🌹گریهی در مجالس شهیدان گریهی ضعف نیست، گریهی اراده است/ دیدید مراسم تشییع شهید سلیمانی چه حادثهی عظیمی را به وجود آورد!
✍رهبر انقلاب در دیدار مداحان: از بعد از حادثهی کربلا یک کار رایجی شد که عزاداری کنند برای شهیدان و ائمّه (علیهم السّلام) این را ترویج میکردند، که تا امروز هم باقی مانده. و بر خلاف آنچه بعضی تصوّر میکردند ــ در یک برههای یک گرایشات روشنفکرانهای در بعضی بود که [عزاداری] گریه و ضعف و مانند این چیزها است ــ گریهی در مجالس شهیدان گریهی ضعف نیست، گریهی اراده است، گریهی عزم است، گریهی تبیین احساسات عالی یک انسانِ وسطِ میدان است. عزاداریِ شهدا امروز همین جور است؛ امروز تشییع جنازهی شهدا، مجلس عزای شهیدان، تکرار نام شهیدان، عزا است، گریه هم در آن هست، امّا وسیلهای برای احساس عزّت، احساس قدرت و احساس شجاعت است..
#عاشورا
۹۸/۱۱/۲۶
ــــــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
✍ #خاطرات
من اجازه نمیدادم شهید خیزاب زمانی که محاسن خود را اصلاح میکنند آن را دور بریزند و نگه میداشتم تا در آب روانی بریزم، چند باری قبل از شهادتشان فرصت نشده بود که برویم و محاسنشان را دور بریزیم و محمدمهدی این مسئله را میدانست، یک روز که با گریه از من اصرار کرد آنها به پسرمان دادم که ببیند و به محض دیدنشان گریهاش شدت گرفت و ساعتها روی آنها خوابید تازه آن لحظه من #روضه حضرت رقیه(س) را درک کردم که لحظهای که ایشان طلب پدر کرد سر پدر را برایش بردند.
شهید مدافع حرم #مسلم_خیزاب
ــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
🖤🍃🖤 🍃🖤 🖤 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_پنجاه_و_هفتم ✍به میان حرفش پریدم،کمی عصبی بودم. - لابد به این
🖤🍃🖤
🍃🖤
🖤
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_پنجاه_و_هشتم
✍سوالهای مختلفی در ذهنم پرواز میکرد و من سعی داشتم جوابی برای یک یک آنها بیابم.
اعتماد به پسری از جنس پدری سازمانی،کمی سخت به نظر میرسید.
احتمال برملا کردن نام و هویت رابط توسط دانیال زیاد هم دور از ذهن نبود.
حسام شوخ طبعانه سری تکان داد
- دانیال میدونه که انقدر زیاد بهش اعتماد دارین؟
دوست نداشتم برداشت بدی از سوالم شود،پس به دنبال جملاتی مناسب محض توضیح گشتم که حسام با لبخندی مهربان به فریادم رسید.
- نیاز به هل شدن نیست،مزاح کردم.
خب در هر صورت دانیال به هویت واقعی رابط پی نمیبرد،
نه تنها دانیال که جز چند نفر،اونم در سمتهای بالای فرماندهی، هیچکس از هویت اصلی رابطمون با خبر نیست.
مگر میشد؟
- پس چجوری قرار بود اون چیت رو از رابط بگیره و بهتون برسونه؟
دستی به محاسنش کشید:
- قرار نبود به طور مستقیم چیت رو از رابط تحویل بگیره.
ما آدرس مکان خاصی رو بهش میدادیم و دانیال چیت رو از اونجا برمیداشت و از طریق یکی از نیروهامون تو سوریه به ما میرسوند.
خب حالا اگه سوالی ندارین من ادامه ی ماجرا رو براتون توضیح بدم.
با تکان سر او را دعوت به گفتن کردم
- حالا وارد فاز جدیدی شده بودیم.
