🌱روزی ابوذر از رسول خدا پرسید: نخستین نعمت کدام است؟
❤️پیامبر خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمودند: حلال زادگى. ما را دوست نمى دارد، مگر کسى که حلال زاده باشد.
📗امالی صدوق، ص ۴۵۵
#من_محمد_را_دوست_دارم
#فداکیارسولالله
ــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــ
@khamenei_shohada
در وصیت اش نوشت:
دوست داشتم قبل از رفتن حضرت آقا دست متبرکشان را به روی سرمان بکشند اما قسمت نشد.
رهبر انقلاب بر مزار
🌷شهید #محسن_قوطاسلو🌷
#باز_پنجشنبه_و_یاد_شهدا_با_صلوات
ـــــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــ
@khamenei_shohada
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🍃
📖🕋📖🕋📖
🕋📖🕋📖
💠همراهان گرامی کانال
🌷ختم دسته جمعی سلام امام رضا( ع ) بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
به مناسبت هفته وحدت و میلاد پیامبر عظیم الشان در کانال برگزار میشود
✅ تعداد ثبت مجموعه یا ضامن آهو میشود و توسط متصدی آمار در حرم مطهر
🍃🍂آقا علی بن موسی الرضا 🍂 🍃
از طرف شما عزیزان ثبت میشود و نزد ولی نعمتمان به امانت سپرده میشود
❇️فرصت اعلام و خواندن تا سه شنبه شب ۱۳/ ۸/ ۹۹
❇️ به نیابت از امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف، هدیه به پیامبر ( ص ) و برآورده شدن حاجت افراد شرکت کننده
📣لطفا تعداد سلام امام رضا ع بر پیامبر (ص ) را که می خوانید ،به آیدی زیر بفرمایید تا آمار ثبت مجموعه یا ضامن آهو شود و در حرم مطهر امام رضا( ع )ثبت شود
تشکر و عاقبت بخیری از حضور پر رنگتون 🌹
⬅️آیدی جهت پیام دادن برای اعلام تعداد تلاوت سلام امام رضا (ع )بر پیامبر(ص) در ختم دسته جمعی 👇👇
🆔 @ZZ3362
✍متن سلام امام رضا (ع) بر پیامبر (ص) ⬇️⬇️
أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ [أَنَّكَ رَسُولُ اللَّهِ] أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ
وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ خَاتَمُ النَّبِيِّينَ
وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ رِسَالاتِ رَبِّكَ وَ نَصَحْتَ لِأُمَّتِكَ وَ جَاهَدْتَ فِي سَبِيلِ رَبِّكَ
وَ عَبَدْتَهُ حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ وَ أَدَّيْتَ الَّذِي عَلَيْكَ مِنَ الْحَقِّ
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ وَ نَجِيِّكَ [وَ نَجِيبِكَ]
وَ أَمِينِكَ وَ صَفِيِّكَ وَ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَنْبِيَائِكَ وَ رُسُلِكَ
كَمَا سَلَّمْتَ عَلى نُوحٍ فِي الْعالَمِينَ وَ امْنُنْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا مَنَنْتَ عَلى مُوسى وَ هارُونَ
وَ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا بَارَكْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَرَحَّمْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
اللَّهُمَّ رَبَّ الْبَيْتِ الْحَرَامِ وَ رَبَّ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ رَبَّ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ وَ رَبَّ الْبَلَدِ الْحَرَامِ
وَ رَبَّ الْحِلِّ وَ الْحَرَامِ وَ رَبَّ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ بَلِّغْ رُوحَ نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ ص مِنِّي السَّلَامَ.
وقتےدولتهایےمثل
اسرائیلوآمریکاوفرانسہوجوددارند
مردنجزبا
شهادتمعناندارد♥️✨…!
