#سلام_امام_زمانم
لبریزِ استجابت هر چه دعا بزودی..
یا سامعَ ٱلشکایا؛ رفعِ بلا بزودی...
کارِ جهان گره خورد عجّل علیٰ ظهورک
برگرد ای امامِ مشکل گشا بزودی...
#العجلمولایغریبم
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝
حدیث روز
❤️ امیرالمومنین علی عليه السلام :
«كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً
همواره دشمنِ [سرسختِ] #ظالم و يار و مددكار #مظلوم باشيد.»
📚نهج البلاغه، از نامه 47
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝
🌛 نماز آغاز ماه قمری 🌛
📿 نمازی که حضرت آیتالله بهجت به خواندن آن مداومت داشتند:
امروز سه شنبه ٢۵ مهر ماه ١۴٠٢ مصادف با روز اول ماه ربيع الثانی می باشد...
➖ غسل روز اول ماه فراموش نشود
از امام جواد علیهالسلام روایت شده است:
هر گاه ماه جدید قمری آمد در روز نخست آن دو رکعت نماز بگزار و در رکعت اول آن پس از حمد ۳۰بار سورۀ توحید و در رکعت دوم پس از حمد ۳۰بار سورۀ قدر را بخوان؛ سپس صدقه بده که اگر این کار را کنی سلامتی در آن ماه را از خداوند متعال خریدهای.
و در روایتی آمده است این دعا را پس از نماز بخوان:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَ مَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَ مُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُبِينٍ،
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَ إِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْرًا، مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ، وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ، إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ، رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ، رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ.
📚 کتاب بهجتالدعا، ص٣٧٨
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا ﴿۵﴾
پس (بدان که به لطف خدا) با هر سختی البته آسانی هست.
🔅 إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا ﴿۶﴾
و با هر سختی البته آسانی هست.
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب: بعضی کشورها اعتراض کردند که چرا فلسطینیها غیرنظامیان را کشتند؟ شهرکنشینان اصلا غیرنظامی نیستند
🔹مسئولان بعضی از کشورها که با مسئولان کشور ما صحبت کردند، در دفاع از رژیم غاصب صهیونیستی اعتراضشان این بوده که چرا فلسطینیها غیرنظامیها را کشتند.
🔹اولاً این حرف خلاف واقع است. یعنی اصلاً اینها که در شهرک و اینها هستند غیرنظامی نیستند. همهشان مسلحاند.
🔹حالا گیرم غیرنظامی. چه تعداد غیرنظامی کشته شدند. صدبرابر آنها الان دارد این رژیم غاصب از زن و بچه و پیر و جوان میکشد. در این ساختمانهای غزه نظامیها که ساکن نیستند. نظامیها جاهای خودشان هستند و آنها هم میدانند. اینها همه مردماند. مراکز پرجمعیت را انتخاب میکنند و میزنند. در همین چندروز فلسطینیها در غزه چندهزار کشته دادند. این جنایت جلوی چشم همه مردم دنیاست. دولت غاصب رژیم صهیونیستی امروز قطعاً باید محاکمه بشود.
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝
🔴 پرواز فرشتهها از #غزه...
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #کلیپ | #ازدواج
✅ اگه یه همسری میخوای انتخاب بکنی که هیچ رنجی تو زندگیت از ناحیه #همسر بهت نرسه، برو یا #فرشته باش یا #حیوان...
💔چون انسان ها در تعامل با یکدیگر دچار #رنج میشن...
#انتخاب_همسر
#استاد_پناهیان
#خانواده_دینی
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝
روی موج صداقت 04.mp3
9.26M
#روی_موج_صداقت ۴
الّذینَ یؤمنونَ بالله و رسولهِ، ثمّ لَم یرتابوا.....
اونایی راست میگن؛ که به رفاقت شون با خدا شک نمی کنن!
〽️یادت نره؛ روی موجِ صداقت،
تنها موجیــه که خدا، پایِ کارِت میمونه
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝
4_5852976307645713064.mp3
2.96M
🔊مجموعه صوتی
#شناختامامزمان
👤استاد حسن محمودی
📝قسمت یازدهم
🔖جزیرهی خضرا قلب شماست...