دانیال با ورود به داعش علاوه بر رسوندن چیت به ما،گلهای دیگه ای هم کاشت
از جمله لو دادن چندتا از اسرارهای نظامی و استراتژیکشون تو سوریه و شمال عراق،
که کمک زیادی به بچه های #مدافع_حرم ❤️ کرد و از طرفی نیروهای داعش رو به اینکه یه خبرایی هست و کسی از داخل خودشون داره به ما گِرا میده،حساس کرد.
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
🖤🍃🖤 🍃🖤 🖤 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_پنجاه_و_هشتم ✍سوالهای مختلفی در ذهنم پرواز میکرد و من سعی داش
حالا ما میخواستیم تا دانیال برگرده و اون کله شقی میکرد،
تا اینکه اتفاق مهم افتاده و دانیال یه آمار دقیق و بی عیب از عملیاتی به ما داد که نیروهای تکفیری داعش قصد داشتن تو سوریه انجام بدن.
اما با اطلاعاتی که از طریق دانیال به دست بچه های ما رسید، اون عملیات تبدیل شد به یه شکست بزرگ و میدون مرگ برای اون حرومزاده های #تکفیری
باورم نمیشد که تمام آتشها را برادرِ خوش خنده من به پا کرده باشد.
لبخند غرور آمیزش عمیق شد
- شکستی که اصلا فکرشم نمیکردن.
آخه بعید بود با اون همه سربازو تجهیزات،حتی تلفات داشته باشن، چه برسه به قیمه قیمه شدن.
با اون شکست بزرگ که نتیجه ی لو رفتنشون بود،داعش به شدت بهم ریخت،طوری که برای شناسایی اون خبرچین به جون همدیگه افتاده بودن.
حالا دیگه موندن دانیال تو شرایط اصلا به صلاح نبود و باید از اونجا خارج میشد.
پس به کمک نیروهامون تو سوریه،فراریش دادیم
با ناپدید شدنش،انگشت اتهام رفت به سمت دانیال و افرادی که اونو وارد نیرو کرده بودن،مثله صوفی که یه جورایی معشوقه و همسر سابق برادرتون محسوب میشد.
⏪ #ادامہ_دارد...
@khamenei_shohada
روز #عاشورا بود بیاد دارم تواون روزای شلوغ میگفت تعدادی ازدوستان و همکارانشون گوشی های همراهشان را خاموش کرده بودند که اعلام آماده باش ندهند ولی ایشون تو همان روزها پابه پای فتنهگران ایستاد،
دریغ از اینکه مقابل دشمنان اسلام ضعف نشان دهد، وقتی که ایشان از ناحیه گردن و دست و پا مجروح میشوند و به بیمارستان بقیه الله انتقال میدهند و در منزلمان هیئت دهه اول محرم یعنی شب شام غریبان مداح مجلس انتهای عزاداریها برای بیماران شفای عاجل خواستند که همان لحظه گفتند برای بهبودی حال آقا مرتضی هم دعا بفرمایید ما و خانواده ی ایشان سراسیمه خودمان را به ایشان رساندیم، با لباس بیمارستان به تن دست و پا شکسته و مهره های گردن آسیب دیده .
شهید کریمی در همان روزها عشق به ولایتمداری و شهادت داشتند که با مردانگی خودش رابه عشق حقیقی یعنی شهادت رساند .
🌷شهید_مرتضی_کریمی
یاد شهدا با صلوات
ــــــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
اکنون که اسارتم روبه پایان است✔️
جادارد کہ من
یک_سوم_پاداش_اسارتم_را
اگر پاداشے داشته باشد ،
بہ همسری تقدیم کنم که سال ها
رنج فراق و در به درے را
با صمیم قلب تحمل نمود...❤️
و در غیاب این حقیر٬
زندگی رابه خوبی #اداره کرد
و فرزندان را بہ شایستگے پرورش داد...👌❤️
❣سید آزادگان
مرحوم #علی_اکبر_ابوترابی
📚برگرفته از کتاب بانوی انتظار
ــــــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
#پیامبرڪربلاےعشق💔
آن ڪسے ڪه همہاش گریہے عاشورا بود
آب مےدید بہ یاد جگرسقا بود
چشمایش همہ شب هیأٺ واویلا داشٺ
تانفس داشٺ فقط گریہ ڪن بابا بود
#شهادت_امام_سجاد(ع)تسلیٺ_باد🏴
#محرم
ــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
قرار بود با #چراغ_مخصوص🔦 ، راه را به بچه ها نشان دهد ...