◍شهیدمهدۍباکرۍ
#من_محمد_را_دوست_دارم
#لبیک_یا_رسول_الله
⭕️ چند روزی بود که هرچندساعت پیرزنی با ۱۱۰ تماس میگرفت و ساعت رو میپرسید
میگفت قرص دارم باید بخورم نمیدونم ساعت چند هستش با تلفن های دیگه هم تماس میگیرم فکر میکنن دارم مسخره میکنم و جواب نمیدن
بچه های مرفوک آدرس پیرزن رو گرفتن و یه واحد گشتی اعزام کردن به منزل ایشون
وقتی رسیدن دیدن پیرزن در منزلی ساده زندگی میکنه و سواد هم نداره فقط بلده شماره ۱۱۰ رو بگیره
ساعت مصرف قرص های پیرزن رو پرسیدن و یادداشت کردن و برگشتن از اونجا و رو در اتاق مرفوک یک برگه نصب کردن و سر ساعت مصرف قرص ها با ایشون تماس میگیرن
میگن مادرجان الان وقت قرص صورتیه هستش
و هربار که نگهبان ها عوض میشن به نگهبان بعدی تاکیید میکنن که فراموش نکنی زنگ بزنی پیرزن قرص هاشو بخوره
*مرفوک: مرکز فرماندهی و کنترل
#پلیس_قانونمدار
همه خاطرات از حاج اصغر آمیخته به خنده و شوخی است. همیشه دنبال خوب کردن حال دیگران بود . محال بود مسئولیتی قبول کند و آن را به سرانجام نرساند . در روزهای آخر هم منطقه ای که فرماندهان دستور آزاد شدنش را داده بودند ، به یاری رزمندگان دیگر به طور کامل آزاد کرد و بعد به شهادت رسید و این یعنی آخرین ماموریت خود را هم تکمیل کرد و بعد رفت . در منطقه حضور داشت که از ناحیه سینه مورد اصابت ترکش قرار گرفت و به شهادت رسید . وقتی محل اختفای آنان محاصره میشود پیکر او هم به دست دشمنان می افتد
برای شادی روح شهدای اسلام و مدافعان حرم به ویژه سردار دلها و فرمانده دلها صلوات
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
#شهید #اصغر_پاشاپور
ــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــ
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
💝🍃💝 🍃💝 💝 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_نود_و_هشتم ✍ آن مرد رفت؛ وقتی که باران نمی بارید...آسمان نمی
💝🍃💝
🍃💝
💝
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_نود_و_نهم
✍ مسافرِ خاکی معجزه زده که زائر میخرید و عددی نمیفروخت...
قبل از حرکت به پروین و فاطمه خانم متذکر شدیم که حسام تا رسیدن به مرز، نباید از سفرمان باخبر شود که اگر بداند نگرانی محضِ حالِ بیمارم، خرابش میکند و کلافه...
و در این بین فقط #مادر بود که لبخند زنان، ساکِ بسته شده ی سفرم را نظاره گر میکرد و حظ می برد...❤️
مانتویِ بلند وگشادِ مشکی رنگ، تنِ نحیفم را بیشتر از پیش لاغر نشان میداد و پروین با تماشایم غر میزد که تا میتوانی غذا نخور..
و من ناتوان از بیانِ کلماتِ فارسی با مادرانه هایش عشق میکردم.
فاطمه خانم به بدرقه مان آمد و گرم به آغوشم کشید.
به چشمانم خیره شد و اشک ریخت تا برایش دعا کنم و دعوت نامه ی امضا شده اش را از ارباب بگیرم.
اربابی که ندیده عاشقش شده بودم و جان میدادم برایِ طعمِ هوایِ نچشیده اش...
وقتی به مرز رسیدیم برادرم با حسام تماس گرفت و او را در جریانِ سفرم قرار داد.
نمیدانم فریادش چقدر بلند بود که دانیال گوشی از خود دور کرد و برایم سری از تأسف تکان داد...
باید می رنجیدم…
حسام زیادی خودخواه نبود؟
خود عشقبازی میکرد و نوبت به دلِ من که میرسید خط و نشان می کشید؟😔
جملاتِ تکه تکه و پر توضیحِ دانیال، از باز خواستش خبر میداد و مخالفت شدید.
