي كه بخواهد بگويد «اياك نعبد»(11) مي‌گويد من و ديگر نمازگزاران. اما اگر يك مقدار انسان با آيات قبلي مأنوس شد مي‌بيند به اينكه اگر عالمين مربوب خداي سبحانند و هر مربوبي عبد است و ربّ مولاست و رابطهٴ بين الله و جهان، رابطهٴ عبد و مولاست، اين به ضرس قاطع مي‌گويد: «اياك نعبد»(12) يعني من كه جزئي از عالمينم با ديگر اجزاي عالمين همه تو را عبادت مي‌كنيم. چه اينكه تو دربارهٔ قيامت فرمودي: «ان كل من في السماوات و الارض الا آتي الرحمن عبدا»(13)؛ فرمودي همه موجودات سمائي و زميني در قيامت آنها مشخص مي‌شود. بنده‌وار مي‌آيند.
╲\╭┓ ╭‌ 🍃🌺﷽🌺🍃 ┗╯\╲ 🔴 جلسه 16 🔵 بخش سوم سؤال... جواب: ‌اين جملهٴ خبريه است كه ألقيت بداع الانشاء، اكثراً عبادت مي‌كنند، منتها نمي‌فهمند كه دارند خدا را عبادت مي‌كنند و در مسائل تابع‌اند. اگر كسي بخواهد برخلاف نظام حركت كند مقدور نيست. اگر هم كسي بخواهد معصيت كند، ناچار است از راه علل و اسباب عادي معصيت كند. از چشم كمك بگيرد. از گوش كمك بگيرد. از زمين كمك بگيرد. از هوا كمك بگيرد. همه و همه در تحت ربوبيت رب العالمين است. اگر هيچ موجودي نيست مگر اينكه مربوب خدا است و رابطه هر موجودي با خداي سبحان رابطهٴ عبد و مولا است، انسان اين معني را درك كرد، آنگاه مي‌گويد: «اياك نعبد»(14)؛ يعني ما ، نه تنها من و ديگر نمازگزاران، يا نه‌تنها من و همهٔ اعضا و جوارح و جوانح و شؤون و ادراك و كارهاي من و همهٔ قواي ‌من. در بعضي از ادعيه ائمه (عليهم‌السّلام) مي‌گويند به اينكه «سجد لك سمعي و بصري و فؤادي و سوادي و كذا و كذا»(15) اين در دعاي عرفه امام حسين (ع) است كه عرض مي‌كند استخوانهاي من، پوست من، گوشت من، يا بيان امام سجاد (سلام‌الله‌عليه) كه گوشت من، پوست من، شهادت به تو مي‌دهد. اين يك تعبير است. اين نيمه راه است به ما آموختند. اما آنجا كه سخن از «إن كل من في السماوات و الارض الا آتي الرحمن عبدا»(16) است، انسان مي‌گويد من چه در اين جمع مستهلكم و به خودم اجازه نمي‌دهم به تنهايي بگويم اياك اعبد. من كه در اين جمع مستهلكم كه ديگر خصوصيت من هم القاء شده است، بندهٴ توييم. ديگر به غير تمسك نمي‌كند. به غير پناهنده نمي‌شود. و اين انسان مادامي ‌مي‌تواند بگويد «اياك نعبد»(17) كه پيش چيز ديگري و از خداي سبحان غير از خدا چيز ديگري نخواهد. ديگر نگويد من تو را مي‌پرستم براي اينكه جهنم نبري يا بهشت بدهي، كه جهنم و بهشت را كنار بگذارد. اگر جهنم است او هم بنده خدا است و اگر بهشت است آن هم بنده خدا است. ديگر نمي‌گويد من تو را مي‌پرستم كه مرا بهشت ببري. مثل اينكه بهشت در كنار افتاده است، جزء عابدين نيست. يا تو را مي‌پرستم كه مرا از جهنم نجات بدهي، گويا جهنم جزء بندگان نيست. اگر انسان به آن ديد رسيد، دنيا و آخرت را، ‌بهشت و جهنم را، همه و همه را مربوب مي‌بيند و رابطهٴ بهشت و جهنم را با خدا هم رابطهٴ عبد و مولا مي‌داند. مي‌گويد: من كه در اين جمع كثير مستهلك هستم، همه و همه تو را عبادت مي‌كنيم و لا غير. «اياك نعبد»(18 سؤال... جواب: چون همه عبادت مي‌كنند. كسي نيست خدا را عبادت نكند در مسائل تكوين. در مسائل تشريع است كه احياناً كسي به دنبال هوس حركت مي‌كند يا به دنبال بت راه مي‌افتد. و الا در جهان تكوين، خضوعي كه دارد در بحثهاي تكويني گذشت كه أحدي مالك حيات خود، ممات خود، ‌نفع خود، ضرّ خود نيست. «لايملكون لأنفسهم ضرّاً و لا نفعاً و لا يملكون موتا و لا حيوةً و لا نشوراً»(19). سؤال... جواب: (نخضع لديك) اين معنا كه در سورهٔ مريم فرمود كه در روز قيامت ظهور مي‌كند، اين معنا را يك انسان موحد در دنيا مشاهده مي‌كند. در سورهٔ مريم اين چنين فرمود: اصلاً همين كه من مطيع تو هستم و تو را مالك كل مي‌بينم، تشريع است. آيهٔ 93 سورهٔ مريم اين است كه، فرمود: «ان كل من في السموات و الارض الا آتي الرحمن عبداً»(20) همه بنده وار مي‌آيند. اين عبوديت موجودات است در . نه اينكه امروز بنده نيستند و فردا بنده‌اند، فردا مي‌آيند. معلوم مي‌شود امروز هم بنده‌اند. سؤال... جواب: اگر جبر بود كه خدا به ما نسبت نمي‌داد، مي‌گوييم: «اياك نعبد»(21) و اگر چنانچه جبر بود كه مي‌گفتيم به اينكه او دارد عالم را اداره مي‌كند و بس. سؤال... جواب: بحث در است انساني كه معتقد است به اينكه نظام خاضع است در حق، همين است. همين است