eitaa logo
بصیـــــــــرت
2.3هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
68 فایل
﷽ با عرض ارادت به مقام بلندو بی بدیل شهدا وبا کسب اجازه ازولی امر مسلمین مقام معظم رهبری و آقا با توجه به فرمایش اخیر رهبر به افزایش بصیرت افزایی نام کانال به بصیرت تغییر یافت البته همچنان فرمایشات آقاو معرفی شهدا در برنامه های کانال در ارجعیت هستند🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
بصیـــــــــرت
💐🍃❤️ 🍃❤️ ❤️ #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_شصت_و_دوم ✍ آن شب در هم آغوشیِ درد و آیات وصل شده به حنجر
💐🍃🎉 🍃🎉 🎉 ✍لبخندِ مخصوصش نشست بر دلم. - فرق داره..اساسی هم فرق داره. وقتی “به ” مهر سجده کنی، میشی بت_پرست اما وقتی ” روی” مهر سجده کنی اون هم برای خدا،میشی یکتا_پرست . خاک، نشانه ی خاکساری و بی مقداریه بنده ی خداست. پنج وعده در شبانه روز پیشونی شو رویِ خاک میذاره تا در کمال خضوع به خدا سجود کنه و بگه خاک کجا و پروردگار افلاک کجا ما “رویِ” مهر “به” خدای آفریننده ی خاک و افلاک سجده میکنیم،در کمال خضوع و خاکساری. تعبیری عجیب اما قانع کننده! هیچ وقت فکرش را هم نمیکردم که تفاوت باشد بین “به” و “روی” اسلامِ حسام همه چیزش اصولی بود. حتی سجده کردنش بر خدا اسلام و خدایِ این جوان،زیادی مَلَس و دوست داشتنی بودند و من دلم نرم میشد به حرفهایش... بی مقدمه به صورتش خیره شدم: - دلم چای شیرین میخواد با لقمه ی نون و پنیر. هر چند که لحنم بی حال و بی رمق بود. اما لبخندش عمیقتر شد: - چشم الان به اکبر میگم واستون بیاره. دیشب شیفت بود. مدتی بعد اکبر سینی به دست وارد اتاق شد و با همان کل کل های بامزه و دوستانه اش اتاق را ترک کرد. و باز من ماندم و حسامی که با دقت از تکه های نان، لقمه هایی یک دست میساخت و در سینی با نظمی خاص کنار یکدیگر میچید. باز هم چای شیرین شده به دستش، طعم_خدا را می داد... روسری را روی سرم محکم کردم. - من میخواستم وارد داعش بشم اما عثمان نذاشت..چرا؟ صدایی صاف کرد. خیلی سادست، اونا با نگه داشتن طعمه وسط تله،میخواستن دانیال رو گیر بندازن. پس اول به وسیله ی عثمان مطمئن شدن که شما هیچ خبری ازش ندارین. ادامه دارد،،،، @khamenei_shohada