👌کوتاه و شنیدنی
👈بشنوید و نشر دهید.
#امام_زمان
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
#رمان_جانم_میرود
7️⃣0️⃣1️⃣قسمت_صد_وهفت
مطمئن باشید.
محمد آقا، خداروشکری زیر لب گفت. شهاب کفش هایش را روی زمین گذشت، و مشغول پا کردنشان شد.
ــ می خوای بری با مهیا خداحافظی کنی؟؟
دستان شهاب، برای چند ثانیه از حرکت ایستادند.
ــ نه دیشب ازش خداحافظی کردم!
با زنگ خوردن تلفن شهاب؛ شهاب، با پدرش خداحافظی کرد و از خانه خارج شد. ماشین آرش، سر کوچه بود. نگاهی به اتاق تاریک مهیا انداخت و لبخند غمگینی زد. کوله اش را روی شانه اش جابه جا کرد،
و به سمت ماشین آرش رفت.
مهیا از صبح تا الان هر چقدر به شهاب زنگ زده بود؛ جوابش را نمی داد. کلافه از جایش بلند شد و شروع به آماده شدن کرد.
قرار بود، همراه نرجس و شهین خانوم به مهمانی زنانه، که خانه ی یکی از اقوام شهین خانوم برگزار میشد؛ بروند.
بعد از نیم ساعت، آماده شده بود و روبه روی آینه، مشغول مرتب کردن چادرش بود؛ که موبایلش زنگ خورد.
ـــ جانم مریم؟!
ـــ اومدم!
زود کیفش را برداشت.
ــ مامان من رفتم.
ــ بسلامت مادر جان!
مهیا از پله ها پایین آمد.
به سمت ماشین محمد آقا رفت. سوار ماشین شد.
ــ سلام!
محمد آقا و شهین خانوم با مهربانی جوابش را دادند.
ــ چه خبر مهیا خانوم؟!
ــ سلامتی! اگه این داداشت جواب تلفن مارو بده...
مریم دستی به روسریش کشید.
ــ شهاب اصلا تو ماموریتا جواب تلفن نمیده، به خودت زحمت نده...
مهیا با شوک گفت.
ــ ماموریت...
ــ آره دیگه صبح رفت ماموریت!
مریم باتعلل پرسید:
ــ یعنی چیزی به تو نگفت؟!
مهیا لبخند تلخی زد.
ــ چرا چرا دیشب بهم گفت، فقط یکم نگران شدم، که جواب تلفنشو نداد.
مریم شروع کرد به دلداری دادن؛ ولی مهیا متوجه صحبت هایش نمی شد. فقط سرش را تکان می داد؛
یا بعضی اوقات با یک یا دو کلمه حرف هایش را تاکید می کرد. باورش نمی شد، شهاب بدون خداحافظی رفته باشد...
ماشین ایستاد. مهیا نگاهی به در سفید روبه رویش انداخت. بعد از خداحافظی با محمد آقا، به طرف خانه رفتند. در با صدای تیکی باز شد.
وارد خانه شدند. همه به استقبالشان آمدند. مهیا لبخند تلخی زد؛ با همه سلام واحوالپرسی کردند، شهین خانم او را کنارش نشاند. همه کنجکاو بودند که عروس شهین را ببیند. بعضی از نگاه ها دوستانه بود و بعضی ها...
دخترهای جوان، دورهم نشسته بودند و از آخرین مدل های لباس حرف می زدند. مهیا فقط گهگاهی با لبخند حرف هایشان را تایید می کرد.
کم کم بحث به سمت کنسل شدن، اردوی مشهد رفت. مهیا چشمانش را روی هم فشار داد. دیگر تحمل اینجا نشستن را نداشت. از جایش بلند شد که بیرون برود؛ که با صدای شهین خانوم به طرفش رفت.
ــ بیا! بشین پیشم عزیزم...
مهیا نمی توانست قبول نکند. لبخندی زد وکنارش نشست.
ــ اینم عروس شهاب! البته دخترم مهیا خانم!
مهیا لبخند و ممنونی در پاسخ به تبریک ها و تعریف ها گفت.