چراغ به دست راستش بود که تیری به دستش خورد .
گفتیم :
چراغ🔦 را رهاش کن !
گفت : نه ، من راهنما هستم ... !
با دست چپ ، چراغ را گرفت ؛ تیری به پهلویش نشست ، باز هم کوتاه نیامد !
تیر بعد به دست چپش خورد .
چراغ را به دندان گرفت !
تیر بعد به فکش خورد ؛ چراغ که افتاد خودش هم افتاد ! 😞
درود و صلوات بر #شهید ، اسماعیل مسعودی
ــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
🌹شاید عدهای شما را جنگ طلب بنامند؛
اما آیندگان قضاوت خواهند کرد
که صلح و امنیت کشورشان مدیون
از خود گذشتگی چه کسانی بوده
جهت شادی روح همه شهدا #صلوات
ــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
ــــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــــ
#خاطرات_شهدا
همرزم شهیدنوری:
شبورود به بوڪمال بود. تمـام گردان داشـت وارد شـهر میشد.
برخـی از مـردم هنوز تو شـهر بودند..
ماگـروه موشـڪی بودیـم، بایـد جـاهای خاص مستقر میـشدیم.. چنـد دقـیقه ای رفتـیم بـالای یـه خـونه و مراقـب اطراف بـودیم
یه پیرمـرد به هـمراه ۳ بچه ڪه از سه چهار سـاله تا ده یازده سـاله با لـباس های پاره پوره و قـیافه های حـموم نرفته جـلوی ساختمان نشسته بودند ڪه ما بدونیم اونـجا خانواده زنـدگی میڪنه..
مـا ایرانی ها هـم ڪه عاشق بچه ڪوچولو، خواسـتیم یڪم بچـه هارو نوازش ڪنـیم..فڪرش رو بڪن بچه ای ڪه تمام عـمرش داعـشی دیـده، حالا با دیدن ماڪه لبـاس نـظامی پوشیدیم قطعا میـترسه.
لـباس مـنم طرحـش مثل لبـاس داعـشیا بود، موقعی ڪه رفتیـم نزدیڪشون، اون بچـه ڪوچیڪ ترسیـد و چنـد قدم عقب رفـت مـاهم ڪه دیگه ڪاریش نداشتیم
موقـع بیرون اومـدن از خـونه، نتونستم جلوی خودمو بگـیرم بچه هارو بغل ڪردم و بوسـیدمشون #عـارف رفت از تو مـاشـین باقـلوا آورد و به بـچه ها تعارف ڪرد..
باقـی بچه هـای تیـم اومدند و اون بچه ها رو ڪمی نوازش ڪردند و باهـاشون دست دادند..
#بابڪ رانـنده ما بـود. سوییچ رو بـهش دادم
گفتم بشـین بریم..گفـت حوصله ندارم خودت بشین.نشسـتم تو ماشـین و همین ڪه حرڪت ڪردیم #بابڪ زد زیر گریه..
اون لحـظه بود ڪه از اعماق قلبـم حسـرت اون حالش رو خوردم..🖤
#شهیــدبابــڪ_نوری✨
#شهیدمدافع_حرم
ــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
#همه رفتند استراحت کنند
مداحان
سینه زنان
سخنرانان
مستمعین....همه
ولی تازه
#عمه امام زمان(عج)
به #اسارت رفته است... 😔😭
ــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــــــ
@khamenei_shohada