🔴حسین مرعشی از حامیان اصلاحات و روحانی گفته:
غربیها دروغگو هستند، ولی باید بپذیریم قدرتمنداند!
خب پذیرفتیم! بعدش چه؟!
با دروغگوی ظالم مقابله لازم است یا سازش؟! هرچند قوی هم نیستند، ولی چون فکر میکنید قوی هستند باید به خواستههایشان تن بدهید؟ با این تفکر ادعای دفاع از مملکت دارید؟!
🗯 عبدالرحیم انصاری
..........
✍️ دقیقا تفکر هاشمی رفسنجانی را تعقیب میکند. تفکری که مرعوب غرب است و از شدت ترس هرچه به او دیکته شود اجرا می کند...
https://eitaa.com/Bayynat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬆️ تصاویر حیرتانگیز ثبت شده توسط دوربین تلهای در کنار لاشه بزکوهی نشان میدهد، پلنگ، عقاب، هما، روباه و سمور از آن تغذیه میکنند!
https://eitaa.com/Bayynat
🔥 بر اثر تصادف یک اتوبوس و آتش گرفتن آن در غرب بلغارستان که اغلب مسافران آن گردشگران مقدونیه شمالی بودند، دستکم ۴۵ نفر از جمله ۱۲ کودک جان باختند؛ وزارت کشور بلغارستان این حادثه را مرگبارترین سانحه تصادف اتوبوس در تاریخ این کشور خواند...
❌ آیا سلبریتیها و سیاسیون بلغاری نیز اکنون کشورشان را نفرین شده میخوانند، یا این حادثه نیز بهخاطر سر دادنِ شعار مرگ بر آمریکا در بلغارستان بوده است؟!🤔
#مهدی_قاسم_زاده
https://eitaa.com/Bayynat
⭕️ قاتل دختر نوجوان قصاص شد
🔹حکم قصاص آرمان عبدالعالی بهدلیل رضایت ندادن خانواده مقتول سحرگاه دیروز در زندان رجایی شهر اجرا شد. این قاتل سال ۹۲ در ۱۷ سالگی پس از مدتی ارتباط با دختری به نام غزاله شکور او را به قتل رساند و جسدش را درون یک چمدان در سطل زباله انداخت. جسد غزاله هیچگاه پیدا نشد.
🔹پس از ۸ سال تلاش برای جلب رضایت، صبح امروز پیش از اجرای حکم، قاضی شهریاری و دیگر اعضای کمیته صلح باز هم تمام تلاش خود را برای کسب رضایت خانواده شکور انجام دادند. حتی خدام حرم #امام_رضا علیه السلام نیز با همراه داشتن پرچم متبرک گنبد ملاقاتی با خانواده شکور داشتند، اما تلاشهای آنها نیز برای گرفتن رضایت بینتیجه ماند.
🔹مادر غزاله میگوید: ۱۲ اسفند برای آخرین بار غزالم را دیدم. او محل کار مرا ترک کرد و میخواست به دکتر پوست برود. مدتی بود آرمان از او میخواست که همدیگر را ببینند. نمیدانم آن روز بین آرمان و غزاله چه اتفاقی افتاد. دختر من دیگر به خانه بازنگشت. پلیس به آرمان مظنون بود و بالاخره آرمان به قتل غزاله اعتراف کرد و گفت جسد را در چند کیسه زباله پیچیده و با یک چمدان به سطل زباله انداخته؛ اما جسد هرگز پیدا نشد!
https://eitaa.com/Bayynat
#اعترافات_يك_زن
زنى میگوید پس از 17 سال ازدواج فهميدم مرد زیباترین موجودی است که توسط خداوند خلق شده است.
- او همه چیز را در دستان خود قربانی میکند.
- او جوانى و سلامتی خود را به خاطر همسر و فرزندان خود قربانی میکند.
- کسی كه نهايت تلاشش را میکند تا آینده فرزندانش را زيبا بسازد،
ولى در مقابل، هميشه، سرزنش ميشود.
اگر براى تفريح از خانه بيرون برود، ميگويند فردى لاابالى است.
- اگر در خانه بماند، ميگويند تنبل است.
- اگر به خاطر اشتباه فرزندانش آنها را سرزنش كند، ميگويند فردي وحشی است.
- اگر از كار كردن همسرش جلوگیری کند، ميگويند متكبر و سلطهگر است.
- اگر از مادرش حرفشنوى داشته باشد، بچهننه است.
واگر از همسرش حرف شنوى داشته باشد، زن ذليل است.
با این حال، پدر تنها مردى در جهان است:
- که میخواهد فرزندانش در همه چیز بهتر از او باشند.
- پدر کسی است که به فرزندانش عشق میورزد و حتى در نهايتِ نااميدى از آنان، بهترينها را برايشان از خداوند ميطلبد.
- و پدر کسی است که آزار فرزندانش را متحمل ميشود؛ چه در كودكى وقتى بر پیکر خستهاش پا ميگذارند و بازى ميكنند وچه در بزرگى وقتى بر دلش پا مىنهند!
- پدر کسی است که بهترین چيزها را بلكه تمام آنچه كه دارد را به فرزندان خود ميبخشد.
اگر مادر به اجبار بچههای خود را 9 ماه در شكم خود حمل کند، پدر دغدغه فرزندانش را تمام عمر در نظر و فكر خود حمل ميكند.
✅ حالِ دنيا خوب است، زمانی که حال سرپرستِ خانواده خوب باشد.
اى فرزندان!
عمق فداكاريهاي والدین را هرگز درك نخواهيد كرد، مگر خود صاحب اولاد شوید.
پدر قهرمانی که هیچوقت از سکوی قهرمانی بالا نرفت!