سوسن خانم تابی به گردنش داد.
ــ میگم مهیا جان، شهاب کجاست الان؟؟
مهیا، بشقاب میوه را از دست میزبان گرفت و تشکری کرد.
ــ شهاب ماموریته...
ــ واه... الان وقت ماموریته؟!!
مهیا، چاقو را برداشت و مشغول پوست کندن میوه ها شد.
ــ کاره دیگه... پیش میاد.
سوسن خانم که هنوز دلش خنک نشده بود و دوست داشت، بیشتر مهیا را آزرده خاطر کند؛ لبخند شیطانیی زد.
ــ والا اگه زندگی و زنش، براش عزیز و مهم بودند... اینقدر زود نمی رفت، ماموریت!
مهیا آخ آرامی گفت. نگاهی به دست بریده اش انداخت.
شهین خانم هول کرد و سریع به طرف مهیا آمد.
ـــ وای مهیا! چیکار کردی با خودت! ببینم دستت رو...
مهیا لبخند غمگینی زد. نمی توانست حرفی بزند. گرنه این بغضی که در گلویش نشسته بود، می شکست.
مریم با اخم به سمتشان آمد.
ـــ مامان بشین. خودم با مهیا میرم. ثریا جان، سرویس بهداشتی کجاست؟!
ــ آخر راهرو. جعبه کمک های اولیه هم همونجاست.
مریم، دست مهیا را گرفت و به طرف سرویس بهداشتی رفتند.
در را بست و دست مهیا را زیر آب سرد گذاشت.
مهیا چشمانش را از سوزش دستش بست؛ اما سوزش دستش کجا و سوزش دلش کجا...
قطره ای اشک روی گونه های مهیا سرازیر شدند.
مریم دست مهیا را از زیر آب بیرون آورد و از جعبه کمک های اولیه چندتا چسب زخم برداشت.
ــ چقدر بد بریدی دستت رو ، چرا گریه میکنی حالا؟
ــ می سوزه...
مریم لبخند تلخی زد.
ــ فکر میکنی من حرفای زن عموم رو نشنیدم... چته مهیا؟! چه اتفاقی بین تو و شهاب افتاد؟! این از حال تو... اون از شهاب با اون حال پریشون وآشفتش...
مهیا سرش را پایین انداخت.
ــ چیزی به من نگو، ولی بدون برای شهاب خیلی مهمی... اون تورو بیشتر از جون خودش دوست داره!
من داداشم رو خوب میشناسم. اون عشق تو چشماش وقتی تورو نگاه میکنه رو، هیچوقت دیگه تو چشماش ندیدم.
پس اگه حرفی زده، کاری کرده، بدون نگرانت بوده...
مهیا سرش را پایین انداخت و شانه هایش از هق هق می لرزیدند.
مریم بوسه ای بر سرش زد و از سرویس بهداشتی بیرون رفت
#ادامه_دارد
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr
#سلام_امام_زمانم 💚
دیــدنرو؎توچـشـــمدیگر؎میخواهد
منظـرحُسـنتوصاحـبنظر؎میخواهد
بایـدازهـردوجھـانبےخبــرشگـرداننـد
هرڪهازڪو؎وصالتخبر؎میخواهد
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝
✨🌹✨
هر که از پدر و مادرش سپاسگزاری نکند،
از خداوند سپاسگزاری نکرده است
[ #امام_رضا علیه السلام]
📚 میزان الحکمه، ج ۱۳، ص ۴۹۱
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝
📣 آی انسانها...
بیدار شوید...
رژیم غاصب اسرائیل در بیمارستان المعمدانی غزه فلسطین،انسان و انسانیت را پاره پاره کرد.
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝
Ziyarat Ashura.mp3
29.03M
"زیارت عاشورا "
🎙#علی_فانی
قرائِت روانه زیارت عاشورافراموش نشود
امروززیارت پرفیض رابه شهدای غزه هدیه میکنیم😔
📎#بصائر
با کانال بصائر در مسیر بصیرت افزایی ⏬👌⏬ 👇
╔═.🍃.═══════╗
🆔@Basaerr313
╚═══════.🍃.═╝