دانیال گوشی به سمتم گرفت تا شانه خالی کند و توپ را به زمین من بیندازد.
اما من قصد هم صحبتی و توبیخ شدن را نداشتم، هر چند که دلم پر می کشید برایِ یک ثانیه شنیدن.
بصیـــــــــرت
💝🍃💝 🍃💝 💝 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_نود_و_نهم ✍ مسافرِ خاکی معجزه زده که زائر میخرید و عددی نمیف
.
سری به نشانه ی مخالفت تکان دادم و در مقابلِ چشمانِ پر حیرتِ برادر، راهِ رفتن پیش گرفتم.
ده دقیقه ای گذشت و دانیال به سراغم آمد:
- سارا بگم خدا چکارت کنه...
یه سره سرم داد زد که چرا آوردمت.
کلی هم خط و نشون کشید که اگه یه مو از سرت کم بشه تحویل داعشم میده..😐
از نگرانی های مردانه ی حسام خنده بر لبانم نشست.
دانیال چشم تنگ کرد و مقابلم ایستاد:
- میشه بگی چرا باهاش حرف نزدی؟
مخمو تیلیت کرد که گوشی رو بدم بهت😑
دسته گلو تو به آب دادیو منو تا اینجا کشوندی، حالا جوابشو نمیدی و همه رو میندازی گردن من؟؟
شالِ مشکیم را مرتب کردم:
- تا رسیدن به #کربلا باید تحمل کنی...
طلبکارو پر سوال پرسید:
- چی؟ یعنی چی؟
ابرویی بالا انداختم:
- یعنی تا خودِ کربلا، هیچ تماسی رو از طرفِ حسام پاسخ گو نمیبااااشم...😌
واضح بود جنابِ آقایِ برادر؟
نباید فرصتِ گله و ناراحتی را به امیر مهدی می دادم.
من به عشق #علی و دو فرزندش #حسین و #عباس پا به این سفر گذاشته بودم...❤️
پس باید تا رسیدن به مقصد دورِ عشقِ حسام را خط میکشیدم.
وا رفته زیر لب زمزمه کرد:
- بیا و خوبی کن.. کارم دراومده پس..😢
کی میتونه از پس زبونِ اون دیونه ی بی کله بربیاد..
کبابم میکنه…😢
انگشتم را به سمتش نشانه رفتم:
- هووووی.. در مورد شوهرم، مودب باشااا...😌😒
از سر حرص صورتی جمع کرد و “نامردی” حواله ام...😂
بازرسی تمام شد و ما وارد مرز عراق شدیم.
سوار بر اتوبوس به سمت #نجف ...
کاخِ پادشاهیِ علی...
اینجا عطرِ خاکش کمی فرق نداشت؟
⏪ #ادامہ_دارد...
آخرینبار ڪه از منطقه زنگ زد
به دخترم هلنا گفتهبود
برایت عروسک میآورم...🤍
بعد از خبر شهادتش،
خیلیها براے هلنا عروسک هدیه آوردند
اما دخترم هنوز میگوید
"من عروسک نمیخوام
بابام قول داده وقتے برگرده
برام عروسک میاره"😭
📸 هلنا خانم ، فرزند شهید #حمیدرضا_زمانی
ــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
ما "غیرتمان" گوشه ای از غیرت "سقاست"
ناموس تشیع "حرم زینب کبری"
ست
مانند "اباالفضل" شدن فرض محال است
لیکن همه ی هستی ما "زینب کبری" ست
🌷شهید #احسان_حتم_لو🌷
#شبتون_شهدایی
ــــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــ
@khamenei_shohada
بر چهره پر ز نور مهدي صلوات
بر جان و دل صبور مهدي صلوات
تا امر فرج شود مهيا بفرست
بهر فرج و ظهور مهدي #صلوات
#من_محمد_را_دوست_دارم
#تحریم_مردمی_کالاهای_فرانسوی
#اخراج_سفیر_فرانسه
.ــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــ
@khamenei_shohada