پدرخودش را بهقدری جان سخت نشان میدهد وبیماریها و دردها را در خودش میریزد که ناگهان میبینی دیگر نداریاش و کوهی به نام پدر، دیگر پشت تو نیست...
مواظب دعا و دل شکسته آنها باشیم، چون او مثل مادر نیست، خشنودی، یا آه پدر دنیای شما را زیرورو میکند.
قدردان باشیم، به ویژه در این روزها و تحت این فشارهای اقتصادی که ناگهان خیلی زود دیر می شود.
#تقدیم_به_همه_پدرها
https://eitaa.com/Bayynat
#داستان_کوتاه
در دامنه دو کوه بلند، دو آبادی بود که یکی «بالاکوه» و دیگری «پایین کوه» نام داشت؛ چشمهای پرآب و خنک از دل کوه میجوشید و از آبادی بالاکوه میگذشت و به آبادی پایین کوه میرسید. این چشمه زمینهای هر دو آبادی را سیراب میکرد.
روزی ارباب بالا کوه به فکر افتاد که زمین های پایین کوه را صاحب شود. پس به اهالی بالاکوه رو کرد و گفت: «چشمه آب در آبادی ماست، چرا باید آب را مجانی به پایین کوهیها بدهیم؟ از امروز آب چشمه را بر ده پایین کوه میبندیم.»
یکی دو روز گذشت و مردم پایین کوه از فکر شوم ارباب مطّلع شدند و همراه کدخدایشان به طرف بالا کوه به راه افتادند و التماس کردند که آب را برایشان باز کند. اما ارباب پیشنهاد کرد که یا رعیت او شوند یا تا ابد بیآب خواهند ماند و گفت: «بالاکوه مثل ارباب است و پایین کوه مثل رعیت. این دو کوه هرگز به هم نمی رسند. من ارباب هستم و شما رعیت!»
این پیشنهاد برای مردم پایین کوه سخت بود و قبول نکردند. چند روز گذشت تا اینکه کدخدای پایین ده فکری به ذهنش رسید و به مردم گفت: بیل و کلنگتان را بردارید تا چندین چاه حفر کنیم و قنات درست کنیم. بعد از چند مدت قناتها آماده شد و مردم پایین کوه دوباره آب را به مزارع و کشتزارهایشان روانه ساختند. زدن قناتها باعث شد که چشمه بالاکوه خشک شود.
این خبر به گوش ارباب بالاکوه رسید و ناراحت شد، اما چارهای جز تسلیم شدن نداشت؛ به همین خاطر به سوی پایین کوه رفت و با التماس به آنها گفت: «شما با این کارتان چشمه ما را خشکاندید، اگر ممکن است سر یکی از قناتها را به طرف ده ما برگردانید.»
کدخدا با لبخند گفت: «اولاً؛ آب از پایین به بالا نمیرود، بعد هم یادت هست که گفتی کوه به کوه نمیرسد! تو درست گفتی:
کوه به کوه نمیرسد، اما آدم به آدم میرسد.»
https://eitaa.com/Bayynat
#شهیدانه
یه نوجوان ۱۶ ساله بود از محلههای پایین شهر تهران،
چون بابا نداشت، خیلی بدتربیت شده بود!
خودش میگفت: گناهی نشد که من انجام ندم!
تا اینکه یه نوار روضه زیر و رویش کرد و بلند شد اومد جبهه،
یه روز به فرمانده گفت: من از بچگی حرم #امام_رضا علیهالسلام نرفتم، میترسم شهید بشم و حرم آقا رو نبینم، ۴۸ ساعت به من مرخصی بدین برم حرم #امام_رضا علیهالسلام زیارت کنم و برگردم…
اجازه گرفت و رفت مشهد،
دو ساعت توی حرم زیارت کرد و برگشت جبهه...
در وصیتنامهاش نوشته بود:
در راه برگشت از حرم #امام_رضا علیهالسلام، توی ماشین خواب #حضرت رو دیدم،
آقا به من فرمودند:
حمید! اگر همینطور ادامه بدهی خودم میام میبرمت…
…یه قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بود،
نیمه شبها تا سحر میخوابید داخل قبر، گریه میکرد و میگفت:
یا #امام_رضا منتظر وعدهام…
#آقاجان چشم به راهم نذار…
… توی وصیتنامهاش ساعت و روز و مکان شهادتش رو نوشته بود!
میگفت: #امام_رضا علیهالسلام به من گفتند کی و کجا شهید میشم،
حتی مکانی هم که #امام_رضا علیهالسلام فرموده بودند شهید میشی، تا حالا ندیده بود…
…روز موعود خبر رسید ضد انقلاب توی یه منطقه است و باید بریم سراغشون،
فرمانده گفت: چند تا نیرو بیشتر نمیخواهیم.
همه بچهها شروع کردند التماس کردن که آقا ما رو ببرید،
دیدند حمید یه گوشه نشسته و نگاه میکنه،
ازش سوال کردند: مگه تو دوست نداری بری به این عملیات؟
حمید خندید و گفت: شما برای اومدن التماسهاتون رو بکنید، اونی که باید منو ببره خودش میبره!
خود فرمانده اومد و گفت: حمید تو هم بلند شو بریم …
… بچهها میگن وقتی وارد روستایی که ضد انقلاب بودند شدیم، حمید دستاش رو به سمت ما بلند کرد و گفت: خداحافظ...
کسی اون لحظه نفهمید حمید چی میگه!
اما وقتی شهید شد و وصیتنامهاش رو باز کردیم، دیدیم دقیقا توی همونروز، ساعت و مکانی شهید شده که تو وصیتنامهاش نوشته بود…
خاطرهای از زندگی شهید
#حمید_محمودی🥀
https://eitaa.com/Bayynat